خدایا بگیر هــــر آنچه تـــــو را از ما میـــ گیـرد
نویسنده ی جوان شهید سید طاها ایمانی
نویسنده ی داستان های
عاشقانه ای برای تو
همه ی زندگی من
فرار از جهنم
نسل سوخته
جنگ با دشمنان خدا
سرزمین زیبای من
شهید سید علی حسینی(بدون تو هرگز)
و داستان نا تمامِ مردی در آینه
سید طاها ایمانی
در دفاع از حرم کریمه ی اهل بیت حضرت زینب سلام الله علیها به درجه ی رفیع شهادت نائل آمد و
و از این دنیای فانی پرکشید و رفت ........
ایشون در تاریخ ۱۴/ ۵ / ۱۳۹۵همزمان با سالروز میلاد حضرت معصومه سلام الله علیها به شهادت رسیدند
خداوندا عاقبت همه ی ما را ختم به شهادت بفرما
الــــهی آمین یا رب العالمین
متن از شهید سید طاها ایمانی
والعصر
ان الانسان لفی خسر
الا الذین امنو و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر
و قسم به آن زمان، که موعد دیدار ما فرا برسد ... و چه کسی شرمسارتر از من در برابر توست؟ ... تو رحمان و رحیمی و من بنده گنهکاری که چشم به رحمت و غفرانت دارم ... که بر من ببخشای ای کریم ترین کریمان ... و ای بخشنده ترین بخشندگان ...
و قسم به آن زمان ... که من در حسرت دیدار تو هستم ... روزی که مرا از زندان نفسم برهانی ... و به حرمت بزرگی خودت، مرا بپذیری ... که این نفس خسران زده، جز امید رحمت تو چیزی ندارد ...
و مرا چنان ببر که نامی از من نماند ... و نه نشانی، که کسی بر فراز آن اشک بریزد ... که دلم می گیرد ... می گیرد از حقارتم ... و شرمنده می شوم در برابر عظمت کبریایی تو ... و عزیزان و محبوبانت ...
و می ترسم از روزی که وجود حقیرم گره بخورد به نام مقدست ... که وای از آن زمان ... که نام مرا با این همه شرم و تقصیر در کنار خوبان و برگزیده گانت ببرند ... و می ترسم از روزی که قطره شرمی باشم بر پیشانی روزگار ... که نبودم مگر اشک اندوه پسر فاطمه ...
مرا چنان ببر که نه نامی بماند نه نشانی ... شاید به حرمت بی نشانه ها در برابرت نشانی بیابم ... و این روح ناآرام با این کوله بار خالی، سکنی گیرد و آرامش پذیرد ... که خسته ام از این نفس سرکش و ناآرام ...
روحش شاد، راهش پررهرو باد...
✨#تمام_زندگی_من
قسمت_اول
✍شـهـید ســیــدطـاهـا ایـمـانــــے
(زمــانـــے بـراے زنـدگــے)
حتی وقتی مشروب نمی خوردم بیدار شدن با سردرد و سرگیجه برام عادی شده بود ... کم کم حس می کردم درس ها رو هم درست متوجه نمیشم ... و ...
هر دفعه یه بهانه برای این علائم پیدا می کردم ...ولی فکرش رو نمی کردم بدترین خبر زندگیم منتظرم باشه ...
بالاخره رفتم دکتر ... بعد از کلی آزمایش و جلسات پزشکی... توی چشمم نگاه کرد و گفت ...
- متاسفیم خانم کوتزینگه ... شما زمان زیادی زنده نمی مونید ... با توجه به شرایط و موقعیت این تومور ... در صد موفقیت عمل خیلی پایینه و شما از عمل زنده برنمی گردید ... همین که سرتون رو ...
مغزم هنگ کرده بود ... دیگه کار نمی کرد ... دنیا مثل چرخ و فلک دور سرم می چرخید ...
- خدایا! من فقط 21 سالمه ... چطور چنین چیزی ممکنه؟... فقط چند ماه؟ ... فقط چند ماه دیگه زنده ام!! ...
حالم خیلی خراب بود ... برگشتم خونه ... بدون اینکه چیزی بگم دویدم توی اتاق و در رو قفل کردم ... خودم رو پرت کردم توی تخت ... فقط گریه می کردم ... دلم نمی خواست احدی رو ببینم ... هیچ کسی رو ...
یکشنبه رفتم کلیسا ... حتی فکر مرگ و تابوت هم من رو تا سر حد مرگ پیش می برد ... هفته ها به خدا التماس کردم ... نذر کردم ... اما نذرها و التماس های من هیچ فایده ای نداشت ... نا امید و سرگشته، اونقدر بهم ریخته بودم که دیگه کنترل هیچ کدوم از رفتارهام دست خودم نبود ... و پدر و مادرم آشفته و گرفته ... چون علت این همه درد و ناراحتی رو نمی دونستن ...
خدا صدای من رو نمی شنید ..
ادامه دارد...
💠 #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
📣📣📣📣📣📣📣📣📣📣📣📣📣
سلاااام علیکم خانمهای گل.
صبح شنبه تون بخیر و خوشی.
ان شاءالله سلامت سر زنده باشید.
ان شاءالله امروز ساعت ۹ با کلاس تفسیر قرآن کریم، در خدمتتون هستیم.
به امید دیدار رویِ ماهِ شما خوبان 💚💚
✨﷽✨
✅اسرار نهفته در عدد چهل
✍ اینکه خصوصیت عدد چهل و اسرار نهفته در این عدد چیست، برای ما روشن نیست. البته چه بسا با توجه به ویژگی های انسان، تکرار ((چهل بار)) موجب یک ملکه ی معنوی و تعمیق یک رفتار پسندیده و قابلیت نزول فیض خاص خداوند می شود
این نکته لازم است که معنای چله نشینی بریدن از مردم و شانه خالی کردن از مسؤولیت های اجتماعی و شرعی و انسانی نمی باشد و مهم این است که انسان در میان اجتماع باشد و از خود مواظبت و مراقبت نماید و بر خود مسلط باشد چون گاهی خدمت به مردم و گشودن گرهی از کار آنها و گرفتن دست انسانی درمانده و بیچاره اثرش از ده ها چله نشینی بیشتر و عمیقتر است.
🔰عدد چهل🔰
در قرآن کریم مدت خلوت حضرت موسی(ع) را در کوه طور با خداوند چهل روز ذکر می کند: «و واعدنا موسی ثلاثین لیله و اتممناها بعشرفتم میقات ربه اربعین لیله»(1)
در روایات آمده است:
«من خلص لله اربعین یوما فجر الله ینابیع الحکمه من قلبه علی لسانه؛ هر کس خود را چهل روز برای خداوند خالص و پاک گرداند، خداوند چشمه های حکمت را از قلبش بر زبانش جاری می سازد.(2)
و نیز در حدیثی دیگر می فرماید:
«هر کس برای نفع امت من چهل حدیث حفظ کند، خداوند او را در روز حساب
فقیه و دانشمند بر می انگیزد» (3)
انسان در چهل سالگی به کمال عقل می رسد: «اذا بلغ اربعین سنه فقد بلغ منتهاه»(4)
و خداوند در قرآن کریم در این باره می فرماید:
💥حتی اذا بلغ اشده و
بلغ اربعین سنه قال رب اوزعنی
ان اشکر نعمتک التی انعمت علی💥(5)
در روایت آمده است:
«من قدم اربعین من المؤمنین
ثم دعا استجب له؛
هر کس چهل مؤمن را در ابتدا
قرار دهد و سپس دعا نماید،
دعای او مستجاب می گردد»(6)
📚منابع:
1- اعراف، آیه 142
2- عیون اخبار الرضا(ع) ، ج 2، ص 85
3-میزان الحکمه ج4، ص 1931
4- خصال، ص 545
5- احقاف، آیه 15
6- عده الداعی، ص128
#عدد_چهل
@chavoshimehri
✨💚✨💚✨💚
سلام:
✨#تـمـــام_زنــدگــــے_مــن
✍شـهـید ســیــدطـاهـا ایـمـانــــے
🌹قــسـمـت دوم
(مـســیـحــے یـا یـهـودے)
یه هفته دیگه هم به همین منوال گذشت ... به خودم گفتم...
- تو یه احمقی آنیتا ... مگه چقدر از عمرت باقی مونده که اون رو هم داری با ناله و گریه هدر میدی؟ ... به جای اینکه دائم به مرگ فکر می کنی، این روزهای باقی مونده رو خوش باش ...
