قسمت ۱۴ شاهرخ نبرد خرمشهر به روزهاي پاياني خود رسيده بود. اولين روزهاي آبان بود که نيروهاي دشمن پل هاي رود کارون را گرفتند. از مسير شمال هم شهر به طور کامل محاصره شد. بقيه ي نيروهاي باقي مانده با قايق و يا هر وسيله ي ديگر از رودخانه رد شدند و به سمت آبادان رفتند. با شاهرخ و ديگر رفقا به سمت آبادان رفتيم. مقرّ نيروهاي ارتش ما را قبول نکرد. سپاه هم نيروهاي خود را در دو هتل آبادان مستقر کرده بود. نيروي دريايي و ژاندارمري هم براي خودشان مقرّ مخصوص داشتند.نيروهاي ستون پنجم و منافقين در همه جا پراکنده بودند. در گوشه اي از شهر و در نزديکي فرودگاه، هتل کاروانسرا قرار داشت. نيروهاي سيد مجتبي آنجا بودند. يکي از بچه هاي سپاه گفت: شما هم به آنجا برويد، سيد شما را رد نمي کند. وقتي به هتل کاروانسرا رسيديم، سيد مجتبي مانند يک پدر دلسوز به استقبال ما آمد. تک تک ما را در آغوش گرفت و بوسيد. شيوه هاي مديريت سيد را در کمتر فرماندهي ديده بودم. خيلي از نيروها او را به نام «آقا» صدا مي کردند. وارد شديم و در سالن هتل نشستيم. سيد گفت: اينجا محل تشکيل گروهي از مدافعان به نام فدائيان اسلام است. درهاي گروه فدائيان اسلام به روي همه ي کساني که به خاطر خدا و حفظ اسلام به اينجا آمده اند باز است. ٭٭٭ سيد درباره ي نحوه ي نبرد با دشمن، نظرات خاصي داشت. البته برخي از فرماندهان نظر او را قبول نمي کردند، سيد با توجه به دوره هاي آموزشي که قبل از انقلاب طي کرده بود مي گفت: دشمن با پيشرفته ترين سلاح و نيروي کافي به صورت منظم به ما حمله کرده. ما نمي توانيم و نبايد به صورت منظم با دشمن درگير شويم، بلکه بايد به صورت چريکي عمليات هايي را انجام دهيم تا قدرت اين ارتش منظم از بين برود. او در عمل ثابت کرد که اين روش بهترين نوع مبارزه در سال اول جنگ است. سيد با فعاليت هايي که در طي يك سال حضور در منطقه ي آبادان داشت، مانع از سقوط شهر شد.مديريت سيد بر منطقه به قدري قوي بود که بسياري از فرماندهان عدم سقوط آبادان را مديون فعاليت هاي گروه فدائيان اسلام مي دانند. سيد مصداق واقعي حديثي بود که مي فرمايد: مردم را با عمل سوي خدا دعوت کنيد. برخورد او با نيروها خصوصاً تازه واردها به قدري با محبت و دلسوزانه بود که همه با اولين برخورد عاشقش مي شدند. در ُبعد شخصي نيز سيد مصداق يک شيعه ي واقعي بود، انساني کامل، مديري شجاع و رزمنده اي توانا. به ياد ندارم که هيچ گاه نماز شب او ترک شده باشد. ديگران را هم به بيداري در سحر و نماز شب توصيه مي کرد. او خوب مي دانست كه پيامبر اعظم 9 فرموده اند: برشما باد به نماز شب حتي اگر يك ركعت باشد؛ زيرا انسان را از گناه باز مي دارد و خشم پروردگار را خاموش مي كند و سوزش آتش را در قيامت دفع مي نمايد.1 سيد خود را شاگرد مکتب امام خميني (ره) مي دانست. او پس از آزادي ميدان تير آبادان از تصرف دشمن، نام آن را به ميدان ولايت فقيه تغيير داد. هرچند برخي از فرماندهان نظامي با اين کار مخالف بودند. هم زمان با سيد مجتبي هاشمي که در آبادان جنگ هاي نامنظم را رهبري مي کرد. شهيد چمران در کل خوزستان، شهيد وصالي در سرپل ذهاب، گروه شهيد اندرزگو در گيلان غرب و در بسياري از جبهه ها اين نحوه ي نبرد گسترش پيدا کرد و تا قبل از فتح خرمشهر .. سيد بلندقامتي که سر بني صدر داد مي زد را مي شناختم. در کردستان او را ديده بودم. دلاورمرد شجاعي به نام سيد مجتبي هاشمي. سيد قبل از انقلاب از افسران تکاور بود. دوره هاي نظامي را به خوبي سپري کرده و در همان سال ها از ارتش جدا شده بود. ورزشکار بود؛ باستاني کار و کشتي گير. روحيه ي پهلواني داشت. انساني متواضع و بسيار خوش برخورد بود. در مسائل ديني انساني کامل بود. مي گفتند: وضع مالي خوبي دارد. چند دهنه مغازه در خيابان وحدت اسلامي (شاهپور) داشت. ادامه دارد... ‌‌‌ ــ ـ ــــــــ ــ ◇ ــ ــــــــ ـ ـ

⭕️ بازیکن تعویض شد 🔻واکنش کمال شرف، کاریکاتوریست یمنی به فعال شدن گروه‌های تروریستی در سوریه

راستی چه خبر از خیریه مجمع در روزهای گذشته؟ گزارش مصور👇👇 در کنار برگزاری روضه و هیئت و مراسم فاطمیه ، به فکر فقرا و نیازمندان هم هستیم.خیالتون راحت....

اهدا ۳ عدد بخاری و تحویل به سه خانواده نیازمند

اهداء محموله ۱۲ میلیون تومانی کاپشن و لباس گرم به خیریه مجمع

خرید یخچال برای جهیزیه یک نوعروس کم برخوردار توسط خیریه مجمع

اهداء ملزومات مورد نیاز جهت جهیزیه یک نوعروس عزیز

اهداء بسته های غذایی به خیریه مجمع و توزیع بین خانواده های تحت پوشش خیریه مجمع

تحویل غذای گرم به خیریه مجمع به نیت خیرات اموات یک خانواده محترم. توزیع شد.