eitaa logo
اشعار - روضه
132 دنبال‌کننده
4 عکس
0 ویدیو
21 فایل
از عناوین جهان مرثیه خوان ما را بس...
مشاهده در ایتا
دانلود
تورا در ابتدا از حال بردند سپس با نیزه در گودال بردند همین که سر جدا شد از تن تو ز پای دخترت خلخال بردند مانند مادرم چقدر می خورم زمین تو خورده ای زمین من اگر می خورم زمین تو بی کسم شدی و منم بی کست شدم از تل تو را ندیدم و دلواپست شدم مانند دختران تو طاقت نداشتم گفتی نیا به جان تو طاقت نداشتم بی سر مباش و بی سر و سامان مکن مرا حالا که اومدم تو پشیمان مکن مرا با دیدن تو چنگ به مویم زدم حسین بالا سرتو کاش نمی امدم حسین پنجاه سال خواهری ام را چه می کنی احساس های مادری ام را چه می کنی وقتی که پیکر تو زمین گیر نیزه هاست زینب تمام زندگی اش زیر نیزه است خواهر بمیرد اه دگر دست و پا نزن تنگ است جا مادرمان را صدا نزن بر سر کشتن عزیز رسول همه بستند عهد و پیمان را می شکستند زیر مشت و لگد یک به یک دنده ها و دندان را
هدایت شده از اشعار ناب آیینی
به تبسّم لب خشکیده ی خود وا میکرد هر زمانی که نظر بر رخ بابا میکرد قطره ای اشک چو بر صورت او می افتاد یادی از تشنه لبان لب دریا میکرد مثل ماهی که جدا از لب دریا باشد روی دستان پدر بود و تلظّی میکرد وَ پدر نیز برای لب عطشان پسر طلب آب غریبانه ز اعدا میکرد سند غربتش این بس که ازآن کوردلان چشمه ی آب بقا ، آب تمنّا میکرد روی دستان پدر ، حرمله سیرابش کرد مادرش غمزده از خیمه تماشا میکرد خنده بر تیرِ سه شعبه نزد اصغر ، هرگز او برای دل ما طرح معمّا میکرد فاطمه آمد و آغوش گشودش ، که بیا او هم از رویِ ادب خنده به زهرا میکرد در جهانی که بُود عشقِ علی ، نیست عجب معجزاتی که نفسهای مسیحا میکرد 🔸شاعر: ___________________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🌹 لحظه ے ،با ذڪر تو غوغا میڪنم صورتم را با زلال اشک زیبامیڪنم یاد آن ساعٺ بیفتم ڪه ڪسے آبت نداد روزه را باروضه‌هاے تشنگے وا میڪنم😔
كم ما و كرم و سفره احسان ابا عبدالله زحمتم بوده هميشه به گريبان ابا عبدالله تا دلم سوخت به لب نام حسين آوردم ناگهان داد ندا جان ابا عبدالله مادرم آب كه ميخورد مداوم ميگفت به فداي لب عطشان ابا عبدالله كاش ميشد چو شهيدان حريم زينب لحظه ي مرگ سرم بود به دامان ابا عبدالله روز محشر بخرد فاطمه اعمالش را هركه در مجلس روضه شده گريان ابا عبدالله جرم من عشق حسين است مرا حبس كنيد تا ابد گوشه زندان ابا عبدالله من همان فارس زبانم كه به تاييد شما ميشود حضرت سلمان ابا عبدالله افتخارم شده خاك وطنم وقف شماست سرزمينم شده ايران ابا عبدالله ايل ما نوكر زهرا و علي و حسنند چون كه خوردند همه نان ابا عبدالله من بميرم كه دو شب مانده ميان صحرا پيكر زخمي و عريان ابا عبدالله بي حيا چوب كشيد و جلوي چشم رباب ضربه ميزد به لب و صورت و دندان ابا عبدالله ساربان نيمه ي شب وارد گودال شد و برد انگشتر و انگشت ز دستان ابا عبدالله شاعر : محسن اوجا
❁❁ ♥️ هر زَمانے ڪہ روزه مےگیرم بیشتر مےڪنم هواے این متصل ڪرده روزه ام را بہ روضہ هاے حسین 🥀 🌙 ♥️ 🔜 @fateme_madarm 🔜 @fateme_madarm
