جلسه تمام شد. سام و مازیار رفتند و با بابک مشغول عقد قرارداد و پیش پرداخت و این موضوعات شدند. اما ثریا خودش را برای جلسه دوم که یک پدر و دختر بودند آماده میکرد که حلما وارد شد و گفت: خانم! آقا و خانمِ طالعی تشریف آوردند.
ثریا به اتاقی رفت که اون پدر و دختر بودند. هردوشون رو در آغوش گرفت و نشستند و شروع به گفتگو کردند. شبنم که دختری حدودا بیست و سه چهار ساله و لاغر اندام با دندون های سیمکشی شده بود گفت: پدرم خیلی از شما تعریف کرد. دو باری که قبلا شما رو دیدم، اینقدر کوتاه بود که فرصت آشنایی بیشتر نداشتیم.
ثریا با لبخند و نوعِ خاصی از مهربانی گفت: من فقط تو رو کم داشتم. شبنم طالعی. میخوامت. میخوام کارو برام تموم کنی. میخوام صدا و تصویر ما باشی تو کل دنیا.
شبنم در حالی که دستش تو دستان ثریا بود گفت: جانم قربونت برم ... بگو ... بگو چیکار کنم؟
ثریا گفت: تو بابات متخصص شبکه سازیه. متخصص متصل کردنِ شبه جزیره ها به هم. ازت دو تا خواهش دارم.
شبنم گفت: جانم فدات شم!
ثریا گفت: اولا میخوام بذاری بابات برگرده ایران. زندیان هم برگشته. ثابتی هم این هفته یا هفته دیگه برمیگرده. فقط مونده بابای تو. من تو ایران به کمکش نیاز دارم. اصل گفته دیگه نمیتونم. راس میگه. پیر شده. میخواد بابای تو رو بذاره جای خودش. فقط ازت میخوام به خاطر بی کس و کار نموندن همه اون بهایی هایی که جونشون گرفتند کفِ دستشون، اجازه بدی بابات برگرده ایران.
شبنم که معلوم بود داره غصه میخوره گفت: جونش ضمانت میکنید؟
ثریا گفت: پرونده بابات سفیده. هیچی هیچ جا ازش نیست. سپردم استعلام کردند. خیالت راحت.
شبم نگاهی به باباش کرد و بعدش دوباره رو به طرف ثریا کرد و گفت: و دومیش؟!
ثریا گفت: اولیشو به بابات گفته بودم و بابات گفته بود دلِ دخترمو به دست بیارین تا نگرانم نباشه و راضی باشه. اما دومی رو که میخوام بگم، حتی به باباتم نگفتم و اولین بار هست که میخوام در حضور بابات، تو چشمای دخترش نگاه کنم و ...
شبنم لبخندی زد و دستای ثریا رو محکمتر گرفت و گفت: بگو عزیزدلم!
ثریا نگاهی به بابای شبنم انداخت. بعدش به چشمای شبنم زل زد و رُک تو چشماش گفت: خودتو میخوام. میخوام بابات بره و شبنم طالعی بشه همه کَسِ خودم. شبنم با من ازدواج میکنی؟
ادامه دارد...
https://eitaa.com/mohamadrezahadadpour
بسم الله الرحمن الرحیم
🔸🔸تقسیم🔸🔸
✍️ محمد رضا حدادپور جهرمی
««قسمت بیست و ششم»»
سوزان خیلی فکر کرد. تصمیم مهمی گرفت. به همان پیج شلوغ اینستا رفت و یک قلب گذاشت. ساعتی نگذشت که محمد آن قلب را دید و لایکش کرد و ته دل سوزان قرص شد.
آماده شد و رفت بیرون. سر راهش دو تا تیکه کیک شکلاتی گرفت و به دفتر کار آلادپوش رفت. وقتی آلادپوش سوزان را دید، جلسه اش رو زود تموم کرد و با اینکه عصر بود و وقت رفتن بقیه نبود، همه رو مرخص کرد. خودش و سوزان تنها موندند و موقع خوردن کیک شکلاتی با هم حرف میزدند.
آلادپوش موقع خوردن کیک گفت: منتظر بودم بیایی اما فکر نمیکردم امروز بشه ببینمت. دستت درد نکنه. خیلی خوشمزه است.
سوزان گفت: نوش جان. دستپخت خودم نیست. وگرنه شاید خوشمزه تر میشد.
