27.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اول صبح ی کم بخندیم 😂
بعدشم خدا بزرگه ☺️😂😁
https://eitaa.com/yasegharibardakan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیلی راحت
خیلی خودمونی
بی شیله پیله
دو کلمه دم در
یواشکی
درِ گوشِت یه چیزی بگم و برم
دیگه خودت یه کاریش بکن
#توسل
#حال_خوب
https://eitaa.com/yasegharibardakan
✔️ داستان «رؤیا حشمتی» چه بود؟!
مدتی بود که با وضعیت زننده و پوششی نامتعارف در برخی معابر پرتردد شهر تهران حاضر میشد.
با شناسایی و بازداشت او تحقیقات از وی آغاز و در وسایل الکترونیکی او اسناد قابلتأملی بهدست میآید.
در تحقیقات اولیه از این خانم مشخص میشود او کارمند یک شرکت مستقر در آمریکاست.
مقام قضایی در وسایل الکترونیکی او به گروه مهمی برخورد میکند.
در این گروه که متعلق به شرکتی مستقر در آمریکا بوده افراد پروژه بگیر در کنار انجام پروژهٔ کاری یک مأموریت ویژه هم داشتهاند و آن حضور در معابر شهر با استاندارد و شرایط تعریفشده بوده است.
رؤیا حشمتی پس از هر بار انجام مأموریت واگذارشده، مستندات اقداماتش را برای کارفرمای آمریکایی ارسال کرده و گزارش داده است.
https://eitaa.com/yasegharibardakan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجرای خانمی که تو دعوا میگفت:
الهی سرطان بگیری بمیری😡
و الان دو هفته هست که
همسرش با سرطان ...😔
حتی اگه پنج دقیقه دیگه از زندگیت
مونده این کلیپ رو ببین 👆☘️
https://eitaa.com/yasegharibardakan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو نجف خدا نشسته رو بروم ...
#حقعلیمولا
زیبایی به تمام معنا 😍
https://eitaa.com/yasegharibardakan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ایرو جلو گریه بَچادون بگیری😂🤣
https://eitaa.com/yasegharibardakan
41.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تا هست قدر بدونید
تا هست دورش بگردید
مادرِ من جوون از دنیا رفت
حسرتِ بوسیدن دستاش تا ابد همراهِ منِ
پس ببوسید دستاشو
تقدیم به مادرم…♥️
سجاد محمدی
https://eitaa.com/yasegharibardakan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌حفظ آرامش در همه جا لازمه
سلاااااام ، صبح زیباتون به خیرررر و پر برکت انشاالله🌹🌹🌹
https://eitaa.com/yasegharibardakan
❣عشق رنگین❣
#قسمت_نهم
دکتر امد نزدیکم وگفت:اینجا چه خبره؟
روکردبه خدمتکار وبا تحکم گفت:چرا حواست راجمع نمیکنی.
بلندشدم وگفتم:اقاااای دکتر من مخصوصا زدم زیر سینی
دکتر:اونموقع میتونم دلیل این کار جنون امیزتون رابدونم؟؟
من:اولا کارمن بسیارعاقلانه بود وکارشما ,عین دیوانگیست,مشروب سرو میکنید,مشروبی که از حرامهای اکید در دین است,مشروبی که اگربخورید,خدای بزرگی که از مادربربنده هاش مهربان تره,از دیدن شخص کراهت داره,مشروبی که عین نجاسته,شما خودتون دکترید وکاملا از مضرات این ماده باخبرید,مگرنه اینکه عقل را زایل میکنه؟؟مگه سیستم گوارش رابهم نمیریزه؟؟مگه توعملکرد سلولهای بدن اختلال ایجاد نمیکن؟مگه الکلش باعث خیلی ازبیماریها نمیشه؟؟
مگه امامان ما کلی روایت در حرام بودن ومضربودن مشروب نگفتند؟؟
درنجاست مشروب همین بس که مولاعلی,ع میفرماید :اگر یک قطره شراب توچاهی بریزه وهکتارها زمین با آب اون چاه ابیاری بشه وهزاران تن گندم ازاون زمینها برداشت بشه, منه علی,یک دانه ازاون گندم رانمیخورم.
حالا ازاین حضاربپرسین حاضرن برن دسشویی وبرای تفنن از نجاست خودشون بخورن؟؟
خوردن مشروب هم عین خوردن همون نجاسته....
این راکه گفتم,صدای حضاربلندشد ودکتر یک قدم امد جلو وگفت:خیلی بی شرمی دختر...
من:بی شرم تو وامثال توهستین که با تعارف این نجاسات انسان رااز اشرف مخلوقات به مقام حیوانیت میرسانید...
چادرم راسر کردم ودرمیان بهت جمعیت بیرون امدم...
ساره پشت سرم بیرون دوید وصدا زد:سمیه,سمیه صبرکن دختر,,برسونمت,تا برگشتم عقب یکهو دیدم دکتراومده دست ساره راگرفته ومیگه:بیا داخل به,این دختره هم محل نده...
برام جای تعجب بود ,ساره بدون کوچکترین مخالفتی همراش رفت.
ازخانه اومدم بیرون,آخی اینجا میشد نفس کشید,تواون خونه هواش مسموم بود.
به سرخیابون رسیدم,یک ماشین پلیس دیدم,رفتم طرفش وگفتم:ببخشید اون خونه جشن داره ومشروب سرو میکنن.
پلیسها از روی تاسف سری تکون دادند وگفتند:تومملکتی که بعضی از دولت مردانش,ادعای روشنفکری میکنندوبدون کوچکترین تاملی درکارهاشون از غرب پیروی میکنند ,اوضاع مردم هم بهترازاین نمیشه.....
جواب خودم راگرفتم,ازماشین دورشدم که دیدم یک ماشین برام بوق میزنه,نگاهش نکردم,اما دیدم یک جنسیس قرمز رنگ بغلم آهسته میاد,رانندش سرش رااز پنجره ماشین بیرون اورد وصدا زد:سمیه خانم.....
#ادامه دارد....
💦⛈💦⛈💦⛈
https://eitaa.com/yasegharibardakan
#طنز؛ نماز نخونده حاجتمو گرفتم😂
چند سال پیش شب یلدا ناراحت بودم که چرا #بختم باز نمیشه😔 و وضو گرفتم تا دو رکعت #نماز_حاجت بخوانم که به دفعه زلزله آمد و همه فرار کردیم🏃 توی کوچه و همه با یک پوشش نامناسبی آمده بودند ولی من به لطف خدا # با چادرم فرار کردم و چادر سرم بود😊 تا اینکه شب بعد
یکی از همسایه ها آمدند خواستگاری و گفتند دختری که حتی در بدترین شرائط به فکر #عفت و حجابش هست خیلی ارزشمنده و هر شرطی باشه قبول میکنیم لطفا پسر ما را به غلامی قبول کنید😳😁😂
ما هم از خدا خواسته داماد را به آقایی قبول کردیم و الان یه دختر زیبا هم داریم به لطف خدا😍
#لبخند
https://eitaa.com/yasegharibardakan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توجه توجه توجه 💯
🎙حجت الاسلام رفیعی
"توجه" و "مراقبت" راهکار علامه طباطبایی (ره) حضور قلب در نماز
#حضور_قلب
https://eitaa.com/yasegharibardakan
38.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چرا ازدواج ؟!!!! داشتن دوست دختر یا دوست پسر، بهتر نیست؟!!!!!
حاج آقا شما توی تلویزیون گفتید:
عشق سخته و آسان نیست
اصلا یه سوال : چرا ازدواج ⁉️😳
دوستی های توی خیابون که بهتره
❌️جواب استاد حسینی رو بشنوید👆
https://eitaa.com/yasegharibardakan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬اگر به چیزی که خواستی نرسیدی، حتما گوش کن
🎙#استاد_شجاعی
https://eitaa.com/yasegharibardakan
رفاقت با شهدا
توقنادیڪارمیکردم،یکباراومدپیشم
وگفت:مجید،جاییسراغنداری برم
کــارکنـم؟
گفتمچرا،همینآقاییڪهتوقنادیش
ڪارمیکنمدنبالشاگردمیگردهمیایی؟
نپرسیدچقدرحقوقمیده!!نپرسید
روزیچقدربایدڪارکنه!!نپرسید
بیمهمیکنهیانه!! فقطگفت:مـوقـعاذانمیذارهبــرم
نمــازمرو بخـــونم؟!🌱
✨ شهید_محسن_حججی
https://eitaa.com/yasegharibardakan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹وقتی دلت برای خدا تنگ شده...
توصیه مرحوم حضرت آیتالله مصباح
روحشون شاد🌷
https://eitaa.com/yasegharibardakan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ احسنت به شما بانوی یزدی که چنین افتخاری داری...
https://eitaa.com/yasegharibardakan
شهید دانش آموز
میلاد شادکام
به مادر میگه پول نداشتم برات چیزی بخرم، اما یه شعر نوشنم یادگاری برا خودت نگهدار
تا خانهی عروجم با دعای تو بنا شود😭
https://eitaa.com/yasegharibardakan
پاسخ سوال.m4a
2.65M
#پرسش_های_شما
سلام وخسته نباشید از کانال خوبتون سوال من این است که همسرم نماز نمیخونه هرکاری میکنم حرف گوش نمیکنه نمازش بخونه من خودم اهل نماز روزه هستم. خیلی ناراحتم که نمیخونه. راهنماییم کنید.