هدایت شده از اشعار - سینه زنی
گوشوارم را بگیر انگشترش را پس بده آه، تنها دلخوشی دخترش را پس بده موی بابا را رها کن، گیسوی من را بکش هر چه می خواهی بزن اما سرش را پس بده چشمهایش پر ز خاکستر شده، نشناختم لطف کن مژگان چشمان ترش را پس بده معجرم آتش گرفت و گیسوانم سوخته جای آن، کهنه لباس مادرش را پس بده لااقل قبل از رسیدن تا سر بازار شام تکه ای از روسری خواهرش را پس بده عاقبت جان می دهد از این پریشانی رباب جای این طعنه زدن ها اصغرش را پس بده کودکی از بام سنگی را به سویم پرت کرد داد زد خلخال پای لاغرش را پس "نده" روضه خوان مبهوت مانده در ردیف روضه ها گوشوارش را نگیر، انگشترش را پس بده... @shia_poem
هدایت شده از اشعار - سینه زنی
از خودم بی‌حسین سیرم من ته گودال سربه زیرم من حق بده گوشه‌ای بمیرم من خنجرش را نشد بگیرم من دیر کردم سرِ تو را بردند تا که انگشتر تورا بردند
هدایت شده از شیخ غلامعلي بدرلو
"السّلام علیکَ یا سُلطان" ساکت و بی صدا زمین خوردن زپر پا یک عبا، زمین خوردن بی تعادل شدن شکسته شدن وسط کوچه ها زمین خوردن إرثی از مادر است که حالا می رسد به شما زمین خوردن ناله های تو را در آوردند آتش زهر با زمین خوردن صورتت را چقدر خاکی کرد یا امام رضا زمین خوردن سوزش زهر سینه کافی بود حال دیگر چرا زمین خوردن؟ پشت درهای حجره می گفتی ای جوادم بیا زمین خوردن... ...بال من را شکست و زخمی کرد خسته کرده مرا زمین خوردن آخرین لحظه بود در نظرت داغ کرب و بلا زمین خوردن یا امام رضا چه می بینی سر بردن و یا زمین خوردن؟ دست بسته به صورت افتادن یا که از نیزه ها زمین خوردن روی پیراهنی نشانده ببین چقدر ردّ پا زمین خوردن "مسعود اصلانی" @Arshiv_Gholam
این مرد که در گوشه ی بستر نگران است والله که مظلوم ترین مرد جهان است . از زندگى پر غم خود سیر شد امشب  خیبرشکن از غصه زمین گیر شد امشب . خورشید دلش خون شده و ماه زمین خورد سخت است بگویم اسدالله زمین خورد  . در بستر مظلومیت ؛ آقاى حُنین است این مرد جگر سوخته باباى حسین است . طفلان همه با اشک سرازیر رسیدند واى از دل زینب همه با شیر رسیدند . واى از دل زینب چه کند زخم سرش را این پارچه ی خونى و چشمان ترش را . با زحمت علی امر به خیرالعملش کرد هر طور که شد زینب خود را بغلش کرد  . بعض وسط حنجره ها زنده شد امشب با گریه همه خاطره ها زنده شد امشب . دور و بر بستر همگى مرثیه خواندند با روضه ی مادر همگى مرثیه خواندند . از آن در و دیوار علی خاطره دارد از تیزی مسمار علی خاطره دارد . زردى رخش یاد همان روى کبود است روى لب او روضه ی بازوى کبود است . سى سال غمش را اسدالله نگفته می گفت از آن درد که با چاه نگفته . سخت است که زن با لگد مرد بیفتد در پیش نگاه همه با درد بیفتد . سخت است به ناموس کسى راه ببندند سخت است که بر گریه ی مظلوم بخندند . من مانده به یادم زد و آیینه و ترک خورد  زهرا سر من بود که در کوچه کتک خورد . می خواست که در روضه احساس بماند  رفتند همه ، گفت که عباس بماند  . هم آینه هم آب سپردم به تو عباس من زینب بی تاب سپردم به تو عباس  . مِن بعد نگاه تو و چشمان عقیله ساقى حرم جان تو و جان عقیله . در کوفه مبادا بى علمدار بیاید بى تو نکند بر سر بازار بیاید  . سوگند به این خون سر و روى خضابم دلواپس ناموسم و آن بزم شرابم
