بسم الله
🔈برنامه هفتگی گفتگوی صوتی تحلیل سیاسی هادیان سیاسی فعال کشور
🎙سخنران: استاد گرامی جناب دکتر حسین علوی
دکترای علوم سیاسی
🖋موضوع جلسه:
بررسی تحولات عراق
🕤زمان: یکشنبه ۲۳ مرداد ساعت ۲۲:۳۰
مکان:کانال تحلیل صوتی هادیان سیاسی
https://rubika.ir/tahlil_samen
معاونت سیاسی نمایندگی ولي فقيه در سازمان بسیج مستضعفین
🇮🇷
🖼#صرفا_جهت_اطلاع | میرحسین فراماسون‼️
🍃🌹🍃
❌ روزنامه کیهان اسنادی را بررسی کرده که نشان میدهد میرحسین موسوی در دهــه ۶۰ عـضـو لـژ فـراماسـونـری قسطنطنیه شده است. در ادامه چند مورد از این اسناد را میخوانید.
#روشنگری | #ثامن | #محرم
🆔 eitaa.com/meyarpb
🇮🇷
🖼 کاسبی مصی علینژاد از حمله به #سلمان_رشدی برای خود!!
🍃🌹🍃
❌ در توئیت انگلیسیش نوشته: در خاک آمریکا احساس امنیت نمیکنه اما در توئیت فارسی از مرگ نمیترسه!!
#روشنگری | #ثامن | #محرم
🆔 eitaa.com/meyarpb
🔴آمریکا مجبور شد نفت توقیف شده ایران را پس دهد
خبرگزاری های رویترز و BBC اعلام کردند:
🔹یک نفتکش ایرانی، در حال بارگیری نفتی است که اوایل سال جاری میلادی، در یونان از سوی آمریکا توقیف شده بود.
🔹عقب نشینی آمریکا از این راهزنی دریایی زمانی اتفاق افتاد که ایران در اقدامی متقابل، دو نفتکش یونانی را توقیف کرده بود.
مستند صوتی #شنود
🔴 حقایقی پنهان که شاید بخواهید بدانید!
استاد امینی خواه
قسمت: 8
مروری بر نکات جلسه هشتم
پاسخ به سوالات
چرا صوت ها سانسور می شود؟
از کجا بفهمیم که این مستنذ زاییده ذهن نیست؟
مرگ را حس کردم و نزدیک می بینم
نیازی به مطرح شدن نمی بینم
همین که افرادی متبه می شوند، برای من کافی است.
تواتر، راه اثبات تجربیات نزدیک به مرگ
ایمان به عالم غیب، ثمره تجربه نزدیک به مرگ
تماس با برادر راوی برای اتمام حجت
جنس مطالبی که حکایت از حقیقت دارد
با توجه به آیات قرآن تجسم شیطان امکان پذیر است.
یکی از کید های شیطان
تجسم شیطان، تحت اراده خدا
شیطان قدرت ندارد که برای هرکس تجسم پیدا کند.
ملاحظات کاری، علت سانسور مطالب
💠 #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
سلام:
#رنج_مقدس
#قسمت_سی_و_چهارم
علی جوابم را نمی دهد؛ اما از صدای نفس هایش می فهمم که هست. نوری ذهنم را روشن می کند. درجا گوشی را قطع می کنم. کسی که هست
و نيست. کسی که وجودش می تواند من را آرام کند حتی اگر حاضر نباشد. همراهم زنگ می خورد. خاموشش می کنم. دفترم را باز می کنم و می نويسم:
من محتاج کسی هستم که مرا بيشتر از خودم بخواهد.
خواسته و نيازش و منافعش در ميان نباشد.
محتاج کسی هستم تا مرا در آغوش محبت خودش طوری غرق کند که همة عقده های وجودم باز شود.
من دستان کسی را طلب می کنم که وقتی دستم را می گيرد،
بدانم که می توانم با نور وجود او سال های سال راحت حرکت کنم.
نه به دره ای بيفتم نه به کوهی برخورد کنم و نه از مقابل و پشت سرم تصادفی رخ بدهد.
وجودش بر تمام زندگی ام سايه بيندازد و مرا همراه خودش تا فرا آبادی ها ببرد.
وجودی ماورايی می خواهم.
صدای در اتاق، افکارم را به هم می ريزد. مادر در را باز می کند و می گويد:
- ليلاجان! علی کارت داره.
بلند می شوم. گوشی را می گيرم و می گويم:
- سلام.
صدايش عصبي است:
- دختر خوب! گوشيت رو خاموش می کنی بيچاره می شم. چه ت شد؟ خوبی؟ بيام خونه؟ ليلا...
- دنبال کسی می گردم که وقتی دستم را از دستش درمی آورم و دوباره پيدايم می کند بر من نتازد.
علي سکوت می کند. ادامه می دهم:
- آن قدر من را به خاطر خودم بخواهد که هر وقت به سراغش رفتم، حتی بعد از هزاران خطا و دوری کردن های مدامم باز هم به من لبخند
محبت بزند.
نفسی از عمق دلش بيرون می دهد و می گويد:
- خوبه! ديوونه بازی هاتم خوبه! شب که می آم صحبت می کنيم. فقط مواظب باش با اين حال و روزت حال و روز بابا و مامان رو به هم نريزی.
گناه دارن.
و ادامه می دهم:
- و کسی که مرا ديوانه نداند و بيخود متهمم نکند.
می خندد. «مجنونی» حواله ام می کند و خداحافظی می کند. حالم خيلی بهتر از يک ديوانه است. دفترم را باز می کنم و می نويسم:
- «ديوانه کسی است که در فضای مه آلود زندگی می کند و از آن نمی ترسد. نمی خواهد از آن فضا بيرون بيايد و در روشنای روز زندگی کند.
ديوانه کسی است که در فضای مه آلود دستش را در دست کسی می گذارد که مثل خودش است. تکيه بر کسی می کند که راه را بلد نيست و خودش هم محتاج کمک ديگری است. ديوانه انسان هايی هستند که به اميد کسانی مثل خودشان دارند مسير زندگيشان را می روند. بيچاره ها.»
***
شب که علی می آيد، منتظر عکس العملش می شوم. در اتاق را که باز می کند، قبل از اينکه حرفی بزند لباس نيم دوخته اش را بالا می گيرم و می گويم: دست و صورتت رو بشور، وضو بگير، موهاتو شونه کن، مسواک هم بزن، بيا لباست رو بپوش. زودباش.
چشمانش را درشت می کند. لبش را جمع می کند و می رود و می آيد. لباسش را می پوشد. دورش می چرخم و همه چيز را اندازه می کنم. سکوت
کرده، حاضر نيست حرف بزند. می دانم که دارد ذخيره می کند که به وقتش همه را يکجا درست و حسابی بگويد. کم نمی آورم:
- اين قاعده را هم خوب رعايت می کنی ها. قاعده زمان مناسب، مکان مناسب، بيان مناسب برای حرف زدن. خوبه، خيلی خوبه. شاگرد خوبی
هستی. حرف های آدم خراب می شه اگه وقت خوبی انتخاب نکنه. شخصيت هم خراب می شه اگه کلامش خوب و به جا نباشه، مکان هم که حرف آدم رو پيش می بره ديگه.
💠 #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