eitaa logo
یا سیدالشهدا
223 دنبال‌کننده
3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
33 فایل
#آسمانی_باش به هدف نشر معارف اهل بیت کانال یا سیدالشهدا در این نرم افزار شروع به کار کرد. با پیوستن به این کانال و معرفی این کانال آن را حمایت معنوی کنید. @yasayedalshohada ارتباط با ادمین @smm_hoseyni
مشاهده در ایتا
دانلود
شنبه چهارم محرم الحرام سال 61 هجري قمري در روز چهارم محرم، عبيداللّه‏ بن زياد مردم كوفه را در مسجد جمع كرد و سخنراني نمود و ضمن آن مردم را براي شركت در جنگ با امام حسين عليه‏السلام تشويق و ترغيب نمود و فتواي شريح قاضي را مبني بر مباح بودن خون امام حسين عليه السلام خواند و دستور داد تا همه راه هاي ورودي و خروجي کوفه را ببندند. ( الوقايع و الحوادث، ج 2، ص 123) به دنبال آن 13 هزار نفر در قالب 4 گروه كه عبارت بودند از:  1. شمر بن ذي الجوشن با چهار هزار نفر 2. يزيد بن ركاب كلبي با دو هزار نفر 3. حصين بن نمير با چهار هزار نفر 4. مضاير بن رهينه مازني با سه هزار نفر به سپاه عمر بن سعد پيوستند. بهم پيوستن نيروهاي فوق از اين روز تا روز عاشورا بوده است. 🏴https://eitaa.com/joinchat/595591171C21fd31eed1
امام صادق (علیه السلام): حسین(علیه السلام) خون قلبش را در راه خدا بخشید تا بندگان را از جهالت و گمراهی نجات دهد. 📚 فرازی از زیارت اربعین @yasayedalshohada
روز پنجم - ورود شبث‌ بن‌ ربعي‌ با چهار هزار نفر سپاه‌ به‌ كربلا  يا ابا عبد اللّه الحسين  مصيبت تو بر ما و بر همه اهل اسلام و آسمان بزرگ و سهمگين است خدا لعنت كند امّتى را كه بناى ستم و بيداد را بنيان‏ نهادند يکشنبه پنجم محرم الحرام سال 61 هجري قمري 1. در اين روز عبيداللّه‏ بن زياد، شخصي بنام "شبث بن ربعي" را به همراه يك هزار نفر به طرف كربلا گسيل داد. ( عوالم العلوم، ج17، ص237.) 2. عبيداللّه‏ بن زياد در اين روز دستور داد تا شخصي بنام "زجر بن قيس" بر سر راه كربلا بايستد و هر كسي را كه قصد ياري امام حسين عليه‏السلام داشته و بخواهد به سپاه امام عليه‏السلام ملحق شود، به قتل برساند. همراهان اين مرد 500 نفر بودند. ( مقتل الحسين(مقرّم)، ص199.) 3. در اين روز با توجه به تمام محدوديتهايي كه براي نپيوستن كسي به سپاه امام حسين عليه‏السلام صورت گرفت، مردي به نام "عامر بن ابي سلامه" خود را به امام عليه‏السلام رساند و سرانجام در كربلا در روز عاشورا به شهادت رسيد. شبث بن ربعي : او پيامبر را درك كرد، ولي مرتد شده و خود را به عنوان مؤذّن فردي بنام "سجاح" كه ادعاي نبوّت كرده بود قرار داد و سپس به اسلام بازگشت و سرانجام در صفّين بر عليه امام علي عليه‏السلام جنگيد و در كربلا نيز از لشكريان يزيد بود. https://eitaa.com/joinchat/595591171C21fd31eed1
🍃🌸 مَنْ نَفَّسَ کُرْبَةَ مُؤْمِنٍ فَرَّجَ اَللہُ تَعَالَی عَنْهُ کُرَبَ اَلدُّنْیَا وَ اَلْآخِرَةِ هر کس که رنج و اندوهی را از مؤمنی برطرف سازد، خداوند متعال غمهای دنیا و آخرت را از او دور می‌سازد 🏴 @yasayedalshohada
💠 وقایع روز ششم محرم💠 🔸از مهمترین اتفاقات روز ششم محرم سال 61 قمری: 1⃣ در این روز عبیداللّه بن زیاد نامه ای برای عمر بن سعد فرستاد که: من از نظر نیروی نظامی اعم از سواره و پیاده تو را تجهیز کرده ام. توجه داشته باش که هر روز و هر شب گزارش کار تو را برای من می فرستند. 2⃣ در این روز "حبیب بن مظاهر اسدی" به امام حسین (ع) عرض کرد: یابن رسول اللّه! در این نزدیکی طائفه ای از بنی اسد سکونت دارند که اگر اجازه دهی من به نزد آنها بروم و آنها را به سوی شما دعوت نمایم. 🌹 امام (ع) اجازه دادند و حبیب بن مظاهر نزد آنها رفت و به آنان گفت: بهترین ارمغان را برایتان آورده ام، شما را به یاری پسر رسول خدا دعوت می کنم، آنان پذیرفتند. و سپس مردان قبیله که تعدادشان به 90 نفر می رسید برخاستند و برای یاری امام حسین(ع) حرکت کردند. آنان در میان راه با 400 سواره از سپاه عمر سعد درگیر شدند، هنگامی که یاران بنی اسد دانستند تاب مقاومت ندارند، پراکنده شدند و به قبیله خود بازگشتند و شبانه از محل خود کوچ کردند که مبادا عمر بن سعد بر آنان بتازد. 🌷 حبیب بن مظاهر به خدمت امام(ع) آمد و جریان را بازگو کرد. امام(ع) فرمودند: "لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ" ------------------------ 📚 پی نوشت: ۱. فیض الاسلام و وقایع الایام شیخ عباس قمی ۲. لهوف سید بن طاووس https://eitaa.com/joinchat/595591171C21fd31eed1
علیه السلام: 💠 من عَبَدَ اللّهَ حَقَّ عِبادَتِهِ آتاهُ اللّهُ فَوقَ أمانيهِ و كِفايَتِهِ. ❇️ هر كه خدا را چنان كه حق عبادت اوست عبادت كند، خداوند برتر از آرزوها و بيشتر از حدّ كفايتش به او عطا فرمايد. 📚ميزان الحكمه جلد 7، صفحه 29 @yasayedalshohada
روزهفتم - رسيدن‌ دستور عبيدالله‌ بن‌ زياد مبني‌ بر بستن‌ آب‌برسپاه‌ امام‌  سه شنبه هفتم حرم الحرام سال 61 هجري قمري 1.در روز هفتم محرم عبيد اللّه‏ بن زياد ضمن نامه‏اي به عمر بن سعد از وي خواست تا با سپاهيان خود بين امام حسين و ياران، و آب فرات فاصله ايجاد كرده و اجازه نوشيدن آب به آنها ندهد. ( انساب الاشراف، ج3، ص180.) عمر بن سعد نيز بدون فاصله "عمرو بن حجاج" را با 500 سوار در كنار شريعه فرات مستقر كرد و مانع دسترسي امام حسين عليه‏السلام و يارانش به آب شدند. 2. در اين روز مردي به نام "عبداللّه‏ بن حصين ازدي" ـ كه از قبيله "بجيله" بود ـ فرياد برآورد: اي حسين! اين آب را ديگر بسان رنگ آسماني نخواهي ديد! به خدا سوگند كه قطره‏اي از آن را نخواهي آشاميد، تا از عطش جان دهي!  امام عليه‏السلام فرمودند: خدايا! او را از تشنگي بكش و هرگز او را مشمول رحمت خود قرار نده. حميد بن مسلم مي‏گويد: به خدا سوگند كه پس از اين گفتگو به ديدار او رفتم در حالي كه بيمار بود، قسم به آن خدايي كه جز او پروردگاري نيست، ديدم كه عبداللّه‏ بن حصين آنقدر آب مي‏آشاميد تا شكمش بالا مي‏آمد و آن را بالا مي‏آورد و باز فرياد مي‏زد: العطش! باز آب مي‏خورد، ولي سيراب نمي‏شد. چنين بود تا به هلاكت رسيد. ( ارشاد شيخ مفيد، ج2، ص86.) https://eitaa.com/joinchat/595591171C21fd31eed1
✍امام حسین علیه السلام : هر کس تو را دوست بدارد (ازبدیها)تو را نهی میکند و هر کس که دشمنت باشد (به بدیها )تشویق می کند. 📚موسوعه کلمات الامام الحسین علیه السلام ص ۷۹۳ @yasayedalshohada
📌روز هشتم محرم سال ۶۱ هجری قمری، ✍امام_حسین_علیه_السلام خواستار دیدار با عمر بن سعد را دارد!👇 ◀️در روز هفتم یا هشتم محرم امام حسین(ع) عمر بن سعد را فراخواند و فرمود : ♦️من می خواهم تو را ببینم و ابن سعد نیز پذیرفت.(۱) هنگامی که آن دو بین دو سپاه، شبانه رو به رو شدند، ابتدا امام حسین(ع) آغاز سخن کرد و فرمود : ♦️واى بر تو، اى پسر سعد، آیا از خدایى که بازگشت تو به سوى اوست، هراس ندارى؟ آیا با من مى جنگى در حالى که مى دانى من پسر چه کسى هستم؟ این گروه را رها کن و با ما باش که این موجب نزدیکى تو به خداست. ابن سعد گفت : ♦️اگر از این گروه جدا شوم مى ترسم خانه ام را ویران کنند. امام(ع) فرمود : ♦️من آن را براى تو مى سازم. ابن سعد گفت : ♦️من بیمناکم که اموالم مصادره گردد. امام(ع) فرمود: ♦️من از مال خودم در حجاز، بهتر از آن را به تو مى دهم. ابن سعد گفت : ♦️من از جان خانواده ام بیمناکم [مى ترسم ابن زیاد بر آنان خشم گیرد و همه را از دم شمشیر بگذراند]. امام(ع) فرمود : ♦️من ضامن سلامتی آنها می شوم. سپس عمر سعد ساکت شد و چیزی نگفت. امام حسین(ع) هنگامى که مشاهده کرد ابن سعد از تصمیم خود باز نمى گردد، سکوت کرد و پاسخى نداد و از وى رو برگرداند و در حالى که از جا بر مى خاست، خطاب به عمر سعد فرمود ♦️تو را چه مى شود! خداوند به زودى در بسترت جانت را بگیرد و تو را در روز رستاخیز نیامرزد. به خدا سوگند! من امیدوارم که از گندم عراق، جز مقدار ناچیزى، نخورى! ابن سعد گستاخانه به استهزا گفت : ♦️جو عراق مرا کافى است!(۲) در نقلی دیگر آمده است که؛ امام حسین(ع) فرمود : ♦️ای عُمر! تو مى خواهى مرا به قتل برسانى؟ گمان مى كنى كه آن مرد ناپاك فرزند ناپاك [ابن زياد] حكومت رى و گرگان را به تو مى بخشد؟ امام حسین(ع) فرمود : ♦️به خدا سوگند كه هرگز طعم خوش آن روز را نخواهى چشيد. اين پيمانى است [الهى] غير قابل تغيير، هر چه از دستت برآيد انجام ده، كه پس از من نه در دنيا و نه در آخرت شادمان نخواهى شد، گويى مى بينم سرِ تو را در كوفه بر «نى» افراشته و كودكان آن را هدف قرار مى دهند و به آن سنگ مى زنند!(۳) سپس آن دو با همراهانشان به طرف لشكر خود بازگشتند. 📚منابع : ۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۸۸ ۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴۴، ص۳۸۸/ مقتل الحسین(ع) خوارزمى، ج۱، ص۲۴۵ ۳)مقتل الحسین(ع) خوارزمى، ج۱، ص۸-۶ https://eitaa.com/joinchat/595591171C21fd31eed1
