eitaa logo
مجمع عاشقان بقیع اردکان
4هزار دنبال‌کننده
12.4هزار عکس
3.5هزار ویدیو
32 فایل
مجمع عاشقان بقیع اردکان اردکان ، خیابان مطهری جلسات هفتگی: جمعه شب ها، با سخنرانی سخنرانان توانا و مداحی مداحان اهل بیت از استان وکشور، آموزش مداحی ارتباط با مدیران کانال @Maa1356 @h_ebrahimian
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ نکاتی چند، برای کنکوری های عزیز و مظلوم خب داریم کم کم به کنکور نزدیک میشیم، کنکوری که یه غول بزرگ ازش ساختیم و ده سال بعدش تازه میفهمیم چقدر الکی بزرگش کرده بودیم 🔻روزهای باقی مونده رو بهیچ وجه دیگه درس نخونید، البته از یک هفته مونده به کنکور نباید دیگه درس خوند چون بیشتر ذهن رو مشوش میکنه و هر چی هم قبلا خوندید میریزه بهم. این روزها باید قشنگ استراحت کنی، بری دنبال گشت و گذار، مهمونی و کلا به تنها چیزی که نباید فکر کنی درسه، تا هر چی وارد مغزت شده قشنگ طبقه بندی بشه و تو کنکور سریع یادت بیاد. این اشتباه محض هست که تا شب کنکور درس بخونی، هرچی بلدی همون کافیه برو تو کنکور درست بزن، قبول میشی. البته اگه هیچی نخوندی، اشکالی نداره شب امتحان بخونی. بخون بخون😁 🔻 بالای ۸۰ درصد کنکوریا تو کنکور دچار استرس میشن و خراب میکنن، اگر آروم باشی و هرچی بلدی رو بزنی رتبه کنکورت خیلی خیلی بهتر از آخرین آزمون های آزمایشی‌ات میشه 🔻توانایی هر کس مشخصه، یکی بهترین مدرسه بوده و عالی درس خونده و به تک رقمی و دو رقمی فکر میکنه. یکی معمولی بوده، یکی اصلا درس نخونده خب استرست برای چیه؟ استرس تنها کاری که میکنه اینه که آنچه بلدی رو هم نمیتونی بیاری رو کاغذ، اگه رتبه تو مثلا ۱۰ هزار باید باشه، اگر ریلکس باشی و اون چیزایی که بلدی رو عالی بزنی نهایت میشی ۶_۷هزار، شایدم یکم بهتر ولی دیگه شق القمر که نمیتونی بکنی مثلا بشی رتبه دو رقمی، ولی اگر استرس الکی بگیری و مختو تیلید کنی ۱۰ هزارت میشه ۱۰۰ هزار. پس مثل بچه های خوب و با حالتی ریلکس و دایورت برو تو جلسه امتحان هرچیزی که بلدی رو بزن یه روش تست زدن عالی هم تو پست بعد میگم بزنی عالیه عالی ادامه دارد.... (قسمت اول) https://eitaa.com/yasegharibardakan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی ابتکار یک کارگر برای دریافت انگشتر آقا جواب می‌دهد!😁 حاشیه‌ای از دیدار امروز رهبر انقلاب با کارگران https://eitaa.com/yasegharibardakan
31.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گردن تا مچ رو تتو کرده میگم این چیه میگه آدامس خرسیه🙄😁 برای غسل و وضو که مشکلی نداره؟؟ و اما جوابش👆👆 🚕 تاکسی پرسی 🚕 😁ویژه برنامه طنز احکام روز هم احکام یادبگیر هم بخند😄 این داستان: حکم تتو https://eitaa.com/yasegharibardakan
