توزیع غذای گرم ( چلو خورشت قیمه)
هم اکنون توسط خیریه مجمع
خدا به خیرینمون برکت بده....
✍️ #رمان_تنها_میان_داعش
#قسمت_بیست_و_پنجم
💠 در حیاط بیمارستان چند تخت گذاشته و #رزمندگان غرق خون را همانجا مداوا میکردند.
پارگی پهلوی رزمندهای را بدون بیهوشی بخیه میزدند، میگفتند داروی بیهوشی تمام شده و او از شدت #درد و خونریزی خودش از هوش رفت.
💠 دختربچهای در حمله #خمپارهای، پایش قطع شده بود و در حیاط درمانگاه روی دست پدرش و مقابل چشم پرستاری که نمیدانست با این #جراحت چه کند، جان داد.
صدای ممتد موتور برق، لامپی که تنها روشنایی حیاط بود، گرمای هوا و درماندگی مردم، عین #روضه بود و دل من همچنان از نغمه نالههای حیدر پَرپَر میزد که بلاخره عمو پرستار مردی را با خودش آورد.
💠 نخ و سوزن بخیه دستش بود، اشاره کرد بلند شوم و تا دست سمت پیشانیام برد، زنعمو اعتراض کرد :«سِر نمیکنی؟» و همین یک جمله کافی بود تا آتشفشان خشمش فوران کند :«نمیبینی وضعیت رو؟ #ترکش رو بدون بیهوشی درمیارن! نه داروی سرّی داریم نه بیهوشی!»
و در برابر چشمان مردمی که از غوغایش به سمتش چرخیده بودند، فریاد زد :«#آمریکا واسه سنجار و اربیل با هواپیما کمک میفرسته! چرا واسه ما نمیفرسته؟ اگه اونا آدمن، مام آدمیم!»
💠 یکی از فرماندهان شهر پای دیوار روی زمین نشسته و منتظر مداوای رفیقش بود که با ناراحتی صدا بلند کرد :«دولت از آمریکا تقاضای کمک کرده، اما اوباما جواب داده تا #قاسم_سلیمانی تو آمرلی باشه، کمک نمیکنه! باید #ایرانیها برن تا آمریکا کمک کنه!» و با پوزخندی عصبی نتیجه گرفت :«میخوان #حاج_قاسم بره تا آمرلی رو درسته قورت بدن!»
پرستار نخ و سوزنی که دستش بود، بالا گرفت تا شاهد ادعایش باشد و با عصبانیت اعتراض کرد :«همینی که الان تو درمانگاه پیدا میشه کار حاج قاسمِ! اما آمریکا نشسته #قتل_عام مردم رو تماشا میکنه!»
💠 از لرزش صدایش پیدا بود دیدن درد مردم جان به لبش کرده و کاری از دستش برنمیآمد که دوباره به سمت من چرخید و با #خشمی که از چشمانش میبارید، بخیه را شروع کرد.
حالا سوزش سوزن در پیشانیام بهانه خوبی بود که به یاد نالههای #مظلومانه حیدر ضجه بزنم و بیواهمه گریه کنم.
💠 به چه کسی میشد از این درد شکایت کنم؟ به عمو و زنعمو میتوانستم بگویم فرزندشان #غریبانه در حال جان دادن است یا به خواهرانش؟
حلیه که دلشوره عباس و غصه یوسف برایش بس بود و میدانستم نه از عباس که از هیچکس کاری برای نجات حیدر برنمیآید.
💠 بخیه زخمم تمام شد و من دردی جز #غربت حیدر نداشتم که در دلم خون میخوردم و از چشمانم خون میباریدم.
میدانستم بوی خون این دل پاره رسوایم میکند که از همه فرار میکردم و تنها در بستر زار میزدم.
💠 از همین راه دور، بی آنکه ببینم حس میکردم #عشقم در حال دست و پا زدن است و هر لحظه نالهاش را میشنیدم که دوباره نغمه غم از گوشی بلند شد.
عدنان امشب کاری جز کشتن من و حیدر نداشت که پیام داده بود :«گفتم شاید دلت بخواد واسه آخرین بار ببینیش!» و بلافاصله فیلمی فرستاد.
💠 انگشتانم مثل تکهای یخ شده و جرأت نمیکردم فیلم را باز کنم که میدانستم این فیلم کار دلم را تمام خواهد کرد.
دلم میخواست ببینم حیدرم هنوز نفس میکشد و میدانستم این نفس کشیدن برایش چه زجری دارد که آرزوی خلاصی و #شهادتش به سرعت از دلم رد شد و به همان سرعت، جانم را به آتش کشید.
💠 انگشتم دیگر بیتاب شده بود، بیاختیار صفحه گوشی را لمس کرد و تصویری دیدم که قلب نگاهم از کار افتاد.
پلک میزدم بلکه جریان زندگی به نگاهم برگردد و دیدم حیدر با پهلو روی زمین افتاده، دستانش از پشت بسته، پاهایش به هم بسته و حتی چشمان زیبایش را بسته بودند.
💠 لبهایش را به هم فشار میداد تا نالهاش بلند نشود، پاهای به هم بستهاش را روی خاک میکشید و من نمیدانستم از کدام زخمش درد میکشد که لباسش همه رنگ #خون بود و جای سالم به تنش نمانده بود.
فیلم چند ثانیه بیشتر نبود و همین چند ثانیه نفسم را گرفت و #طاقتم را تمام کرد. قلبم از هم پاشیده شد و از چشمان زخمیام بهجای اشک، خون فواره زد.
💠 این درد دیگر غیر قابل تحمل شده بود که با هر دو دستم به زمین چنگ میزدم و به #خدا التماس میکردم تا #معجزهای کند.
دیگر به حال خودم نبودم که این گریهها با اهل خانه چه میکند، بیپروا با هر ضجه تنها نام حیدر را صدا میزدم و پیش از آنکه حال من خانه را به هم بریزد، سقوط خمپارههای #داعش شهر را به هم ریخت.
💠 از قدارهکشیهای عدنان میفهمیدم داعش چقدر به اشغال #آمرلی امیدوار شده و آتشبازی این شبها تفریحشان شده بود.
خمپاره آخر، حیاط خانه را در هم کوبید طوری که حس کردم زمین زیر پایم لرزید و همزمان خانه در تاریکی مطلق فرو رفت...
#ادامه_دارد
نویسنده : #فاطمه_ولی_نژاد
💕✨
#نکات_تربیتی_خانواده
🔹یه زن و شوهر زرنگ همیشه دنبال این هستن که هم خودشون آرامش داشته باشن
و "هم به همسرشون آرامش بدن".💕
✅ ضمن اینکه تلاش میکنن "هر چیزی که آرامش اونا رو بهم میریزه" رو بذارن کنار.
🚸 یکی از وسایلی که آرامش خانواده ها رو هدف گرفته
"تلویزیون و ماهواره" هست.
⭕️ دیدن فیلم هایی که بازیگران ثروتمند و زیبایی داره خیلی میتونه آرامش زن و مرد رو بهم بریزه
📺📡
و اونا ناخوداگاه میشینن و مقایسه میکنن!
بعد از یه مدت حتما این زن و شوهر از چشم هم می افتن و یا طلاق عاطفی میگیرن یا میرن دادگاه...
🚫
✔️ تا اونجا که ممکنه دیدن تلویزیون رو به حداقل برسونید.
اگه اصلا نگاه نکنید هم که خیلی عالیه
نترس از دنیا عقب نمی افتی!😊
🚫 اونایی که صبح تا شب پای تلویزیون هستن زندگی های بی مهر و محبت و پر از مشکل با هم دارن...
تلویزیون و ماهواره رو آروم آروم کنار بذار...
🌈✨
✨
✨ #لذت_آغوش_خدا....
#مدیریت_رنج_ها ۱
"توجه به رنج"
🔹 اولین واقعیت دنیا که لازمه ما بهش توجه کنیم اینه که:
ما در دنیایی زندگی میکنیم که توی اون رنج وجود داره
و ما آدما چه خوشمون بیاد و چه خوشمون نیاد، رنج هایی رو تحمل خواهیم کرد.