آلادپوش: چطوری وقت کردی این همه باهوش باشی و بفهمی که عاشق کیک شکلاتی ام؟
سوزان جواب داد: این که دیگه تابلو هست. وقتی هیچ وقت ندیدم شیر خالی بخوری و همیشه یا شیر قهوه میخوری یا شیر کاکائو ... وقتی حتی خوشرنگ ترین کت هایی که میپوشی، رنگش شکلاتی هست ... وقتی تنها عکسی که از خانمت واسه خودت نگه داشتی، حال و فضای در و دیوار عکس شکلاتی هست ... اینا هیچی ... وقتی همین مبل و میز و صندلیت از انواع و اقسام رنگ های شکلاتی هست ... بازم بگم؟
آلادپوش: بعضی وقتا ازت میترسم. خیلی دقیقی. میترسم جلوت اشتباه کنم و کله پام کنی!
سوزان خنده ای کرد و گفت: کیکتو بخور تا بهت بگم که اشتباه نکردی!
آلادپوش که از این حرف سوزان تعجب کرده بود، بشقابش گذاشت زمین و گفت: منظورت چیه؟
سوزان گفت: ببین آقای آلادپوش! من و تو نون و نمکی با هم خوردیم و به حرمت همون نون و نمک، میخوام امروز یه خبرِ آس بهت بدم و رفاقتمو در حقت تموم کنم و برم.برای همیشه برم.
آلادپوش با کنجکاوی پرسید: چی میخوای بگی؟
سوزان گفت: درست فکر کردی! من برای کله پا کردن تو و مریم و مسعود و همتون اینجام.
آلادپوش با تعجب گفت: ینی چی؟!
سوزان گفت: اون شب که تو هم مثل بقیه مست بودی و رقصیدی و آخرش حتی نفهمیدی که چطوری آوردمت خونه، من پایین پای فاحشه خانم پهلوی نشسته بودم و اونم داشت هم زمان به دو تا نره خر سیاه پوست سرویس میداد، با افسر ارشد موساد گپ میزدم!
آلادپوش چشماش شد صد تا و پرسید: موساد؟!
سوزان گفت: بله. تعجب نکن. موساد!
آلادپوش پرسید: چی میگفت؟ چی میگفتین؟
سوزان گفت: دو تا سوالمو جواب بده تا جواب سوالتو دقیق تر بدم!
الادپوش: بپرس!
سوزان: چقدر مریم رجوی برات مهمه؟
آلادپوش: من به همه آرمان های سازمان پایبندم. مخصوصا آرمان های شخص مریم رجوی.
سوزان: خب ... عالیه ... اگه بگم همه اینا بازیه و حتی پیمان نوین که شاهزاده مطرح کرده، تهش یه بازی سیاسیه و دنبال سیاهی لشکر و گوشتِ جلویِ چرخ گوشت میگشتند و فکر میکنند که چه کسی بهتر از شما و سازمان شما، عکس العملت چیه؟
آلادپوش که شوکه شده بود با تردید گفت: من فکر میکنم ... فکر میکنم ... سوزان اینا رو اون افسر موساد گفت؟!
سوزان جواب داد: مگه حتما باید اون بگه؟ معلومه که نه! اون یه چیز دیگه گفته که اگه اونو بهت بگم، کَف میکنی!
آلادپوش: سوزان میشه زودتر بگی؟! داری عصبیم میکنی!
سوزان یه لیوان واسه خودش ریخت و گفت: جواب منو بده! اگه بفهمین که همش بازیه و پیمانی تو کار نیست و حتی پهلوی و سلطنت طلبا قرار نیست اجازه بدن شماها تو تجمعات خارج از کشورشون که تو فرانسه و آلمان و آمریکا میخواد برگزار بشه، شرکت کنین، چه حالی میشی؟ اول اینو بگو!
آلادپوش: چون میگن ما باعث بد نامی اوناییم؟
سوزان: دقیقا! جواب منو بده ... اگه پیمانی تو کار نباشه و صرفا یه چُس و قُپیِ سیاسی از خودشون در کرده باشند، چیکار میکنی؟
آلاپوش به فکر رفت. چند لحظه پاشد راه رفت. بعد از سه چهار دقیقه گفت: الان و در این مرحله هیچ کاری نمیتونیم بکنیم. وضعیت حساسیه. نمیدونم. کل کار و پروژه گِره میخوره و یه جورایی باید کلِ مسیرو برگردیم. سوزان دارم سکته میکنم. میشه بگی اون افسر موساد چی گفت؟
سوزان گفت: اون یه حرفی بهم زد که فکر نمیکردم اینقدر شماها براشون بی ارزش باشین. حتی فکر نمیکردم شاهزاده اینقدر براشون بی ارزش باشه. گفت قراره موساد به طور هم زمان، هم رضا پهلوی رو حذف کنه و هم مریم رجوی رو حذف کنه و بعدش بلافاصله نوردخت پهلوی رو به عنوان رهبر جنبش و انقلاب زنان معرفی کنه و همه زیر عَلَم اون جمع بشن.
آلادپوش که چشمش گرد شده بود و فکش افتاده بود گفت: پس اسرائیل هم ما رو فروخت!
سوزان گفت: وسط این دعواها و نامردی موساد، من نمیذارم شاهزاده حذف بشه. من بهش مدیونم. نمیذارم به همین راحتی این دخترک هرزهی پاچه پاره بیاد جای شاهزاده رو بگیره. تو هم اگه به مریم و سازمانتون تعلق خاطری داری، بیکار ننشین. یه کاری کن.
آلادپوش که کیک شکلاتی به جونش زهر شده بود، حسابی تو فکر فرو رفت.
🔷🔶🔷🔶🔷🔶
سه روز از دیدار سوزان با آلادپوش گذشت. پیتر با سوزان تماس گرفت و با هم قرار گذاشتند. قرار شد در پیاده رو با هم قدم بزنند. همین طور که با هم قدم میزدند، پیتر سر صحبت رو باز کرد: اتفاقات داره سریعتر از اون چیزی که فکرش میکردیم رخ میده. به روزهای قیام سراسری داریم نزدیک میشیم. فکر میکردم دیرتر از این حرفها باشه اما اشتباه میکردم.
سوزان گفت: چه عجله ای هست؟ چی باعث میشه که من و تو به عنوان بازوهای مشورتی سازمان، از تصمیمی شوکه بشیم و اطلاعی ازش نداشته باشیم؟
پیتر گفت: میفهمم چی میگی. نمیدونی من اون بالاها با یه مشت پیرمرد عملیِ دائم الخمرِ لوده و بیسواد چی میکشم؟ شازده هم دلش به اینا خوشه! میگه فلانی مشاور بابام بوده ... فلانی باباش بافورِ بابا بزرگمو چاق میکرده ... فلانی ننه جونش رقاص دربار بوده ... فلانی بهایی هست و اگه بهش حرف بزنی، انگار به اسب شاه گفتی یابو!
سوزان گفت: ولی طرفِ من و سازمان مجاهدین همه چیو ردیف کردم. آلادپوش و سازمانشون منتظر جرقه اَن.
پیتر پرسید: تو اطلاعی از سازماندهی نیروهاشون در ایران داری؟ اونجا همه چی درسته؟
سوزان گفت: من مشکل خاصی نمیبینم. همه چی برای اسمِ رمز آماده است. میشه بپرسم تو چرا ذهنت درگیره؟
پیتر گفت: آخه طرفِ ما هیچی ردیف نیست اما دستور اومده که آماده باشین!
سوزان گفت: میشه یه پیشنهاد بدم؟
پیتر گفت: بگو!
سوزان گفت: متن مصاحبه و سخنرانی شاهزاده آماده است؟
پیتر گفت: اطلاع ندارم. چون متنش هم دست ما نیست.
سوزان گفت: نمیتونی کاری کنی که متن را بتونیم خودمون بنویسیم.
پیتر توقف کرد و گفت: چرا ... میتونم پیشنهاد بدم ... چرا؟ چیزی شده؟
سوزان گفت: داریم زمانو از دست میدیم. من الان باید همه چی رو بهت بگم.
پیتر گفت: چی شده سوزان؟!
🔶🔷🔶🔷🔶🔷
دو روز بعد، پیتر به واسطه کماندار با شازده ملاقات کرد. شازده معمولا ملاقات های کاری را در دفتر شخصیش که بین خودشون به اسم دفتر پاتی معروفه، برگزار میکنه. فضای دفتر مملو از عکس های جوانی شازده و باباش هست و هیچ خبری از دیگر خاندان پهلوی نیست حتی فرح!
شازده به پیتر گفت: کماندار گفت درخواست ملاقات داشتی. خودمم میخواستم ببینمت.
پیتر گفت: در خدمتگذاری حاضرم.
کماندار به پیتر اشاره کرد که حرفتو بزن که شازده کار داره. پیتر گلویی صاف کرد و گفت: واسطه من در سازمان منافقین ...
شازده فورا پرسید: همون دختره که با آلادپوش ارتباط داره؟
پیتر گفت: بله قربان! سوزان. اسناد و مدارکی به من رسونده که نشون میده مریم رجوی و کلا سازمان مجاهدین هنوز به پیمان نوین معتقد نیستند و قصد دارن سازِ خودشونو بزنن.
شازده گفت: چیز عجیبی نیست. رو اونا حساب نکردم. مگه مغز خر خوردم که رو اونایی حساب کنم که برام هزینه دارن؟
پیتر گفت: خب اگه رو اونا حساب نکردیم، پس کیا قراره پیاده نظام ما بشن؟ ما خودمون امکان جنگ شهری داریم؟
شازده گفت: معلومه که نداریم. فعلا نمیدونم. ذهنم درگیر ورودِ بهایی ها به ایران بود و نتونستم اینو پیگیری کنم.
پیتر گفت: خب بهایی ها قراره ... ؟
شازده دستی رو زانوی کماندار گذاشت و گفت: اقتصاد و فرهنگ. کارِ بهایی ها اقتصادی و فرهنگی هست. چیزیاز هر حمله نظامی مهمتر. مگه نه کماندارِ عزیز؟
کماندار به نشان احترام، دستشو گذاشت رو سینه اش و گفت: بله الهی قربونتون برم.
شازده هم خنده ای کرد و گفت: سیا چطوره؟
پیتر دید که اگه بحث بره به طرف خوش و بشِ، دیگه نمیتونه اینا رو جمع و جور کنه، فورا گفت: قربان بنظر ما رو مریم رجوی حساب نکنید اما مخالف فرسایشی شدنِ برنامه ها هستیم. داریم زمانو از دست میدیم.
شازده رو کرد به طرف پیتر و گفت: اوکی. موافقم اما بهترین زمان کدومه؟ آمریکا هم میگه زمانشو شما پیشنهاد بدین. اگه نتونیم زمانِ درست و به موقع اعلام کنیم، دیگه طرح هایی که برای براندازی به سازمان سیا ارائه دادیم، تمدید نمیشه. اونا بازخورد میخوان. میگن هنوز رژیم ایران داره به امنیتیش مینازه. میگن حرکت خاص اعتراضیِ مدنی مشاهده نمیشه. میگن یه کارِ عملیاتی تر میخوان.
پیتر گفت: قربان! من الان برای همین اینجام. با محاسباتی که سوزان کرده و اسنادی که من دیدم، فقط میتونیم از ظرفیت تجزیه طلب ها استفاده کنیم.
شازده گفت: به حرفم گوش میدن؟
پیتر گفت: لازم نیست به حرف شما گوش بدن. مهم اینه که بتونیم از لاکِ خودشون بیاریمشون بیرون.
شازده تو فکر رفت. پرسید: ایده خاصی دارین؟
ادامه دارد...
https://eitaa.com/mohamadrezahadadpour
🔺️مبلغ وام مشاغل خانگی افزایش یافت
کریمی بیرانوند، معاون اشتغال وزیر کار:
🔹امسال مبلغ پیشبینی شده برای تسهیلات توسعه مشاغل خانگی، ۳۰۰۰ میلیارد تومان بوده و هم اکنون بیش از ۱۹۰۰ میلیارد تومان طرح در بانکها وجود دارد که تا پایان سال تا سقف ۳۰۰۰ میلیارد تومان پرداخت خواهد شد.
🔹 اگر کسی طرح اشتغال خانگی داشته باشد، بسته به نوع طرح اعم از مستقل یا پشتیبان از تسهیلات مربوطه بهرهمند میشود.
🔹در راستای حمایت از تولیدات خانگی و کسب و کارهای خرد و خانگی، سقف تسهیلات برای مشاغل مستقل را به ۱۵۰ میلیون تومان و برای مشاغل پشتیبان به ۴ میلیارد تومان افزایش دادهایم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 دیگر سر مدارا با دشمنان نداریم...
برخیز ای برادر دیگر زمان نداریم
#تبیین_برای_یاران
#جهاد_برای_ایران
#مهدی_موعود_خواهد_آمد
https://eitaa.com/yavaransahebzaman
ماموستا شیرزادی: قمهکشی و ایجاد رعب در فقه اهل سنت مصداق محاربه است
🔹امام جمعه مریوان: بستن راه مردم و قمهکشی و حمله با سلاح سرد به مدافعان امنیت و ایجاد ارعاب و وحشت در بین زنان و کودکان در روز روشن از دیدگاه اهل سنت محاربه محسوب میشود.
🔹هر انسانی بخواهد با هر شیوه و روشی امنیت افرادی از جامعه را به خطر بیاندازد حال با دست باشد یا سلاح سرد و گرم محارب است.
🔹هر انسانی هم انسان دیگری را به قتل برساند باید قصاص شود و براساس دین اسلام قصاص حق است.
https://eitaa.com/yavaransahebzaman
کسب درآمد دلاری ضدانقلاب با اتفاقات اخیر با صرف شامپاین و رقص و دانس
( از پخش کلیپ بعلت رعایت موازین شرعی معذورم)
اغتشاشات و آشوبهای سه ماه گذشته در حالی فروکش کرده که اگرچه به قول معروف برای مردم ایران و حتی اغتشاشگران آب نداشت اما برای ضدانقلاب و اپوزیسیون خارجنشین نان داشت!
به تازگی یک ایونت هنری از سوی بنیاد برومند در نیویورک برگزار شد که طبق پوستر برنامه ورودی آن ۸۰ دلار بود.
در این مراسم که با عنوانِ baraye azadi(برای آزادی) برگزار شد، رقص، سرو غذا و نمایش آثار هنری برقرار بود و به بهانه مبارزه سیاسی یک پارتی برگزار کرده بودند!
عائدی این اغتشاشات و گرفتار شدن جوانان فریبخورده برای اپوزیسیون سفرهای خارجی و دیدار با مقامات کشورها بود و حالا نیز با برگزاری رویدادهای فرهنگی و هنری پول به جیب زدند.
این رویه البته از دیرباز درباره ضدانقلاب مرسوم بوده.
سران احزاب تجزیهطلب همچون کومله و دموکرات خود در کشورهای اروپایی با بودجههایی که برای مبارزه با جمهوری اسلامی میگیرند زندگی مرفهی دارند اما جوانان را در مناطق مرزی به مبارزه مسلحانه علیه جمهوری اسلامی تهییج میکنند.
حتی برخی هنرمندانی که با کشف حجاب و یا فعالیت مجازی سعی در تحریک جوانان داشتند ساکن خارج کشورند و اوج مبارزهشان پست گذاشتن در شبکههای اجتماعی است.
در حقیقت جوانانی که تحت تاثیر این شبکه ها یا افراد در روزهای گذشته پا به خیابان گذاشتند یا حتی اقدام به درگیری کردند، هزینهای را میپردازند که محرکان آنها حاضر نیستند به آن تن دهند و با فاکتور کردن اقدامات آنها، به زندگی مرفه و آسوده خود در خارج کشور ادامه میدهند.
https://eitaa.com/yavaransahebzaman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
علی دایی بدون رتوش؛ صد در صد خالص و کاملا واقعی، بدون فیلترهای فضای مجازی و خارج از دستکاری شبکه های اجتماعی!
🔹پاسخ دکتر الهی قمشه ای به رفتارهای دوگانه برخی سلبریتی ها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️برخورد پلیس آمریکا با یک سگ
❎ اگر ایران چنین اتفاقی افتاده بود #سلبریتی ها و برعندازان تا یک ماه عزای عمومی اعلام میکردند و
هشتک من یک سگ هستم میزدند
اما چون آمریکاس حتما خیریتی توش بوده 😃😄😃😄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 صحبتهای مجید رضا رهنورد خطاب به #علی_کریمی:
🔹 آخه تو انسان هستی یا نه؟ این فیلم رو خودم گفتم بگیرن که بعدا چند نفر مثل منو بدبخت نکنی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷دختر نخبه ایرانی۲۵ساله نیلوفرشادمهری، دکترای طراحی صنعتی در فرانسه که به دنیا نشان داد #حجاب. محدودیت نیست
📘نویسنده کتاب خاطرات سفیر
☑️هر #احساسی پیامی برای ما دارد...
