⭕️ بسم الله الرحمن الرحیم⭕️
#بیانیه_گام_دوم (۶۸)
⚪️ گفته شده است که ایران از نظر ظرفیتهای استفاده نشده ی طبیعی و انسانی در رتبه ی اول جهان است.
بی شک شما جوانان مؤمن و پُرتلاش خواهید توانست این عیب بزرگ را برطرف کنید. ⚪️
819.pdf
457.2K
🇮🇷
📝#یادداشت_کوتاه | چرا حفظ نظام واجب است؟
🍃🌹🍃
✍محسن پیرهادی
#روشنگری | #ثامن | #جهاد_تبیین
🆔 eitaa.com/meyarpb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷
🎥 #کلیپ | پاسخ به شبهات و شایعات #حج
🍃🌹🍃
1⃣ چرا پولمونو بریزیم تو جیب سعودی؟🤨
2⃣ چرا بدیم عربای تروریست؟🤔
3⃣چرا به اقتصاد عربستان کمک کنیم؟😳
4⃣چرا به جای حج پولمونو به فقرا ندیم؟🧐
#روشنگری | #ثامن | #جهاد_تبیین
🆔 eitaa.com/meyarpb
سوره مبارکه مائده آیه شریفه ۷۱.m4a
4.93M
به نام، یاد و توکل بر او
سلام و هر شب ۵ دقیقه با قرآن
ساعت ۲۲:۱۴
🌹سوره مبارکه مائده
آیه شریفه ۷۱
🌴 کریمی مهرجردی
هرشب ۵ دقیقه با قرآن را اینجا 👇👇جستجو بفرمایید.
اللهم صل علی محمد و آل محمد 👇و عجل فرجهم و فرجنا بهم
@roshana_esfahan
#هوالعشق❥
#دمشق_شهر_عشق
#قسمت_بیست_و_نهم
❥••●❥●••❥
💠 صورت بزرگ مرد زیر حجم انبوهی از ریش و سبیل خاکستری در هم رفت و به گریههایم شک کرده بود که با تندی حساب کشید :«چرا گریه میکنی؟ ترسیدی؟»
خشونت خوابیده در صدا و صورت این زندانبان جدید جانم را به لبم رسانده بود و حتی نگاهم از ترس میتپید که سعد مرا به سمت خانه هل داد و دوباره بهانه چید :«نه ابوجعده! چون من میخوام برم، نگرانه!»
💠 بدنم بهقدری میلرزید که از زیر چادر هم پیدا بود و دروغ سعد باورش شده بود که با لحنی بیروح ارشادم کرد :«شوهرت داره عازم جهاد میشه، تو باید افتخار کنی!»
سپس از مقابل در کنار رفت تا داخل شوم و این خانه برایم بوی مرگ میداد که به سمت سعد چرخیدم و با لبهایی که از ترس میلرزید، بیصدا التماسش کردم :«توروخدا منو با خودت ببر، من دارم سکته میکنم!»
💠 دستم سُست شده و دیگر نمیتوانستم روی زخمم را بگیرم که روبنده را رها کردم و دوباره خون از گوشه صورتم جاری شد.
نفسهایش به تپش افتاده و در سکوتی ساده نگاهم میکرد، خیال کردم دلش به رحم آمده که هر دو دستش را گرفتم و در گلویم ضجه زدم :«بذار برم، من از این خونه میترسم...» و هنوز نفسم به آخر نرسیده، صدای نکره ابوجعده از پشت سرم بلند شد :«اینطوری گریه میکنی، اگه پای شوهرت برای جهاد بلنگه، گناهش پای تو نوشته میشه!»
💠 نمیدانست سعد به بوی غنیمت به ترکیه میرود و دل سعد هم سختتر از سنگ شده بود که به چشمانم خیره ماند و نجوا کرد :«بذارم بری که منو تحویل نیروهای امنیتی بدی؟»
شیشه چشمانم از گریه پر شده و به سختی صورتش را میدیدم، با انگشتان سردم به دستش چنگ زدم تا رهایم نکند و با هقهق گریه قسم خوردم :«بخدا به هیچکس هیچی نمیگم، فقط بذار برم! اصلا هر جا تو بگی باهات میام، فقط منو از اینجا ببر!»
#ادامه_دارد...
❥••●❥●••❥
به قلـ✍️ـم
#فاطمه_ولی_نژاد
💞با ما همراه باشید...💞
#هوالعشق❥
#دمشق_شهر_عشق
#قسمت_سی_ام
❥••●❥●••❥
💠 روی نگاهش را پردهای از اشک پوشانده و شاید دلش ذرهای نرم شده بود که دستی چادرم را از پشت سر کشید و من از ترس جیغ زدم. بهسرعت به سمت در چرخیدم و دیدم زن جوانی در پاشنه درِ خانه، چادرم را گرفته و با اخم توبیخم کرد :«از خدا و رسولش خجالت نمیکشی انقدر بیتابی میکنی؟»
سعد دستانش را از حلقه دستانم بیرون کشید تا مرا تحویل دهد و به جای او زن دستم را گرفت و با یک تکان به داخل خانه کشید.
💠 راهرویی تاریک و بلند که در انتهایش چراغی روشن بود و هوای گرفته خانه در همان اولین قدم نفسم را خفه کرد. وحشتزده صورتم را به سمت در چرخاندم، سعد با غصه نگاهم میکرد و دیگر فرصتی برای التماس نبود که مقابل چشمانم ابوجعده در را به هم کوبید.
باورم نمیشد سعد به همین راحتی رهایم کرده و تنها در این خانه گرفتار شدم که تنم یخ زد. در حصار دستان زن پر و بال میزدم تا خودم را دوباره به در برسانم و او با قدرت مرا به داخل خانه میکشید و سرسختانه نصیحتم میکرد :«اینهمه زن شوهراشون رو فرستادن جهاد! باید محکم باشی تا خدا نصرت خودش رو به دست ما رقم بزنه!» و من بیپروا ضجه میزدم تا رهایم کند که نهیب ابوجعده قلبم را پاره کرد :«خفه شو! کی به تو اجازه داده جلو نامحرم صداتو بلند کنی؟»
💠 با شانههای پهنش روبرویم ایستاده و از دستان درشتش که به هم فشار میداد حس کردم میخواهد کتکم بزند که نفسم در سینه بند آمد و صدایم در گلو خفه شد.
زن دوباره دستم را کشید و با غیظی که گلویش را پُر کرده بود، تحقیرم کرد :«تو که طاقت دوری شوهرت رو نداری، چطوری میخوای جهاد کنی؟» میان اتاق رسیده بودیم و دستم هنوز در دستش میلرزید که به سمتم چرخید و بیرحمانه تکلیفم را مشخص کرد :«تو نیومدی اینجا که گریه کنی و ما نازت رو بکشیم! تا رسیدن ارتش آزاد به داریا، ما باید ریشه رافضیها رو تو این شهر خشک کنیم!»
💠 اصلاً نمیدید صورتم غرق اشک و خون شده و از چشمان خیس و سکوت مظلومانهام عصبی شده بود که رو به ابوجعده اعتراض کرد :«این لالِ؟»
ابوجعده سر تا پای لرزانم را تماشا کرد و از چشمانش نجاست میبارید که نگاهش روی صورتم چسبید و به زن جواب داد :«افغانیه! بلد نیس خیلی عربی صحبت کنه!» و انگار زیبایی و تنهاییام قلقلکش میداد که به زخم پیشانیام اشاره کرد و بیمقدمه پرسید :«شوهرت همیشه کتکت میزنه؟»
💠 دندانهایم از ترس به هم میخورد و خیال کرد از سرما لرز کردهام که به همسر جوانش دستور داد :«بسمه! یه لباس براش بیار، خیس شده!» و منتظر بود او تنهایمان بگذرد که قدمی دیگر به سمتم آمد و زیر لب پرسید :«اگه اذیتت میکنه، میخوای طلاق بگیری؟»...
#ادامه_دارد...
❥••●❥●••❥
به قلـ✍️ـم
#فاطمه_ولی_نژاد
💞با ما همراه باشید...💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به همین راحتی با شیشه مربا و سس و چسب حرارتی،مقوا ،نخ کنف یه فانوس زیبا درست کنید
#ایـده 🔮
#خـلاقیـت 💡
#خـانه_داری 🎀
⭕️ بسم الله الرحمن الرحیم⭕️
#بیانیه_گام_دوم(۷۰)
⚪️ گام دوم و سرفصلها و توصیه های اساسی در پرتو امید و نگاه خوش بینانه به آینده
اکنون به شما فرزندان عزیزم در مورد چند سرفصل اساسی توصیه هایی میکنم.
این سرفصل ها عبارتند از :
_ علم و پژوهش
_ معنویت و اخلاق
_ اقتصاد
_ عدالت و مبارزه با فساد
_ استقلال و آزادی
_ عزت ملی و روابط خارجی و مرزبندی با دشمن
_ سبک زندگی
https://eitaa.com/darya88888
🔴 سوتی جدید رسانه های زنجیره ای اصلاح طلب
♦️خدمت خبرگزاری های بی سوادی که میگویند که چین، ایران را از بریکس حذف کرده، عرض شود که،
بریکس BRICS حروف اول پنج کشور عضو این پیمان است
Brasil🇧🇷,
Russia🇷🇺,
India🇮🇳,
China🇨🇳,
South Africa🇿🇦.
هیچ کشور دیگری عضو این پیمان نیست.
🔮کانال مرجع گفتمان
#سرطان_اصلاحات_آمریکایی
@goftemansazan