⸤ یرحا ⸣
تا نیایی گره از کار جهان وا نشود🪴!"
رونوشت روزها را ، روی هم سنجاق کردم :
شنبه های بی پناهی ، جمعه های بی قراری ..
من خودم بودم که گفتم ماندنت اجبار نیست!
بشکند دستی که یادت داده لااِکراه را..!(:
هرکسی بهر ِچیزی آفریده شده است،
تو بهر ِیاری ِمهدی عج آمدهای ؛
خود را دریاب .
عمر آن بود که با دوست سپری شد ورنه؛
گذراندن این ثانیه ها را که خودم هم بلدم🪴!"
#عکاسییرحا🤍!"
دوست داشتم ،
معلم املای تو بودم!
و دوستَت دارم را املاء بگویم.
و هی بپرسم تا کجا گفتم؟
تو بگویی دوستَت دارم ...