شکرگزاری امروز مهربونااااا👇👇
⚘خدایا شکرت من لایق بهترینام
⚘خدایا شکرت من لایق خوشبختیم
⚘خدایا شکرت من لایق یه زندگی عالیم
⚘خدایا شکرت من لایق خیر و برکتم
⚘خدایا شکرت من لایق آرامشم
⚘خدایا شکرت من لایق سلامتیم
⚘خدایا شکرت من لایق ثروتم
⚘خدایا شکرت من لایق درآمد فوق العادم
⚘خدایا شکرت من لایق یک خانواده خوبم
⚘خدایا شکرت من لایق بندگی توام
#خدایا_شکرت
╭┅─────---────┅╮
@yazahra_arak313
╰┅────---─────┅╯
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_نونزدهم
نزدیک در به من گفت :«رفتم کربلا زیر قبه به امام حسین (ع)گفتم :«برام پدری کنید فکر کنید منم علی اکبرتون! هر کاری قرار بود برای ازدواج پسرتون انجام بدید ، برای من بکنید !»😔
دلم را برد ،
به همین سادگی...☺️
پدرم گیج شده بود که به چه چیز این آدم دل خوش کرده ام .
نه پولی ، نه کاری ، نه مدرکی ، هیچ ...
تازه بعد ازدواج می رفتیم تهران .
پدرم با این موضوع کنار نمی آمد . می پرسید :«تو همه اینارو میدونی و قبول می کنی ؟!»🤔
پروژه تحقیق پدرم کلید خورد .
بهش زنگ زد : « سه نفر رو معرفی کن تا اگه سوالی داشتم از اونا بپرسم !» شماره و نشانی دونفر روحانی و یکی از رفقای دانشگاهش را داده بود.
وقتی پدرم با آن ها صحبت کرد ، کمی آرام و قرار گرفت .
نه که از محمد حسین خوشش نیامده باشد .
اما برای آینده و زندگی مان نگران بود .
برای دختر نازک نارنجی اش 😅
حتی دفعهٔ اول که او را دید ، گفت :«این چقدر مظلومه !»😕
باز یاد حرف بچه ها افتادم ..
حرفشان توی گوشم زنگ می زد :((شبیه شهداس))
یاد حس و حالم قبل از این روزها افتادم!
محمد حسینی که امروز می دیدم ، اصلا شبیه آن برداشت هایم نبود ..
برای من هم همان شده بود که همه می گفتند❤️
پدرم کمی که خاطر جمع شد ، به محمد حسین زنگ زد که «می خوام ببینمت !»
قرار و مدار گذاشتند برویم دنبالش .
هنوز در خانهٔ دانشجوی اش زندگی می کرد.
من هم با پدر و مادرم رفتم .
خندان سوار ماشین شد . برایم جالب بود که ذره ای اظهار خجالت و کم رویی در صورتش نمی دیدم😂
#رمان_شهید_محمد_خانی ✨
#داستان_پندآموز
#رمان
╭┅─────---────┅╮
@yazahra_arak313
╰┅────---─────┅╯
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_بیستم
پدرم از یزد راه افتاد سمت روستایمان اسلامیه .
وسیر تا پیاز زندگی اش را گفت : از کوچکی اش تا ازدواج با مادرم و اوضاع فعلی اش . بعد هم کف دستش را گرفت طرف محمد حسین و گفت :«همهٔ زندگی م همینه ، گذاشتم جلوت . کسی که می خواد دوماد خونه من بشه ، فرزند خونه منه و باید همه چیز این زندگی رو بدونه !»☺️
اون هم کف دستش را نشان داد و گفت :« منم با شما رو راستم !»
تا اسلامیه از خودش و پدر و مادرش تعریف کرد ، حتی وضعیت مالی اش را شفاف بیان کرد . دوباره قضیه موتور تریل را که تمام دارایی اش بود گفت .
