eitaa logo
اشعار - روضه
132 دنبال‌کننده
4 عکس
0 ویدیو
21 فایل
از عناوین جهان مرثیه خوان ما را بس...
مشاهده در ایتا
دانلود
گمان را شکست غمی قامتِ آسمان را شکست ببین حرمله که پشتِ امامِ زمان را شکست چنان زِه کشید که از بُغضِ حیدر کمان را شکست صدایی مهیب دلِ مادری نیمه جان را شکست سه‌شعبه رسید یکی از سه‌شعبه دهان را شکست گلو که نگو نوکِ دومَش استخوان را شکست و با سومی سرِ کودکِ بی زبان را شکست چنان ضربه زد نه گُل بازوی باغبان را شکست پس از ساعتی شرر حُرمتِ آشیان را شکست حرامی زد و سرِ کودکان خیزران را شکست در آن ازدحام که سنگی سرِ بر سنان را شکست صدای رُباب دلِ زینبِ قد کمان را شکست ببین با لگد زد و چوب گهواره‌مان را شکست
هدایت شده از اشعار - روضه
خوشی به ما نیومده بس کن رباب دستات و هی تکون نده بس کن رباب گهواره رو نشون نده بس کن رباب من که میدونم دلت از غم کبابه بی قراری قلب تو در اضطرابه پاشو از خیمه بیا بیرون برا تو دیدن گهواره خالی یه عذابه بس کن رباب پاشو بیا همراه من بس کن رباب رخت اسیری کن به تن بس کن رباب حرف از علی اصغر نزن اصغرت رفت و امیدت نا امیده دوری اون قلب تو اتیش کشیده پشت خیمه در کنار قبر کوچیک صحنه ای دیدی امونت رو بریده تنها شدی بارونی چشم ترت تنها شدی خیلی بلا اومد سرت تنها شدی دیگه نمیاد اصغرت دیگه بس کن گریه و این اه و زاری دیگه باور کن علی اصغر نداری باید اماده بشی تا که ببینی کودک شش ماهه و نیزه سواری بس کن رباب نگو که اصغرم کجاست بس کن رباب نگو چرا از من جداست بس کن رباب حتما تو اغوش باباست
در غمت داده ام از دست عنانم چه کنم خنده ی آخر تو برده امانم چه کنم یک طرف خنده ی لشگر طرفی اشک رباب مانده ام من بروم یا که بمانم چه کنم تیر را گر بکشم راس ز هم می پاشد خار را از جگرم گر نکشانم چه کنم ترس دارم که بیفتد سر تو از بغلم روی دوشم شده ای بار گرانم چه کنم می دود مادر تو گریه کنان پشت سرم به پس خیمه تو را گر ندوانم چه کنم بیشتر خاک به زیر سر تو ریخته ام پیکرت را به سرت گر نرسانم چه کنم چشم تو باز و چسان خاک بریزم رویت تا که مادر نرسیده نگرانم چه کنم چه کنم تا که نفهمد چه سرت آمده است نیزه ای فاش کند راز نهانم چه کنم
بس کن رباب نیمه‌ای از شب گذشته است دیگر بخواب نیمه‌ای از شب گذشته است کم خیره شو به نیزه، علی را نشان نده گهواره نیست٬ دست خودت را تکان نده با دست‌های بسته مزن چنگ بر رخت با ناخن شکسته مزن چنگ بر رخت بس کن رباب حرمله بیدار می‌شود سهمت دوباره خنده انظار می‌شود ترسم که نیزه‌دار کمی جابجا شود از روی نیزه رأس عزیزت رها شود یک شب ندیده‌ایم که بی‌غم نیامده دیدی هنوز زخم گلو هم نیامده گرچه امید چشم ترت ناامید شد بس کن رباب یک شبه مویت سپید شد پیراهنی که تازه خریدی نشان مده گهواره نیست٬ دست خودت را تکان مده با خنده خواب رفته تماشا نمی‌کند مادر نگفته است و زبان وا نمی‌کند بس کن رباب سر به سر غم گذاشتی اصلاً خیال کن که تو اصغر نداشتی دیگر ز یادت این غم سنگین نمی‌رود آب خوش از گلوی تو پائین نمی‌رود بس کن ز گریه حال تو بهتر نمی‌شود این گریه‌ها برای تو اصغر نمی‌شود
