┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 🔰 ماجرای ورود امام حسین(ع) به کربلا و بستن آب💦 بر کاروان امام 🎬 قسمت ۷ 🔴 علی اکبر(ع) به پدرش گفت: ای پدر جان اگر ما در راه حق هستیم پس من از مرگ نمیترسم قسمت ۶👈اینجا #زندگی_امام_حسین #یاران_همدل http://eitaa.com/yaranhamdel

┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 🔰 مگه شما نمیدونین اگه دشمن بیاد جلوتر مامان🧕🏻 و خواهرتون👧🏻 رو اسیر میکنه. 🎬قسمت ۶ 🔸ماجرای خنده داری🤣 از جنگ که ابراهیم برای دوستاش تعریف کرد. قسمت ۵👈 اینجا #شهید_ابراهیم_هادی #یاران_همدل http://eitaa.com/yaranhamdel

*#انسان_شناسی ۴* #استاد_شجاعی #امام_خمینی بعضی‌ها بقدری مسیر شناخت خویش ، تا رسیدن به هدف خلقتشان را ، بسرعت ، پیش می‌روند که علما و عرفا در حیرت‌شان انگشت به دهان می‌ماندند! 💥رمز این همه سرعت 💥این همه دارایی 💥این همه قدرت ، چیست؟ ❗️چه داشتند و چه دارند بعضی‌ها ، که تا حقیقت را می‌بینند ، می‌فهمند و همان می‌شوند که فهمیدند؟ قسمت ۳👈 اینجا 🪴🍃🪴🍃🪴🍃🪴🍃🪴 🌷🍃 أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ #درسهای_استاد_شجاعی #یاران_همدل http://eitaa.com/yaranhamdel

🔰 خاطرات همسر امام، به قلم خودش (۲) 🌀ماجرای خواستگاری 🔹... امام تا بیست‌وشش سالگی در قم به تنهایی مشغول تحصیل بود و به‌ همان مقدار پولی که از خمین برایش می‌رسید قناعت می‌کرد و شهریه آقایان را قبول نمی‌کرد و تا آخر هم قبول نکرد دوستی داشت ...[ به نام ] آقای سید محمد صادق لواسانی و برادر بزرگش آقای سید احمد لواسانی [ که] از دوستان پدرم بودند. آقای سید محمد صادق لواسانی از آقا سئوال می‌کند چرا ازدواج نمی‌کنید؟ جواب می‌شنود از خمین میل ندارد و در قم هم کسی را که مورد پسندش باشد ندیده است. آقای لواسانی می‌گوید: دختر آقای ثقفی... همسر آقای سید احمد لواسانی با مادرم رفت و آمد داشته و مرا ... دیده بود. وقتی آقای سید محمد صادق لواسانی می‌گوید دختر آقای ثقفی، به قول خود آقا گویی آقا مهر محبت به دل او می‌خورد... روزی آقای سید احمد لواسانی آمد پیش پدرم و اظهار میل خودش و آقا روح الله را مطرح نمود یعنی برای ایشان خواستگاری کرد ... 🔸خوب فکر کنید دختری که این گونه زندگی کرده است چگونه زن طلبه‌ای می‌شد که از نظر معیشتی به اصطلاح هشتش گرو نه بود ... دختری که با آن روش پرورش یافته است با طلبه‌ای از قصبه دور افتاده خمین کجا و تهران کجا! ... بالاخره مسئله خواستگاری طرح شد، آقا یعنی امام سیدی بود ساده و بی‌آلایش، دارای عمامه با نعلینی کهنه و لباسی از کرباس، قیافه معمولی و لاغر (اول بار او را این‌گونه دیدم) آمده بود تا دختری با آن خصوصیات را که اشاره کردم ببیند و بپسندد. 📚زندگینامه بانو خدیجه ثقفی (همسر امام) ص۲۱-۲۸ ادامه دارد... #خاطرات_همسر_امام_خمینی #یاران_همدل http://eitaa.com/yaranhamdel