🌟#افسردگی پیامی دارد و میگوید:
سبک زندگیم خوب نیست و راکد بودن را باید رها کنم و به جای حس بیهوده بودن حس مفید بودن را تقویت کنم
🌟#اضطراب پیامی دارد و میگوید:
خودم را بیش از حد درگیر مسائلی کرده ام که ارتباطی به من ندارند
🌟#استرس پیامی دارد و میگوید:
روی مسائل زندگیم تسلط ندارم و باید مهارت هایم را افزایش دهم و نیاز به مرتب تر کردن زندگیم دارم.
🌟#کمبود_اعتماد_به_نفس پیامی دارد و میگوید:
من به وعده هایی که به خودم می دهم عمل نمیکنم و دیگه نمیتوانم روی خودم حساب کنم
🌟#زود_رنجی برای من پیامی دارد و برای میگوید:
دچار خودبزرگ بینی هستم و کوچکترین مخالفتی را برنمیتابم چرا که تصور میکنم هرآنچه که میپندارم بی شک درست است
✨👌در واقع تمام #احساس_های_منفی
در باطن خود پیامی دارند و اشاره به نقطه ضعفی از ما میکنند!
🛑 تصور این که اغتشاشات تمام شد ساده لوحانه است.
در دو شهر کرمانشاه و تهران راهپیمایی سکوت برگزار شده
این نشان دهنده یک استراتژی برای لیدرینگ اتفاقات است.
در ابتدای شروع اغتشاشات در سوریه هم بعد از یک دوره اغتشاشات و حضور فعال اغتشاشگران در خیابان ها
اعتراضات فعال به یکباره فروکش کرده و دیگر جز راهپیمایی های سکوت و یا حضور زنان و افراد پیر در اعتراضات افراد دیگری رویت نمی شدند.
جوانان برای جلوگیری از شناسایی و دستگیری توسط سیستم اطلاعاتی و انتظامی سوریه در منزل می ماندند و در راهپیمایی سکوت شرکت نمی کردند تا قوای آنان که در انتظار مسلح شدن بودند تحلیل نرود.
دولت سوریه این مسأله را بعنوان موفقیت برای خود در کنترل اغتشاشات انگاشته و جو امنیتی قدری سست تر شد.
ناگهان با تزریق سلاح های کشور های عربی و اسرائیل و همچنین دلارهای نفتی ، ابتدا آرتش آزاد و سپس جوانانی که خود را پنهان کرده بودند بصورت مسلح وارد میدان شدند در دستههای دویست سیصد نفری با فرماندهی مستشاران سعودی و اردنی شروع به تک و تاخت و جنگ پارتیزانی با قوای انتظامی سوریه کردند
اگر دقت فرموده باشید یکی از دولت مردان سوریه در اظهار نظری رسمی اعلام کرده بود دقیقا همان نقشه ای که در سوریه اجرا شد در ایران در حال پیاده شدن است
راهپیمایی سکوت یعنی تغییر دسته جمعی سیاست اغتشاش به حضور غیرفعال که نیازمند رهبری منسجمی می باشد که در ظاهر وجود ندارد! ولیکن از تغییر عملکرد اغتشاشگران می توان به وجود این لیدرینگ در میان اغتشاشگران پی برد!
مقدمه های تغییر فاز یک به یک در حال پیاده شدن است .
اخیرا یک سری آخوند را هم در فضای مجازی وارد کرده اند تا خطاب به رهبری از وی بخواهند از قدرت کناره گیری کند
این نشان دهنده این مسأله است که دشمن توجهی هم درخصوص القای فقدان مقبولیت شرعی رهبری دارد.
مهتدی رئیس تجزیه طلبان کومله از شروع فتنه جدید گفته بود که این حرکت در سال ۱۴۰۱ بسیار سازمان یافته و پیچیده و همه جانبه کلید خورده است، حتی مرگ مهسا امینی.
#جهاد_تبیین را جدی بگیرید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایت فرمانده نیروی دریایی سپاه از خیس کردن نظامی آمریکایی
وقتی فهمید مقابلش یک پاسدار ایستاده است/
متاسفانه محمد خاتمی ملعون نگذاشت این داستان رسانه ای شود
#جهاد_تبیین را جدی بگیرید
اللهم عجل لولیک الفرج
🚨 درست است که باید حکم خدا در حق تو اجرا میشد چرا که نجات جامعه در گرو اجرای حکم خداست اما باز برای تو و امثال تو اشک میریزیم که چرا انسانی که میتواند الهی زندگی کند عاقبتش این میشود؟
تو میتوانستی کنارمان باشی نه مقابلمان نه قاتلمان!
💠 اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ اُمُورِنا خَیْراً
خدایا عاقبت کارهای ما را ختم به خیر بفرما!🤲
گریه سیاسی رسانههای ضد ایرانی و اصلاحطلبان خائن پیشه برای قاتلان
🔹امروز حکم اعدام مجید رضا رهنورد اجرا شد . او در هفتههای گذشته با اعتراف صریح خود که با چاقو به ۲ نفر از مدافعان امنیت حمله کرده و آنان را به شهادت رساند .
🔹این قاتل پس از دستگیری و برگزاری دادگاه به جرم محاربه به اعدام محکوم شد . پس از اعلام خبر اعدام او رسانههای معاند به خط شده و با عوض کردن جای ظالم و مظلوم ، مدعی دروغین شدند که مجید رضا رهنورد صرفا به دلیل شرکت در اعتراضات اعدام شده است . این رسانهها اصلا به قتل ۲ نفر توسط مجید رضا رهنورد اشاره نکرده و فیلم جنایت این فرد را نیز منتشر نکردند .
🔹از سوی دیگر هم روزنامه اصلاحطلب هممیهن هم در مطلبی اصل حکم قصاص را زیر سوال برده و جبهه اصلاحات هم در بیانیهای اعدام قاتلان مدافعان امنیت و تروریستها را ریختن بنزین بر آتش نامیده است.
👈 چرا اصلاحطلبان دین معاش وطن فروش این سربازان آمریکایی و اسرائیلی و رسانههای ضدایرانی در شورش علیه حکم قصاص تقسیم کار کردهاند؟؟؟؟
همین اصلاح طلبان با رانت . دزدی تریلیاردی بیت المال و آغازاده پروری و .... ۳۵ سال مملکت را به این روز نکشاندند ؟؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آروم آروم دهه هشتادیا دارن میان
❇️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مقام معظم رهبری حفظه الله ؛
هر حرکت شما برای دشمن پیامی دارد
حتی طرز نشستن شما برای دشمن پیام دارد
✍ پی نوشت ؛
دوربین الهی تا عمق وجود تون رو رصد میکند
مواظب رفتار تان باشید تا در رکاب دشمن منظور نشوید .
#جهاد_تبیین
#واجب_عینی_فوری
#وفریضه_است
#امام_خامنه_ای
https://eitaa.com/yavaransahebzaman
⚠️آیا میدانید آمریکا تنها کشوری است که کنوانسیون حقوق کودک را امضا نکرده ؟
و همچنین تنها کشوری است که کودکان را بدون امکان عفو به حبس ابد محکوم میکند؟
آمریکایی که 2500 کودک را به حبس ابد محکوم کرده ، غلط میکند دم از حقوق بشر بزند یا به اجرای حدود اسلام در ایران اعتراض کند .
#جهاد_تبیین
#واجب_عینی_فوری
#وفریضه_است
#امام_خامنه_ای
https://eitaa.com/yavaransahebzaman
🔺ترجمه انشای زینب عزیز ⬇️
«آرمان علیوردی» کیست؟
او متولد ۱۳۸۰ و دانشآموز مدرسهٔ (حوزه) مجتهدی بود. وقتی به خانه برمیگشت دوستانش گفتند اکباتان شلوغ شده.
رفت به اکباتان. و افرادی که آنجا میدانستند آرمان بسیجی است، خواستند دنبالش بروند و نزدیکش شوند.
یکی که شهیدش کرده بود، میگفت حدود ۳۰ نفر او را دوره کرده بودند.
آنها از آرمان خواستند به انقلاب و رهبرش اهانت کند. ولی او نپذیرفت.
کیفش را باز کردند و متوجه شدند کتابهای مربوط به دین و یک عبا دارد.
فریاد زدند: «طلبه است! بیشتر بزنیدش!...».
او را کشتند، با توهین و ناسزا، و سنگ و چاقو...
و سپس بدنش را به گوشهای از پیادهرو منتقل کردند.
من از آرمان یاد گرفتم باید پای اعتقادات و باورهایم بایستم.» 😢
❤️ «روی کسی جز حسین حساب نکن»❤️
┄┅═✧❁❤️❁✧═┅┄