🍃دو سوره در قرآن، با کلمه
🍃"ویل" شروع شده؛
🍃"ویل" یکی از شدید ترین تهدید های قرآن است،
🍃و آن دو آیه اینها هستند:
🍃وَیْلٌ لِّلْمُطَفِّفِینَ وای بر کم فروشان...
🍃وَیْلٌ لِّكُلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ وای بر عیبجویان طعنه زننده...
🍃اولی در مورد مال مردم دوم در مورد آبروی مردم
مواظب هر دو باشیم
@Yaranmouod
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توصیه های پدرانه آیت_الله_بهجت
از دست خودمون به کی شکایت بکنیم؟
@Yaranmouod
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#پند
ازعالمی ..پرسیدند..
بالاترین وزنه چند کیلو است.
که یه نفر بزنه وبهش بگن پهلوان؟...
عالم در جواب گفتن بالاترین
وزنه یه پتوی نیم یا 1کیلویی است.که یه نفر بتواند هنگام نمازصبح از روی خود بلند کند.
هرکی بتونه اون وزنه رو بلند کند. باید بهش گفت پهلوان.
» - رسول الله فرموده اند ترک کردن
نماز صبح : نور صورت
ظهر : بركت رزق
عصر : طاقت بدن
مغرب : فايده فرزند
عشاء : آرامش خواب را از بين میبرد.
@Yaranmouod
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
8.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨واکنش شهید ابراهیم هادی به دخترانی که نگاهش میکردند؟!
🌻شهدا برای ناموس و حفظ حجاب راهی جبهه شدند.
شهید_ابراهیم_هادی
@Yaranmouod
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
🔴❌حتما بادقت بخوانید ❌🔴
رفید غلام یزید بن عمرو بن هبیره گوید: ابن هبیره بر من غضب کرد و قسم خورد که من را بکشد.
من از او گریختم و به امام صادق علیه السلام پناهنده شدم و گزارش خود را به حضرت بیان کردم.
امام به من فرمودند: برو و او را از جانب من سلام برسان و به او بگو: من غلامت رفید را پناه دادم، با خشم خود به او آسیبی مرسان.
به حضرت عرض کردم: قربانت گردم او اهل شامست و عقیده پلیدی دارد.
فرمودند: چنان که به تو میگویم نزدش برو.
من راه را در پیش گرفتم، چون به بیابانی رسیدم، مرد عربی به من رو آورد و گفت کجا میروی ؟! من چهره مردی که کشته شود در تو میبینم، آنگاه گفت: دستت را بیرون کن، چون بیرون کردم، گفت: دست مردیست که کشته میشود، سپس گفت: پایت را نشان ده، چون نشان دادم، گفت پای مردیست که کشته میشود، باز گفت: تنت را ببینم، چون تنم را دید. گفت: تن مردیست که کشته شود آنگاه گفت: زبانت را بیرون کن، چون بیرون آوردم، گفت: برو که باکی بر تو نیست، زیرا در زبان تو پیغامی است که اگر آن را بکوههای استوار رسانی، مطیع تو شوند.
پس بیامدم تا در خانه ابن هبیره رسیدم، اجازه خواستم، چون وارد شدم: گفت: خیانتکار با پای خود نزد تو آمد، غلام! زود سفره چرمی و شمشیر را بیاور، و دستور داد شانه و سر مرا بستند و جلاد بالای سرم ایستاد تا گردنم بزند.
من گفتم: ای امیر! تو که با جبر و زور، بر من دست نیافتی، بلکه با پای خود پیش تو آمدم، من پیغامی دارم که میخواهم به تو باز گویم، سپس خود دانی.
گفت بگو: گفتم مجلس را خلوت کن، او به حاضرین دستور داد بیرون رفتند.
گفتم: جعفر بن محمد به تو سلام میرساند و میگوید: من غلامت رفید را پناه دادم، با خشم خود به او آسیبی مرسان.
گفت: ترا به خدا جعفر بن محمد به تو چنین گفت و بمن سلام رسانید ؟!!
من برایش قسم خوردم، او تا سه بار سخنش را تکرار کرد.
سپس شانههای مرا باز کرد و گفت: من به این قناعت نمیکنم و از تو خرسند نمیشوم، جز اینکه همان کار که با تو کردم با من بکنی.
گفتم: دست من به این کار دراز نمیشود و بخود اجازه نمیدهم.
گفت: به خدا که من جز بآن قانع نشوم.
پس من هم چنان که به سرم آورد، به سرش آوردم، و بازش کردم.
او مهر خود را به من داد و گفت: تو اختیار دار کارهای من هستی، هر گونه خواهی رفتار کن.
الکافی ٫ جلد 1 ٫ صفحه 473
ای حسین(ع)..
در کربلا تو یکایک شهدا را
در آغوش میکشیدی، میبوسیدی،
وداع میکردی...
آیا ممکن است هنگامی که
من نیز به خاک و خون خود میغلطم
تو دست مهربان خود را بر قلب سوزان من بگذاری
و عطش عشق مرا به تو و به خدای تو سیراب کنی..
@Yaranmouod
#شهید_مصطفی_چمران