🔰 داستان عجیب عالم ذر / اعتقاد مشترک شیعه و سنی به عالم ذر /آیا سرنوشت ما قبلا معلوم شده؟ #مسلمان_تی_وی #یاران_همدل http://eitaa.com/yaranhamdel

🔰 پنجره‌ای به آخرین دیدار شهید هنیه با رهبر انقلاب، در روز قبل از شهادت ☝ این دیدار، دیدار مشترک حماس و جهاد اسلامی فلسطین با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بود #یاران_همدل http://eitaa.com/yaranhamdel

🔰 گاف امنیتی مدیر رادیو رژیم صهیونیستی در مورد ترور شهید اسماعیل هنیه و دستپاچگی وی در پخش زنده! منشه امیر: 🔹 اگر گفتم اسرائیل ترور کرده، اشتباه کردم؛ من چنین حرفی نزدم! تکرار می‌کنم من نگفتم، اصلا فراموشش کنید. 🔸ایشون قبلا علیه شیخ قمی در رادیو اسرائیل مطلب گذاشته بود. اینجا جالبه یک‌سری هم همسو با ایشون در داخل تیتر زدند. #یاران_همدل http://eitaa.com/yaranhamdel

🔰 اهمیت دشمن شناسی؛ از منظر رهبر انقلاب #دشمن_شناسی #یاران_همدل http://eitaa.com/yaranhamdel

🔰 ظهور رژیم صهیونسیتی جدید ⚡هشدار خطرناک یک رسانه ترک؛ خطر ظهور یک اسرائیل دیگر در مرز ترکیه، سوریه و ایران 🔹سایت هابر۷ در گزارش اصلی خود با استناد به گزارش های میدانی به طرح خطرناک جدید اسرائیل برای حضور در خاورمیانه پرداخت. 🔸 طبق این گزارش سرمایه داران اسراییلی با کمک دولت طی سال اخیر بیش از چهار هزار هکتار زمین، کارخانه، باغ و خانه در شمال سوریه خریداری کرده اند. 🔹 در این گزارش نام چند دلال یهودی و کروکی مناطق مزبور اشاره شده است. مسلمنا https://m.haber7.com/dunya/haber/3432681-israil-sinirimizdaki-arazileri-topluyor-isgal-basladi #دسیسه_جدید #یاران_همدل http://eitaa.com/yaranhamdel

🔰 ارتباط المپیک و ترور اسماعیل هنیه ❌ وقتی از دشمن غافل بشیم، سیلی می‌خوریم!! برشی از سخنرانی #حجت‌‌_الاسلام_راجی #یاران_همدل http://eitaa.com/yaranhamdel

🔰 داستان‌ها و پندها 📖 فصل اول ۱۱) او هرگز دروغ نمی‌گوید پیامبر(ص) که شخصاً در میدان احد، به عنوان فرمانده لشکر اسلام حضور فعال داشت، یکی از شجاعان لشکر کفر ابی بن خلف تصمیم گرفت که پیامبر (ص) را غافلگیر کرده و به قتل برساند. در حالی که چند نفر از اصحاب در اطراف پیامبر بودند ابی ابن خلف، پیامبر(ص) را شناخت و چون طوفانی به سوی آن حضرت آمد. هنوز کاری انجام نداده بود که پیامبر نیزه حارث بن الصّمه را گرفت و آن را در گردن ابی بن خلف فرو برد و او از اسب بر زمین افتاد. با اینکه زخم ابی بن خلف ظاهری و سطحی بود، به قدری وحشت زده شد که اندامش به لرزه افتاد. هرچه دوستانش او را دلداری دادند آرام نمی‌گرفت و می‌گفت: محمد(ص) در مکه در جواب من که به او گفتم تو را خواهم کشت گفت: بلکه من تو را خواهم کشت و او هرگز دروغ نمی‌گوید. از این رو وحشت زده شدم. او پس از چند روزی در وسط جاده جان سپرد.¹ منبع: ۱- سیره ابن هشام ج۲، ص۸۴ #داستان‌ها_و_پندها #یاران_همدل http://eitaa.com/yaranhamdel