یـــــ'مظلومان'ـــار³¹³🇵🇸
از سوی حق خوانده شد زینب به آوای جلی انبیا گفتند روشن دیدگانت یا علی هرطرف خیل ملائک در رکوع و در
آمدی شمس و قمر پیش تو سوسو بزنند
تا که مردان جهان پیش تو زانو بزنند
چشم وا کردی و دنیای علی زیبا شد
باز تکرار همان سوره ی «اَعطینا» شد
#سید_حمیدرضا_برقعی
#میلاد_حضرت_زینب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•﷽•
بذارید اربابم برسھ...💔
#کربلایۍ_حسن_عطایۍ🎧
#شب_جمعھ🌙
+سرکلاس استاد از دانشجویان پرسید:🤔
+این روزها شهدای زیادی رو پیدا میکنن و میارن ایران...😐
+به نظرنتون کارخوبیه⁉️🤔
+کیا موافقن؟؟؟ ✅
+کیامخالف؟؟؟؟ ❌
_اکثر دانشجویان مخالف بودن❕ ❌😡
_بعضی ها میگفتن: کارناپسندیه....نباید بیارن...😏
_بعضی ها میگفتن: ولمون نمیکنن ...گیر دادن به چهار تا استخوووون... ملت دیوونن❕"😤
_بعضی ها میگفتن: آدم یاد بدبختیاش میفته❕😰
+تا اینکه استاد درس رو شروع کرد ولی خبری از برگه های امتحان جلسه ی قبل نبود...📄
_همه سراغ برگه ها رو می گرفتند.🤔
+ولی استاد جواب نمیداد...😐
_یکی از دانشجویان با عصبانیت گفت:استاد برگه هامون رو چیکار کردی❓
_ شما مسئول برگه های ما بودی❓😡😤
+استاد روی تخته ی کلاس نوشت: من مسئول برگه های شما هستم...🤔📝
+استاد گفت: من برگه هاتون رو گم کردم و نمیدونم کجا گذاشتم؟🤔⁉️
_همه ی دانشجویان شاکی شدن.
استاد گفت: چرا برگه هاتون رو میخواین⁉️⁉️
_گفتند: چون واسشون زحمت کشیدیم😓
_درس خوندیم📚📖🖊
_هزینه دادیم💵💶💷
_زمان صرف کردیم...🕒
+هر چی که دانشجویان میگفتند استاد روی تخته مینوشت...📝
+استاد گفت: برگه های شما رو توی کلاس بغلی گم کردم هرکی میتونه بره پیداشون کنه❓
_یکی از دانشجویان رفت و بعداز چند دقیقه با برگه ها برگشت ...📄📄📄
+استاد برگه ها رو گرفت و تیکه تیکه کرد.
_صدای دانشجویان بلند شد.😱😱😱
+استاد گفت: الان دیگه برگه هاتون رو نمیخواین! چون تیکه تیکه شدن!😌
_دانشجویان گفتن: استاد برگه ها رو میچسبونیم.
+برگه ها رو به دانشجویان داد و گفت:شما از یک برگه کاغذ نتونستید بگذرید و چقدر تلاش کردید تا پیداشون کردید،پس چطور توقع دارید مادری که بچه اش رو با دستای خودش بزرگ کرد و فرستاد جنگ؛ الان منتظره همین چهارتا استخونش نباشه⁉️🤔
+بچه اش رو میخواد، حتی اگه خاکستر شده باشه.😔
_+چند دقیقه همه جا سکوت حاکم شد!
و همه ازحرفی که زده بودن پشیمون شدن!!😔😔😔
💔تنها کسی که موافق بود ....
💔فرزند شهیدی بود که سالها منتظر باباش بود...😔
#تلنگرانه
ﺍﻧﮕﺸﺘﻬﺎﯼ ﺩﺳﺘﻤﺎﻥ
ﯾﮑﯽ ﮐﻮﭼﮏ ، ﯾﮑﯽ ﺑﺰﺭﮒ
ﯾﮑﯽ ﺑﻠﻨﺪ ﻭ ﯾﮑﯽ ﮐﻮﺗﺎﻩ
ﯾﮑﯽ ﻗﻮﯼ ﻭ ﯾﮑﯽ ﺿﻌﯿﻒ
ﺍﻣﺎ
ﻫﯿﭽﮑﺪﺍﻡ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ...
ﻫﯿﭽﮑﺪﺍﻡ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﻟﻪ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ
ﻭ ﻫﯿﭽﮑﺪﺍﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺗﻌﻈﯿﻢ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ
ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﯾﮏ ﺩﺳﺖ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ
ﻭ ﮐﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ
ﮔﺎﻩ ﻣﺎ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﻻﺗﺮ باشیم
ﻟﻬﺶ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﮐﺴﯽ پایین تر
ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﯿﭙﺮﺳﺘﯿﻢ
ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ :
ﻧﻪ انسانی ﺑﻨﺪﻩ ﻣﺎﺳﺖ
ﻧﻪ انسانی ﺧﺪﺍﯼ ﻣﺎ
👌 گفتن بسم الله الرحمن الرحیم بر سر سفره ✨
❤ پیامبر گرامی اسلام صلےالله علیه وآله:
هرگاه سفره پهن مى شود،
چهار هزار فرشته
در اطراف آن گرد مى آيند.
چون بنده بگويد: «بسم اللّه»
فرشتگان مى گويند:
«خداوند، به غذايتان بركت دهد!»
سپس به شيطان مى گويند:
«اى فاسق! بيرون شو.
تو بر آنان، راه تسلّط ندارى».
📚 كافى ج۶ ، ص۲۹۲ ، ح۱
به هوایِ حرمت میگذرد ایامم
کوهِ دردَم که کند نام حسین آرامم...
#دلتنگحرم💔
•◌🌿🦋🌿◌•
#سخن_بزگان
میفرمایند
استغفار کن غم از دلت میره!
اگر استغفار کردی و غم از دلت نرفت ؛
یعنی داری خالی بندی میکنی:)
بگرد گناهتو پیدا کن و اعتراف کن بهش...!
#استاد_پناهیان
﴿وَتَوَكَّلْ عَلَى الْحَيِّ الَّذِي لَا يَمُوتُ﴾
یـــــ'مظلومان'ـــار³¹³🇵🇸
قشنگترین قسم؟ اونجا که سعدی میگه: به وصالت... به وصالت، که مرا طاقت هجران تو نیست... یابنیآس🌿مࢪ
هرزمان #جوانیدعای_سلامتی_مهدی(عج) رازمزمهکند
همزمان #امامزمان(عج) دستهایمبارکشانرابه
سویآسمانبلندمیکنندوبرایآنجوان #دعا میفرمایند؛
چهخوشسعادت کسانیکهحداقلروزی یکبار
#دعایفرج را زمزمه میکنند؛)♥️🌱!
"
#فاطمیه که می شـود،
زیاد دست روی سینه بگذارید
و سلام کنید به «علے » علیه السلام
این روزها کسی جواب سلام علی را
هم نمی دهد!😭🖤
یـــــ'مظلومان'ـــار³¹³🇵🇸
#فاطمیه که می شـود، زیاد دست روی سینه بگذارید و سلام کنید به «علے » علیه السلام این روزها کسی جواب س
بر حاشیهی برگ شقایق بنویسید
گل تاب فشار در و دیوار ندارد😔💔
{🌱•هو الرحمن •🌱}
•💔😭🥀•
پیش چشمان حیدرش جان داد...🥀
جوون بودی ولی
پیر بودی مادر...💔
#فاطمیه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@shahidhojatrahimi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تار پود چادر تو
تار پود زندگیمه🌱🖤
#فاطمیه
Aghar Madaram Nabodi{webahang.ir}_۲۰۲۱_۰۸_۲۸_۲۰_۵۵_۰۱_۳۹۷.mp3
3.42M
من چی بودم
اگه تو مادرم نبودی
تو که بهونه ی وجودی
تویی که روضه ی کبودی😭💔
#فاطمیه
#یارمظلومان
سلام خانم !
میخواهم برایتان نامه ای بنویسم اما خب ... برایِ از شما نوشتن ، بسیار کوچکم . آنقدر ضعیف و ناتوانم که فعل و فاعل را جا به جا میگویم . . بارها قلم و کاغذی آماده کردم ، تا چند خطی را برای شما بنویسم . اما هربار یا قلم کم آورد یا کاغذ . . . نویسندگی را حرفه ای دنبال میکنم و خیلی خوب میتوانم با کلمات بازی کنم ! اما درست وقتی که میخواهم از شما بگویم کلمات سر خم میکنند و روی کاغذ جولان نمیدهند . گویا آن هاهم شرمندهی مظلومیتِ خاندانِ شما هستند . هر روز که در مقابل آینه ، صورت لاغر و استخوانی ام را تماشا میکنم و چادر را روی سرم میاندازم ، با خودم عهد میبندم که مثل شما و فرزندتان ، زینب سلام الله علیها تا آخرین لحظهی حیاتم پشتیبان ولایت باشم ، در مقابل جهل مردم زمانه ام ، کوتاه نیایم و از آرمان هایم دست نکشم . شما که غریبه نیستید ؛ آدم باید با مادرش صمیمانه صحبت کند ! مادرِ شهیدهی من ، این روزها غم عجیبی روی دلم سنگینی میکند . میخواهند یادگار شما را از ما بگیرند ، میخواهند عفت را از ما و غیرت را از مردانمان بگیرند . مادر جان ... ما در کوچه های تنگ سیلی نخوردیم ، اما چادر از سرمان کشیدند .. نوزاد چند ماهه ای را به جرم آنکه مادرش محجبه بود ، شهید کردند . زائران حرم شاهچراغ را به رگبار گلوله ها بستند . به جان تنها خواهرم قسم که به تنگ آمده ام از این همه اندوه ... اولین نامه ام را همینقدر کوتاه و مختصر بپذیر :) توان نوشتن ندارم . . .
یک و ده دقیقهی بامدادِ هفدهمین روز از آذر ما سال یک هزار و چهارصد یک .
#زینب_شهسوار
#ایام_فاطمیه
Pasho Injori Mano Nade Azab.mp3
3.72M
پاشو اینجوری منو نده عذاب....
کلمینی💔