eitaa logo
🍀یاران موعود🍀
1.4هزار دنبال‌کننده
16.6هزار عکس
10.9هزار ویدیو
236 فایل
سلام اهالی 💖 این کانال قصد دارد، با ارائه ی احادیث معتبر اهل بیت علیهم السلام قدمی بسیار کوچک در راه شناساندن اهمیت ثقلین و مهمترین اصل از اصول دین یعنی #امامت بردارد ان شاءالله لطفا مارو به دیگر عاشقان اهل بیت علیهم السلام معرفی کنید @yaranmuood
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 معروف است كه خداوند به موسی گفت: قحطی خواهد آمد، به قومت بگو آماده شوند! موسی به قومش گفت و قومش از دیوار خانه ها سوراخ ایجاد کردند که در هنگام سختی به داد هم برسند که این قحطی بگذرد! مدتی گذشت اما قحطی نیامد ، موسی علت را از خدا پرسید خدا به او گفت من دیدم که قوم تو به هم رحم کردند! من چگونه به این قوم رحم نکنم؟ «به همدیگه رحم کنیم که خدا هم بهمون رحم کنه.» اللهم عجل لولیک الفرج 🤲 @nagmaha 🦋⚘🦋⚘🦋
9.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔶️دستورالعملی ساده اما بسیار مجرب از امام صادق علیه السلام برای باطل کردن هرگونه سحر و جادو 🎤حجت الاسلام سهرابی @montagm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
CQACAgQAAx0CVBp6RAACApdfFtuFuCYpI9P4BA6reIXWtwwI3AACpwYAAtJK6FFj7n_H_AGRmBoE.mp3
8.54M
روضه حضرت ابولفضل العباس(ع) عباس تو همه ی لشکر منی 🎙 صلے‌الله‌علیڪ‌یا‌اباعبدللھ الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلفــَرَج بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍسلام‌الله‌علیها‌ @montagm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌دوستان امام زمان... 🔸 پشیمان بود، اما پشیمانی دیگر سودی نداشت. پیش از آنکه آتش خشم، کار دستش بدهد، باید فکر این روزها را می‌کرد. هر‌چه داشت و نداشت را بابت دیهٔ سنگینی که برایش بریدند، از دست داده و بهترین روزهای جوانی‌اش در زندان تباه شده بود. 🔹 روزی که از زندان آزاد شد، به خودش قول داد که گذشته را رها و از نو شروع کند، اما گذشته او را رها نمی‌کرد! انگار ننگ سوءسابقه تا ابد بر پیشانی‌اش نقش بسته بود. هرجا که می‌رفت به چشم مجرم نگاهش می‌کردند. کسی از تقاص پس‌دادن و پشیمانی‌اش نمی‌پرسید، فقط به جرم گذشته، قضاوت و طردش می‌کردند. 🔸 کلافه از ساعت‌ها جست‌و‌جوی بی‌نتیجه و خسته از قضاوت مردم، بی‌هدف در خیابان‌ها پرسه می‌زد. به خودش که آمد، روبه‌روی خیابان منتهی به جمکران بود. دلش لرزید. با قدم‌های بلند به سمت جمکران حرکت کرد. چشمش به گنبد و گلدسته‌های مسجد که افتاد، اشک از چشمانش جاری شد؛ به اشک‌هایش اجازه داد تا دلش را شست‌و‌شو دهند. سبک شده بود. دلش می‌خواست پرواز کند. می‌دانست اینجا پناهگاهی امن است و کسی او را قضاوت نمی‌کند. 🔹 با قدم‌های آرام، جوری که آرامشِ فرشته‌های معتکفِ مسجد به‌هم نخورد، به سمت ورودی مسجد حرکت کرد. در حالی‌که با خودش فکر می‌کرد: کاش کسانی که دم از دوستی امام زمان می‌زدند، کمی شبیه «او» بودند! مهربان و دلسوز و پناه بی‌پناهان… 📖 داستان_کوتاه اللهم عجل لولیک الفرج 🤲 @montagm🦋⚘🦋⚘🦋
🌿💐🌿 تقديم به تک تک اعضا 🌻 و تشکر از حضور گرم تون که مارو لحظه به لحظه همراهی میکنید @nagmaha 🌼خیر مقدم به اعضاء جدید خوش اومدید🌼 @montagm