eitaa logo
کانال یاران همدل
94 دنبال‌کننده
13.6هزار عکس
13.6هزار ویدیو
105 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال یاران همدل
🔰 خاطرات خودنگاشت همسر امام ۱۵ ◀️خرید جهزیه 🔹... فردای آن روز به محل سکونت خودم یعنی منزل مادربز
🔰 خاطرات خودنگاشت همسر امام ۱۶ ◀️ اجرای عقد در حرم حضرت عبدالعظیم 🔹 روز هشتم ماه رمضان ۱۳۴۸ بود که آقاجانم مرا صدا زد و گفت به من اجازه بده تا آقا سید احمد را وکیل کنم بروند و در آنجا صیغه عقد را جاری کنند... اول جواب ندادم.. دوباره گفتند آقایان معطلند.گفتم وکیل هستید... برادر بزرگ داماد یعنی آقای پسندیده هم از طرف داماد وکیل بود. من ۱۶ ساله بودم و آقا ۲۸ ساله عقد در حرم حضرت عبدالعظیم خوانده شد و تا شانزدهم ماه مبارک رمضان خانه مهیا گردید ...(زندگینامه بانو خدیجه ثقفی( همسر امام)، ص ۵۵) http://eitaa.com/yaranhamdel
کانال یاران همدل
🔰تاثیرگذارترین فرد تاریخ بشریت سند ۵ 🖋 آلفونس دولامارتین، فیلسوف، نویسنده، شاعر و سیاستمدار نامد
🔰 تاثیرگذارترین فرد تاریخ بشریت سند ۶ 🖋جان داونپورت (۱۷۸۹–۱۸۷۷) شرق‌شناس انگلیسی: «بدون شك اگر او (محمد) را يكى از نوادر جهان و پاك ترين نابغه اى كه گيتى توانسته است تاكنون پرورش دهد نياوريم؛ بايد او را يكى از بزرگترين انسان ها و يگانه شخصيتى بدانيم كه قاره آسيا مى تواند به وجود چنين فرزندی ببالد...» 🔹 اگر از تعریف و تمجید چنان مرد بزرگ و فوق العاده ای خودداری کنیم، بی شرمی و بی انصافی است! و باز اگر ظهور او را تصادفی کورکورانه بدانیم مثل اینست که درباره قدرت قاهر و نافذ خدای متعال شک کرده ایم ! 📚عذر تقصیر به پیشگاه محمد صلی الله علیه و آله و قرآن صفحه ۱۴ و ۱۵ http://eitaa.com/yaranhamdel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 سوال مهم کارشناس روسی و پاسخی جالب‼️ 📹 چگونه جمهوری اسلامی ایران، با این همه تحریم های وحشتناک و دندان شکن توانست سال ها سر پای خود بایستد؟ علت پیروزی جمهوری اسلامی ایران: ✅ ایمان به خداوند ✅ عدم ناامیدی ✅ تمدن هزار ساله ✅ رهبری بینظیر، خردمند و دلسوز مثل یک پدر 🇮🇷 http://eitaa.com/yaranhamdel
6.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 چرا با وجود مشخص بودن رأی شورای ۶ نفره، حضرت علی در آن حضور یافت؟ برشی از سخنرانی به مناسبت نزدیک شدن به http://eitaa.com/yaranhamdel
کانال یاران همدل
🔰 ظهور و سقوط سلطنت پهلوی 🎬 قسمت ۱۱۳ ✅ شیطانی بنام اشرف پهلوی/۵ …ادامه قسمت قبل… ماجرای دیگر مر
🔰 ظهور و سقوط سلطنت پهلوی 🎬 قسمت ۱۱۴ ✅ شیطانی بنام اشرف پهلوی /۶  …ادامه قسمت قبل… ماجرای دیگری که در رابطه با اشرف قابل ذکر است جریان قتل فجیع پالانچیان است من پالانچیان را ندیده ام ولی عکس او را مشاهده کرده ام از همه رفیقهای اشرف سر بود و این راجی در مقابل او صفر بود. قد رشید و صورت زیبایی داشت و بسیار خوش تیپ و خوش هیکل بود. پالانچیان از خانواده های بسیار متمول ارامنه ایران بود و نمی‌دانم که اشرف اولین بار او را در کجا دید که به شدت عاشقش شد. زمانی که قائم مقام ساواك بودم، روزی نصیری مرا خواست. نصیری هیچگاه مرا نمی خواست و ما در کارمان مستقل بودیم به هر حال بر خلاف روال معمول، روزی مرا خواست و گفت: فلانی گرفتاری عجیبی پیدا کرده‌ام جریان را پرسیدم. گفت: «اشرف تلفن زده و می‌گوید پالانچیان را باید دستگیر کنید. آخر چرا؟ البته نصیری پروایی نداشت و هرکس را می‌خواست دستگیر می‌کرد، ولی این قضیه فرق می‌کرد و نصیری از این وحشت داشت که مورد اعتراض محمدرضا واقع شود و لذا به من پناهنده شد. به هر روی اجازه محمدرضا کسب شد و پالانچیان توسط ساواك دستگیر و زندانی شد. علت دستگیری پالانچیان چه بود؟ بررسی کردم و معلوم شد که پالانچیان به عشق اشرف جواب منفی داده و کار به جایی رسیده که اشرف به در خانه اش می رود و التماس می‌کند که فقط اجازه بده ۱۰ دقیقه وارد شوم و پهلویت بنشینم و پالانچیان با عصبانیت او را رد می‌کند که ولم کن چه از جانم می‌خواهی، چرا اذیتم می‌کنی؟ اشرف که می‌بیند التماس فایده‌ای ندارد به ساواك دستور دستگیری او را می‌دهد که شاید بترسد و رام شود. لذا او را گرفتند و از يك ماه به دستور اشرف آزادش کردند. لابد تصور کرده بود که تنبیه شده و دیگر دستورش را اطاعت می کند. پس از این جریان اشرف به فردی به نام مجید بختیار که فامیل ثریا بود و با پالانچیان صمیمیت داشت دستور می‌دهد که من در نوشهر یک میهمانی می‌دهم و تو پالانچیان را به آنجا بیاور، ولی نگو که من در میهمانی هستم. پالانچیان دارای یک هواپیمای دو موتوره شخصی بود و با این هواپیما به اتفاق مجید بختیار به نوشهر میرود. در میهمانی اشرف خودش را نشان نمی دهد و به دستور او مجید بختیار به اتفاق عده ای دختر، پالانچیان را مست می کنند و سپس او را به اتاق طبقه بالا می‌برد. در اتاق ناگهان اشرف ظاهر می‌شود با دیدن او مستی از سر پالانچیان می پرد. اشرف به پای پالانچیان می‌افتد و التماس و گریه می کند که به من رحم کن دارم از عشق تو از بین می‌روم ولی پالانچیان او را از خود دور می کند و باز جواب رد می دهد. اشرف هم عصبانی میشود و با حالت خشم از او جدا می‌شود و می گوید: «بسیار خوب، دیگر با تو کاری ندارم و از اتاق خارج می گردد. او به اتاق دیگری که ۲-۳ نفر از دوستانش بوده‌اند می رود و در آ در آنجا به مأمورین ساواك دستور می‌دهد که هواپیمای پالانچیان را دست کاری کنند. یکی دو ساعت بعد، پالانچیان که سردرد داشته مجید بختیار را بر می دارد و برای هواخوری به کنار دریا می برد و ناگهان هوس می‌کند که سوار هواپیما شود در این موقع هواپیمای پالانچیان توسط ساواك دست کاری شده بود و مجید بختیار هم اطلاع نداشت ولی تصور اشرف این بود که پالانچیان فردا صبح به تهران پرواز خواهد کرد و در راه با کوه تصادم خواهد نمود و مرگش طبیعی جلوه خواهد کرد ولی پالانچیان همان شب هوس پرواز روی دریا می کند و به اتفاق مجید بختیار سوار میشوند. هواپیما پس از چند کیلومتر پرواز ناگهان سقوط می کند و هر دو کشته می‌شوند. اشرف مدتی نیز به ویگن خواننده بند کرده بود و او هم از رابطه با اشرف اکراه داشت. اینها همه يك صدم ماجراهای اشرف نیست و تنها عمده‌ترین مواردی است که اکنون در ذهن دارم. ادامه دارد... http://eitaa.com/yaranhamdel
🔰 اهمیت پیوست رسانه‌ای امروز بیست و سومین سالروز حادثه ۱۱ سپتامبر است. اکنون پس از ۲۳ سال خیلی ها با شواهد و قرائن بسیار به ساختگی بودن این واقعه اعتقاد دارند ، اما در سال ۲۰۰۱ به هیچ وجه چنین دیدگاهی قابل قبول نبود و این به دلیل هژمونی و سلطه رسانه ای جبهه استکبار و وجود پیوست رسانه ای برای عملیات پیچیده خودزنی ۱۱ سپتامبر آمریکایی ها بود. پیوست رسانه ای( البته از نوع صحیح و دقیق آن، نه فرمالیته) دقیقا همان چیزی است که برخی مسئولین ما هنوز که هنوز است نسبت به اهمیت آن غافلند ... ✍ "قاسم اکبری" http://eitaa.com/yaranhamdel