خیلی هم زود با پدر و مادرم پسر خاله شد!😐😂
موقع برگشت به پیشنهاد پدرم رفتیم امامزاده جعفر (ع)
یادم هست بعضی از حرف ها را که می زد ، پدرم برمی گشت عقب ماشین را نگاه می کرد ، از او می پرسید :«این حرفا رو به مرجان هم گفتی ؟»🤔
گفت :«بله!»
در جلسه خواستگاری همه رابه من گفته بود 😅
مادرش زنگ زد تا جواب بگیرد .
من که از ته دل راضی بودم
پدرم هم توپ را انداخته بود در زمین خودم .
مادرم گفت :« به نظرم بهتره چند جلسه دیگه با هم صحبت کنن !»😁
کور از خدا چه میخواهد ، دو چشم بینا!
قار قرار صدای موتورش در کوچه مان پیچید.
سر همان ساعتی که گفته بود رسید : چهار بعد از ظهر از روز های اردیبهشت.
نمی دانم آن دسته گل را چطور با موتور این قدر سالم رسانده بود 😂
مادرم به دایی ام زنگ زد که بیاید سبک سنگینش کند .
نشنیدم با پدر و دایی ام چه خوش و بش کردند .
تا وارد اتاقم شد پرسید :«دایی تون نظامیه ؟»🤔
گفتم :«از کجا می دونید؟»
خندید که «از کفشش حدس زدم !»😂
#رمان_شهید_محمد_خانی ✨
#داستان_پندآموز
#رمان
╭┅─────---────┅╮
@yazahra_arak313
╰┅────---─────┅╯
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_بیست_و_یکم
برایم جالب بود ، حتی حواسش به کفش های دم در هم بود😐
چندین مرتبه ذکر خیر پدرم را کشید وسط برای اینکه صادقانه سیر تا پیاز زندگی اش را برای او گفته بود .
یادم نیست از کجا شروع شد که بحث کشید به مهریه ..
پرسید :«نظرتون چیه ؟» گفتم :«همون که حضرت آقا میگن !»
بال در آورد قهقهه زد :« یعنی چهارده تا سکه !»
از زیر چادر سرم را تکان دادم که یعنی بله !☺️
می خواست دلیلم را بداند .
گفتم :« مهریه خوشبختی نمیاره!» حدیث هم برایش خواندم :«بهترین زنان امت زنی است که مهریه او از دیگران کمتر باشد !» این دفعه من منبر رفته بودم 😉
دلش نمی آمد صحبتمان تموم شود
حس می کردم زور می زند سر بحث جدیدی را باز کند
سه تا نامه جدید نوشته بود برایم 😅
گرفت جلویم و گفت :«راستی سرم بره هیئتم ترک نمیشه !»
از ته دلم ذوق کردم 😍
نمی دانم اوهم از چهره ام فهمید یا نه ، چون دنبال این طور آدمی می گشتم
حس می کردم حرف دیگری هم دارد ، انگار مزه مزه می کرد ...
گفت :«دنبال پایه می گشتم ، باید پایه م باشید نه ترمز!
زن اگر حسینی باشه ، شوهرش زهیر می شه !»☺️
بعد هم نقلی قولی از شهید سید مجتبی علمدار به میان آورد :
«هرکس رو که دوست داری ، باید براش ارزوی شهادت کنی!
#رمان_شهید_محمد_خانی ✨
#داستان_پندآموز
#رمان
╭┅─────---────┅╮
@yazahra_arak313
╰┅────---─────┅╯
👇تقویم نجومی اسلامی شنبه👇
✴️ شنبه👈11 شهریور / سنبله 1402
👈16صفر 1445👈2 سپتامبر 2023
🕌 مناسبت های دینی و اسلامی.
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی.
📛صبح روز اول هفته را با صدقه آغاز کنید.
📛امروز برای امور زیر مناسب نیست:
📛مسافرت.
📛 و حرکت و جابجایی خوب نیست
🚘مسافرت:سفر امکان بدبیاری دارد و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد.
👶 زایمان مناسب و نوزاد عاقل و عابد و عامل خواهد شد.
