هر چه زمان می گذرد مردم افسرده تر میشوند این خاصیت دل بستن به زمانه است!
خوشا بحال آنکه بجای زمان.....
به "صاحب زمان"دل می بندد.
#ارسالی|تداعی|
یابـْن یاســین یابْـن طــاها
میشـــود...؟
فــی اربعـــین در کربــلا
ســر دَهم جــانان بگیــرم
با دُعـایـ دُخــت اربـــابــ
اِذْنِ امســالم را بگیــرم
؟؟؟
# ارسالی
حالم از شرح غمت افسانه ایست ...
خودمانیم عجب منتظرانیم
#ارسالی|ایستاده در غبار|
🍃دوست عزیزم🍃
🍃کسی را دوست داشتم.
خیلی هم دوست داشتم.
یک روز که نمیدیدمش
گویی یک روزگار بود که در غربت نفس میکشیدم.
وقتی که پیشم بود
در بیابان هم بودم
گویی در یک شهر شلوغ دارم زندگی میکنم.
🍃یک بار کاری کردم که خیلی رنجید از من
و با من قهر کرد.
اوّلش باورم نمیشد که قهر کرده باشد
ولی یک روز، دو روز، سه روز
نه، گویی بنای سر زدن به من نداشت.
او قهر کرده بود با من.
باید باور میکردم.
🍃چه قدر روزها تاریک شده بود برایم.
خورشید حتّی اگر وسط آسمان بود
توان روشن کردن روز مرا نداشت.
چه قدر منتظر نشستم
که پیغام و پسغامی برایم بیاید
ولی نیامد که نیامد.
هر کسی که او را میشناخت
وقتی پیشم میآمد
سلام نکرده، خیال میکردم
حامل پیغام آشتی است.
وقتی که حرفش را میزد و نزدیک رفتنش میشد
با خودم میگفتم
حتماً پیغام او را گذاشته، آخر حرفش به من بدهد.
کاغذی از لای در خانه اگر خودنمایی میکرد
میگفتم حتماً او برایم دستی به قلم برده
و خطی نوشته.
🍃چه حالی داشتم در روزهایی که
منتظر لحظۀ آشتی کنان ایستاده بودم.
آقا!
این که چرا این خاطرهها را به یادم آوردی، نمیدانم
ولی هر چه هست
این مثل قبلیها نیست
که بخواهد ثابت کند من منتظرت نیستم.
🍃به گمانم اینها را به خاطرم آوردی
تا بفهمم تو در دوری من داری چه میکشی. نه؟
خواستی به من بفهمانی
که چه قدر منتظرم هستی.
درست میگویم؟
من داشتم قبول میکردم که منتظرت نیستم
ولی حالا باید قبول کنم که حواسم نبوده تو منتظرم هستی.
و باز هم همان سؤال قدیمی:
«تو چرا مرا دوست داری؟»
#محسن_عباسی_ولدی
هدایت شده از اشکان صادقی ...
سلام آقا جان... از پاییزِ شما چه خبر؟ اینجا هر قاصدکی که پاییز به دست ما میرساند از روی زمین برش میداریم... چشمهایمان را میبندیم و دَرِ گوشش میگوییم که ما را زودتر به شما برساند... هر وقت باران میگیرد به شما فکر میکنیم... هر وقت روی فرشهای دستبافِ پاییز راه میرویم با صدای برگها دلمان برای شما تنگ میشود... نمیدانم چه رازی در دل پاییز نهفته است که دل آدم را اِنقدر برای عزیزانش تنگ میکند! هر چقدر عزیزتر... دل ، تنگتر... عزیزترینِ ما... پاییز پاورچین پاورچین به شهر ما آمده است و دلمان هر روز و هر لحظه برایتان تنگ تر از قبل میشود... دیروز زیر نمنم باران آرزوی دیدنتان را در گوش قاصدکی گفتم... خدا کند این پاییز آرزویم را اجابت کنند...
اولین قطره باران که روی پنجره ی اتاقم می نشیند،
اولین روز بارانی همیشه به یاد تو می افتم