حضرت علیه‌السلام بدانید که نیازمندی های مردم به شما از نعمت های الهی بر شماست. پس از این نعمت ها خسته نشوید. @yasayedalshohada
پنج شنبه نهم حرم الحرام سال 61 هجري قمري 1. در روز نهم محرم (تاسوعاي حسيني) شمر بن ذي الجوشن با نامه اي كه از عبيداللّه داشت از "نُخيله" ـ كه لشكرگاه و پادگان كوفه بود ـ با شتاب بيرون آمد و پيش از ظهر روز پنجشنبه نهم محرم وارد كربلا شد و نامه عبيداللّه را براي عمر بن سعد قرائت كرد.  ابن سعد به شمر گفت: واي بر تو! خدا خانه ات را خراب كند، چه پيام زشت و ننگيني براي من آورده اي. به خدا قسم! تو عبيداللّه را از قبول آنچه من براي او نوشته بودم بازداشتي و كار را خراب كردي[1] 2..شمر كه با قصد جنگ وارد كربلا شده بود، از عبيداللّه بن زياد امان نامه اي براي خواهرزادگان خود و از جمله حضرت عباس عليه السلام گرفته بود كه در اين روز امان نامه را بر آن حضرت عرضه كرد و ايشان نپذيرفت.  شمر نزديك خيام امام حسين عليه السلام آمد و عباس، عبداللّه ، جعفر و عثمان (فرزندان امام علي عليه السلام كه مادرشان ام البنين عليها السلام بود) را طلبيد. آنها بيرون آمدند، شمر گفت: از عبيداللّه برايتان امان گرفته ام. آنها همگي گفتند: خدا تو را و امان تو را لعنت كند، ما امان داشته باشيم و پسر دختر پيامبر امان نداشته باشد؟![2] 3.در اين روز اعلان جنگ شد كه حضرت عباس (ع) امام (ع) را باخبر كرد. امام حسين عليه السلام فرمود: اي عباس! جانم فداي تو باد، بر اسب خود سوار شو و از آنان بپرس كه چه قصدي دارند؟ حضرت عباس عليه السلام رفت و خبر آورد كه اينان مي گويند: يا حكم امير را بپذيريد يا آماده جنگ شويد.  امام حسين عليه السلام به عباس فرمودند: اگر مي تواني آنها را متقاعد كن كه جنگ را تا فردا به تأخير بيندازند و امشب را مهلت دهند تا ما با خداي خود راز و نياز كنيم و به درگاهش نماز بگذاريم. خداي متعال مي داند كه من بخاطر او نماز و تلاوت قرآن را دوست دارم[3] حضرت عباس عليه السلام نزد سپاهيان دشمن بازگشت و از آنان مهلت خواست. عمر بن سعد در موافقت با اين درخواست ترديد داشت، سرانجام از لشكريان خود پرسيد كه چه بايد كرد؟ "عمرو بن حجاج" گفت: سبحان اللّه ! اگر اهل ديلم و كفار از تو چنين تقاضايي مي كردند سزاوار بود كه با آنها موافقت كني.  عاقبت فرستاده عمر بن سعد نزد عباس عليه السلام آمد و گفت: ما به شما تا فردا مهلت مي دهيم، اگر تسليم شديد شما را به عبيداللّه مي سپاريم وگرنه دست از شما برنخواهيم داشت[4] --------------------- منابع: 1. همان، ج2، ص89 2. انساب الاشراف، ج3، ص184. 3. الملهوف، ص38. 4. ارشاد، شيخ مفيد، ج2، ص91. 〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️ https://eitaa.com/joinchat/595591171C21fd31eed1
❣امام رضا علیه السلام: 🌷هر که روز روز سوگواری و اندوه و گریه اش باشد، خداوند عزّوجلّ روز قیامت را روز شادی و سرور او قرار دهد. 📚میزان الحکمه جلد۷، ص۴۱۰ @yasayedalshohada