🌷قرآن کریم: فاذکرونی اذکرکم واشکرولی ولا تکفرون . مرا یاد کنید تا شما را یادکنم ، مرا سپاس گزارید و کفران نعمت نکنید. 🌹پویش شکر گزاری بدرگاه الهی، در ستایش نعمت بیکران و بزرگ پروردگار متعال، سر به سجده الهی گذاشته و شکر نعمت الهی بجای می آوریم. 🌸امشب با اقامه ۲ رکعت نماز شکر ،و هدیه به پیشگاه حضرت حق تعالی، قدردان نعمت باران الهی در شهر ودیار اردکانمان خواهیم بود.انشاالله 🌺 بندگان مشکور ایزد متعال
دیروز: رونق موزه‌های غرب باسردیس های تخت جمشید امروز: لاشه موشکهامون💪 موشکبارانمونم برکت داره، گردشگر جذب کرده برای اسراییل😁 https://eitaa.com/yasegharibardakan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بازتاب تنبیه موشکیِ صهیونیست‌ها در سفر رئیس‌جمهور به پاکستان 🔹استاد دانشگاه کراچی خطاب به رئیسی: شما ایرانی‌ها پادشاه و شیر جهان اسلام هستید. 🔴https://eitaa.com/yasegharibardakan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روستایی فداکار کہ با تراکتورش بہ ھنگام سیل و بارندگی بہ مردم در گذر از رودخانہ کمک میکند😅😅😅😅😅😅😅🤔 از خشکی بردشون وسط آب🤪 خدا خیرش بده....هنوز آدمهای خوب پیدا میشن🥴 https://eitaa.com/yasegharibardakan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 توکل یه پاراگراف کتاب دینیِ پیش‌دانشگاهی خیلی مسیر زندگیمو تغییر داد، اونم همین بحث بود. که در انجام کارها، نیت خیر داشته باش، وظیفه‌ت رو انجام بده، نتیجه رو به خدا واگذار کن و دیگه بهش فکر نکن. از همون موقع به این عمل کردم و راحت درس خوندم و نتیجه رو به خدا واگذار کردم و فقط تلاش کردم و نتیجه‌شم دیدم. سر کنکور اگه ده تا سوال پشت سرهم هم بلد نبودم استرس نمیگرفتم، میگفتم من به خدا توکل کردم، اون خیر منو میخواد. حتی قبول هم نشم خیرمو خواسته. اگه صلاحم نباشه برم دانشگاه و خدا نخواد چرا باید با خواست خدا مبارزه کنم و آخرشم پشیمون بشم. دیگه به هیچی فکر نکردم. توکل تو بقیه مسائل زندگیم هم اثر داشت. مثلا ازدواج، بچه‌دار شدن، شغل، ادامه تحصیل... کلا توکل بار روانی رو از زندگی آدم برمیداره. میگی خدا هرچی بخواد همونه، من فقط باید وظیفه‌م رو انجام بدم، ازمن حرکت از خدا برکت. اصلا خدا توکل رو گذاشته سختی‌های زندگی بنده‌هاش کم بشه. والدین هم باید توکل داشته باشن و نتیجه کنکور بچه‌هاشون رو به خدا واگذار کنن، اینطوری هم بهشون استرس نمیدن، هم توقعاتشون بالا نمیره که به بچه فشار بیاد. فقط و فقط حمایت‌شون کنید. کنکور (قسمت ۲) https://eitaa.com/yasegharibardakan
⭕️ اینگونه در کنکور و سایر آزمون‌ها تست بزنید این روش تست زنی رو اون زمان خودم کشف کردم، از بس آزمون آزمایشی داده بودیم آخرش دیدم این روش بهترین روشه. یه مدت هم بعد کنکور مشاور مراکز مشاوره کنکور بودم و همین نکات رو میگفتم خیلیا جواب گرفتن. ببینید سوالات کنکور سه دسته هست ساده_متوسط_سخت که درصد سوالای ساده و متوسط خیلی بیشتر از سوالای سخته ✅شما مثلا وقتی شروع میکنی تست های درس اول رو بزنی که برای ما ادبیات بود الان نمیدونم عمومی حذف شده یا نه ولی فرقی نداره، حالا هر درسی درس اول بود مثلا تو ادبیات سوال اول پرسیده تعداد تک واژهای این جمله چندتاس؟ که مبحث سختی بود این یک سوال وقت گیر یا سخته اصلا نباید وقت بذاری روش، یه دایره دور سوال میکشی میری سراغ سوال بعد سوال بعد مثلا سوال ساده ای هست جوابش میدی. سوال بعدی رو میبینی یادت نمیاد اصلا مکث نکن، دورش خط بکش برو سوال بعدی یک دور باسرعت تا آخر سوالاتو میری و سوالات ساده و اونایی که بلدی رو میزنی ساعت رو نگاه میکنی میبینی کلی وقت مونده، خیلی خوشحالی که سوالات راحتو جواب دادی حالا برمیگردی از سوال اول اونایی که دورش خط کشیدی رو جواب میدی 👈 اینجا چون خیالت راحته از هر درسی یه درصدی رو زدی مخت باز میشه و خیلی سوالایی که یادت نمیومد یادت میاد و میزنی حتی اگر در دور دوم به درس آخر که مثلا زبان است نرسیدی و وقت تموم شد، میدونی که سوالای ساده زبان رو زدی یادم نمیره خیلیا زمان ما مثلا معارف رو ۱۰۰ زده بود به زبان نرسیده بود، چون تنظیم وقت نکرده بود 🔻سوالایی که میدونی اصلا نمیتونی جواب بدی، یا اون قسمت رو اصلا نخوندی یه ضربدر بزن کنارش که دور دوم اصلا نخونیش و وقتتو نگیره 🔻 شاید طراح سوال چند سوال پشت سرهم رو سخت قرار بده، تو این روش تست زنی اصلا گیر نمیدی بهش دور همش خط میکشی دور دوم میای سراغش یادم‌ نمیره ۵ تا سوال اول فیزیک سخت بود دورش خط کشیدم سوالای بعدیش راحت بود زدم، دور دوم که برگشتم دیدم عجب سوالایی بوده واقعا سخت بود. حالا اگه من گیر میدادم بهشون که جواب بدم چی میشد‌؟ وقتم الکی گرفته میشد، استرس میگرفتم، سوالای راحت بعدشم نمی تونستم جواب بدم خیلی از کنکوریا سر همین سوالا خراب کردن کنکورو اصلا خیالیتون نباشه، در دور اول فقط هرچی بلدید رو جواب بدید. دور دوم سوالات مشکل ترو وقت بذارید اگر دوتا گزینه رو حذف کردید و بین دو گزینه شک داشتید حتما اون سوالو جواب بدید با آرزوی موفقیت🌹 کنکور (قسمت ۳) https://eitaa.com/yasegharibardakan
تبعیت از ائمه بخاطر حقانیت شان.mp3
1.34M
باتوجه به عرب بودن ائمه ، علت تبعیت و پیروی ما از ائمه چیست ⁉️ https://eitaa.com/yasegharibardakan
گزارش مصور خیریه مجمع در هفته های گذشته: تهیه دارو و پرداخت هزینه درمان خرید جهیزیه توزیع مواد غذایی برگزاری جشن تولد کودکان تحت پوشش خیریه اعزام به مشهد مقدس ( مشهد نرفته های تحت پوشش) تهیه ایزی لایف و مواد بهداشتی اهدا ماشین لباسشویی و یخچال و .... https://eitaa.com/yasegharibardakan
🔰واقعیتی عبرت‌انگیز از شایعه و سوء ظن نسبت به یک امام جماعت! 🔹یکی از اساتید دانشگاه امام صادق علیه‌السلام می‌گوید: حدود 20 سال پیش منزل ما خیابان 17 شهریور بود و ما برای نماز خواندن و مراسم عزاداری و جشنهای مذهبی به مسجدی که نزدیک منزلمان بود می رفتیم پیش نماز مسجد حاج آقایی بود بنام شیخ هادی که امور مسجد از قبیل نماز جماعت ، مراسم شبهای قدر ، نماز عید و جشن نیمه شعبان را برگزار میکرد اگر کسی می خواست دخترش را شوهر بدهد و یا برای پسرش زن بگیرد با شیخ هادی مشورت میکرد و در آخرهم شیخ خطبه عقد را جاری میکرد ، اگر کسی در محله فوت میکرد شیخ هادی برای او نماز میت می خواند و کارهای بسیاردیگر ... 🔸یک روز من برای خواندن نماز مغرب و عشاء راهی مسجد شدم و برای گرفتن وضو به طبقه پائین که وضوخانه در آنجا واقع بود رفتم ، منتظر خالی شدن دستشویی بودم که در این هین، در یکی از دستشویی‌ها باز شد و شیخ هادی از آن بیرون آمد با هم سلام و علیک کردیم و شیخ بدون اینکه وضو بگیرد دستشویی را ترک کرد. من که بسیار تعجب کرده بودم به دنبال شیخ راهی شدم که ببینم کجا وضو می‌گیرد و با کمال شگفتی دیدم شیخ هادی بدون گرفتن وضو وارد محراب شد و یکسره بعد از خواندن اذان و اقامه نماز را شروع کرد و مردم هم به شیخ اقتداء کردند من که کاملا گیج شده بودم سریعا به حاج علی که سالهای زیادی با هم همسایه بودیم گفتم حاجی شیخ هادی وضو ندارد ، خودم دیدم از دستشویی اومد بیرون ولی وضو نگرفت. حاج علی که به من اعتماد کامل داشت با تعجب گفت خیلی خوب فرادا می خوانم. این ماجرا بین متدینین پیچید ، من و دوستانم برای رضای خدا، همه را از وضو نداشتن شیخ هادی آگاه کردیم و مامومین کم کم از دور شیخ متفرّق شدند تا جائیکه بعد از چند روز خانواده او هم فهمیدند. زن شیخ قهر کرد و به خانه پدرش رفت ، بچه های شیخ هم برای این آبروریزی ، پدر را ترک کردند . دیگر همه جا صحبت از مشکوک بودن شیخ هادی بود آیا اصلا مسلمان است ؟ آیا جاسوس است ؟ و آیا ... شیخ بعد از مدتی محله ی ما را ترک کرد و دیگر خبری از او نبود ... ، ما هم بهمراه دوستان و متدینین خوشحال از این پیروزی، در پوست خود نمی گنجیدیم ، بعد از مدتی از حوزه علمیه یک طلبه‌ی جوان فرستادند و اوضاع به حالت عادی برگشت. 🔹بعد از دوسال از این ماجرا، من به اتفاق همسرم به عمره مشرف شدیم در مکه بخاطر آب و هوای آلوده بیمار شدم. بعد از بازگشت به پزشک مراجعه کردم و دکتر پس از معاینه مقداری قرص و آمپول برایم تجویز کرد . روز بعد وقتی می خواستم برای نماز به مسجد بروم تصمیم گرفتم قبل از آن به درمانگاه بروم و آمپول بزنم ،پس از تزریق به مسجد رفتم و چون هنوز وقت اذان نشده بود وارد دستشویی شدم تا جای آمپول را آب بکشم. درحال خارج شدن از دستشویی، ناگهان به یاد شیخ هادی افتادم چشمانم سیاهی می رفت، همه چیز دور سرم شروع به چرخیدن کرد انگار دنیا را روی سرم خراب کردند. نکند آن بیچاره هم می خواسته جای آمپول را آب بکشد .!؟!؟ نکند ؟! ؟! نکند ؟! دیگر نفهمیدم چه شد. به خانه برگشتم تا صبح خوابم نبرد و به شیخ هادی فکر میکردم که چگونه من نادان و دوستان و متدینین نادان تر از خودم ندانسته و با قصد قربت آبرویش را بردیم .. خانواده اش را نابود کردیم و ... از فردا، سراسیمه پرس و جو را شروع کردم تا شیخ هادی را پیدا کنم. به پیش حاج ابراهیم رفتم. او گفت : شیخ دوستی در بازار حضرت عبدالعظیم داشت و گاه گاهی به دیدنش میرفت اسمش هم حاج احمد بود و به عطاری مشغول بود. یکراست به بازار شاه عبدالعظیم رفتم و سراغ عطاری حاج احمد را گرفتم. خوشبختانه توانستم از کسبه آدرسش را پیدا کنم بعد چند دقیقه جستجو پیر مردی با صفا را یافتم. گفتم ببخشید من دنبال شیخ هادی میگردم ظاهرا از دوستان شماست ، شما او را می شناسید ؟ پیرمرد سری تکان داد و گفت دو سال پیش شیخ هادی در حالیکه بسیار ناراحت و دلگیر بود و خیلی هم شکسته شده بود پیش من آمد ، علتش را ازپرسیدم او در جواب گفت: من برای آب کشیدن جای آمپول به دستشویی رفته بودم که متدینین بدون اینکه از خودم بپرسند به من تهمت زدند که وضو نگرفته نماز خوانده ام، آبرویم را بردند، خانواده ام را نابود کردند. دیگر نمی توانم در این شهر بمانم، شما شاهد باش که با من چه کردند. بعد از این جملات گفت : قصد دارد این شهر را ترک گفته و به عراق سفر کند که در جوار حرم امیرالمومنین (ع) مجاور گردد تا بقیه عمرش را سپری کند ناگهان بغضم سرباز کرد و اشکهایم جاری شد که خدای من این چه غلطی بود که من مرتکب شدم. 🔻الان حدود 20 سال است که از این ماجرا می گذرد و هر کس به نجف مشرف میشود من سراغ شیخ هادی را از او میگیرم ولی افسوس که هیچ خبری از شیخ هادی مظلوم نیست. دوستان ، ما هر روز چقدر آبروی دیگران را می بریم؟ ! زندگی ها را نابود می کنیم؟! بخاطر خدا چه ظلم هایی که نمی کنیم؟! ✍ حمید کمالی اردکانی
جمعه شب های پاک.... سلسله جلسات هفتگی مجمع عاشقان بقیع اردکان مناسبت : ایام شهادت حضرت حمزه ع جمعه ۱۴۰۳/۰۲/۰۷ از اذان مغرب همراه با اقامه نماز جماعت مغرب و عشاء امام جماعت : حجه الاسلام قانعی قرائت قرآن قرائت زیارت عاشورا آموزش مداحی سخنرانی ذکر توسل و روضه سخنران : حجه الاسلام محسن طلایی موضوع : آرمان شهر مهدوی (از ساعت۱۹:۴۵) مکان : خیابان شهید مطهری جنوبی ، مجتمع بیت الزهرا ء س ، مجمع عاشقان بقیع اردکان روابط عمومی مجمع عاشقان بقیع اردکان https://eitaa.com/yasegharibardakan
تمرین این هفته عزیزان شرکت کننده در کلاس آموزش مداحی: مناجات با امام زمان ع ای کاش که در مقدمت ای یار بمیرم صد بار شوم زنده و صد بار بمیرم من طاقت نادیدن روی تو ندارم مگذار که در حسرت دیدار بمیرم **((عبدالكريم كفاش ؛ پيرمرد كفاشي بود كه وجود نازنين بقيه الله هر هفته به مغازه او مي آمدند روزي از او سوال كردند كه اگر يك هفته نيايم چه مي كني ؟ عرضه داشت : آقا قطعا دق مي كنم . آقا فرمودند : اگر غير از اين بود نمي آمدم)) پرونده اعمال مرا پاک کن امشب مگذار سیه روی و گنهکار بمیرم در راه ظهور تو به دردی که نخوردم ای دوست زمن بگذر و بگذار بمیرم ای یوسف زهرا تو بده رزق شهادت مپسند که در بستر و بیمار بمیرم حالا که تویی صاحب سفره ای کاش   در روضه عباس علمدار بمیرم ما بین نوای دو دمِ پیر غلامان: "سقای حسین سید و سالار..." ، بمیرم آنجا که دو دست از بدنش قطع شد و خورد یک تیر بر آن چشم‌ گهر بار بمیرم..