eitaa logo
کافه شعر و ادب
721 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
2.8هزار ویدیو
3 فایل
خوش آمدید بزرگواران کپی آزاد اگه دوست داشتی یه صلوات هم بفرست خادم Yasamanha@
مشاهده در ایتا
دانلود
مرا دردی‌ست دور از تو که نزد توست درمانش ‌‍‌‎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زان شبی که وعده کردی روز وصل روز و شب را می‌شمارم روز و شب مولوی
مثل مولانا بهش بگید: جات رو چشامه در دو چشم من نشین ای آنکه از من،من تری دلبری مولانا
الا ای روز بارانی که منزلگاه عشاقی کمی بوی بهارانت بیاور سمت بوستانم
زندگی بر مردم آزادهٔ بی آرزو سخت می‌گیرد ولی آسان به پایان می‌رسد فاضل نظری صبحتون بخیر شادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌦صبح شد چشم بگشای که خورشید شِکُفت باز کن پنجره را با دمِ صبح ، باید از خانه‌ی دل گَرد پریشانی رُفت سلام صبح دوشنبه تون سراسر آرامش و نیکبختی☕️🌨 🌴🕯🌴
غربت آن است که یاران ببرندَت از یاد 🌴🕯🌴
راز دل را می‌توان دریافت از سیمای ما نشئه می‌تابد چو رنگ از پرده مینای ما گر چه او هرگز نمی‌گیرد ز حال ما خبر درد او هر شب خبر گیرد ز سر تا پای ما 🌴🕯🌴
محبت آتشی در جانم افروخت                که تا دامان محشر بایدم سوخت عجب پیراهنی بهرم بریدی                    که خیاط اجل میبایدش دوخت باباطاهر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر چه دل گم میکند، بر دیده تاوان میشود ... 🌴💙🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ تا تو باشی که در این دل خبری از غم نیست
🚫توجه🚫 ⛔توجه⛔ سلام دوستان عزیز خوشحال میشم عضو کانال جملات تلنگرانه ما بشید . امیدوارم رضایت شما رو جلب کنم🌱 منتظرتون هستیم🌹🌱 @flipYouth ꧁༒☬تلنگرانه☬༒꧂ @flipYouth ꧁༒☬تلنگرانه☬༒꧂ @flipYouth
نازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت پرده ی خلوت این غمکده بالا زد و رفت کنج تنهایی ما را به خیالی خوش کرد خواب خورشید به چشم شب یلدا زد و رفت درد بی عشقی ما دید و دریغش آمد آتش شوق درین جان شکیبا زد و رفت خرمن سوخته ی ما به چه کارش می خورد که چو برق آمد و در خشک و تر ما زد و رفت رفت و از گریه ی طوفانی ام اندیشه نکرد چه دلی داشت خدایا که به دریا زد و رفت بود آیا که ز دیوانه ی خود یاد کند آن که زنجیر به پای دل شیدا زد و رفت سایه آن چشم سیه با تو چه می گفت که دوش عقل فریاد برآورد و به صحرا زد و رفت هوشنگ ابتهاج 🌴🕯🌴
‌ عزیز هم زبان تودر کدام کهکشان ، نشسته ای هوشنگ ابتهاج 🌴🕯🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
من گم شده ام هرچه بگردی خبری نیست جز این دو سه تا شعر که گفتم اثری نیست یک بار نشستم به تو چیزی بنویسم دیدم به عزیزان گله کردن هنری نیست دلگیرم از این شهر پس از من که هوایش آن گونه که در شأن تو باشد بپری نیست ای کاش کسی باشد و کابوس که دیدی در گوش تو آرام بگوید:خبری نیست هر جا نکنی باز سر درد دلت را چون دامن تر هست ولی چشم تری نیست ای کاش که می گفت نگاه تو؛ بمانم... این لحظه که حرفت سند معتبری نیست! دل خوش نکنم پشت وداع تو سلامی ست یا پشت خداحافظی من سفری نیست؟ من چند قدم رفتم و برگشتم و دیدم در بسته شد آن گونه که انگار دری نیست...
همچنان شمعیم کز بهر بقای زندگی خوب فهمیدیم باید از همه هستی گذشت