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓 امروز قمر در برج حمل و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است:
✳️ختنه کودک.
✳️معالجه و درمان.
✳️صید و شکار و دام گذاری.
✳️آغاز به کار و شغل.
✳️و ارسال کالا نیک است.
👩❤️👨 انعقاد نطفه و مباشرت.
👩❤️👨 امشب: مباشرت برای سلامتی سفارش امام رضا علیه السلام هست.
💇💇♂ اصلاح سر و صورت.
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ،باعث حزن و اندوه است.
💉💉 حجامت:
خون دادن فصد زالو انداختن خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری، باعث فرج و نشاط می شود.
😴😴 تعبیر خواب امشب:
خواب و رویایی که شب یکشنبه دیده شود تعبیرش از ایه 17 سوره مبارکه "بنی اسرائیل" است.
وکم اهلکنا من القرون من بعد نوح...
و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که چیزی باعث حزن و اندوه خواب بیننده شود پدیدار گردد صدقه بدهد تا برطرف شود و چیزی در این موضوعات قیاس شود. شما مطلب خود را بر آن قیاس کنید.
💅 ناخن گرفتن.
شنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بیماری در انگشتان دست گردد.
👚👕دوخت و دوز.
شنبه برای بریدن و دوختن،#لباس_نو روز مناسبی نیست آن لباس تا زمانی که بر تن آن شخص باشد موجب مریضی و بیماری اوست.(این حکم شامل خرید لباس و پوشیدن نمی شود)
🙏🏻 استخاره:
وقت #استخاره در روز شنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۰ و بعداز اذان ظهر تا ساعت ۱۶ عصر.
📿 ذکر روز شنبه ،یارب العالمین ۱۰۰ مرتبه
📿 ذکر بعد از نماز صبح ۱۰۶۰ مرتبه #یاغنی که موجب غنی و بی نیاز شدن میگردد.
💠 ️روز شنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_رسول_اکرم_(ص). سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
📚 منبع مطالب:
تقويم همسران نوشته ی حبيب الله تقيان
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_بیست_و_دوم
مسئول اعتکاف دانش آموزی یزد بود .
از وسط برنامه ها می رفت و می آمد .
قرار شد بعد از ایام البیض برویم کنار معراج شهدای گمنام دانشگاه عقد کنیم 🙃
رفته بود پیش حاج آقای آیت اللهی که بیایند برای خواندن خطبه عقد .
ایشان گفتند بودند :«بهتره برید امامزاده جعفر (ع)یزد»
خانواده ها به این تصمیم رسیده بودند که دوتا مراسم مفصل در سالن بگیرند : یکی یزد، یکی هم تهران .
مخالفت کرد ، گفت :« باید یکی و ساده بگیریم!»😑
اصلا راضی نشد ، من را انداخت جلو که بزرگ تر ها را راضی کنم .
چون من هم با او موافق بودم .
زور خودم را زدم تا آخر به خواسته اش رسید 😁
شب تا صبح خوابم نبرد .
دور حیاط راه می رفتم.
تمام صحنه ها مثل فیلم در ذهنم رد می شد ...
همه آن منت کشی هایش 😅
از آقای قرائتی شنیده بودم :«۵۰ درصد ازدواج تحقیقه و ۵۰ درصدش توسل❤️
نمیشه به تحقیق امید داشت ، ولی می توان به توسل دل بست! »
بین خوف و رجا گیر افتاده بودم .
با اینکه به دلم نشسته بود ، باز دلهره داشتم ...
متوسل شدم .
زنگ زدم به حرم امام رضا (ع) . همان که خیرم کرده بود برایش 😢
#رمان_شهید_محمد_خانی ✨
#داستان_پندآموز
#رمان
╭┅─────---────┅╮
@yazahra_arak313
╰┅────---─────┅╯
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_بیست_و_سوم
چشمانم را بستم .
با نوای صلوات خاصه امام رضا خودم را پای ضریح می دیدم .
در بین همهمه زائران ، حرفم را دخیل بستم به ضریح :
«ما از تو به غیر از تو نداریم تمنا / حلوا به کسی ده که محبت نچشیده!»
همه را سپردم به امام (ع) ❤
هندزفری را گذاشتم داخل گوشم .
راه می رفتم و روضه گوش می دادم .
رفتم به اتاقم با هدیه هایش ور رفتم : کفن شهید گمنام ، پلاک شهید ...
صدای. اذان بلند شد ، مادرم سر کشید داخل اتاق و گفت :« نخوابیدی؟!
برو یه سوره قرآن بخون!»
ساعت شش_شش و نیم صبح ، خاله ام با مادرم وسایل سفره عقد را جمع
می کردند.
نشسته بودم و بر و بر نگاهشان میکردم!
به خودم می گفتم :« یعنی همه اینا داره جدی می شه؟» 😕
خاله ام غرولندی کرد که :«کمک نمی کنی حداقل پاشو لباست رو بپوش!»
همه عجله داشتند که باید عقد زودتر خوانده شود تا به شلوغی امامزاده نخوریم .
وقتی با کت و شلوار دیدمش ، پقی زدم زیر خنده 😂
هیچ کس باور نمی کرد این آدم ، تن به کت و شلوار بدهد ..
از بس ذوق مرگ بود ، خنده ام گرفت 🤩
به شوخی بهش گفتم :« شما کت و شلوار پوشیدی یا کت و شلوار شما رو پوشیده ؟»😉😁
در همه عمرش فقط دوبار با کت و شلوار دیدمش : یک بار برای مراسم عقد ، یک بار هم برای عروسی
درو همسایه و دوست و آشنا باتعجب می پرسیدند :« حالا چرا امامزاده؟!» نداشتیم بین فک و فامیل کسی این قدر ساده دخترش را بفرستند خانه بخت☺️
#رمان_شهید_محمد_خانی ✨
#داستان_پندآموز
#رمان
╭┅─────---────┅╮
@yazahra_arak313
╰┅────---─────┅╯
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_بیست_و_چهارم
حالا در این هیر و ویر پیله کرده بود که برای شهادتش دعا کنم 😑
می گفت :«اینجا جاییه که دعا مستجاب می شه!»
هرچه می خواستم بهش بفهمانم که ول کن این قدر روی این مطلب پافشاری نکن ، راه نمی داد .
هی می گفت :« تو سبب شهادت منی ، من این رو با ارباب عهد بستم ،
مطمئنم که شهید می شم !» 🙃
فامیل که در ابتدای امر ، کلا گیج شده بودند .
آن را ریخت و قیافه داماد این هم از مکان خطبه عقد 😕😅
آن هم آدمی با این همه ریش ، جزء در لباس روحانیت ندیده بودند .
بعضی ها که فکر می کردند طلبه است .
با تو جه به اوضاع مالی پدرم ، خواستگار های پولداری داشتم که همه را دست به سر کرده بودم .
حالا برای همه سؤال شده بود که مرجان به چه چیزاین آدم دل خوش کرده که بله گفته است 😐
عدهای هم با مکان ازدواجمان کنار می آمدند ، ولی می گفتند :«مهریه ش رو کجای دلمون بزاریم ، چهارده تا سکه شد مهریه!!!!!!!!!»
همیشه در فضای مراسم عقد ، کف زدن و کل کشیدن و این ها دیده بودم .
رفقای محمد حسین زیارت عاشورا خواندند ، و مراسم وصل به هیئت و روضه شد ...
البته خدا دروتخته را جور می کند☺️
آن ها هم بعد از روضه ، مسخره بازی شان سرجایش بود
شروع کردند به خواندن شعر «رفتند یاران ، چابک سواران .....»🤣
چشمش برق زد . گفت :«تو همونی که دلم می خواست. کاش منم همونی شم که تو دلت می خواد!»
#رمان_شهید_محمد_خانی ✨
#داستان_پندآموز
#رمان
╭┅─────---────┅╮
@yazahra_arak313
╰┅────---─────┅╯
👇تقویم نجومی یکشنبه👇
✴️ یکشنبه 👈12 شهریور/ سنبله 1402
👈17 صفر 1445👈3 سپتامبر 2023
🏛 مناسبت های دینی و اسلامی.
⭐️ احکام دینی و اسلامی
❇️امروز روز خوبی برای امور زیر است:
✅امور ازدواجی.
✅خرید و فروش.
✅امور زراعی و کشاورزی.
✅اغاز بنایی و خشت بنا نهادن.
✅ختنه کودک.
✅شراکت و امور شراکتی.
✅و تجارت و عقود بیع و مضاربه خوب است.
👼 مناسب زایمان و نوزاد در کلیه امور خوشبخت و عمر طولانی دارد.
✈️ مسافرت: مسافرت بی نتیجه است و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد.
🔭 احکام نجوم.
🌓 امروز :قمر در برج حمل است و از نظر نجومی برای امور زیر نیک است :
✳️ختنه کودک.
✳️آغاز معالجه و درمان.
✳️صید و شکار و دام گذاری.
✳️آغاز به کار.
✳️و ارسال کالاهای تجاری خوب است.
🔵امور کتابت حرز و بستن و نماز آن خوب است.
👩❤️👨مباشرت امشب:
مباشرت برای صحت جسم خوب است و فرزند حاصل حافظ قران گردد.
⚫️ اصلاح سر و صورت.
طبق روایات ، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، میانه است.
💉🌡حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن #خون_دادن یا #حجامت #فصد#زالو انداختن در این روز، از ماه قمری،باعث صحت بدن می شود.
😴😴تعبیر خواب.
خوابی که شب " دوشنبه " دیده شود طبق آیه ی 18سوره مبارکه "کهف" است.
و تحسبهم ایقاظا و هم رقود..
و چنین استفاده میشود که کسی دوست یا دشمن خواب بیننده به وی برسد . و به این صورت مطلب خود رو قیاس کنید.
@yazahra_arak313
💅 ناخن گرفتن
یکشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد.
👕👚 دوخت و دوز
یکشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز مناسبی نیست . طبق روایات موجب غم واندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود( این حکم شامل خرید لباس نیست)
✴️️ وقت #استخاره در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب.
❇️️ ذکر روز یکشنبه : یا ذالجلال والاکرام ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۴۸۹ مرتبه #یافتاح که موجب فتح و نصرت یافتن میگردد .
💠 ️روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_علی_علیه_السلام و #فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌸بامید پرورش نسلی مهدوی ان شاءالله🌸
📚 منابع مطالب:
کتاب تقویم همسران
نوشته حبیب الله تقیان
انتشارات حسنین علیهما السلام
🍁🌼🍂🍁🍂
🌼🍁🌼🍁
🍁🌼🍁
🌼🍁
🍁
پویش
#مِهرِ_مِهرَبانی
شما میتونید لوازم تحریر کیف وکفش لباس مدرسه ای که تمیز و قابل استفاده میباشد را به دوست و همشهری خودتون اهدا کنید و منتقل کننده این حس مهربانی باشید....
🌼🍁🍂🌼🍁🍂🌼🍁🍂🌼🍁🍂
برای شرکت در این پویش میتونید با آیدی زیر در ارتباط باشید.
https://eitaa.com/Nasemetaravat67_73
همچنین عکس هدایای خود را با #مهر_مهربانی برای ما ارسال بفرمایید.
🌼🍁🍂🌼🍁🍂🌼🍁🍂🌼🍁🍂
شماره حساب جهت کمک های نقدی
6273811619492439کاشانی (بزنید روی شماره کارت کپی میشه) #مهر_مهربانی #زیر_سایه_مادر #گروه_فرهنگی_یا_زهرا_س 🍁 🌼🍁 🍁🌼🍁 🌼🍁🌼🍁 🍁🌼🍂🍁🍂