باز هم خانه و یک بستر خون آلوده زنده شد خاطره مادر خون آلوده شیر مرد اُحد افتاده کجایی زهرا تا ببندی سر این حیدر خون آلوده این سروصورت خونین شده هم ارثی شد بعد از آن کوچه و نیلوفر خون آلوده ریشۀ هرچه بلا آن در و دیوار شده سینۀ مادر و میخ در خون آلوده مثل پهلو سر پاشیده زهم خوب نشد چه کند زینب و این پیکر خون آلوده دور زینب همه هستند همه مَحرم ها وای از کرببلا و پر خون آلوده با لبانی که ترک خورده به گودال آمد بوسه زد با قد خم حنجر خون آلوده درسرازیری تل روبروی شمر رسید چشمش افتاد به موی سرخون آلوده خوب شد خورد به تاریکی شب غارت ها جمع شد قافله ای دختر خون آلوده می فروشند در این کوفه سر بازارش گوشوار و سپر و معجر خون آلوده
+ فرق مرا تو طاقت ديدن نداشتي هجده سربريده ببيني چه مي کني اين جا همه به گريه توگريه مي کنند خنده به اشک ديده ببيني چه مي کني خون ريزد از شکاف سرم خون جگر شدي جسمي به خون تپيده ببيني چه مي کني تو يکسره به چشم پدر بوسه مي زني تيري درون ديده ببيني چه مي کني وقتي که مي رسد زشريعه ، حسين را با قامتي خميده ببيني چه مي کني من پيکرم به غير سرم لطمه اي نديد جسمي گلو بريده ببيني چه مي کن
📋   (ع) مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ چقدر زود رسيده علی‌اكبر شدنت  تا به ميدان رَوى و غنچه پرپر شدنت  اشك خشك تو شده خونِ دلِ قلبِ رباب خبرت هست تو و قاتل مادر شدنت؟  مركبت كه شده گهواره و اشكت شمشير  شيوه‌ی رزم جديدى است دلاور شدنت  ذوالفقارى كه ندارى چقدر بُرّنده است  شهره شهر شده وارث حيدر شدنت  كه ببينيد على ايل و تبارش على است  شده ضرب المثل اين فاتح خيبر شدنت  در قنوت پدرت ذكر مناجات شدى  تا ببينند همه هديه به داور شدنت  حرمله تاب نياورد كه بالا باشى  داده پايان به تو و قصه سرور شدنت  بعد از اين ذكر لب كون و مكان؛ واى رباب روضه مرد و زن و پير و جوان؛ واى رباب @seyedrezanarimani تير تا آمده افتاده به جان سر تو  ساخته كار سرت، رفته سراغ پر تو  تير هم‌قدّ تو بوده كه شدى هم بازيش؟  ثمرش اينكه پُر از خون شده برگ و بر تو  همه ممنون حسينيم كه نگذاشت سرت  بر زمين افتد و خاكى بشود حنجر تو  رفته تا عرش خدا خون گلويت اما  دو سه تا قطره از آن ريخته دور و بر تو  ردّ پاى پدرت در هم و بر هم شده است  كار دست پدرت داده تن بى سر تو  آرزو داشت كه داماد شوى اما حيف  نقش بر آب شده آرزوى مادر تو  بعد از اين ذكر لب كون و مكان؛ واى حسين روضه مرد و زن و پير و جوان؛ واى حسين @narimani_matn روضه‌خوان حرم آل عبا گهواره  گريه‌كن زينب و بانى عزا گهواره  و نبوت به دو تا معجزه آوردن نيست شده هم‌رتبه موسى و عصا گهواره  عصر روز دهم آمد به حرم حرمله و  و بماند كه سپس ديده چه‌ها گهواره.... *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn