فضائل حضرت معصومه علیهاالسلام(2).pdf
410.6K
📒 جزوه pdf
💧قطره ای از
🌸 فضائل حضرت فاطمه معصومه علیهاسلام در فرمایشات معصومین صلواتاللهعلیهم
https://eitaa.com/joinchat/607584493C1d9106d0ec
🌺🕊معصومه🕊🌺
❤️در مدينه چشم به دنيا گشود، در خانه اي که خانه يگانه مرد مهربان و معصوم شهر بود، در خانه مردي که امام زمان خويش بود و ادامه راه ولايت از خانه او نسل به نسل ره سپار روزگار مي شد. پدرش «باب الحوائج» بود. پدرش، آفتاب روي زمين، برکت تمام روزگار و دليل استواري آسمان و زمين بود. چشمان پدر و برادر را ميلاد او چقدر روشن کرد، ميلاد دختري که بر پيشاني اش سرنوشتي همچون سرنوشت عاشورايي زينب سلام الله عليها رقم خورده بود.
🌟هنوز کودک بود که شهادت پدر را روزگار، همچون شوکراني تلخ در کام او ريخت و از آن پس، با حمايت برادرش علي بن موسي الرضا عليه السلام تربيت يافت. خواهر و برادري که چون ماه و خورشيد دل در گرو مهر بي پايان يکديگر داشتند و رشته علاقه، آنها را به يکديگر مي پيوست. خواهر و برادري که هر دو همچون پدر معصوم خويش با تمام خلق روزگار مهربان و دل سوز بودند و دل هايشان گنجينه علم و اسرار الهي بود.
🌟حضرت معصومه سلام الله عليها يگانه خواهر تني امام رضا عليه السلام بود. علاقه ميان آن دو آن قدر شدت داشت که آنان را به حضرت زينب سلام الله عليها و امام حسين عليه السلام تشبيه کرده اند. حضرت معصومه سلام الله عليها آن چنان به خواهري امام رضا عليه السلام افتخار مي کرد که وقتي از ايشان نامش را مي پرسيدند، مي فرمود: "من معصومه، خواهر رضا هستم."
🌸 آن بانوی آسمانی يادآور لطيفترين علائق و مهر و وفاهاي کمنظير يک خواهر نسبت به مقام شامخ و معنوي برادر است. مهر و وفايي که خواهر مهربان و دلداده را به هجرت وادار نموده و غربت و بيماري و مرگ در فصل جواني را براي او آسان کرده است. مهرباني که جز در مورد امام حسين و حضرت زينب (عليهماالسلام) سابقه ندارد.
🌸 آن بانوی آسمانی تداعي کننده عزم و قاطعيت و اراده آهنين زنان بزرگ و بانوان والامقام و گرانقدر جهان ميباشد.
🙏سلام بر تو،
سلام بر تو اي خواهر ولايت و دختر امامت
سلام بر رخساره علويت که وارث تمام جمال فاطمي ست🌺
🌸از خانم حضرت معصومه سلام الله علیها الگو بگیریم برای امام زمان خود
https://eitaa.com/joinchat/607584493C1d9106d0ec
🌺و ... مهمترین دلیل عظمت حضرت معصومه همراه شدن ایشان با امام زمانش امام رضا علیه السلام بود
💔به عشق امام زمانش رهسپار شد ولی او را ندید و فدای امام زمانش شد
☘یا فاطمه معصومه!
