یک روز بعداز #غدیر چه گذشت؟
#عید_غدیر
#مبلغ_غدیر_باشیم
یاعلی
•┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈•
اللهم عجل لولیک الفرج و سهل مخرجه و العافیة و النصر یازهراء 💔 الساعة الساعة الساعة
6.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شباولمحرم
سینهزنتارزوشه
بادستاییهپیرغلامت
پیرهنسیاهبپوشه💔
شـب اول مـحــرم الـحــرام 🏴
https://eitaa.com/yassyaali
#مرگ_بر_اسرائیل
#مرگ_بر_آمریکا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دورت بگردم که تو عاشقشی
خدا همه چیز ش رو ازش گرفت
اما او گفت : من راضیم به هرچه تو تعیین کنی
6 ماهه اش را زدند
میگوید: داغ 6 ماهه بر جگر آقا امام حسین از داغ 70 یوسف بر جگر یعقوب سخت تر بود.
فرمود: آسان است برای من، چون خدا تماشا میکند
شما در نگاه مستقیم او هستید
همان طور که او در نگاه مستقیم خداست
پس حواسش هست به تو
یکی به من میگفت: اگر برا آقا امام حسین اشک ریختی، فکر نکن تو یادش افتادی گریه کردی براش
اون لحظه آقا امام حسین یادت افتاده ، دلش برات تنگ شده، به خاطر این منقلب شدی، خودت خبر نداری
شاید این حرفا صرفا یه حرفِ دلی باشه
اما من مطمئن هستم آقا امام حسین ، جماعتی رو که 1000 سال بعد از اون اومدن و ندیده و نشناخته دوستش دارن و خیلی دوست داره 💔💔💔
https://eitaa.com/yas_ya_ali
#مرگ_بر_اسراییل
#مرگ_بر_آمریکا
«شیعه تنوری»
مأمون رقّی نقل میکند: خدمت امام صادق ـ علیهالسلام ـ بودم که سهلبن حسن خراسانی وارد شد، سلام کرد و نشست. سپس گفت: ای فرزند رسول خدا! چهقدر شما رئوف و مهربان هستید. شما امام هستید، چرا دفاع از حق خود نمیکنید با اینکه بیش از صد هزار شیعه آماده نبرد دارید.
امام ـ علیهالسلام ـ فرمود: «خراسانی بنشین، خوش آمدی». سپس به خدمتکار فرمود: «تنور را روشن کن!».
خدمتکار امام ـ علیهالسلام ـ تنور را روشن کرد. و امام ـ علیهالسلام ـ رو به مرد خراسانی نموده، فرمود: «داخل تنور شو!».
خراسانی با التماس گفت: ای فرزند رسول خدا! مرا با آتش مسوزان. از جرم من در گذر، خدا از تو بگذرد.
امام ـ علیهالسلام ـ فرمود: «تو را بخشیدم».
در این هنگام هارون مکی وارد شد در حالیکه کفش خود را با دست گرفته بود، گفت: «السلام علیک یا ابن رسول اللَّه».
امام ـ علیهالسلام ـ فرمود: «کفشهایت را بیانداز، برو داخل تنور بنشین!».
هارون مکی، کفشهایش را انداخت و در داخل تنور نشست.
در این هنگام امام ـ علیهالسلام ـ با مرد خراسانی به سخنگفتن پرداخت و مانند کسی که در خراسان بوده از جریانهای آن منطقه خبر داد. سپس فرمود: «خراسانی برو ببین در تنور چه خبر است».
خراسانی میگوید: به جانب تنور رفتم، دیدم هارون مکی چهار زانو در تنور نشسته است. بعد از تنور خارج شد، و به ما سلام کرد.
امام ـ علیهالسلام ـ فرمود: «از اینها در خراسان چند نفر پیدا میشود؟!»
خراسانی گفت:به خدا قسم! یک نفر هم نیست.
امام ـ علیهالسلام ـ فرمود: «به خدا یک نفر هم پیدا نمیشود، ما زمانی که پنج نفر یاور مانند این (هارون مکی) نداشته باشیم، قیام نخواهیم کرد، ما خودمان موقعیت مناسب را بهتر میدانیم»
https://eitaa.com/yas_ya_ali
#مرگ_بر_اسراییل
#مرگ_بر_آمریکا
💠 متن تکان دهنده و قابل تامل یکی از نامه های کوفیان به امام حسین علیه السلام که درخواست آمدن ایشان را داشتند
🔰بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ إِلَى الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ مِنْ شِیعَتِهِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُسْلِمِینَ أَمَّا بَعْدُ فَحَیَّهَلَا فَإِنَّ النَّاسَ یَنْتَظِرُونَکَ لَا رَأْیَ لَهُمْ غَیْرُکَ 👈فَالْعَجَلَ الْعَجَلَ ثُمَّ الْعَجَلَ الْعَجَلَ وَ السَّلَامُ.👉
بسمالله الرحمن الرحیم
«نامهای است به حسین بن علی از سوی شیعیان او از مؤمنان و مسلمانان. امّا بعد، بشتاب زیرا که مردم منتظر شما هستند و همه بر شما اتفاق نظر دارند،👈 پس بشتاب بشتاب! و باز بشتاب بشتاب! 👉والسلام.»
📚 طبری ، ج ۴ ، ص ۲۶۲
👌چقدر این فراز پایانی نامه آشنا می باشد، آری ، همان فرازی که هر صبح بعد دعای عهد خطاب به مولای غائبمان امام عصر عج می گوئیم!
✅ خدا کند ما از کسانی باشیم که وقتی به امام خود العجل می گوئیم ، در حال خودسازی و زمینه سازی و مهیا کردن شرایط هم باشیم.
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح
عن ابیعبدالله علیهالسلام:
«تاسُوعَاءُ» يَوْمٌ حُوصِرَ فِيهِ الْحُسَيْنُ َ عَلَيْهِ السَّلَام وَ أَصْحَابُهُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ بِكَرْبَلَاءَ وَ اجْتَمَعَ عَلَيْهِ خَيْلُ أَهْلِ الشَّامِ وَ أَنَاخُوا عَلَيْهِ وَ فَرِحَ ابْنُ مَرْجَانَةَ وَ عُمَرُ بْنُ سَعْدٍ بِتَوَافُرِ الْخَيْلِ وَ كَثْرَتِهَا وَ اسْتَضْعَفُوا فِيهِ الْحُسَيْنَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ أَصْحَابَهُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ أَيْقَنُوا أَنْ لَا يَأْتِيَ الْحُسَيْنَ َ عَلَيْهِ السَّلَام نَاصِرٌ وَ لَا يُمِدَّهُ أَهْلُ الْعِرَاقِ.
بِأَبِي الْمُسْتَضْعَفُ الْغَرِيب.
امام صادق علیهالسلام:
تاسوعاء، روزى است كه حسين و يارانش در كربلاء محاصره شدند، اهل شام در اطراف آنان اجتماع نمودند. ابنمرجانه و ابنسعد از كثرت لشكر خود خوشحال شدند و حسين و ياران او را در آن روز ضعيف شمردند. آنان يقين كردند كه براى حسين ياورى نخواهد آمد و اهل عراق آن حضرت را امداد نخواهند كرد.
پدرم فداى آن حسينى كه ناتوانش دیدند و غريب بود.
الکافی، ج۴، ص۱۴۷
شب عاشورا شامگاه نهمین روز از ماه محرم است که فردای آن، روز عاشورا است. در منابع آمده است که لشکر عمر سعد عصر روز تاسوعا قصد حمله داشت، ولی امام حسین(ع) از حضرت عباس(ع) خواست از آنان یک شب مهلت بگیرد تا عبادت کنند. امام حسین(ع) در این شب با یارانش سخن گفت و آنان را باوفاترین یاران خواند و آنان نیز در سخنانی حماسی، اعلام وفاداری کردند. در مجالس عزاداری در شب عاشورا، وقایعی که در این شب در خیمهگاه امام حسین رخ داده است، بازگو میشود.
در کتاب مفاتیح الجنان اعمالی برای این شب ذکر شده است از جمله:
• احیای این شب: در روایتی از رسول خدا(ص) آمده است هر کس این شب را احیا بدارد، گویا عبادت همه فرشتگان را انجام داده است.
• صد رکعت نماز، در هر رکعت بعد از حمد، سه بار سوره اخلاص خوانده شود و پس از پایان صد رکعت، هفتاد بار بگوید: «سُبْحانَ الله وَ الْحَمْدُ لِلهِ وَ لا إلهَ إلاَّ اللهُ وَ اللهُ اَکْبَرُ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إلاَّ بِالله الْعَلِی الْعَظِیمِ»
• چهار رکعت در آخر شب، در هر رکعت بعد از حمد، ده بار آیة الکرسی، ده بار سوره توحید، ده بار سوره فلق و ده بار سوره ناس خوانده شود و پس از پایان، صد مرتبه سوره توحید را بخواند.[۱۱]
تجدید پیمان یاران امام حسین(ع)
امام حسین(ع) در اوایل شب یاران خود را جمع کرد و پس از حمد و ثنای خداوند خطاب به آنان گفت:
« فَإِنِّي لَا أَعْلَمُ أَصْحَاباً أَوْفَى وَ لَا خَيْراً مِنْ أَصْحَابِي وَ لَا أَهْلَ بَيْتٍ أَبَرَّ وَ لَا أَوْصَلَ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي فَجَزَاكُمُ الله عَنِّي خَيْرا»«همانا من یارانی باوفاتر و بهتر از یاران خود، و خاندان و اهلبیتی را نیكوکارتر و باپیوندتر از اهلبیت خود سراغ ندارم؛ خدایتان از جانب من پاداش نیکو دهد.»
سپس چنین ادامه داد:
به گمانم این، آخرین روزی است که از سوی این قوم مهلت داریم. آگاه باشید که من به شما اجازه (رفتن) دادم. پس همه با خیالی آسوده بروید که بیعتی از من بر گردن شما نیست. اینک که سیاهی شب شما را پوشانده، آن را مَرکبی برگیرید و بروید.
در این هنگام ابتدا اهل بیت امام وبراساس نقل هایی نخستین نفر حضرت عباس(ع) سکوت را شکست و سپس یاران امام هر یک در سخنانی حماسی، اعلام وفاداری کردند و بر فدا کردن جان خویش در دفاع از امام تاکید کردند. منابع تاریخی و مقاتل برخی از این سخنان را ضبط کردهاند.[۱]
شب عاشورا حضرت عباس(ع) پاسداری از حرم را بر عهده گرفت. زهیر نیز با او همراه شد.[۳]
اشعار امام حسین در شب عاشورا:
یا دَهْرُ أُفٍّ لَک مِنْ خَلِیلِکمْ لَک بِالْإِشْرَاقِ وَ الْأَصِیلِمِنْ صَاحِبٍ أَوْ طَالِبٍ قَتِیلِوَ الدَّهْرُ لَا یقْنَعُ بِالْبَدِیلِوَ إِنَّمَا الْأَمْرُ إِلَی الْجَلِیلِوَ کلُّ حَی سَالِک سَبِیلِی
الارشاد، مفید، ج۲، ص۹۳
#امام_حسین_علیه_السلام
#شب_عاشورا
#عاشورا
#وداع
#غزل
بغلم کن که دل مضطر من آشوب است
من اگر سر بدهم قبل تو حالم خوب است
بس کن اینقدر به پیراهن خود چاک نزن
صورت سوخته ات را به روی خاک نزن
نیزه بر خاک زدی من جگرم سوخت حسین
خواب دیدم که تو رفتی و حرم سوخت حسین
قاتل من شده این بافتهء مادر تو
صبر کن هی بزنم بوسه روی حنجر تو
کار من بعد تو دلشوره و دلواپسی است
تک و تنها شدم و ترس من از بی کسی است
قوم خولی و سنان را بنگر، سر دزدند
مردهای سرِ این گردنه معجر دزدند
وای اگر خیمهء نسوان تو غارت بشود
دخترت دربدر راه اسارت بشود
#رضا_دین_پرور
شعر امشبی را شه دین در حرمش مهمان است...که سالیان است شب عاشورا در هیئات میخوانیم از پدر آیه الله العظمی بهجت یعنی مرحوم کربلایی محمود بهجت می باشد
شب وصل است و تبِ دلبری جانان است
ساغر وصل لبالب به لب مستان است
در نظر بازیشان اهل نظر حیران است
گوئیا مشعله از بامِ فلک ریزان است
چشم جادوی سحر زین شب و تب گریان است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
«یارب این بوی خوش از روضة جان می آید؟
یا نسیمی است کزان سوی جهان می آید؟»
«یارب این نور صفات از چه مکان می آید؟»
«عجب این قهقهه از حورِ جنان می آید!»
