eitaa logo
#یاس نبی۷
49 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
2.5هزار ویدیو
179 فایل
بیان وبررسی مسائل سیاسی روز و مهارتها و قصه های شب مارادر این کانال همراهی کنید 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 ارتباط بامدیرکانال 👇 @M_chavoshi
مشاهده در ایتا
دانلود
7.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 🎥 | جهان مرد ۱ 🍃🌹🍃 🔻مجموعه خاطرات سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی 🌺 "هر موقع در جنگ فشارها بر ما حادث می شد و هیچ کاری از دستمان برنمی آمد، پناهگاهی جز حضرت زهرا (سلام الله علیها) نداشتیم" | | 🆔http://rubika.ir/meyar_pb 🆔http://eitaa.com/meyarpb
🇮🇷 بسم الله الرحمن الرحیم انا لله و انا الیه راجعون 🔻نغمه‌خوان انقلاب؛ استاد اسفندیار قره باغی، هنرمند ارزشمند دیار آذربایجان شرقی که عمری را در راه اعتلای هنر موسیقی ایران، به پرورش شاگردان بسیار و گسترش نواهای حماسی ماندگار صرف نمود؛ به دیدار حق شتافت و یادگاران ماندگار بسیاری از خود بر جای نهاد. 🔹وی که رهبری گروه‌های مختلف ارکستر ملی موسیقی را به عهده داشت، با عشق به این آب و خاک، عرق ملی و صدای ناب را در هم آمیخت و حماسه ای جاودان در هنر انقلاب پدید آورد. 🔸کثرت آثار حماسی این استاد گرانمایه حاکی از عشقی جاودان به ایران عزیز دارد و اوج این روحیه‌ی حماسی در سرود ارزشمند " آمریکا آمریکا ننگ به نیرنگ تو" تبلور یافت و ماندگار شد. 🔺سازمان بسیج هنرمندان کشور، فقدان این هنرمند گرانمایه را به ملت شریف ایران، جامعه‌ی هنرمندان انقلابی و خانواده‌ی محترم ایشان تسلیت گفته و برای آن مرحوم رحمت واسعه‌ی الهی مسئلت می‌نماید. یادش گرامی و جاودان... سازمان بسیج هنرمندان | | 🆔http://rubika.ir/meyar_pb 🆔http://eitaa.com/meyarpb
🇮🇷 🖼 | چرا محسن شکاری اعدام شد؟ 🍃🌹🍃 | | 🆔http://rubika.ir/meyar_pb 🆔http://eitaa.com/meyarpb
6.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 🎥 | امام‌خامنه‌ای‌مدظله‌العالی: ... رزق‌ سال‌ کشور‌ را در‌ شب‌های‌ فاطمیه‌ میگیرم. 🍃🌹🍃 | | 🆔http://rubika.ir/meyar_pb 🆔http://eitaa.com/meyarpb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روضه ی حضرت مادر سلام الله علیها شنبه ۱۹ آذر ماه سخنران: خانم مهدیه مداح : خانم رضایی مکان: مسجد شهدا خیابان آیت جنوبی تشریف بیاورید و اطلاع رسانی کنید
قصه ی شب 🌃
✍شـهـید ســیــدطـاهـا ایـمـانــــے 🌹قــسـمـت چـهــل و سـوم (مـتــاسـفـم) بی صدا ایستادم یه گوشه ... نمازش که تموم شد، بلند شد و رو به من گفت ... - برای قبول دعوتم، اینقدر هم عجله لازم نبود ... و خندید ... با شنیدن این جمله، تازه به خودم اومدم ... زبانم درست نمی چرخید ... - شما مسلمان هستید آقای هیتروش؟ ... پس چرا اون روز که گفتم مسیحی هستید، چیزی نگفتید ... همون طور که سجاده اش رو جمع می کرد و توی کاور میذاشت با خنده گفت ... - خوب اون زمان هنوز مسلمان نشده بودم ... هر چند الان هم نمیشه گفت خیلی مسلمانم ... هنوز به خوندن نماز عادت نکردم ... علی الخصوص نماز صبح ... مدام خواب می مونم ... تازه اگر چیزی از قلم نیوفته و غلط نخونم ... اون با خنده از نماز خوندن های غلط و عجیبش می گفت ... و من هنوز توی شوک بودم ... چنان یخ کرده بودم که کف دستم مور مور و سوزن سوزن می شد ... - خدایا! حالا باید چه کار کنم؟ ... - خانم کوتزینگه ... مهمانی تولدی که براتون گرفتم رو قبول می کنید؟ ... من واقعا علاقه مندم با پسر شما و خانواده تون آشنا بشم ... توی افکار خودم غرق شده بودم که صدام کرد ... مبهوت برگشتم سمتش و نگاهش کردم ... - حال شما خوبه؟ ... به خودم اومدم ... - بابت این جواب متاسفم اما فکر نمی کنم دیگه بتونم برای کسی همسر خوبی باشم ... ادامه دارد... 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀
✍شـهـید ســیــدطـاهـا ایـمـانــــے 🌹قــسـمـت چـهــل و چــهـارم (مـــرد کـوچـک) - اشکالی نداره ... من چیز زیادی از اسلام و شیوه زندگی یه مسلمان بلد نیستم ... شما می تونید استاد من باشید ... هنوز نواقص زیادی دارم ولی آدم صبوری هستم ... حتی اگر پاسخ شما برای همیشه منفی باشه ... لازم نیست نگران من باشید ... من به انتخاب شما احترام می گذارم ... دستم روی دستگیره خشک شده بود ... سکوت عمیقی بین ما حاکم شد ... و بعد از چند لحظه، از اونجا اومدم بیرون... تمام روز فکرم رو به خودش مشغول کرده بود ... ناخواسته تصاویر و حرف ها از جلوی چشمم عبور می کرد ... سرم رو گذاشتم روی میز ... - خدایا! من با این بنده تو چه کار کنم؟ ... شب، پدر و مادرم برام جشن کوچکی گرفته بودن ... می خواستیم جشن رو شروع کنیم که پدرم مخالفت کرد ... منتظر کسی بود ... زنگ در به صدا در اومد ... در رو که باز کردم یه شوک دیگه بهم وارد شد ... - آقای هیتروش، شما اینجا چه کار می کنید؟ ... خندید ... - برای عرض تبریک و احترام با پدرتون تماس گرفتم ... ایشون هم برای امشب، دعوتم کرد ... و بدون اینکه منتظر بشه تا برای ورود بفرمایید بگم، اومد تو... با لبخند به پدر و مادرم سلام کرد ... و خیلی محترمانه با پدرم دست داد ... چشمش که به آرتا افتاد با اشتیاق رفت سمتش و دستش رو برای دست دادن بلند کرد ... - سلام مرد کوچک ... من لروی هستم ... اون شب به شدت پدر و مادرم و آرتا رو تحت تاثیر قرار داده بود ... ادامه دارد... 💠 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾•
6.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چیزی نیست چندتا سپاهی و بسیجی هستن که برای امنیت من و شما برای تمامیت أرضی کشورشون برای دینشون و ناموس ایرانی انقد تو سرما موندن تا یخ زدن کاش یکم به جای اینترنشنال و من و تو یکم به حقیقتها پی میبردیم تفکر و تعقل نعمت بزرگیه امیدوارم از این نعمت بی نصیب نباشیم اینا همونایی هستن که این روزها تا اسمشون(سپاهی،بسیجی)میومد یه عده از خدا بی خبر میخواستن تکه تکه شون کنن تا دنیا دنیاست این بچه های سپاهی و ارتشی و بسیجی هدفشون همون هدف ایام انقلاب و جنگِ همون غیرت همون تفکر همون سماجت...
🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴 دوستان عزیزی که به کشف حجاب درخیابان هااعتراض دارند. به شماره 0216133 سامانه نظارتی ارتباطات مردمی ریاست جمهوری هست حتما زنگ بزنید زنگ زدند، پاسخ دادن قطعا تاثیر داره فقط انتقاد نکنیم، نظاره گر نباشیم گر باشیم برای رضای خدا نشر بدید تو‌ساعت اداری زنگ بزنید