ما را در الگو گرفتن از خودتان برای امام زمانمان یاری کنید 🙏
https://eitaa.com/joinchat/607584493C1d9106d0ec
20.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🙏به نیت فرج و به نیابت از تمامی شما اعضای بزرگوار کانال
🌟حرم نورانی کریمه اهلبیت سلام الله علیها هم اکنون
https://eitaa.com/joinchat/607584493C1d9106d0ec
🙏سلام و عرض ادب
🌟همانطور که قبلاً خدمت شما بزرگواران عرض کردیم به جهت اهمیت ✨دهه نورانی کرامت✨ پستهای مربوط به آن تا روز ولادت آقا علی بن موسی الرضا علیه السلام تقدیم حضورتان خواهد شد
🎁 عیدی همه؛ ظهور مولای مظلوممان
https://eitaa.com/joinchat/607584493C1d9106d0ec
4_5816440996543597774.mp3
7.66M
«بانوی ایران» 🇮🇷
باصدای: حاج مرتضی پارسا
تنظیم: مهدی شکارچی
به اهتمام حسینیه آل یاسین علیهمالسلام
https://eitaa.com/joinchat/607584493C1d9106d0ec
7.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥چرا در حرم ما از ما چیزهای کم درخواست میکنید؟❗️
👈به این فرمایش حضرت معصومه سلام الله علیها توجه کنیم.... ما هم اکنون باید منجی عالم را که منشا خیرات عالم است از آن بزرگواران درخواست نماییم
https://eitaa.com/joinchat/607584493C1d9106d0ec
🙏کرامتی از خانم حضرت معصومه سلام الله علیها...
▫️دوستان را کجا کنی محروم...❗️
🔹در بغداد مردی نصرانی به نام یعقوب مبتلا به مرض استسقاء بود که از معالجه آن ناامید شده بودند و به طوری بدنش ضعیف شده بود که توان راه رفتن نداشت. او میگوید: مکرر از خدا مرگم را خواسته بودم تا آنکه در سال ۱۲۸۰ هـ. ق در عالم خواب سید جلیلالقدر نورانی را دیدم که کنار تختم ایستاده، و به من فرمود:
اگر شفا میخواهی باید به زیارت کاظمین بیایی.
از خواب بیدار شدم و خوابم را به مادرم گفتم. مادرم که مسیحی بود گفت:
این خواب شیطانی است.
💥دو مرتبه خوابم برد.
این مرتبه بانویی را در خواب دیدم با چادر و روبند که به من فرمود:
برخیز که صبح شد آیا پدرم با شما شرط نکرد که او را زیارت کنی و تورا شفا بخشد؟
گفتم:
پدر شما کیست؟
فرمود:
موسی بن جعفر.
شما کیستی؟
✨ من معصومه خواهر رضا هستم.
از خواب بیدار شدم و متحیر بودم که به کجا بروم؛ به ذهنم آمد که به خدمت سید راضی بغدادی بروم. به نزد او رفتم و تا به در خانه او رسیدم، در زدم .صدا آمد کیستی؟
در را بازکن.
همین که سید صدایم را شنید به دخترش گفت:
در را باز کن که یک نفر نصرانی است آمده مسلمان شود.
وقتی بر او وارد شدم گفتم:
از کجا دانستید که من چنین قصدی دارم؟
فرمود:
جدم در خواب مرا از قضیه خبر داد. او مرا به کاظمین نزد شیخ عبد الحسین تهرانی برد؛ داستان خود را برایش گفتم، دستور داد مرا به حرم مطهر حضرت کاظم علیهالسلام__ بردند و مرا دور ضریح طواف دادند. عنایتی نشد؛ اما از حرم بیرون آمدم احساس تشنگی کردم؛ آب آشامیدم، حالم منقلب شد و روی زمین افتادم، گویی کوهی بر پشتم بود و از سنگینی آن راحت شدم. ورم بدنم از بین رفت و زردی صورتم به سرخی مبدل شد و دیگر اثری از آن مرض ندیدم. خدمت شیخ بزرگوار رفتم و به دست ایشان مسلمان شدم...
📗 دارالسلام (محدث نوری): ج۲، ص۱۶۹
❤️خانم بزرگوار! دست ما را هم بگیر و از مهدی باوران و مهدی یاوران قرار بده
https://eitaa.com/joinchat/607584493C1d9106d0ec