کانال یاران همدل
🔰 نیمه پنهان یازده سپتامبر، بهانهٔ آمریکا برای لشکرکشی به غرب آسیا 📌 فصل اول ۴) جاده جلال آباد / ۲
🔰 نیمه پنهان یازده سپتامبر، بهانهٔ آمریکا برای لشکرکشی به غرب آسیا 📌 فصل اول ۵) کشتن اعراب مد نظر ما نیست صبح یازده سپتامبر ساعت نه و نیم، سه چهارم کوچه ها به دلیل افزایش خشونت آمریکایی بیابان شده بود. بن لادن در یک تویوتا کرولای سفید که در صف چهار خودرو که توسط شش خودروی زرهی دیگر همراهی می‌شد دیده شده بود که از جاده ابریشم قدیم عبور می‌کرده است. کمی دورتر در زیر یک درخت و در حوالی یک مسجد او میان شصت مرد مسلح با چهره‌ای عصبانی برای گفت و گو با مولوی عبدالغدیر، حمکران طالبان پیاده می‌شود. بعد از یک معانقه طولانی بین دو مرد، گروه با ظاهری مسرور مسیر کوههای تورابورا - در پشتون به معنی غبار سیاه واقع در ۵۰ کیلومتری شرق جلال آباد را در پیش می گیرد. دو روز بعد اغتشاش در شهر حکمفرما می‌شود. طالبان می گریزند کابل سقوط میکند و جلال‌آباد به دست جنگ سالاران انتخاب شده توسط آمریکایی‌ها می افتد. حضرتعلی، سیزده نوامبر کنترل شهر را به دست میگیرد. او روستایی بیسواد است و بنا به گفته یک افسر سیا که در کنار او حضور دارد می‌تواند اسناد را امضا کند اما خوشبختانه نمی‌تواند آنها را بخواند. عالم و دانشمند!! دیگر، «حاجی زمان غم شریک» نام دارد این خان قدرتمند تبعید سختی را در دیژون سپری کرده است. وقتی که در ۱۵ نوامبر به جلال‌آباد آمد توسط رگبار یک هزار تفنگ به او خوش آمدگویی شد. در حالی که به مدت چندین سال از اخبار افغانها به دور مانده بود نمی‌داند که تعداد کثیری از مردانش به قبیله خوگانی که با مبارزان القاعده همکاری تنگاتنگ داشته و اکنون به تورابورا عقب نشسته‌اند، تعلق دارند. ۱۶۰۰ تا ۲۰۰۰ مبارز عرب و چچنی بر اساس اطلاعات به دست آمده توسط سرویس اطلاعاتی آمریکا (مردان سیا)، حاضر روی زمینی که متعلق به مالک روستایی است که بن لادن در آن دیده شده است، شبها در میان پناهگاهها به حرکت در می‌آیند و روزها در آن مخفی میشوند. روستاییان دیگر حضور او را تأیید نمی کنند اما تأیید می‌کنند که او هرگونه ورود به قلعه را تا زمانی که خودش آنجاست، ممنوع کرده و ورود به آن مساوی با مرگ است. قلعه کلمه رایج چون افسانه در واقع همان تورابورا است. افغانهایی که با آمریکایی‌ها برخورد کرده‌اند، به یاد می‌آورند که آنها با لباس مردم عادی گاهی در مهمانسرای اسپینگاتر همراه جنگ سالاران گردهم می‌آمده‌اند. مسئولین سیا و نیروهای ویژه فاجعه آمیزترین طرح جنگی را طراحی می‌کنند، پیمان بستن با افغانها و سپردن حمله ای زمینی به علی و زمان غم‌شریک، دو فرمانده ای که بیش از آنکه از بن لادن و افراد او متنفر باشند از یکدیگر متنفرند. چرا دونالد رامسفلد ۶۰۰ مارین (تفنگدار دریایی) را در دور تا دور قندهار پیاده کرده تا عقب نشینی احتمالی بن لادن به سوی کوههای مجاور را حمایت کنند در حالی که او آن زمان در ۵۰ کیلومتری آن کوهها قرار داشت. افغانهایی که برای حمله استفاده میشوند به خوبی مسلح نشده اند، انگیزه چندانی ندارند و تجهیزات لازم را نیز برای مقابله با سرمای یخبندانی که در طول زمستان در این ناحیه کوهستانی حکمرانی می‌کند در اختیار ندارند. حاجی زهیر و افراد او نیز در حمله به تورابورا شرکت می‌کنند. این مرد حدوداً سی ساله، امروز نیرومندترین مرد جلال آباد است. اتحادهای مداوم ایجاد شده توسط خانواده‌اش برای حفظ سلطه بر این ناحیه تاریخ معاصر افغانستان را خلاصه می‌کند. عموی او حکمران استان توسط، حامد کرزای منصوب شده است. در سال ۱۹۹۶ پدرش توسط مسعود منصوب شد که همان پست را در اختیار داشت و در فرودگاه جلال آباد اسامه بن لادن که از سودان میآمد و در امیرنشین قطر مجهز شده بود را پذیرفت. ۲۶ اکتبر ۲۰۰۱ عموی دیگر او فرمانده عبدالحق قهرمان مبارزه علیه شوروی، کـه برای متحد ساختن رؤسای قبایل به افغانستان وارد شده بود توسط طالبان اعدام شد. ادامه دارد... نویسنده: اریک لوران، گزارشگر، کارشناس مسائل بین‌الملل و محقق http://eitaa.com/yaranhamdel
کانال یاران همدل
🔰 برگی از داستان استعمار 🎬قسمت: ۷۸ ″سگ و پلنگ″ در روزهایی که پای انگلیسی‌ها هم به هند باز می‌شد، ا
🔰 برگی از داستان استعمار 🎬قسمت: ۷۹ ″پسر روغن فروش اصفهانی″ در سال ۱۶۳۰ میلادی یک جوان ایرانی وارد حیدرآباد در جنوب هند شد. جوانی که قرار بود سرنوشت او به دربار امپراتور هند و بازی‌های سیاسی این کشور گره بخورد، این جوان، محمدسعید نام داشت. پدر محمدسعید یکی از اهالی اردستان بود که در اصفهان زندگی می‌کرد. محمد سعید، هم در همین شهر به دنیا آمد. شغل پدر روغن فروشی بود، کاری که چرخ خانواده را به سختی می‌چرخاند. بسیاری انتظار داشتند محمدسعید هم در دکان پدر به کار مشغول شود و روزی جای او را بگیرد؛ اما محمدسعید که شاهد تهیدستی پدر بود و هوش و استعدادی سرشار داشت به شغل دیگری فکر می‌کرد. در شانزده سالگی در مغازه یک جواهرفروش اصفهانی به کار مشغول شد. این جواهرفروش هر سال اسبهای اصیل ایرانی را به حیدرآباد مرکز گلکنده هند می‌برد و با الماسهای آن شهر مبادله می‌کرد. گُلکُنده، صاحب یک پادشاهی مستقل در جنوب هند بود. پادشاهان این منطقه مذهب شیعه داشتند. همین وضعیت، بسیاری از ایرانیها را به این شهر می‌کشاند. محمدسعید پس از سالها خدمت در دکان جواهرفروشی در یکی از سفرها با استادش راهی هند شد مرد جواهرفروش در این سفر نیز تعدادی اسب را با الماس معاوضه کرد و به ایران برگشت؛ اما محمدسعید در حیدرآباد ماندگار شد. محمدسعید در این شهر هم به عنوان شاگرد یک جواهرساز به کار مشغول شد، اما به سرعت زیر و بم‌ تجارت الماس را آموخت و صاحب دستگاه و دکان مستقلی شد. هوش و زیرکی عجیبش باعث شد در زمانی کوتاه ثروتش را چند برابر کند و مدتی بعد با اجاره کردن چند معدن الماس به بازرگانی مشهور تبدیل شود. چهار سال پس از ورود به هند تصمیم گرفت خودش را به دربار گلکنده نزدیک کند. پادشاه گُلکُنده عبدالله قطب شاه نام داشت و وزیر دارایی‌اش فردی ایرانی به نام شیخ محمدبن خاتون بود. محمدسعید با هموطن ارتباط گرفت و از او خواست شغلی را در دربار برای او دست و پا کند. شیخ محمد که آوازه زرنگی و زیرکی محمدسعید را شنیده بود. او را به عنوان رئیس بایگانی سلطنتی منصوب کرده شغلی که مهم نبود اما به او اجازه می‌داد از اسرار دربار آگاه شود. دو سال بعد محمدسعید با نمایش لیاقت خود به عبدالله قطب شاه به عنوان حاکم بندر «ماشیلی پنتام» منصوب شد. این شهر بزرگترین بندر گُلکُنده بود و به خاطر تجارت پارچه‌های کتان، چیت و چلوار شهرت داشت. حکومت محمدسعید در این شهر هم با رضایت پادشاه همراه بود و در سال ۱۶۳۷ به دربار احضار شد. محمدسعید با هدایایی فراوان که در میان آنها چند فیل سیلانی که به زیبایی آراسته شده بودند به چشم می‌خورد راهی قصر پادشاه شد. قطب شاه، محمدسعید را در پایتخت نگه داشت و او را به سمت «سرخیلی» منصوب کرد. این سمت چند مسئولیت اداری و نظامی را شامل می‌شد و دارنده آن یکی از بزرگان کشور به شمار می‌رفت. نخستین اقدام محمدسعید در پایتخت، ساختن بنایی چهار طبقه و زیبا برای «حیات بخش بیگم» مادر پادشاه بود که آن را حیات محل نامیدند. پس از مدتی شیخ محمد ابن خاتون، حامی همیشگی محمدسعید به عنوان صدراعظم گُلکُنده منصوب شد و شغل پیشین او، یعنی وزارت دارایی، به محمدسعید تعلق گرفت در همین زمان در جنوب، انگلیسی‌ها توانستند سرزمین وسیعی را در ساحل شرقی شبه قاره هند در اختیار بگیرند. این منطقه در قلمرو فرمانروایی احمدنگر یکی دیگر از پادشاهی‌های مستقل جنوب هند بود که در همسایگی گلکنده قرار داشت. انگلیسی‌ها از پادشاه احمدنگر اجازه گرفتند در این منطقه قلعه‌ای بسازند و از آن برای تجارت در ساحل شرقی هندوستان استفاده کنند. این قلعه به دژ سن جرج مشهور شد. اطراف این قلعه نیز شهرکی ساختند که پس از مدتی «مَدرَس» نام گرفت. این قطعه زمین بزرگ، نخستین جایی بود که انگلیسی‌ها در هند به تملک درآوردند. حضور انگلیسی‌ها در نزدیکی مرزهای گُلکنده حساسیت عبدالله قطب شاه را برانگیخته نکرد؛ او در اندیشه کشورگشایی و جنگ با حاکم میسور، یکی دیگر از حکومت‌های مستقل جنوب هند بود. قطب شاه به میسور لشکر کشید، به آسانی آنجا را فتح کرد و حکمران مخصوص خودش را در آنجا به کار گماشت. این حکمران کسی نبود به جز محمدسعید اصفهانی. اکنون محمدسعید به قدرت و ثروتی رسیده بود که حد و اندازه نداشت؛ افزون بر چهار هزار سربازی که قطب شاه در اختیارش گذاشته بود، یک ارتش خصوصی هم تأسیس کرده بود که پنج هزار نیروی سوار و بیست هزار سرباز پیاده داشت، با توپخانه‌ای بسیار قوی، سیصد فیل جنگی و چهارصد شتر نیز این ارتش را همراهی میکردند اما هیچ یک از اینها به اندازه معادنی که در قلمرو فرمانروایی محمدسعید قرار داشتند، اهمیت نداشت؛ معادن بزرگ الماس. همه این معادن به پادشاه تعلق داشتند شایع بود که او صاحب ۲۳۳ کیلوگرم الماس است. 📚سرگذشت استعمار ، ج۷ ص۴۱ http://eitaa.com/yaranhamdel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 صحبتهای پزشکیان با "بلندگوی باز" حاشیه ساز شد! 🔹پزشکیان قبل از سفر به عراق در پخش زنده: ما را به دیپلماسی وادار می‌کنند که بلد نیستیم. پ‌ن: قابل توجه اون ۱۶ میلیون نفری که به آقای پزشکیان رای دادند ایشان کلاً در هیچ کاری تخصص ندارد و بلد نیست ودشان فرموده و از این پس می‌فرمایند. 🤦کشور را به فنا ندهد، خیلی خوب است!!! http://eitaa.com/yaranhamdel
کانال یاران همدل
🔰 ناهید کیانی در آغوش علی پروین #یاران_همدل http://eitaa.com/yaranhamdel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 پیر شدین دیگه محرم و نامحرم رو بذارید کنار! 🔸البته این نظر بعضیاست که ما اصلا قبولش نداریم و توصیه هم نمی‌کنیم. پ‌ن: قابل توجه علی پروین http://eitaa.com/yaranhamdel