✅ بنابراین خیلی مهم هست که خودمون رو طوری تربیت کنیم که «از رنج نترسیم»
و اگه جایی هم لازم شد، «به استقبال برخی از رنج ها بریم».👌🏼
💢برای شناخت این واقعیت مهم زندگی در دنیا، یعنی مسألۀ رنج، لازمه که در ابتدا یه معرفی اجمالی از انواع رنج داشته باشیم.
☢️ رنج های دنیا به طور کلی به دو دسته تقسیم میشن:
رنج خوب
رنج بد
⭕️رنج خوب، رنجی هست که انسان تحمل میکنه و در نهایت، هم سودِ دنیاییش رو میبَره و هم به پاداش آخرتی میرسه. 😊
✔️ مثلاً رنجِ درس خوندن و ورزش کردن که طبیعتاً سختی هایی هم داره اما هم توی دنیا باعث موفقیت هایی میشه و هم پاداش اخروی داره.
✔️ یا مثل رنجِ تربیت فرزند که هم فواید دنیایی داره و هم فواید آخرتی.
⭕️رنج بد، رنجی هست که ممکنه برخی از انسان ها تحمل کنن در حالی که هم در دنیا اذیت میشن و هم در آخرت عذاب خواهند شد
مثلاً رنجِ #حسادت کردن نسبت به دیگران یه رنجِ بد حساب میشه؛
آدم حسود مدام حرص میخوره و در آتش حسادت نسبت به دیگران میسوزه و در قیامت هم به خاطر این حسادتش عذاب خواهد شد.
⛔️ یا مثلاً رنجِ #بداخلاقی کردن با دیگران؛ آدمِ بد اخلاق، هم خودش مدام در حال اذیت شدن هست و
هم موجب اذیت شدن دیگران میشه و در نهایت هم این بد اخلاقی موجب جهنمی شدنش خواهد شد.
ادامه دارد....
سلام و عرض ادب محضر همه عزیزان به ویژه خواهران محترم عضو کانال
عصر جمعتون به خیر
حقیقتش شنیدم خیلی هنرمندین و دست و پنجه دارین🤨🤨
جدی میگم... خبر دارم خیلیاتون خیاطین و از هر انگشتتون یه هنر میباره😏🤪
راسیاتش باید برای خانواده های نیازمندمون و فرزندانشان ، ماسک تهیه کنیم.
اگر بخواهیم بخریم ، هم گرونه ، هم کمیاب شده . از طرفی خودشون قدرت خرید ندارن و ...
سلامتی این خانواده ها هم برای خودشون و هم برای جامعه واجبه...
لذا تصمیم گرفتیم از خواهران خیاطمون بخواهیم دست به کار بشن و هر کسی در حد توانش ماسک بدوزه و در اختیار خیریه مجمع بزارن تا توزیع کنیم.
طرز دوختن هم توو سایتهای اینترنتی هست. پارچه ای با یه لایه فیلتر وسطش...
از دیگران هم کمک بخواین .اقوام،همسایه ها...
عزیزانی هم که مایلند کمک مالی کنند ، بسم الله...
غروب جمعه ای یا علی بگین و همه دست به دست هم بدیم تا شهرمون وضعیت بهتری پیدا کنه و محرم😭😭😭 بتونیم علم عزای امام حسین ع رو بلند کنیم.
اجرتون با مادر امام زمان ، حضرت نرجس خاتون س ...
محمدابراهیمیان اردکانی
4_5830302664189020094.mp3
2.47M
#فایل_صوتي_امام_زمان
زود، دیــــر می شود❗️
صدایی هر روز، تو را می خواند!
صدایِ کسی که راهِ آسمان را میشناسد!
بدون او در هیاهوی زمین، گُم شده ای!
دیر میشود...
او منتظر برگشتن توست...
13.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💻 انیمیشن دیدنی أمیر الزمان
✅ پاسخی به سوالات کودکان و نوجوانان در مورد #امام_زمان(عج)
#تربیت_فرزند