✅✅
سؤال شما را #حجت_الاسلام_محمد_رحیمی از اساتید مرکز تخصصی نماز پاسخ می دهند.
https://eitaa.com/yasegharibardakan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیگه ته بدشانسیه
با خودرو پلیس اینجوری تصادف کنی!😑😂
https://eitaa.com/yasegharibardakan
Mardome Nishabur & Emam Zaman.mp3
7.92M
#داستان_شطیطه_نیشابوری
با صدای شهید حاج شيخ احمد ضيافتے كافے
https://eitaa.com/yasegharibardakan
🌸🍃🌸🍃جانم علی ع
امیرالمؤمنین علی (ع) بالای بام خانه، خرما تناول می کرد، حضرت در سنین جوانی بودند، سلمان فارسی در حیاط آن خانه لباس خود را می دوخت.
حضرت علی (ع) با سلمان مزاح می کرد. سلمان گفت: یا امیر المؤمنین (ع) با من شوخی می کنید در حالیکه من پیرمرد و شما جوان کم و سن و سال هستید؟ حضرت فرمودند: ای سلمان من را از نظر سن و سال کوچک و خود را بزرگ می بینی. قصه دشت ارژن را فراموش کرده ای؟
چه کسی تو را در آن بیابان که گرفتار شیر درنده شده بودی نجات داد؟ سلمان با شنیدن این کلمات با تعجب از امیرالمؤمنین (ع) کیفیت جریان را خواست.
حضرت علی فرمودند: در وسط آب ایستاده بودی و از شیر بزرگی که آنجا بود می ترسیدی. دستهایت را به دعا بلند کردی و از خدا کمک خواستی. و خداوند اجابت فرمود.
من همان اسب سوار هستم که زره به روی شانه اش و شمشیری به دستش بود که شیر را فراری داد و شما را خلاص کرد. سلمان عرض کرد: نشانه دیگری در آنجا بود، برایم بیان فرمایید.
امام علی (ع) دست به آستین برد و یک شاخه گل تازه بیرون آورد و فرمود: این همان هدیه شماست که به آن اسب سوار دادید. سلمان با دیدن آن گل بیشتر دچار حیرت و سرگردانی شد، با عجله خدمت رسول خدا (ص) شرفیاب شد و عرض کرد: ای رسول خدا، من اوصاف شما را در انجیل خوانده ام. محبت شما در دلم جای گرفت، دینم را رها کرده و دین شما را قبول کردم، ولی از پدرم مخفی نمودم و وقتی پدرم فهمید نقشه بر قتل من کشید ولی بخاطر مادرم از من گذشت و من را به کارهای سخت و دشوار وادار می کرد تا من فرار کردم.
به محلی به نام دشت ارژن رسیدم ، در حال استراحت بودم وقتی احتیاج به آب پیدا کردم لباسهای خود را در آورده و داخل رودخانه شدم، ناگهان شیر بزرگی آمد و روی لباسهای من ایستاد وقتی او را دیدم به وحشت افتادم و از خداوند کمک خواستم که ناگاه اسب سواری پیدا شد و شیر را فراری داد، من از آب بیرون دویدم و لباس به تن کردم و خودم را به رکابش انداختم و آن را بوسیدم. از همان اطراف گلی کندم و به ایشان هدیه دادم، بعد از نظرم ناپدید شد و رفت، از این اتفاق بیش از صد سال می گذرد و این قصه را برای کسی تعریف نکرده ام. امروز امام علی (ع) تمام قضیه را برای من بیان فرمودند و همان شاخه گل را به من نشان دادند.
رسول خدا فرمودند: ای سلمان، هنگامیکه مرا به آسمان بردند تا جایی که جبرئیل توقف نمود و من تا کنار عرش بالا رفتم، درحالیکه پروردگارم بدون واسطه با من سخن گفت. وقتی سفر معراج تمام شد و به زمین برگشتم علی بن ابی طالب (ع) بر من وارد شد و تمام گفتگوهای من با پروردگارم را خبر داد. بدان ای سلمان هرکدام از انبیاء و اولیاء از زمان آدم تاکنون که گرفتار شده اند علی بن ابی طالب (ع) آنها را نجات داده است.
القطره، جلد۱، صفحه ۲۸۲
https://eitaa.com/yasegharibardakan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه مسیحی ویه مسلمون ویه یهودی رفتند باربزنند....😁😁
📚 https://eitaa.com/yasegharibardakan