یارب این آبِ حیات از چه دلی جوشان است؟
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
«چه سَماع است که جان رقص کنان» می آید؟
«چه صفیر است که دل بال زنان می آید؟»
چه پیامی است؟ چرا موج گمان می آید؟
چه شکار است؟ چرا بانگ کمان می آید؟
چه فضائی است؟ چرا تیر قضا پران است؟
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
گوش تا گوش، همه کرّ و فرِ دشمنِ پست
شاه بنشسته، بر او حلقة یاران الست
«پیرهن چاک و غزلخوان و صراحی در دست»
چار تکبیر زده یکسره بر هر چه که هست
خیمه در خیمه صدای سخن قرآن است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
وَه از آن آیتِ رازی که در آن محفل بود
«مفتی عقل در این مسئله لایعقل بود»
«عشق می گفت به شرح آنچه بر او مشکل بود»
«خم می بود که خون در دل و پا در گل بود»
ساغر سرخ شهادت به کف مستان است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
این حسین است که عالم همه دیوانة اوست
او چو شمعی است که جانها همه پروانة اوست
شرف میکده از مستی پیمانة اوست
هر کجا خانه عشق است همه خانة اوست
حالیا خیمه گهش بزمگه رندان است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
قل هوالله بزاید زلبش، رمز احد
لم یلد گوید و لم یولد و الله صمد
این تمنا ز احد در دل او رفته زحد:
می وصلی بچشان - تا در زندان ابد
بشکنم - از خم وحدت که چنین جوشان است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
محرمان حلقه زده در پی پیغامی چند:
«چشم اِنعام مدارید ز اَنعامی چند»
«فرصتِ عیش نگه دار و بزن جامی چند»
که نماندست ره عشق مگر گامی چند
در بلائیم ولی عشق بلا گردان است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
امشب است آنکه «ملایک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند»
«با من راه نشین باده مستانه زدند»
«قرعه فال به نام من دیوانه زدند»
یوسفِ فاطمه را ننگِ جهان زندان است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
هان که گوی فلک صدق به چوگان من است
ساحت کون و مکان عرصه میدان من است
دیدة فتح ابد عاشق جولان من است
هر چه در عالم امر است به فرمان من است
پیش ما آتش نمرود گلِ بستان است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
«هان و هان ناقة حقیم» مجوئید حیَل
«تا نبرد سرتان را سرِ شمشیرِ اجل»
«پیش جان و دل ما آب و گلی را چه محل؟»
«کار حق کن فیکون است نه موقوف علل»
بی فروغ رخ او ، جان و جهان بی جان است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
ظهر فردا عملِ مذهب رندان بکنم
«قطع این مرحله با مرغ سلیمان» بکنم
حمله بر شعبده از دولت قرآن بکنم
«آنچه استاد ازل گفت بکن»، آن بکنم
عاقبت خانه ظلم است که آن ویران است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
«نقدها را بود آیا که عیاری گیرند
تا همه صومعه داران پی کاری گیرند»
و به تاریکی شب ره به کناری گیرند
صادقان زآینة صدق، غباری گیرند
صحنة مشهد ما صحن نگارستان است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
گفت عباس که: من از سر جان برخیزم
از «سر جان و جهان دست فشان برخیزم»
«از سر خواجگی کون و مکان برخیزم»
من «ببویت ز لحد رقص کنان برخیزم»
این چه روح است و کرامت که در این یاران است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع