eitaa logo
اشعار - روضه
132 دنبال‌کننده
4 عکس
0 ویدیو
21 فایل
از عناوین جهان مرثیه خوان ما را بس...
مشاهده در ایتا
دانلود
روضه سنگینه زبون قاصر یا مظلوم بلا ناصر . یار نداشتی طاقت این همه آزار نداشتی رمقی برا پیکار نداشتی من بمیرم که علمدار نداشتی . یار نداشتی جز حرم غصه ای انگار نداشتی کاشکی پشت خیمه شیرخوار نداشتی دختری رو بین اشرار نداشتی . کار از کار گذشت مرکب از تن تو هر بار گذشت از دل خواهرت انگار گذشت کار از کار گذشت . روضه سنگینه زبون قاصر یا مظلوم بلا ناصر . نوحه ی هر شب سینه زن یا عریان بلا کفن . یار نداشتی تو رو می زدن طرفدار نداشتی جای سالم رو تن انگار نداشتی پیرهن نداشتی دستار نداشتی . یار نداشتی ولی این غصه رو انگار نداشتی یار بین در و دیوار ندشتی تیر و نیزه میخ و مسمار نداشتی . کار از کار گذشت قصه بین در و دیوار گذشت روضه با داغی مسمار گذشت کار از کار گذشت . روضه سنگینه زبون قاصر یا مظلوم بلا ناصر . ای که احیاگر اسلامی یا مظلوم بلا حامی . سر شکسته با سر تو سر خواهر شکسته سر عباس دلاور شکسته بمیرم که دل مادر شکسته . سر میفته داره از ناقه یه دختر میفته داره از رو نیزه اصغر میفته تا پسر میفته مادر میفته . کار از کار گذشت زینب از میون انظار گذشت از سر کوچه و بازار گذشت کار از کار گذشت . یار نداشتی طاقت این همه آزار نداشتی رمقی برا پیکار نداشتی من بمیرم که علمدار نداشتی
همره نوحه تو سینه زنان اهل حرم علی اصغر پسرم ای که با آه خود آتش زده ای بر جگرم علی اصغر پسرم شعله بر جان من از ناله جانکاه مکش ، اینقدر آه مکش بی صدا گریه نکن درد و بلایت به سرم علی اصغر پسرم چه کنم کودک بی شیر که بی شیرم من بی تو میمیرم من از عموی تو ز لبهای تو شرمنده ترم علی اصغر پسرم کاش میشد که عمو سمت نجاتت ببرد ، به فراتت ببرد لااقل تشنه نمیرفتی عزیزم ز برم علی اصغر پسرم روی لبهای پدر نغمه ی استنصار است ، پدرت بی یار است کاش می شد زره از مکه برایت بخرم علی اصغر پسرم دست وپا می زنی و عازم میدان شده ای عین قرآن شده ای رحل آغوش حسین است که برده است زحرم علی اصغر پسرم دیدم از خیمه نگاهی پدر مضطر تو به فدای سر تو دیدم از لشکر بی رحم فقط هلهله را ، خنده حرمله را که گرفتست بدان تیر نشان حنجر تو به فدای سر تو دیدم از تیر سه شعبه گلم از خواب پرید گوش تا گوش درید رعشه های بدنت در نفس آخر تو به فدای سر تو دیدم آن لحظه که در خاک گرفتی آرام روضه میخواند امام گفت با گریه رباب این تو و این اصغر تو به فدای سر تو دیدم آن لحظه سر نیزه فرو رفت به خاک ، شدم از غصه هلاک به سر نیزه درآمد ز لحد پیکر تو به فدای سر تو سر تو قاتل مادر شده ای نیزه نشین ، بس که افتاد زمین سر سرنیزه بزرگ است برای سر تو به فدای سرتو
منو نذار تنها میون این حرم اگه بری بی‌تو کجا دارم برم میون این صحرا کی میشه یاورم داریم جدا میشیم، نمیشه باورم گلوتو میبوسم به جای مادرم گره بزن محکم، نیفته معجرم گریه‌م‌و درآوردی، داری میری زینب‌ و به کی سپردی داری میری “گریه‌م‌و درآوردی، داری میری زینب‌و به کی سپردی داری میری” داری میری ای ماه از آسمون من نزن تو با اشکات آتیش به جون من داداش کجا داری میری بدون من میچینمت آخر میون بوریا میمونه رو شونه‌م همین کبودیا میترسم از چشمای این یهودیا اومدم توی گودال بالا سرت من اسیر میشم داداش، فدا سرت “گریه‌م‌و درآوردی، داری میری زینب‌و به کی سپردی داری میری” جلو چشِ مادر نزن تو دست و پا دیدی شدی آخر مُرَمَّلُ الدِّماء بُرید جلو چشمام سرت رو از قفا یتیمی زود بودش برای دخترت اسیری زود بودش برای خواهرت چه نامرتب شد رگای حنجرت این از این تن صد چاک، اون از سرت میریزه توی دستاش خون سرت “گریه‌م‌و درآوردی، داری میری زینب‌و به کی سپردی داری میری”
محبت بی منتها ای وسعت محبت بی منتها حسین ای روضه ات ورای همه روضه ها حسین با گریه های خویش نظر کرده مادرت بر روی پرچمی که نوشته است یا حسین عقبای ما تویی، همه دنیای ما تویی ای از تمام خلق، حسابت جدا حسین جایی ندیده ایم بجز خانه ی غمت اینقدر مفتخر به لباس گدا حسین ما را به عرش می برد این روضه های تو از بس که هست ذکر خدایی ما حسین در روز حشر دور شما حلقه می زنیم ای آبروی ما همه پیش خدا حسین غافل شدیم و توبه نکردیم از گناه دیدیم بسته شد حرم کربلا حسین یوم الفرار، روز قرار تمام ماست آنجا جواز هیئت ما هست با حسین گودال قتلگاه پر از تیر و نیزه بود خیلی زدند بر بدنت بی هوا حسین خنجر نمی برید سرت را و می زدی با هر نفس نفس زدنت، دست و پا حسین رضا دین پرور لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
📋 / *بخش اول صوت* (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ دیدم اعضای تنت را، جگرم سوخت علی پاره های بدنت را، جگرم سوخت علی ناگهان زانوام افتاد زمین چون دیدم، طرز چانه زدنت را چه کنم عمه نبیند، بدن حمزه ایت را مسله دیدم بدنت را،جگرم سوخت علی لخت خونی که برون از دهنت آوردم ریخت خون دهنت را جگرم سوخت علی باورم نیست که جسمت ز نظر پنهان است نیزه بینم کفنت را جگرم سوخت علی @seyedrezanarimani یوسفم کاش که میشد، به میان حرمت ببرم پیراهنت را، جگرم سوخت علی این همه نیزه میان بدنت گم شده است با که گویم مهنت را؟ جگرم سوخت علی از همان دور شنیدم رجزت را پسرم این حسین و حسنت را، جگرم سوخت علی نعره حیدری و ناله‌ی یا زهرایت میشندیم سخنت راجگرم سوخت علی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn
دلم به یاد حرم تا کربلا راهیه می خونه تو قتلگاه زیارت ناحیه . فرقهٌ بالسیوف فرقهٌ بالرماح جدمو می زدن گوشه ی قتلگاه . وای حسین وای حسین . زمان خون گریه هات درست دم مغربه روضه ی برگشتن یه اسب بی صاحبه . فرقهٌ بالسنان فرقهٌ بالحجر جدمو میزدن بی کس و بی سپر . با پرچم انتقام فاطمه العجل مرور میشه روضه ها دوباره از روی تل . فرقهٌ بالسِهام فرقهٌ بالعصا جدمو میزدن کوفیا بی هوا
پناه عالمیان زینبت پناه ندارد...
امّ البنین شدم که شوم یاور حسین تاگل بیاورم بشود پرپر حسین قصدم نبود اینکه شوم مادر حسین هستند دختران علی در بر حسین   هستند مثل مادرشان مضطر حسین   شد شاملم دعای سحرهای فاطمه روشن شدم به نور قمرهای فاطمه تاج سر منند گهرهای فاطمه اولاد من کجا و پسر های فاطمه   هستند هر چهار پسر نوکر حسین   شرمنده ام نشد سپر مجتبی شوند قسمت نبود زودتر از این فدا شوند حالا بناست راهی دشت بلا شوند حتی اگر که تک تک شان سرجدا شوند   جای گلایه نیست، فدای سر حسین   جریان گرفته اند کنار ابوتراب از آل هاشم اند نه قوم بنی کلاب اصلا نیاز نیست به ترس و به اضطراب عباس من شده به علمداری انتصاب   او هست یک تنه همه ی لشکر حسین   عهدی است بین ام بنین و خدای خود غیر از رضای دوست نخواهم برای خود من دل نبسته ام به دل بچه های خود اصلا حسین و زینب و کلثوم جای خود   عباس من فدای علی اصغر حسین   هرچند او دگر پسر خویش را ندید اما غمین نبود که عباس شد شهید دق کرد بعد از آنکه به او این خبر رسید: بودند دیو و دد همه سیراب و می مکید   خاتم ز قحط آب، لب انور حسین   کارش دگر نشستن در آفتاب شد آب زلال در نظر او مذاب شد شرمنده ی نگاه غریب رباب شد از اینکه هم قبیله ی شمراست، آب شد   رو میگرفت نزد دو تا خواهر حسین   دیگر مدینه خنده به لب های او ندید او نیز مثل زینب کبری قدش خمید گرچه صبوربود، کم آورد تا شنید یک مرد بی حیا وسط مجلس یزید   با دست اشاره کرد سوی دختر حسین
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ روز اول که درِ خانه ی زهرا دیدم همه تکلیفِ خودم در رهِ مولا دیدم دَمِ در، بر قدمِ دختِ علی افتادم خویش را خادمه ی زینب کبرا دیدم خواستم مادری از بهر یتیمان بکنم عالَمی فاصله تا ام ابیها دیدم چونکه آقام به یافاطمه میکرد خطاب غمِ بی مادری از چهره ی گلها دیدم یاوه گویان چقدَر پشتِ سرم حرف زدند چه بگویم، چقدَر طعنه ز اعدا دیدم قصد کردم که خدا هر چه دهد طفلانم همه را نذر یتیمان حرم گردانم @hosenih از همان روز که رخسار قمر آوردم باورم بود، سپاهی ز جگر آوردم خواستم یارِ حسینم بشوم، از این رو در ره کرب و بلا چار پسر آوردم قصه ی کوچه ی غم را که شنیدم ز حسن لشگرِ منتقمان را به ثمر آوردم داستان در و دیوار عزادارم کرد بهر زینب پس از آن، چند سِپر آوردم میخِ در را که شنیدم، نفَسم سخت گرفت ناله ها در دلِ شب تا به سحر آوردم غمِ بازوی ورم کرده کبابم میکرد روضه ی سوختنِ فاطمه آبم میکرد @hosenih سوختم در همه ی عمر بر آن عمر کمش گریه کردم همه شب از غمِ آن قدِّ خمش قصد کردم، شود عباس علمدار حسین تا که در معرکه گیرد کمی از کوهِ غمش از خدا خواسته بودم به صفِ کرب و بلا بشود منتقم سیلیِ اهلِ ستمش من بمیرم که به جبهه پسرم سقا بود نتوانست در آنروز شود منتقمش از خجالت پسرم کشته شد، از تیغ نشد از لب تشنه ی آن سَرور و اهل حرمش چشمِ گریانِ سکینه جگرش را سوزاند نیزه نه، طفلِ حرم چشم ترش را سوزاند @hosenih کاش بعد از پسرم یاور زینب بودم جای زهرا همه جا مادر زینب بودم وقتِ بوسیدنِ حنجر که هجوم آوردند کاش همچون سپری بر سر زینب بودم کاش در حمله ی بی وقفه ی غارتگرها مانعِ غارتِ آن معجر زینب بودم کاش زیر لگد و کعب نی و سیلی و مُشت سپرِ قافله و لشگر زینب بودم کاش در کوفه و در شام و در آن مجلسِ شوم وسط معرکه دور و بر زینب بودم تهمتِ سختِ کنیزی به حرم کشت مرا بر سر نیزه حیای پسرم کشت مرا ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ مادرم در گوش من خوانده است:«یا ام البنین» ذکر من تا روز محشر هست:«یا ام البنین» هرکسی که توبه‌اش در محضر ربّ شد قبول قبل از آن در زیر لب گفته است:«یا ام البنین» @hosenih مستجاب الدعوه شد هرکس که در این روزگار بر گدایان درت پیوست یا ام البنین! ما همیشه محضر تو عرض حاجت کرده‌ایم... ...هرکجا خوردیم بر بن بست یا ام البنین! هفت پشتم را نظر کردم تماماً بوده اند نوکر عباس تو دربست یا ام البنین! در حمایت از غریب کربلا ، عباس تو دست داده تا بگیرد دست یا ام البنین! فرق او را با عمودی تا دم ابرو شکافت آن «حکیم بن طُفِیلِ» پست یا ام البنین! خون چکید از چشمهایش روی نیزه تا که دید دست زینب را کسی می بست یا ام البنین! @hosenih بعد عباست برای غارت اهل حرم حرمله با شمر شد همدست یا ام البنین! گرچه قدّت تا شده از غصه‌ی زینب ولی حرمتت با کعب نی نشکست یا ام البنین! ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ به تیغی حیف گیسویت گسستند دو بازویت دو بازویت گسستند از آنجایی که من بوسیده بودم بمیرم هر دو اَبرویت گسستند * انیس گریه‌هایم را گرفتند توانِ دست و پایم را گرفتند کمانی‌تر شدم از زینب افسوس سرِ پیری عصایم را گرفتند * بهارم را چه سان پاییز و کردند دلم را از غمت لبریز و کردند سرت ای کاش رویِ نیزه می‌ماند تو را از مرکبی آویز و کردند * غمت راهِ نفس بر سینه بسته ترک بر چهره ی آیینه بسته زِ بسکه خاک و بر سر ریختم من ببین عباس دستم پینه بسته * از آن سرو علی بنیاد و صد حیف از آن قامت از آن شمشاد و صد حیف دو دستی که عصای پیریم بود خداوندا ز تن افتاد و صد حیف ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e