eitaa logo
🫂یاران همدل
87 دنبال‌کننده
17.8هزار عکس
17.9هزار ویدیو
163 فایل
کانال یاران همدل جهاد تبیین
مشاهده در ایتا
دانلود
🫂یاران همدل
🔰 خان انگلیسی 🎬 قسمت: ۲ ″قرارداد ۱۹۱۹ یا وثوق الدوله″ انگلستان قراردادی محرمانه با ایران بست. در
🔰 خان انگلیسی 🎬 قسمت: ۳ ″کودتای ۳ اسفند سال ۱۲۹۹″ انگلیسیها که نتوانسته بودند قرارداد ۱۹۱۹ را امضا و اجرا کنند تصمیم گرفتند دولت را تغییر دهند یعنی کودتایی انجام دهند که دولت تغییر کند اما در رژیم تغییری ایجاد نشود حکومت احمدشاه سر جای خودش باقی بماند و دولتی که می‌خواهند به قدرت برسد. برای اجرای این نقشه باید رئیس دولت را انتخاب می‌کردند که بعد از کودتا رئیس دولت به قدرت برسد. این فرد کسی نبود جز سید ضیاءالدین طباطبایی. سید کودتاچی سید ضیاءالدین طباطبایی این فرد مامور سیاسی این کودتا گردید که بعد از انجام کودتا کابینه را بر دست بگیرد و نخست وزیر شود. هر کودتای نظامی قطعاً فرمانده نظامی هم می‌خواهد و این فرمانده نظامی هم رضاخان بود. این که بیان می‌کنیم رضاخان را انگلیسیها روی کار آوردند و خود انگلیسیها هم او را بیرون کردند دقیقاً همین ماجراست. ما مجموعه را خان انگلیسی گذاشتیم چون رضاخان اصلاً در حد شاه نبود. پس عامل سیاسی کودتا سیدضیاءالدین طباطبایی و عامل نظامی قلدری به نام رضاخان بود. وقتی می‌خواستند این کودتا را انجام دهند نیروهای انگلیسی و برخی از نیروهای قزاقی که تحت امر رضاخان بودند را در قزوین جمع کردند تا به سمت تهران حرکت کنند. احمدشاه متوجه شد و آنها برای این که احمدشاه را فریب دهند گفتند خوب است اعلی حضرت برای جلوگیری از این که کودتایی صورت نگیرد دستور دهید حدود پانصد نفر از قزاقها که در قزوین هستند به تهران بیایند تا مراقبت کامل کنند تا اگر شاه حاضر شد جنگی انجام دهد نیروهایی حاضر باشند. احمد شاه مقداری ترسید و از عمل کرد آن طرف رضاخان هم مقداری ترسید. حسین مکی می‌گوید هنگامی که به رضاخان گفتند تو عامل نظامی هستی در ابتدا کمی ترسید اما بعدها به او وعده‌های مالی و سیاسی دادند که وزیر جنگ خواهد شد و او هم پذیرفت. گفتیم نیروهای انگلیسی هم در قزوین آماده بودند. نیروهای انگلیسی که با قزاقها به سمت تهران حرکت کنند و دولت را بر دست بگیرند. سید ضیاءالدین طباطبایی یزدی سیاستمدار ایرانی و نخست وزیر ایران در زمان احمدشاه قاجار آخرین شاه دودمان قاجار بود. در کودتای ۱۲۹۹ خورشیدی همراه با رضاشاه شرکت داشت و رئیس الوزرای ایران شد و تا ۴ خرداد ۱۳۰۰ در این مقام بود. رضاخان در ۲۵ بهمن ماه ۱۲۹۹، هشت روز قبل از کودتا برای این که مقدمات کار را فراهم نماید از تهران به قزوین حرکت کرد. در آغاز این برنامه نخست وزیر رسمی آن زمان یعنی سپهدار اعظم متوجه ماجرا شد و دستور داد تا نیروهای نظمیه یا ژاندارمری آماده باشند دستور حکومت نظامی را هم صادر کرد تا بتواند کشور را نجات دهد. احمدشاه هم در این بین متوجه شد که می‌خواهند او را فریب دهند و به همین جهت با سپهدار اعظم تماس گرفت تا راجب این ماجراها اطلاعات کسب کند. حسین مکی به واقعه‌ای اشاره می‌کند که سرنوشت ایران در یک میهمانخانه‌ای در قزوین توسط انگلیسیها تعیین میشود. آقای صادق زیباکلام و برخی از جوانان که فکر می‌کنید رضاخان خودش با رشادتهای خودش ایران گرفت را و انگلیس نقشی نداشت گوش کنید حسین مکی این حرف را می‌زند که نماینده مجلس زمان شاه بود و این کتاب در زمان خود محمدرضا شاه هم چاپ شد چون آنقدر مستند صحبت می‌کرد که دیگر خود شاه هم نتوانست جلوی چاپ آن را بگیرد. آقای حسین مکی به نقل از یکی از افسران ارشد قزاق یعنی باقرخان مویان این ماجرا را تعریف می‌کند. حسین مکی می‌گوید سرهنگ باقرخان به من گفت تا زمانی که زنده هستم این ماجرا را برای کسی تعریف نکن یا اگر تعریف می‌کنی نامی از من مبر. حسین مکی در زمانی این کتاب را می‌نوشت که سرهنگ باقرخان زنده نبود و به همین جهت نام او را در کتاب ذکر کرد. حسین مکی از قول سرهنگ باقرخان می‌گوید چند روز قبل از حرکت قزاقها از قزوین به سمت تهران نزدیک غروب آفتاب در یکی از خیابانهای قزوین به اتفاق رضاخان قدم می‌زدیم. رضاخان از جنگهای خود در رشت و مناطق دیگر صحبت می‌کرد. وقتی یکی دو خیابان را رد کردیم به گراند هتل قزوین رسیدیم. رضاخان به من گفت من در این مهمانخانه با یکی دو نفر وقت ملاقات دارم. تو همین جا بمان و من به طبقه بالای مهمانخانه می‌روم تا ملاقاتم را انجام دهم و برگردم. نیم ساعتی از رفتن رضاخان سپری شد و حس کنجکاوی من ترغیب شد. آهسته از پله‌ها بالا رفتم و مشاهده کردم رضاخان با ژنرال آیرونساید جلسه دارد. جالب است سرپرسی سایکس هم که از نیروهای انگلیسی است در کتاب خاطرات خودش با نام صعود رضاخان بر تخت سلطنت در صفحه ۸۲۷ این مطلب را آورده که رضاخان با آیرونساید انگلیسی در قزوین دیدار داشت. ادامه دارد... منبع: کتاب تاریخ بیست سالهٔ ایران تألیف: حسین مکی http://eitaa.com/yaranhamdel
🫂یاران همدل
🔰 خان انگلیسی 🎬 قسمت: ۳ ″کودتای ۳ اسفند سال ۱۲۹۹″ انگلیسیها که نتوانسته بودند قرارداد ۱۹۱۹ را ام
🔰 خان انگلیسی 🎬 قسمت: ۴ ادامه قسمت سوم... گراندهتل قزوین یکی از قدیمی‌ترین هتلهای ایران است. این بنا در مرکز شهر قزوین و در ضلع غربی عمارت چهلستون قزوین واقع است. این بنا محل ملاقات نهایی رضاخان و آیرونساید در ۲۳ دیماه ۱۲۹۹ بوده و تصمیم نهایی برای کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ در آن گرفته شده است. علاوه بر این دو نفر، سرهنگ باقرخان مویان و کلنل اسمایس نیز در جلسه حاضر بوده‌اند. اسمایس هم از دیگر نیروهای انگلیسی با این دو نفر دیدار کرد. در ادامه سرهنگ باقرخان گفت که من پایین آمدم تا متوجه من نشوند. نیم ساعت بعد رضاخان آمد و با هم برگشتیم. جالب است بدانید خود ژنرال آیرونساید هم در کتاب خاطرات خودش راجب این ماجرا می‌نویسد. در مجله خواندنیها در سال ۳۸ این مطلب را آورده که ژنرال آیرونساید صراحتاً می‌گوید که ما در آن جلسه به این نتیجه رسیدیم که یک دیکتاتور نظامی در ایران است که می‌تواند تمام مشکلات ما را حل نماید و به قوای انگلیسی این مجال و فرصت را می‌دهد که بتواند خیلی راحت ایران را ترک کنند. در حقیقت رضاخان را برای فرماندهی نظامی کودتا انتخاب کردند اما برای او شروطی هم تعیین کردند. بدبختی را ببینید که انگلیسیها برای ما تصمیم گرفتند؛ به رضاخان گفتند کودتایی علیه کشور و قانون کشورت انجام بده و بعد شروطی را به ما تعهد بده. بدبختی از این بالاتر؟ بعد می‌گویند ما در زمان رضاخان عزت داشتیم. شرط و شروطی که ژنرالهای انگلیسی با رضاخان داشتند چنین بود: اول مبادا به این خیال باشد که همین اسلحه‌ها و مهماتی که در اختیارش می‌گذاریم کودتا کند، بعدها علیه خود ما انگلیسیها استفاده کند. دوم رضاخان باید قول بدهد که پس از ورود به تهران شاه را به هیچ عنوان از سلطنت بر ندارد. چون قرار بود کودتا انجام شود و سیدضیاء نخست وزیر و رضاخان وزیر جنگ گردد. رضاخان هر دو شرط را می‌پذیرد و آن جلسه سنگ بنایی برای کودتا گردید. ادامه دارد... منبع: کتاب تاریخ بیست سالهٔ ایران تألیف: حسین مکی http://eitaa.com/yaranhamdel
🫂یاران همدل
🔰 خان انگلیسی 🎬 قسمت: ۴ ادامه قسمت سوم... گراندهتل قزوین یکی از قدیمی‌ترین هتلهای ایران است. این ب
🔰 خان انگلیسی 🎬 قسمت: ۵ ″متحدین کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹″ آقای مکی در جلد۱، صفحه ۲۱۴ کتاب تاریخ بیست ساله نقل می‌کند که پنج نفر برای انجام این کودتا هم قسم شده بودند و پشت یک قرآن را هم مهر کرده بودند. پنج نفر عبارت بودند از سید ضیاءالدین طباطبایی، رضاخان، ماژور یا همان سرگرد مسعودخان (این قرآن به امانت دست او بود) سرهنگ احمد آقاخان معروف به سرهنگ امیراحمدی و کلنل کاظم خان معروف به سیاح. این پنج نفر با هم قرار گذاشتند. حتی جالب است سید ضیاءالدین طباطبایی بعد از کودتا که نخست وزیر شد بعد از ۹۰ روز نتوانست دوام بیاورد و استعفا داد اما بعدها در زمان محمدرضا شاه دوباره برگشت و در انتخابات مجلس چهاردهم کاندیدا شد. دعوای سختی هم بین او و مصدق در گرفت. مصدق نخواست اعتبارنامه سیدضیاء را تأیید کند اما به هر حال بعدها تأیید شد. سیدضیاء همان جا در مجلس راجب کودتای ۳ اسفند سال ۱۲۹۹ خودش را لو میدهد و میگوید دو روز پیش از کودتا به شاه آباد رفتم و جلسه‌ای تشکیل شد در شاه آباد از بنده و رضاخان و احمدخان که آن وقت سرهنگ بود و از آقای مسعودخان و آقای کاظم خان که حضور داشتیم صحبتها کردیم که جزء اسرار ماست و این پنج نفر ما می‌ماند. ولی یکی از این اسرارها را میخواهم به شما بگویم و این است که ما قسم خوردیم به ایران خدمت کنیم. یعنی کودتایی انجام دهیم و کشور را بر دست بگیریم و به ایران خدمت کنیم. خود آقای مکی هم میگوید بعد از این که دولت و کابینه را تشکیل دادند این قسم هم از بین رفت. آرام آرام نیمه‌های شبِ ۳ اسفند سال ۱۲۹۹ فرا میرسد و نیروهای قزاق به همراه نیروهای انگلستان که از قزوین به سمت تهران حرکت کرده بودند به دروازه‌های تهران نزدیک میشوند. یک مقدار زد و خورد صورت میگیرد و این طور نبود که بتوانند به راحتی شهر را فتح کنند. برخی از نیروهای نظمیه و انتظامی با کودتاچیان همراه بودند. به هر حال زد و خوردی صورت گرفت. اهالی تهران در این موقع شب خواب بودند و بر اثر صدای شلیک توپ و مسلسل از خواب بیدار شدند و نمی‌دانستند که چه بلایی سرشان آمده است. مکی میگوید حتی برخی زنان حامله از ترس سقط جنین کردند. کلانتری به نام کلانتری ۶ در مقابل رضاخان و افراد کودتاچی مقاومت کرد. آقای مکی میگوید رضاخان خیلی وحشت زده به نظر می‌رسید. به یکی دو نفر از افراد خودش گفته بود اگر یکی دو کلانتری دیگر هم به این کلانتری ۶ اضافه شوند ما نمی‌توانیم تا صبح شهر را تصرف کنیم، خوب است فرار کنیم اما اطرافیانش او را از این قصد خود منصرف می‌کنند، پس مشخص بود آن چنان مرد جنگی هم نبود و تنها برای مجلس بزم کارایی داشت یا ماجرای شهریور ۱۳۲۰ که وقتی به ایران عزیز ما حمله شد رضاخان یک روز هم عرضه نداشت مقاومت کند. سیاح به اتفاق ماژور مسعود کیهان مشغول خدمت در اردوی نظامی قزوین شدند و در همین زمان از نقشه ژنرال آیرنساید برای یک کودتای نظامی در ایران اطلاع پیدا کرد و گام به گام در اجرای نقشه با او بود. پس از انتخاب رضا خان میرپنج به عنوان عامل نظامی کودتا سیاح و کیهان به او نزدیک شدند و در تمام موارد او را یاری می‌دادند. در شب سوم حوت ۱۲۹۹ در شاه آباد نزدیک تهران بین پنج نفر که عبارت بودند از سید ضیاءالدین، میرپنج رضاخان، سرتیپ احمد آقاخان، ماژور مسعود کیهان و کاظم خان قسم نامه‌ای امضا شد و او از اعضا اصلی کمیته زرگنده بود. ادامه دارد... منبع: کتاب تاریخ بیست سالهٔ ایران تألیف: حسین مکی http://eitaa.com/yaranhamdel
🫂یاران همدل
🔰 خان انگلیسی 🎬 قسمت: ۵ ″متحدین کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹″ آقای مکی در جلد۱، صفحه ۲۱۴ کتاب تاریخ بیست
🔰 خان انگلیسی 🎬 قسمت: ۵ ″متحدین کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹″ ادامه قسمت ۵... قزاقها مرکز شهربانی را تصرف کردند و یکی یکی زندانی‌ها مخصوصاً زندانیهایی که به نفع خودشان و هم فکر خودشان بودند را آزاد کردند. ملاقاتی بین فرمانده شهربانی و فرمانده قزاقها صورت گرفت. فرمانده قزاقها به شهربانی گفت که بیا هم دست شویم اما فرمانده گفت خیر باید صبح شود و از احمدشاه اجازه بگیریم و اگر اجازه داد به سمت شما خواهیم آمد. اما صبح هنگام احمد شاه که ترسو بود دستور صلح داد و گفت با هم درگیر نشوید. ۳ اسفند ۱۲۹۹ شهر به تصرف کودتاچی‌ها درآمد. کودتاچی‌ها وارد شهر شدند و توانستند تهران را اشغال کنند. بلافاصله افراد مهمی را توقیف کردند. از مهمترین افرادی که توقیف کردند شهید مدرس بود. ایشان را به سمت قزوین تبعید کردند و تا آخر عمر این کابینه یعنی کابینه سیدضیاء در قزوین ماند. به کابینه سیدضیاء کابینه سیاه می‌گفتند چون با کودتا روی کار آمده بود و وجاهت قانونی نداشت. هرچند احمد شاه با ترس و لرز حکم رئیس الوزرایی یا نخست وزیری سیدضیاء را امضاء کرد از لحاظ اسمی قانوناً مشروعیت داشت اما کودتایی بود. کابینه سیدضیاء ۹۰ روز هم بیشتر طول نکشید و سقوط کرد و سیدضیاء فرار کرد. تا آخر این ۹۰ روز شهید مدرس در تبعید بودند. یکی از دلایل این که می‌گویند سیدضیاءالدین اشراف و بزرگان و روزنامه نگاران و امثالهم را زندانی کرد این بود که می‌دانست که روزنامه‌ها چه قدر می‌توانند بمب شایعاتی باشند. خود سیدضیاء اهل روزنامه بود و روزنامه رعد را در اختیار داشت به همین خاطر در ابتدای کار روزنامه نگاران مخالف و شاهزادگان و اشراف و امثالهم را بازداشت کرد اما بعدها همین موارد به زیان او به پایان رسید. منبع: کتاب تاریخ بیست سالهٔ ایران تألیف: حسین مکی http://eitaa.com/yaranhamdel
🔰 تصاویری از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ http://eitaa.com/yaranhamdel
🫂یاران همدل
🔰 خان انگلیسی 🎬 قسمت: ۵ ″متحدین کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹″ ادامه قسمت ۵... قزاقها مرکز شهربانی را تصر
🔰 خان انگلیسی 🎬 قسمت: ۶ ″صدور اعلامیه رضاخان تحت عنوان حکم می‌کنم″ نکته بسیار مهمی که باید در تاریخ به آن توجه کنیم اعلامیه‌ای است با نام «من حکم می‌کنم» که رضاخان در ابتدای کار وقتی حکومت نظامی را به دست گرفت این اعلامیه را منتشر کرد، که شامل حکومت نظامی و امثالهم بود. سیدضیاءالدین طباطبایی بعدها در کتاب خاطرات خودش می‌گوید من این اعلامیه را نوشتم و به رضاخان دادم تا بخواند. حق هم با سیدضیاء بود، چون رضاخان از لحاظ علمی بی سواد بود و از او عجیب بود که چنین متنی بنویسد. احمدشاه تلگرافهایی را به ایالات مختلف داد که همه باید از سیدضیاء به عنوان نخست وزیر تبعیت کنند. یکی از این ایالات، فارس بود که والی و رئیس و به قول امروزیها استاندار آنجا دکتر مصدق بود. دکتر مصدق از همان محمد مصدق مشهور به دکتر مصدق و ملقب به مصدق‌السلطنه سیاستمدار، حقوقدان، نماینده هشت دوره مجلس شورای ملی، استاندار وزیر و دو دوره نخست وزیر ایران بود. محمد مصدق نخستین ایرانی دارنده مدرک دکترای رشته حقوق است. مصدق در زمان انتقال سلطنت از قاجار به پهلوی اگر چه از سلاطین قاجار مأیوس بود. با توجه به این که می‌دانست رضا شاه با شاه شدن حکومتی برمبنای دیکتاتوری و بازگشت به استبداد ایجاد می‌کند با این کار مخالفت کرد و بعد از آن یکی از منتقدین سرسخت او بود. در زمان حکومت رضاشاه، مصدق زندان رفته و مدتی را در تبعید گذرانید او سلطنت پهلوی را مخلوق سیاست انگلستان می‌دانست. ابتدا با سیدضیاء مخالفت کرد چون مصدق حقوق خوانده بود و مبانی حقوق را می‌دانست و کودتای آنها را قانونی نمی‌دانست و نپذیرفت. همه ایالات به جز ایالت فارس موافقت کردند. سیدضیاءالدین طباطبایی نامه‌ای نوشت که هم تهدید و هم دوستی در آن وجود داشت یعنی مکانیزم هویج و چماق. دکتر مصدق که با سیدضیاء مخالف بود استعفا داد و قوام‌السلطنه روی کار آمد. قوام‌السلطنه‌ای که بعدها در زمان محمدرضا نخست وزیر شده بود. ادامه دارد... منبع: کتاب تاریخ بیست سالهٔ ایران تألیف: حسین مکی http://eitaa.com/yaranhamdel
🫂یاران همدل
🔰 خان انگلیسی 🎬 قسمت: ۶ ″صدور اعلامیه رضاخان تحت عنوان حکم می‌کنم″ نکته بسیار مهمی که باید در تا
🔰 خان انگلیسی 🎬 قسمت: ۶ ″ظهور و سقوط کابینه سه ماهه سید ضیاء″ بخش اول نکته بسیار جالب این است که سیدضیاءالدین طباطبایی بعد از تقریبا ده روز هیئت دولت و کابینه خودش را به احمدشاه معرفی کرد یکی از نکات بسیار مهم این است که خیلی از کشورها پیام تبریک خودشان را ارسال کردند اما انگلستانی که حامی سیدضیاء و کودتا بود پانزده روز بعد از کابینه ده روز بعد از کودتا سیدضیاء کابینه تشکیل داد او را به رسمیت شناخت. یکی از اشتباهات بزرگ سیدضیاء در کابینه خودش بها دادن زیادی به نیروهای نظامی قزاق بود. حامی رضاخان بود ولی وقتی نزد احمد شاه رفت و رضاخان را به عنوان وزیرجنگ معرفی کرد لقب سردار سپه را از احمدشاه گرفت که به رضاخان بدهد حامی رضاخان و نیروهای قزاق بود و فکر میکرد که اگر مردم را از نیروهای قزاق بترساند نان او در روغن خواهد بود یعنی مردم را رها کند و به نیروهای نظامی خودش متصل باشد. اشتباهی که محمدرضا شاه هم انجام داد که به نیروهای نظامی خودش مغرور بود و مردم را رها کرده بود. خیلی از کشورهای دیکتاتوری اصولاً به همین نحو هستند. این اشتباه بزرگ سیدضیاءالدین طباطبایی بود. چرا که بعدها همین نیروهای قزاق به سرپرستی رضاخان بودند که گور سیدضیاء را برچیدند و او را از کشور بیرون انداختند. سیدضیاءالدین طباطبایی پس از این که حکومت را بر دست گرفت بیانیه ای صادر کرد و طبق آن بیانیه قرارداد ۱۹۱۹ را ملغی کرد، چون اعلام کرد این قرارداد استعماری است و کشور ما را برده انگلستان خواهد کرد. این بیانیه بین مردم منتشر شد و خیلی از مردم ابراز خوشحالی کردند در حالی که این قرارداد همان زمان نخست وزیر قبلی ملغی شده بود و عملاً اجرا نمی‌شد؛ چون احمدشاه امضاء نکرد. قرارداد عملاً از بین رفته بود سیدضیاء کار کاملاً عوامانه و پوپولیستی انجام داد تا مردم را فریب دهد و موفق هم شد. از جمله کارهای دیگری که سیدضیاء انجام داد دستوراتی را برای کل کشور صادر کرد برای مثال دستور داد روی تابلوی مغازه ها فقط به زبان فارسی نام مغازه ها نوشته شود و زبان لاتین و انگلیسی به هیچ وجه استفاده نشود. دستور داد هرجا زن بی حجابی را مشاهده کردند او را بازخواست کنند تا جایی که صراحتاً گفته شد اگر در جایی چنین زنی را مشاهده کردید او را به کلانتری بیاورید. دستور داد که مشروب خانه ها را ببندند. دستور داد هیچ زن کارمندی هم نباید کارمند و نوکر خارجیها شود. این دستورات سیدضیاء خیلی خوب در ذهن مردم اثر کرد، حتی دستور داد مسئولین دولتی هم اگر خواهان مذاکره با خارجی ها هستند به هیچ عنوان نباید جایی مذاکره کنند که روی آن میز، سرو مشروبات انجام شود. سیدضیاءالدین طباطبایی از یک طرف حامی مردم بود و از طرف دیگر می‌خواست خودش را قدرتمند نشان دهد و مردم را بترساند. چندین نفر را در ابتدای حکومت خود زندانی کرد که مخالفین او بودند و قصد داشت چند نفر از آنها را اعدام کند تا زهر چشمی بگیرد و مردم از او هراس پیدا کنند. شانزده الی هفده نفر را می‌خواستند اعدام کنند و خبر به سلطان احمدشاه رسید. احمد شاه با رضاخان تماس گرفت و او را نزد خود فراخواند. رضاخان هم آمد و محترمانه جلوی احمد شاه ایستاد و احمدشاه به او گفت که زودتر جلوی اعدام را بگیرد و به هیچ عنوان نباید در حکومت مشروطه مردم بیگناه اعدام شوند. رضاخان عملاً دستور احمدشاه را انجام داد و در حقیقت می توانیم بگوییم این اولین تلاقی و مقابله رضاخان با سیدضیاءالدین طباطبایی بود. رضاخان فرمانده قزاقها بود و زیر مجموعه نخست وزیر بود و باید از سیدضیاء دستور می‌گرفت. دعوای بین این دو نفر آرام آرام بالا گرفت. ادامه دارد... منبع: کتاب تاریخ بیست سالهٔ ایران تألیف: حسین مکی http://eitaa.com/yaranhamdel
🫂یاران همدل
🔰 خان انگلیسی 🎬 قسمت: ۶ ″ظهور و سقوط کابینه سه ماهه سید ضیاء″ بخش اول نکته بسیار جالب این است که
🔰 خان انگلیسی 🎬 قسمت: ۶ ″ظهور و سقوط کابینه سه ماهه سید ضیاء″ بخش دوم سیدضیاء به خاطر یک سری کارهای غلطی که انجام داده بود مثلاً برخی از وزارتخانه ها مانند عدلیه مالیه را منحل کرده بود، مشکلات مالی در کشور پیدا شد در این بین سیدضیاء نسبت به قزاقها و لشگر قزاقها که زیر نظر رضاخان بودند دید خوبی نداشت و باعث شد بحران به اوج خود برسد. در انتها این دو نفر مجبور شدند با هم قراردادی بگذارند. سیدضیاء ژاندارمری که شبیه کلانتریهای اکنون است را زیر نظر رضاخان قرار داد. این دو نفر به قرآن قسم خوردند که به همدیگر کمک کنند و حامی هم باشند و به هم خیانت نکنند. این آشتی خیلی دیری نپایید و دوباره بین این دو نفر دعوایی شکل گرفت. شدت اختلافات سیدضیاء و رضاخان به جایی رسید که وقتی روزی رضاخان در حال بازدید از لشگر قزاقها بود متوجه شد تجهیزات و اسلحه‌های نظامی کم شده و دستور داد از قسمت ارتش و مهمات قزوین آنها را به تهران بیاورند. سیدضیاء متوجه شد و جلوی او را گرفت و دوباره بین این دو نفر درگیری ایجاد شد. درگیری رضاخان با سیدضیاء یکی از عوامل سقوط سیدضیاء در خرداد ماه بود که بدان خواهیم رسید. یکی دیگر از عوامل اصلی سقوط سیدضیاء سیاست خارجی نادرست او بود. ما همسایه قدرتمندی به نام شوروی داشتیم. سیدضیاء به جای این که با شوروی تعامل کند با فرستادگان آنها برخورد خوبی نداشت. شوروی هم قدرتمند بود و به راحتی توانستند زیرپای سیدضیاء را خالی کنند. آرام آرام اعتراضات مردمی بالا گرفت. برخی از کسانی که زندانی بودند آزاد شدند و دوباره اعتراضات خودشان را آغاز کردند و مقداری جو علیه سیدضیاء شكل گرفته بود. آخرین ملاقات سیدضیاء با احمدشاه آخرین ملاقات سیدضیاء با احمدشاه گویا در تاریخ ۳۰ از دیبهشت ماه بود. ایشان در حالی که سیگار بر لب داشت وارد اتاق احمدشاه میشود و بدون اجازه او روی یک صندلی می‌نشیند، شاه در حالی که دور اتاق قدم می‌زد متوجه حرکت سیدضیاء شد و دستور میدهد نگهبانان وارد شوند و سیگار را از دهان این مردک بگیرند و او را بیرون بیندازند. این آخرین دیدار و ملاقات رسمی احمدشاه و سیدضیاء بود. بعد از این قضیه احمدشاه با سردار سپه رضاخان تماس می‌گیرد و قضیه را تعریف می‌کند و می‌گوید از دست سیدضیاء خسته شدم و دیگر نمی توانم این فرد را تحمل کنم. ادامه کار بدین جا رسید که تقریباً در تاریخ ۴ خرداد ماه کار به جایی می‌رسد که عملاً عذر سیدضیاء را می‌خواهند و احمدشاه هم دست خطی صادر می‌کند که این فرد برای ما قابل قبول نیست. به سیدضیاء دستور می‌دهند که به سمت قزوین برود و او گفت من پول ندارم. تصویب می‌کنند که پانزده هزار تومان از شهرداری بگیرند و به سیدضیاء الدین بدهند. رضاخان هم او را مشایعت می‌کند تا از کشور خارج شود و بدین ترتیب خروج سیدضیاءالدین طباطبایی از کشور ما اتفاق افتاد و کابینه سیاه در ۴ خرداد ماه ۱۳۰۰ شمسی سقوط می‌کند. منبع: کتاب تاریخ بیست سالهٔ ایران تألیف: حسین مکی http://eitaa.com/yaranhamdel
🫂یاران همدل
🔰 خان انگلیسی 🎬 قسمت: ۶ ″ظهور و سقوط کابینه سه ماهه سید ضیاء″ بخش دوم سیدضیاء به خاطر یک سری کار
🔰 خان انگلیسی 🎬 قسمت: ۷ ″روی کارآمدن احمد قوام بعد از سید ضیاء″ بعد از سقوط کابینه سیدضیاء کشور پنج روزی دچار بحران شد که چه کسی به عنوان نخست وزیر انتخاب شود. برخی افراد را احمدشاه انتخاب می‌کرد اما با مخالفت روسیه و برخی اوقات انگلستان مواجه می‌شد. کشور ما بود اما کشورهای دیگر نظر می‌دادند. آرام آرام احمدشاه به سمت احمد قوام‌السلطنه یعنی احمد قوام رسید. احمد قوام نخست وزیر شد و رضاخان را به به عنوان سردار سپه و وزیر جنگ انتخاب کرد. ادامه دارد... منبع: کتاب تاریخ بیست سالهٔ ایران تألیف: حسین مکی http://eitaa.com/yaranhamdel
🫂یاران همدل
🔰 خان انگلیسی 🎬 قسمت: ۷ ″روی کارآمدن احمد قوام بعد از سید ضیاء″ بعد از سقوط کابینه سیدضیاء کشور
🔰 خان انگلیسی 🎬 قسمت: ۸ ″سیاست رضاخان در قبال مراسم عزاداری قبل از پادشاهی″ به محرم سال ۱۳۰۰ شمسی رسیدیم در آن سال رضاخان فرمانده قزاقها بود و جلسات و دسته‌های روضه خوانی و عزاداری برپا می‌کرد. شاید برای شما سوال شود رضاخانی که تکیه‌ها را می‌بست و مجالس عزاداری را تعطیل کرده بود و مردم را زندانی می‌کرد چه شد که خودش عزاداری می‌کند؟ این نکته مهم تاریخ است. برخی از پدر بزرگهای عزیز زحمت می‌کشند و به نوه‌هایشان می‌گویند زمان رضاخان عزاداری امام حسین بود، رضاخان صف اول می‌نشست و عزاداری می‌کرد و بر سرش گِل می‌مالید. همه این مطالب درست است و جناب حسین مکی این مطالب را در جلد۱ صفحه ۴۵۱ میآورد اما این متعلق به زمانی است که رضاخان سردارسپه و وزیر جنگ بود اما وقتی به پادشاهی رسید روی حقیقی خودش را نشان داد و با مجالس عزای آقا ابا عبدالله مبارزه کرد در سال ۱۳۱۵ کار به جایی رسید که مردم دیگر نمی‌توانستند مجلس عزا بگیرند و دستگیر می‌شدند. در سال ۱۳۱۹ کارناوالهای جشن و شادی در ایام محرم راه می‌انداخت تا جایی که در این سال کامیونی از مطربها و فاحشه‌ها را آورده بودند و آنها روی کامیون می‌زدند و می‌رقصیدند. در ایام محرمی که روز عاشورا بود. این رضاخان واقعی است پدربزرگ عزیز شما که زحمت می‌کشید از رضاخان برای نوه‌تان تعریف می‌کنی حالا کاری ندارم که همه چیز را توضیح نمی‌دهی اما بحث بر سر این است چرا این مطالب را برای او توضیح نمی‌دهی؟ چرا به او توضیح نمی‌دهی در زمان پادشاهی چنین فجایعی را به بار آورده بود؟ رضاخان زمانی عزاداری می‌کرد که سردار سپه بود تا دل مردم را به دست بیاورد. برای این که زمینه‌ای برای چهار سال بعد بسازد که می‌خواهد شاه شود تا کسی به او نگوید که ضد دین است و همه از او تعریف و تمجید کنند. کار به جایی رسید وقتی رضاخان وارد تکیه‌ای می‌شد در زمانی که وزیر جنگ بود روضه خوان می‌گفت رضاخان آمده و همه برای او دعا می‌کردند و صلوات می‌فرستادند. ادامه دارد... منبع: کتاب تاریخ بیست سالهٔ ایران تألیف: حسین مکی http://eitaa.com/yaranhamdel
🫂یاران همدل
🔰 خان انگلیسی 🎬 قسمت: ۸ ″سیاست رضاخان در قبال مراسم عزاداری قبل از پادشاهی″ به محرم سال ۱۳۰۰ شمس
🔰 خان انگلیسی 🎬 قسمت: ۹ ″اختلاف قوام و رضاخان در مورد ژاندارمی و نیروهای قزاق″ رضاخان برای این که آرام آرام قدرت را در کشور بر دست بگیرد دستور داد که ژاندارمی‌ها و نیروهای نظامی قزاق لباسشان متحدالشکل شود تا هر دو زیر نظر خودش باشد. قزاقها که زیر نظر او بودند اما ژاندارمری را هم زیر نظر خودش بگیرد. احمد قوام نخست وزیر با این قضیه مخالفت می‌کند. درگیری بین رضاخان و احمد قوام رخ داد. نزد احمدشاه رفتند و تعهد دادند. حسین مکی می‌گوید وقتی از درب خارج می‌شدند رضاخان به احمد قوام تندی کرد و احمد قوام هم به او پاسخ داد و از خجالت هم در آمدند. رضاخان قصد داشت قدرت را بردست بگیرد و از درگیریهای داخل دولت حمایت می‌کرد. بعدها خواهیم گفت وقتی احمد قوام استعفا میدهد رضاخان انبار غله تهران را بر دست می‌گیرد. انبار غله مهمترین ذخیره استراتژیک آن زمان یعنی نان مردم را بر دست می‌گیرد تا در زمانی که قصد دارد به دولت فشار وارد کند و از دولت باج بگیرد یعنی مردم مهم نیستند و مهم قدرت است. این مطالب را راجب رضاخان توضیح نمی‌دهند فقط میگویند راه آهن ساخت و امثالهم. در مورد ساخت راه آهن هم خواهیم گفت که راه آهن هم چه ضررهایی بر ما وارد کرد. به قول دکتر مصدق هرچه در این راه آهن کردند خیانت بود و خیانت. ادامه دارد... منبع: کتاب تاریخ بیست سالهٔ ایران تألیف: حسین مکی http://eitaa.com/yaranhamdel