لالا لالا لالایی گل پونه قناریِ بی آب و دونه خدا خودش روزی رسونه لالا لالا لالا، مادر تو بدون شیره این لبِه یا این که کویره گریه نکن صدات میگیره لالا لالا گفتم بگن به سقا دیگه داره میشه دیر زودتر بیا و گرنه بچه ام میافته از شیر * گفتم بگن به بابات فکری برا عطش کن مادر رو دست من، کم به هوش بیا و غش کن * لالا نشون نده انقدر گلوتو وا کن دو دست کوچولوتو دعا بکن یه کم عموتو لالا لالا لالا پرستوی سرخ و سفیدم کی گفته من شیرت نمیدم شیری نمونده ای امیدم لالا لالا تا که عموتو داری نیاد که نا امید شی عموت میاره آبو نمیذاره شهید شی * با گریه هات عزیزم دل منو نسوزون از تشنگی، زبونو دور لبت نپیچون * مادر، تیری که خورد به چشم ساقی تیری که خورد به مشک ساقی با حنجرت کرده تلاقی چیزی ازت نمونده باقی مادر جان مادر، حرمله میخنده عزیزم دل منو کَنده عزیزم سرت به مو بنده عزیزم بابا خون تو دست بابا به دست آسمون داد آروم آروم خوابت برد تا تیر تو رو تکون داد * برا جوونی تو، چه نقشه ها که داشتم عصای دستمو، کربلا جا گذاشتم * دیشب خواب میدیدم دلم رو بردی سه چهار تا دندون در آوردی * از دست من غذا میخوردی اما امشب دلشوره دارم گاه و بی گاه نگنه گُلِ جونم آااااااه ببینمت رو نیزه تو راه علی علی یادت باشه یه بارم به من مادر نگفتی مواظب خودت باش از روی نی نیفتی * دلم شکست تا دیدم گهوارتو شکستن رو ناقه دست من رو رو نی سرت رو بستن * لالا حرمله میخنده عزیزم دل منو کَنده عزیزم سرت به مو بنده عزیزم لالا لالا
حس پدرانه کمتر از مادر نیست null حس پدرانه کمتر از مادر نیست جسم پسرم هست ولیکن سر نیست با تیر زدی قبول! اما نامرد این تیر سه شعبه مال این حنجر نیست Narvansoft.ir
دو دستم را به زیر آب ...
حالا كه راهِ آب دگر وا نمی شود null حالا كه راهِ آب دگر وا نمی شود حالا كه چاره ای به تو پیدا نمی شود حالا كه مشكِ ساقی لب تشنه پاره شد بین دو نهر قطره مُهَیّا نمی شود من گریه می كنم تو بزن چنگ سینه ام دردی كه بی دواست مداوا نمی شود ای ماهی فتاده به دور از فراتِ من این دست و پا زدن به تو دریا نمی شود دارد تلذّی ات همه را می كُشد علی خواهم كه شیر آورم اما نمی شود از من مخواه تا كه در آغوش گیرمت بابا نگاه می كند این جا نمی شود شش ماه، شب به پای تو بیدار بوده ام امشب كنار من آیا نمی شود؟ بد مادری برای تو بودم كه می روی؟ واللهِ تیرِ حرمله لالا نمی شود هم جوشنی به قدِّ تو در خیمه ها نبود هم این كه روی نیزه سرت جا نمی شود Narvansoft.ir
دامن کشان رفتی...
لالالالالایی عزیزم بخوابه که این روضه ها از زبون ربابه
آرزوی حیدر آنجا کشته شد هم پسر هم مادر...
📋 / *بخش اول صوت* (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ هر تپش میل تشنگی دارد هر که در راه سید الشهداست ماهِ مهمانی و عطش یعنی رمضان ماه سید الشهداست مثل ماه مُحرمش سی شب می‌رود قلب ما ته گودال خود بی‌بی رقیه در روضه سفره را پهن می‌کند هر سال این که مهمانی خداست، قبول ما برای حسین آمده‌ایم این که ماه عبادت است، درست به دعای حسین آمده‌ایم تشنه ماندن تقرب محض است پیش لبهای خشکِ طفل رباب یا اباالفضل هر کجا گفتند بعد افطار هم نخوردیم آب @seyedrezanarimani چند ساعت که تشنه می‌مانی دیده‌ات تار می‌شود کم‌کم تشنه باشی و گرم هم باشد ضعف بسیار می‌شود کم‌کم تشنگی در جگر نفوذ کند بی‌رمق می‌شود تمام تنت زخم شمشیر و نیزه هم بخوری دیگر از دست می‌رود بدنت آب دیدی دلت شکست بگو السلام علیک یا عطشان تا که دیدی لباس پاره بگو السلام علیک یا عریان *شاعر: ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn