🌷 امیرالمومنین(عليه السّلام) فرمودند :
✍ ان ابلاء للظالم ادب و للمؤمن امتحان و للانبیاء درجة.
👌 بلاء برای ستمگر تأدیب ، برای مؤمن امتحان و برای پیامبران مقام و درجه است.
📖 بحارالانوار ، ج۶۹ ، ص ۲۳۵
#حکایت_زیبا
💢کوزه زهر یا عسل؟
روزی روزگاری در زمانهای قدیم مرد خیاطی کوزهای عسل در دکانش داشت. یک روز میخواست دنبال کاری از مغازه بیرون برود. به شاگردش گفت: «این کوزه پر از زهر است. مواظب باش به آن دست نزنی و من و خودت را در دردسر نیندازی.»
شاگرد که میدانست استادش دروغ میگوید، حرفی نزد و استادش رفت. شاگرد هم پیراهن یک مشتری را برداشت و به دکان نانوایی رفت و آن را به مرد نانوا داد و دو نان داغ و تازه گرفت و بعد به دکان برگشت و تمام عسل را با نان خورد و کف دکان دراز کشید. خیاط ساعتی نگذشته بود که بازگشت و با حیرت از شاگردش پرسید: «چرا خوابیدهای؟»
شاگرد ناله کنان پاسخ داد: «تو که رفتی من سرگرم کار بودم. دزدی آمد و یکی از پیراهنها را دزدید و رفت. وقتی من متوجه شدم از ترس شما زهر توی کوزه را خوردم و دراز کشیدم تا بمیرم و از کتک خوردن و تنبیه آسوده شوم.»😐😅
شورای کثیف سقیفه
چگونه اى، ای حذیفه آنگاه كه چند عين بر يك عين ظلم كنند ‼️❓
حذيفة بن يمان به اميرالمؤمنين عليه السلام در زمان خلافت عثمان گفت:
به خدا قسم من كلام تو را و معناى آنرا تا ديشب نفهميدم، آن سخنى كه در حره (اطراف مدينه) به من گفتى و آن اين بود كه فرمودى:
👈چگونه اى، اى حذيفه زمانى كه چندعین بر يك عین ظلم كنند؟!
در آن موقع پيامبر صلى الله عليه وآله ميان ما بود و ما حقيقت آنرا نمى فهميديم تا ديشب كه فهميدم (عين اول) ابوبكر بود كه نامش عتیق بود و سپس عمررا و ايندو بر تو مقدم شدند و اول اسم آنها عين بود.
👈حضرت فرمود: اى حذيفه فراموش كردى عبدالرحمن ابن عوف را كه متمايل به عثمان شد (آنگاه كه در شوراى شش نفره پس از مرگ عمر، عبدالرحمن به حضرت على عليه السلام گفت: يا على با تو بيعت مى كنم به شرط آنكه به سنت خدا و پيامبر و ابوبكر و عمر رفتار كنى، حضرت فرمود: بلكه به سنت خدا و پيامبر و اجتهاد خودم رفتار مى كنم! سه بار عبدالرحمن پيشنهاد خود را تكرار كرد و حضرت همان جواب را داد، آنگاه به عثمان آن پيشنهاد را كرد، عثمان قبول كرد و او خليفه شد، گرچه به همين تعهد خود نيز عمل نكرد و بعدا عبدالرحمن به عثمان اعتراض كرد و گفت: اى عثمان از بيعت با تو به خدا پناه مى برم، و عثمان دستور داد او را از مجلس بيرون كردند و تا آخر عمر، عبدالرحمن با عثمان سخن نگفت).
👈سپس حضرت امیر المومنین عليه السلام فرمود:
زود است كه به ايشان ملحق شوند عمرو بن عاص و معاويه فرزند جگرخواره پس ايشانند (عتيق و عمر و عثمان و عمرو بن عاص و معاويه و عبدالرحمن) عينهائى كه براى ستم بر من اجتماع كرده اند.
بحارالانوار، ج ۴۱، ص ۳۱۲
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#اللهم_العن_جبت_و_طاغوت
💢 گناهان خود را کوچک نشمارید!
پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در یکی از مسافرت ها همراه جمعی از اصحاب خود در سرزمین خالی و بی آب و علفی فرود آمدند و به یاران خود فرمودند: هیزم بیاورید تا آتش روشن کنیم. اصحاب عرض کردند: یا رسول الله! اینجا سرزمینی خالی است و هیچ گونه هیزمی در آن وجود ندارد. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: بروید هر کس هر مقدار می تواند هیزم جمع کند و بیاورد.
یاران به صحرا رفتند و هر کدام هر اندازه که توانستند، ریز و درشت، جمع کردند و با خود آوردند. همه را در مقابل پیغمبر صلی الله علیه و آله روی هم ریختند. مقدار زیادی هیزم جمع شد. در این وقت رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: گناهان کوچک هم مانند این هیزمهای کوچک است. اول به چشم نمی آید، ولی وقتی که روی هم جمع می گردند، انبوه عظیمی را تشکیل می دهند!
📗 بحارالانوار، ج 73، ص 346
5.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 خاطره بسیار جالب حاج آقا دانشمند از اوایل زندگی با همسرش ...
#زندگی_زیبا