همین کار رو هم کردم ... درس و دانشگاه رو کنار گذاشتم ... یه لیست درست کردم از تمام کارهایی که دوست داشتم انجام شون بدم ... و شروع کردم به انجام دادن شون ... دائم توی پارتی و مهمونی بودم ... بدون توجه به حرف دکترها، هر چیزی رو که ازش منع شده بودم؛ می خوردم ... انگار می خواستم از خودم و خدا انتقام بگیرم ... از دنیا و همه چیز متنفر بودم ... دیگه به هیچی ایمان نداشتم ...
اون شب توی پارتی حالم خیلی بد شد ... سرگیجه و سردردم وحشتناک شده بود ... دیگه حتی نمی تونستم روی یه خط راست راه برم ... سر و صدا و موسیقی مثل یه همهمه گنگ و مبهم توی سرم می پیچید ... دیگه نفهمیدم چی شد ...
چشم باز کردم دیدم توی اورژانس بیمارستانم ... سرم درد می کرد و هنوز گیج بودم ... دکتر اومد بالای سرم و شروع به سوال پرسیدن کرد ... حوصله هیچ کس رو نداشتم ... بالاخره تموم شد و پرستار پرده رو کنار زد ...
تخت کنار من، یه زن جوان محجبه بود ... اول فکر کردم یه راهبه است اما حامله بود ... تعجب کردم ... با خودم گفتم شاید یهودیه ... اما روبند نداشت و لباس و مقنعه اش هم مشکی نبود ... من هرگز، قبل از این، یه مسلمان رو از نزدیک ندیده بودم ...
ادامه دارد...
*ان الابرار لفی نعیم*
💠 #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈
سلام:
✨ #تـمـــام_زنــدگــــے_مــن
✍شـهـید ســیــدطـاهـا ایـمـانــــے
🌹قــسـمـت ســـوم
(خدایـــے کـہ مــے شـنـود)
مسلمانان کشور من زیاد نیستند یعنی در واقع اونقدر کم هستند که میشه حتی اونها رو حساب نکرد ... جمعیت اونها به 30 هزار نفر هم نمیرسه و بیشترشون در شمال لهستان زندگی می کنن ...
همون طور که به بالشت های پشت سرش تکیه داده بود ... داشت دونه های تسبیحش رو می چرخوند ... که متوجه من شد ... بهم نگاه کرد و یه لبخند زد ... دوباره سرش چرخوند و مشغول ذکر گفتن شد ... نمی دونم چرا اینقدر برام جلب توجه کرده بود ...
- دعا می کنی؟ ...
- نذر کرده بودم ... دارم نذرم رو ادا می کنم ...
- چرا؟ ...
- توی آشپزخونه سر خوردم ... ضربان قلبش قطع شده بود...
چشم های پر از اشکش لرزید ... لبخند شیرینی صورتش رو پر کرد ...
- اما گفتن حالش خوبه ...
- لهجه نداری ...
- لهستانیم ولی چند سالی هست آلمان زندگی می کنم...
- یهودی هستی؟ ...
- نه ... تقریبا 3 ساله که مسلمان شدم ... شوهرم یه مسلمان ترک، ساکن آلمانه ... اومده بودیم دیدن خانواده ام...
و این آغاز دوستی ما بود ... قرار بود هر دومون شب، توی بیمارستان بمونیم ... هیچ کدوم خواب مون نمی برد ...
اون از زندگیش و مسلمان شدنش برام می گفت ... منم از بلایی که سرم اومده بود براش گفتم ... از شنیدن حرف ها و درد دل های من خیلی ناراحت شد ...
- من برات دعا می کنم ... از صمیم قلب دعا می کنم که خوب بشی ...
خیلی دل مرده و دلگیر بودم ...
- خدای من، جواب دعاهای من رو نداد ... شاید کلیسا دروغ میگه و خدا واقعا مرده باشه ...
چرخیدم و به پشت دراز کشیدم ... و زل زدم به سقف ...
- خدای تو جوابت رو داد ... اگر خدای تو، جواب من رو هم بده؛ بهش ایمان میارم ...
خیلی ناامید بودم ... فقط می خواستم زنده بمونم ... به بهشت و جهنم اعتقاد داشتم اما بهشت من، همین زندگی بود ... بهشتی که برای نگهداشتنش حاضر بودم هر کاری بکنم ... هر کاری ...
