✨🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃✨ امشب که نبی خنده به لبها دارد دامان خدیجه عطر زهرا دارد در محفل عاشقان بخوان مهدی را تبریک بگو از دل و جان مهدی را درسجده پس از ولادتش،دخت نبی میگفت که یارب برسان مهدی را ✨🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺✨ هر فرشته خاک پایش سرمه ی چشمش کند گل میریزد بر قدوم پاک ،فاطمه تا بيايد دختر يكتاي ختم المرسلين انبيا از عرش تا روي زمين صف میکشند ✨🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺✨

🔹🔅 غسل تازه مولود 🔅🔹 ❇️با گذشت دقایقی از ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها ، ده حور العين وارد شدند که همراه هر کدام کاسه و طشت و ظرف بهشتی مملو از آب کوثر بود بانوییی که مقابل حضرت خدیجه سلام الله علیها نشسته بود. ✳️حضرت زهرا سلام الله علیها را برداشت و با آب کوثر غسل داد و بدنش را با پارچه خشک کرد. آنگاه دو پارچه سفید، که از شیر سفیدتر و از مشک و عنبر خوشبوتر بود. برداشت و بدن نوزاد را در یک پارجه پیچید و پارچه دیگر را بر سر او مانند مقنعه بست 📚بحارالانوار ج ۱۶ ص ۸۹ و ج ۴۳ ص ۲ الامانی (صدوق)ص ۶۹۰ روضة الواعظین ص ۱۴۲ دلائل الامامة ص ۷۶ الخرائج و الجرائح ج ۲ ص ۵۲۴ مناقب آل ابی طالب(ابن شهر آشوب) ج ۳ ص ۱۱۸ المحتضر ص ۵۶ الانوار البهیة ص ۵۵ الدر النظیم‌ص ۴۵۳ العدد القویة ص ۲۲۲ الخصائص الفاطمیة ج ۱ ص ۴۰۶ مجمع النورین ص ۴۹ عایة المرام ج ۲ ص ۲۱۰ الموسوعة الکبری عن فاطمة الزهراء علیهاالسلام ج ۲ ص ۱۷۷ مولود الصدیقة فاطمة الزهراء علیهاالسلام (خطی) ص ۲۳_۳۱

ولادت حضرت زهرا علیهاالسلام 🌷لحظهٔ ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها چگونه بود؟! چرا حضرت خدیجه علیهاالسلام در آن لحظه تنها و بی کس بود؟! 🔹 علامه مجلسی رحمه‌الله می‌نویسد: شیخ صدوق رحمه الله به سند معتبر از مفضّل بن عمر روایت کرده است که گفت: از حضرت صادق علیه السّلام سؤال کردم که چگونه بود ولادت فاطمه علیها السّلام؟ حضرت فرمود: وقتی خدیجه اختیار مزاوجت حضرت رسالت صلّی اللّه علیه و آله نمود، زنان مکّه بخاطر عداوتی که با رسول خدا داشتند، از خدیجه علیها السلام کناره گرفتند و بر او سلام نمی‌کردند و نمی‌گذاشتند که زنی به نزد او برود! پس خدیجه را به این سبب وحشتی عظیم عارض شد ولیکن عمده غم و جزع خدیجه برای حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله بود که مبادا از شدّت عداوت مردم با ایشان، آسیبی به آن حضرت برسد. چون به فاطمه علیها السّلام حامله شد، فاطمه علیها السلام در شکم با او سخن می‌گفت و مونس او بود و او را صبر می‌فرمود. حضرت خدیجه این حالت را از حضرت رسالت پنهان می‌داشت. روزی حضرت داخل شد، شنید که خدیجه سخن می‌گوید با شخصی و کسی را نزد او ندید. فرمود: ای خدیجه با که سخن می‌گوئی❓خدیجه گفت: فرزندی که در شکم من است با من سخن می‌گوید و مونس من است. حضرت فرمودند: اینَک جبرئیل مرا خبر می‌دهد که این فرزند دختر است، او و نسل او طاهر، با میمنت و با برکت است، و حق تعالی نسل مرا از او بوجود خواهد آورد و از نسل او امامان و پیشوایان دین خواهند آمد؛ حق تعالی بعد از انقضای وحی ایشان را خلیفه‌های خود خواهد گردانید در زمین. 🔻پیوسته حضرت خدیجه در این حالت بود تا آنکه ولادت جناب فاطمه علیها السّلام نزدیک شد، چون درد زائیدن را در خود احساس کرد بسوی زنان قریش و فرزندان هاشم فرستاد که نزد او حاضر شوند، ایشان در جواب او فرستادند که: فرمان ما نبردی و قبول قول ما نکردی و زن یتیمی شدی که فقیر است و مالی ندارد و ما به این سبب بخانه تو نمی‌آئیم و متوجّه امور تو نمی شویم❗️خدیجه چون پیغام ایشان را شنید بسیار اندوهناک گردید. در این حالت ناگاه دید که چهار زن گندمگونِ بلندبالا نزد او حاضر شده و به زنان بنی هاشم شبیه بودند؛ حضرت خدیجه از دیدن ایشان بترسید؛ پس یکی از ایشان گفت: مترس ای خدیجه که ما فرستادگان پروردگاریم بسوی تو و ما ظهیران توئیم، منم ساره زوجه ابراهیم خلیل، و دوّم آسیه، و سوّم مریم دختر عمران است، و چهارم کلثوم خواهر موسی بن عمران است؛ حق تعالی ما را فرستاده است که در وقت ولادت نزد تو باشیم و تو را بر این حالت معاونت نمائیم؛ پس یکی از ایشان در جانب راست خدیجه نشست و دیگری در جانب چپ و سوم در پیش رو و چهارم در پشت سر. 👈🏻 فاطمه علیها السّلام پاک و پاکیزه فرود آمد، و چون به زمین رسید نور او ساطع گردید به مرتبه‌ای که خانه‌های مکّه را روشن گردانید و در مشرق و مغرب زمین موضعی نماند مگر آنکه از آن نور روشن شد، و ده نفر از حور العین به آن خانه آمدند و هریک ابریقی و طشتی از بهشت در دست داشتند و ابریقهای ایشان مملو بود از آب کوثر؛ سپس آن زنی که در پیش روی خدیجه نشسته بود جناب فاطمه علیها السّلام را برداشت و به آب کوثر غسل داد و دو جامه سفیدی بیرون آورد که از شیر سفیدتر و از مشک و عنبر خوشبوتر بود و فاطمه را در یک جامه پیچید و جامه دیگر را مقنعه او گردانید. پس او را بسخن در آورد؛ فاطمه گفت: "أشهد أن لا اله الّا اللّه، و انّ أبی رسول اللّه سیّد الانبیاء، و انّ بعلی سیّد الاوصیاء، و ولدی سادة الأسباط" یعنی: گواهی می‌دهم به یگانگی خداوند متعال و به آنکه پدرم رسول خدا بهترین پیغمبران است و شوهرم بهترین اوصیای پیغمبران است و فرزندانم بهترین فرزندزاده‌های پیغمبرانند. 🔸سپس بر هر یک از آن زنان سلام کرد و هر یک را به نام ایشان خواند؛ آن زنان شادی کردند و حوریان بهشت خندان شدند و یکدیگر را بشارت دادند و اهل آسمان‌ها یکدیگر را بشارت دادند به ولادت آن سیّده زنان عالمیان؛ در آسمان نور روشنی هویدا شد که پیشتر چنان نوری ندیده بودند. پس آن زنان مقدّسه با خدیجه خطاب کردند و گفتند: بگیر این دختر را که طاهر و مطهّر است و پاکیزه و با برکت است؛ حق تعالی برکت داده است او را و نسل او را. حضرت خدیجه او را گرفت، شاد و خوشحال شیرش داد.  📘جلاء العیون، ص ١٥٩

قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِين: لَا يَرَانَا مَلَكٌ مُقَرَّبٌ وَ لَا نَبِيٌّ مُرْسَلٌ إِلَّا بُهِتَ بِأَنْوَارِنَا وَ عَجِبَ مِنْ ضِيَائِنَا وَ جَلَالَتِنَا. هيچ فرشته مقرب و پيغمبر مرسلى ما را ننگرد، جز اينكه از انوار ما بهت زده شود و از ضیاء نور و جلالت ما به شگفت آيد. الكافي ‏ج۸،ص۲۵

فخر زمان فاطمه اطهری🎊 پیک خدارا چه نکو دختری🎀 ام ابیها،لقبت ، زین سبب🎊 کز حسبت ، دخت پدر پروری🎀 گوهر یک دانه دریای وحی 🎊 رحمت حق ، شافعه محشری🎀 زهد و صلاح و شرف و فضل را🎊 هم قدر و هم قدم حیدری🎀 یازده اختر که درخشش گرفت🎊 در فلک دین ، همه را مادری🎀 نسل فزاینده و پاینده را 🎊 کوثر گویند ، تو آن کوثری🎀 ملک تو مرز ملکوت خداست🎊 کی به هوای فدک و خیبری🎀 آنچه که در وصف تو گویند باز 🎊 بر تر و والاتر والاتری🎀 "

#گوساله_سامری #قسمت_هفتم چه کسی اخبار آسمان‌ها را می‌داند؟ او را بشناسید و از همان شخص اطاعت محض داشته باشید! 🌻 #گوساله_سامری

اجلاس سران😜😂 #شاد_باشید #میلاد_حضرت_زهرا_مبارک

❤️❤️نوزدهم جمادی الثانی بزرگداشت حضرت عبدالله علیه السلام پدرپیامبر و ازدواج با حضرت آمنه سلام الله علیه❤️❤️ . نوزدهم جمادی الثانی سالروز ازدواج حضرت عبدالله پدرپیامبر باحضرت آمنه بنت وهب علیهماالسلام است. حضرت عبدالله از اوصیاءانبیاء بوده ومقامات الهی داشته اند واین روز بهترین بهانه برای بزرگداشت پدرپیامبر است. پیامبر فرمودند: "أناابن الذبیحین" من فرزند دوقربانی هستم. امام رضا عليه السلام فرمودند: منظور یکی اسماعيل فرزند ابراهيم است... واما دیگری عبدالله بن عبدالمطلب است. حضرت عبدالمطلب ازخدا خواست كه ۱۰پسر به اوبدهد، ونذركرد كه اگردعايش مستجاب شد، يكى ازآنان راذبح كند. وقتى تعدادآنان به ده رسيد، همه راداخل كعبه برد وبين آنان #قرعه انداخت... قرعه بنام عبدالله پدرپیامبر كه ازهمه بيشتر دوستش داشت افتاد. تاسه بار قرعه كشى كرد، و هربار بنام عبدالله افتاد، پس تصميم گرفت اورا قربانى كند... زنان حرم همه گريه وشيون كنان جمع شدند. جناب عاتكه دخترعبدالمطلب گفت: بين پسرت و شترانت كه درمحدوده حرم هستند قرعه بيانداز، وآنقدر اضافه کن تا پروردگارت راضى شود بجای پسرت آن شتران را ذبح کنی وقرعه بنام شتران بيفتد. جناب عبدالمطلب ده شترحاضر کرد... بين آنها و عبدالله قرعه انداخت، قرعه بنام عبدالله افتاد، و همينطور ۱۰شتر، ۱۰شتر اضافه میكرد... تااينكه به صدشتر رسيد. اينبار قرعه بنام شتران افتاد، همه ازشدت فرح و سرورصدا به تكبير بلندكردند، بگونه اى كه كوههاى تهامه لرزيد، جناب عبدالمطلب سه بارديگر نیزقرعه انداخت و بنام شترهاافتاد. حضرت ابوطالب وبقیه برادران جناب عبدالله درآغوش گرفته و میبوسیدند... تمام آن صدشتر در "حزوره" مكانى مخصوصی درحرم ذبح شدند وهيچكس رااز گوشت آنان محروم نكردند... ... "لَولاأنَّ عبدَالمطَّلب کانَ حجةًوأنَّ عزمهُ علی ذَبحِ ابنهِ عبدالله شبیهٌ بعزمِ إبراهیمَ علی ذَبحِ ابنهِ إسماعیلَ لمَا افْتخرَالنبیُّ بالإنتسابِ إلیهما لأجلِ أنهما الذَّبیحانِ فی قولهِ أنا ابنُ الذَّبیحَین" اگرحضرت عبدالمطلب علیه السلام حجت نبود وتصميمش برذبح فرزندش شبيه تصميم ابراهيم بذبح اسماعيل نبود، پيامبر بخاطرانتساب به آنان بعنوان دوقربانى، افتخارنمیكرد ونمیفرمود من فرزند دوقربانى هستم... پس به برکت پیامبر وائمه اطهارعلیهم السلام که درصلب آن دوبودند، خداوند ذبح رااز هردو دفع کرد... وگرنه، برمردم واجب بود درهر عيدقربان باكشتن فرزندشان به خداوند تقرب جويند... عيون أخبارالرضا ج۱ص۲۱۱ حضرت عبدالله علیه السلام پدرپیامبر دوماه بعدازولادت حضرت در ۱۸جمادی الاول درگذشتند. كافی ج۱ص۴۳۹ بحار ج۱۲ص۱۳۲ خصال ج۱ص۲۹

🔳 إنَّـا لِـلَّـهِ وَ إِنَّـا إِلَـیْـهِ رَاجِـعُـونَ شهادت مظلومانه تعدادی از هموطنان عزیزمان در حادثه تروریستی زائران گلزار شهدای کرمان تسلیت عـــــرض می‌نماییم #کرمان_تسلیت #کرمان #حادثه_تروریستی

🕊🌹🕊 وقتے بہ تو سلام مےڪنم وجودم سرشار از امید مےشود. و زندگے،شروع بہ لبخند زدن مےڪند... وقتے بہ تو سلام مےڪنم روزم پر از برڪت مےشود، پر از روزے... وقتے بہ تو سلام مےڪنم جانم لبریز از بوے نسیم و بهار و شادمانے مےشود... #اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ ❤️سلام آرام جانم مهدے صاحب زمانم تعجیل 🤲

🔹نوزاد و امیرالمؤمنین 🍃سپس پیامبر اکرم صل الله علیه وآله وسلم برخاست و به خانه ابوطالب علیه السلام رفتند و به امیرالمؤمنين علیه السلام  فرمودند: ای پسر عمو! بر تو بشارت باد ولادت همسری که بهترین زنان در دنیا و آخرت است. این ولادت را به تو تبریک می گویم! ⬅️آنگاه امیرالمؤمنين علی علیه السلام و عده ای از بنی هاشم برای تبریک ولادت همراه رسول خدا صل الله علیه وآله وسلم به خانه حضرت خديجه سلام الله علیها آمدند، ⬅️ و دیدند حضرت فاطمه سلام الله علیها می خندد و دست و پایش را حرکت می دهد در حالی که نورش همه جا را روشن کرده است. ⬅️پیامبر اکرم صل الله علیه وآله وسلم دخترش را در آغوش گرفتند و بسیار بوسیدند و سپس به حضرت خدیجه سلام الله علیها فرمودند: ⬅️او را بگیر و از چشم بینندگان دور نگاه دار. نصیب او خواهد بود سید اوصیا و امام متقین و وارث پیامبران و رهبر صالحين، و دو آقای جوانان بهشت از او خواهد بود و این گونه مظهر "انا اعطيناك الكوثر" قدم در این جهان گذاشتند و کوثر جاری و پر برکت او بر عالم وجود باربد و دنیا با نور حضرت فاطمه سلام الله علیها روشن شد و برکات او تا ابد زمین را فرا گرفت.⚡️ الموسوعة الكرى عن فاطمة الزهرا علیهاالسلام ج ۲ ص ۱۷۷ مولود الصديقة فاطمة زهراء علیهاالسلام ص ۲۳_۳۱

🌴چرا امامت از نسل امام حسین علیه السلام است ؟! مفضل نقل کرده، به حضرت صادق علیه السّلام عرض کردم: این آیه را برایم توضیح دهید: «وَ جَعَلَها کَلِمَةً باقِیَةً فِی عَقِبِهِ»، ایشان فرمودند: منظور امامت است که خداوند آن را، تا روز قیامت، در نسل حسین علیه السلام قرار داده است. عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! چگونه امامت به فرزندان حسین رسید به فرزندان حسن نرسید ؟! با این که هر دو فرزند و نواده رسول الله صلی الله علیه و آله و هر دو سرور جوانان بهشت بودند. حضرت فرمودند: موسی و هارون نیز هر دو پیامبر و رسول و با هم برادر بودند؛ اما خداوند نبوت را در نهاد هارون قرار داد و نه صلب موسی، و کسی حق ندارد بگوید: چرا خدا چنین کرد ؟! امامت نیز خلافت خداوند عزّ وجلّ است، هیچ کس نمی تواند بگوید: چرا خدا آن را در نهاد حسین قرار داد و در نهاد حسن قرار نداد ؟! زیرا خداوند در کارهای خود حکیم است، از او نمی توان بازخواست نمود و این مردمند که از آن‌ها بازخواست می‌شود. بحارالأنوار ٫ جلد 25 ٫ صفحه 260