ادامه دارد...
💠 #الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈
4 شب و 5 روز اقامت
رفت و برگشت ریلی
هتل دوستاره کیفیت عالی
منو بوفه سلف سرویس
هر نفر 2/400/000 هزار تومان
🌸🍀🍀🍀🍀🌸
سلام نفری ۲۴۰۰ میلیون تومان.با قطار، ریلی
همه جا هم میبرن(کربلا.نجف.وادی السلام.کاظمین.تل زینبیه.باغ امام صادق(ع) راهنما و مداح کاروان دارن
تو هتل سوییتی هست ورستوران غذای ایرانی همراه با میوه
اصل بانیان این کاروان قم هست وتوسط گروه جهادی اداره میشه
اعزام از فردا تا پایان آذر ماه 4شب و 5 روز(انتخاب تاریخ با شما)
شماره تماس
پایگاه ام الایمه(ع) خواهران یزدانشهر.
خانم حسینی: 09907341108
👌درد دل رهبر عزیزمان
امام خامنه ای
با من و شما که مدعی انقلابی بودنیم.
ایشان با حزنی عجیب ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ :
❗️... ﻏﺼّﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﻫﻢ ﻫﺴﺖ، ﻣﻦ اصلا نمی ﺧﻮﺍﻫﻢ ﻏﺼّﻪ ﻫﺎ ﻭ ﻏﻤﻬﺎ ﺭﺍ ﻣﻄﺮﺡ ﮐﻨﻢ .
❗️ﺑﺤﻤﺪﺍلله ﻏﻤﮕﺴﺎﺭ ﺩﺍﺭﯾﻢ، ﺧﺪﺍﯼ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﻭ ﺍﻭﻟﯿﺎﯼ ﺍﻭ ، ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻏﻤﮕﺴﺎﺭانند !
❗️ﺩﺭ ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺍﺣﻞ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﯾﻦ ﻃﻮﺭ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ... ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻫﻢ ﻫﻤﺎﻥ ﻃﻮﺭ ﺍﺳﺖ !...
❗️ﺍﻣﺎ ﺍﮔﺮ ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﺑﺨﻮﺍﻫﻢ ﯾﮏ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﮐﻨﻢ ، ﺩﻝ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻏﻤﮕﯿﻦ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻭ ﻣﯽ ﺷﮑﻨﺪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍینکه ﭼﺮﺍ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻧﺎﻥ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺭا ﺧﻮﺭﺩﻧﺪ، ﻧﺎﻥ ﺍﺳﻼﻡ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩﻧﺪ، ﻧﺎﻥ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩﻧﺪ ...
❗️ﺩﻡ ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﺯﺩﻧﺪ، ﺩﻡ ﺍﺯ ﺍئمه ﻣﻌﺼﻮﻣﯿﻦ ﺯﺩﻧﺪ ، ﺣﺎﻻ ﻃﻮﺭﯼ ﻣﺸﯽ می ﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﺳﺮﺍﺋﯿﻞ ﻭ ﺍﻣﺮﯾﮑﺎ ﻭ ﺳﯿﺎ ﻭ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻫﺮ ﮔﻮﺷﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﺎ ﺍﺳﻼﻡ ﺩﺷﻤﻦ ﺍﺳﺖ ...
❗️ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﮐﻒ ﺑﺰﻧﻨﺪ ... !
❗️ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺍﺷﺨﺎﺹ ﻣﺨﺘﻠﻔﻨﺪ ؛ ﺑﻌﻀﯿﻬﺎ ﻋﻘﺪﻩ ﺍﯼ ﺩﺍﺭﻧﺪ ؛ ﺑﻌﻀﯿﻬﺎ ﮐﯿﻨﻪ ﺍﯼ ﺩﺍﺭﻧﺪ ؛ ﺑﻌﻀﯿﻬﺎ ﮔﻠﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﮐﺴﯽ ﺩﺍﺭﻧﺪ ؛ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﯾﮏ ﺩﺷﻤﻨﯽ ﻭ ﯾﮏ ﮐﯿﻨﻪ ﺷﺨﺼﯽ ﻭ ﯾﮏ ﻣﺤﺮﻭﻣﯿﺖ ﺍﺯ ﻓﻼﻥ مسئوﻟﯿﺖ ﮐﻪ ﻣﺎﯾﻞ ﺑﻮﺩﻩ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺪﻫﻨﺪ ﻭ مثلا ﻧﺸﺪﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﯾﮏ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﺭﻓﻬﻢ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﺣﺮﻓﯽ ﻣﯽ ﺯﻧﻨﺪ ، ﺍﻗﺪﺍﻣﯽ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ، ﻣﻮﺿﻌﯽ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ ﻭ ﮐﺎﺭﯼ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺿﺮﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ...
❗️ ﻭ ﺍﯾﻦ، ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﻏﺼّﻪ ﺩﺍﺭ ﻣﯽﮐﻨﺪ ...
❗️ﺣﺎﻻ ﺷﻤﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﻣﯽﺑﯿﻨﯽ ﺩﺷﻤﻦ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﮐﻒ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ، ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻔﻬﻤﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺩﺭﻭﺍﺯﻩ ﺧﻮﺩﯼ ﮔﻞ ﺯﺩﻩﺍﯼ !
❗️ﺑﺒﯿﻦ ﭼﺮﺍ ﺯﺩﯼ ؟ ﺑﺒﯿﻦ ﭼﻪ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﯽ ﮐﺮﺩﻩﺍﯼ .؟ ﺑﺒﯿﻦ ﻣﺸﮑﻠﺖ ﮐﺠﺎﺳﺖ ..؟ ﺑﮕﺮﺩ ﻣﺸﮑﻞ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻦ ﻭ ﺗﻮﺑﻪ ﮐﻦ !
❗️ﻭﻟﯽ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻋﺮﺽ ﮐﻨﻢ ، ﺑﺸﺎﺭﺗﻬﺎﯼ ﺍﻟﻬﯽ ﺍﯾﻦ ﻗﺪﺭ ﺯﯾﺎﺩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﺮ ﻏﻤﯽ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﻝ ﭘﺎﮎ ﻣﯽﮐﻨﺪ .
❗️ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺧﯿﺎﻝ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﭼﻬﺎﺭ ﻧﻔﺮ ﺁﺩﻣﯽ ﮐﻪ ﺳﺎﺑﻘﻪ ﺍﻧﻘﻼﺑﯽ ﺩﺍﺭﻧﺪ، ﺍﺯ ﮐﺎﺭﻭﺍﻥ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﮐﻨﺎﺭ ﺭﻓﺘﻨﺪ، ﭘﺲ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﻏﺮﯾﺐ ﻣﺎﻧﺪ ....
❗️ﻧﻪ ﺁﻗﺎ ، ﻫﻤﻪ ﺍﻧﻘﻼﺑﻬﺎ ، ﻫﻤﻪ ﻓﮑﺮﻫﺎ ، ﻫﻤﻪ ﺟﺮﯾﺎنهاﯼ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮﻥ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ، ﻫﻢ ﺭﯾﺰﺵ ﺩﺍﺭﻧﺪ ، ﻫﻢ ﺭﻭﯾﺶ ﺩﺍﺭﻧﺪ ...
❗️ﺭﯾﺰﺵ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺭﻭﯾﺶ ...
❗️ﺷﻤﺎ ﺑﻪ تاریخ ﺻﺪﺭ ﺍﺳﻼﻡ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﯿﺪ ، ﺑﺒﯿﻨﯿﺪ ﺁﻥ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﻏﺮﺑﺖ ﺍﺳﻼﻡ ﻭ ﻏﺮﺑﺖ ﻋﻠﯽ، ﺍﺯ ﺍﻣﯿﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ ﺩﻓﺎﻉ ﮐﺮﺩﻧﺪ، ﭼﻪ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﺑﻮﺩﻧﺪ ؟
❗️ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺳﺎﺑﻘﻪ ﺩﺍﺭﺍﻥ ﺍﺳﻼﻡ ﻧﺒﻮﺩﻧﺪ . ﺳﺎﺑﻘﻪ ﺩﺍﺭﺍﻥ ﺍﺳﻼﻡ ، ﺟﻨﺎﺏ ﻃﻠﺤﻪ ﻭ ﺟﻨﺎﺏ ﺯﺑﯿﺮ ﻭ ﺟﻨﺎﺏ ﺳﻌﺪﺑﻦﺍﺑﯽ ﻭﻗّﺎﺹ ﻭ ﺍﻣﺜﺎﻝ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺑﻮﺩﻧﺪ ...
❗️ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﻋﻠﯽ ﺭﺍ ﺗﻨﻬﺎ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ ؛ ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻋﻠﯽ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻧﺪ ... ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺭﯾﺰﺷﻬﺎ ﺑﻮﺩﻧﺪ ... ﺍﻣﺎ ﺭﻭﯾﺶ ﮐﺪﺍﻡ ﺍﺳﺖ ؟
❗️ﺭﻭﯾﺶ ، ﻋﺒﺪﺍلله اﺑﻦ ﻋﺒّﺎﺱ ﺍﺳﺖ ؛ ﻣﺤﻤّﺪ ﺑﻦ ﺍﺑﯽ ﺑﮑﺮ ﺍﺳﺖ ؛ ﻣﺎﻟﮏ ﺍﺷﺘﺮ ﺍﺳﺖ ... ﻣﯿﺜﻢ ﺗﻤّﺎﺭ ﺍﺳﺖ ...
❗️ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺭﻭﯾﺸﻬﺎﯼ ﺟﺪﯾﺪﻧﺪ !
❗️ﺍﻣﯿﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ ﻫﺮﺟﺎ ﺩﺭ ﻣﯿﺪﺍﻧﻬﺎﯼ ﺟﻨﮓ ﺍﺣﺘﯿﺎﺝ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﺩﺍﺷﺖ ، ﻋﺒﺪﺍلله اﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﻣﯽﺭﻓﺖ ﻭ ﺍﻣﯿﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ ﺭﺍ ﯾﺎﺭﯼ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ .
❗️ﻫﺮﺟﺎ ﺍﺣﺘﯿﺎﺝ ﺑﻪ ﺷﻤﺸﯿﺮ ﺩﺍﺷﺖ، ﻣﺎﻟﮏ ﺍﺷﺘﺮ ﺑﻮﺩ .
❗️ﻣﺜﻞ ﻣﺎﻟﮏ ﺍﺷﺘﺮ ، ﻣﺜﻞ ﻋﺒﺪﺍلله اﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ، ﻣﺜﻞ ﻣﺤﻤّﺪ ﺑﻦ ﺍﺑﯽﺑﮑﺮ - ﻣﺜﻞ ﺍﯾﻦ ﺭﺟﺎﻝ - ﻧﻪ ﯾﮑﯽ ، ﻧﻪ ﺩﻩ ﻧﻔﺮ ، ﻧﻪ ﻫﺰﺍﺭ ﻧﻔﺮ ﮐﻪ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﻧﻔﺮ ﺑﻮﺩﻧﺪ .
❗️ﺍﻣﺎ : «ﺍﻟﻢ ﺗﺮ ﮐﯿﻒ ﺿﺮﺏ ﺍلله ﻣﺜﻼ ﮐﻠﻤﺔ ﻃﯿﺒﺔ ﮐﺸﺠﺮﺓ ﻃﯿﺒﺔ ﺍﺻﻠﻬﺎ ﺛﺎﺑﺖ ﻭ ﻓﺮﻋﻬﺎ ﻓﯽ ﺍﻟﺴﻤﺎﺀ »
❗️ﺭﯾﺸﻪ ﻣﺴﺘﺤﮑﻢ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺷﺎﺧﻪﻫﺎ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺭﻭﺯ ﻫﻤﯿﻦﻃﻮﺭ ﺯﯾﺎﺩﺗﺮ ﻣﯽﺷﻮﺩ : « ﺗﺆﺗﯽ ﺍﮐﻠﻬﺎ ﮐﻞّ ﺣﯿﻦ ﺑﺎﺫﻥ ﺭﺑّﻬﺎ » ﺭﻭﯾﺶ ﺟﺪﯾﺪ ﻫﺴﺖ.
*ﺍﻟﻠﻬﻢﻋﺠﻞﻟﻮﻟﯿﮏﺍﻟﻔﺮﺝ*
👈سپاس از همراهی عزیزان.
🆔https://eitaa.com/joinchat/2639790170Ca53fab4355