eitaa logo
متن و سبک مداحی
4.6هزار دنبال‌کننده
128 عکس
209 ویدیو
27 فایل
مداح #رضاابوالحسنی جهت هماهنگی 09198167899 @Reza_abolhasani_1368
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام ای سلطان خراسان ، نگاهی کن سوی گدایان حریمت قبله گاه ایران ، رضا جان بهشت ما صحن و سرایت ، فدای ایوان طلایت تو آقایی و ما گدایت ، رضا جان یا سلطان ، علمدار زهرا تو در ایرانی تو مشگل گشای گرفتارانی ، ز بس مهربانی دخیلک یا مولا ابالجواد روزی ما را زهرا دست تو داد چه منتی بر ایرانیاین نهاد یابن الزهرا سلطان ابالحسن میان راه خود مکرر ، زمین میخوردی مثل مادر لبانت خاکی گشته آخر ، رضا جان مکش روی خاک این عبایت ، گرفته خون راه صدایت چرا می‌لرزد دست و پایت ، رضا جان واویلا ، شده صورتت همچون زهرا کشیدی به روی زمین پایت را تو داری تماشا میان حجره کم دست و پا بزن چکیده خون ها از گوشه ی دهن کمی بگو از دیوار و در سخن یابن الزهرا سلطان ابالحسن میان حجره پا کشیدی ، در اوج غربت که خمیدی به سینه یک چکمه ندیدی ، رضا جان لگد به پهلویت نخورده ، کف پا بر رویت نخورده دگر پنجه مویت نخورده ، رضا جان کربلا ، تنی با نوک نیزه زیر و رو شد یکی نیزه اش در دهان فرو شد ، پر از خون گلو شد به روی پیکر با خنده پا گذاشت پاشنه ی پا بر آن سینه جا گذاشت سر بریده بر نیزه‌ها گذاشت یابن الزهرا سلطان ابالحسن کانال سبک وشعر مداحی ویژه مادحین خواهران برادران https://eitaa.com/yazahramadadi135
سلام ای سلطان خراسان ، نگاهی کن سوی گدایان حریمت قبله گاه ایران ، رضا جان بهشت ما صحن و سرایت ، فدای ایوان طلایت تو آقایی و ما گدایت ، رضا جان یا سلطان ، علمدار زهرا تو در ایرانی تو مشگل گشای گرفتارانی ، ز بس مهربانی دخیلک یا مولا ابالجواد روزی ما را زهرا دست تو داد چه منتی بر ایرانیاین نهاد یابن الزهرا سلطان ابالحسن میان راه خود مکرر ، زمین میخوردی مثل مادر لبانت خاکی گشته آخر ، رضا جان مکش روی خاک این عبایت ، گرفته خون راه صدایت چرا می‌لرزد دست و پایت ، رضا جان واویلا ، شده صورتت همچون زهرا کشیدی به روی زمین پایت را تو داری تماشا میان حجره کم دست و پا بزن چکیده خون ها از گوشه ی دهن کمی بگو از دیوار و در سخن یابن الزهرا سلطان ابالحسن میان حجره پا کشیدی ، در اوج غربت که خمیدی به سینه یک چکمه ندیدی ، رضا جان لگد به پهلویت نخورده ، کف پا بر رویت نخورده دگر پنجه مویت نخورده ، رضا جان کربلا ، تنی با نوک نیزه زیر و رو شد یکی نیزه اش در دهان فرو شد ، پر از خون گلو شد به روی پیکر با خنده پا گذاشت پاشنه ی پا بر آن سینه جا گذاشت سر بریده بر نیزه‌ها گذاشت یابن الزهرا سلطان ابالحسن کانال سبک وشعر مداحی ویژه مادحین خواهران برادران https://eitaa.com/yazahramadadi135
448.4K
کانال سبک وشعر مداحی ویژه مادحین خواهران برادران https://eitaa.com/yazahramadadi135
448.4K
کانال سبک وشعر مداحی ویژه مادحین خواهران برادران https://eitaa.com/yazahramadadi135
245.4K
زبانحال ☑️بنداول اون کوچه ی باریک شد مثل شب تاریک وقتی حرومی شد به مادرم نزدیک صداشو بالا برد دل منو آزرد دستش که بالا رفت به روی مادر خورد وقتی افتاد مادر رو خاکا دیده های من شدن چون دریا دستش گرفته بودم اما نمیشد بلندشه حتی رو پا وای من وای من ای مادر ••═══┅┄•◉⊰↭⊱◉•┄┅═══•• ☑️بنددوم تو وسط کوچه حسن همون دم مُرد که دست اون نامرد به روی مادر خورد گوشواره ی مادر شکسته و خونی روی زمین افتاد به غیرتم بر خورد چشمای مادر من کم میدید ولی چشم من همش غم میدید آخه اون حرومیِ بی غیرت به زمین خوردن زن میخندید وای من وای من ای مادر ••═══┅┄•◉⊰↭⊱◉•┄┅═══•• ☑️بندسوم مادرم و دیدو تو کوچه تنها زد با دست سنگینش سیلی به زهرا زد قباله رو وقتی گرفتش اون نامرد پشت سر بابام نامرد چه حرفا زد مادرم با دیده کم راه می رفت با یه دنیا درد و غم راه می رفت دستش و گرفته بود به دیوار تا خونه با قد خم راه می رفت وای من وای من ای مادر کانال سبک وشعر مداحی ویژه مادحین خواهران برادران https://eitaa.com/yazahramadadi135
245.4K
زبانحال ☑️بنداول اون کوچه ی باریک شد مثل شب تاریک وقتی حرومی شد به مادرم نزدیک صداشو بالا برد دل منو آزرد دستش که بالا رفت به روی مادر خورد وقتی افتاد مادر رو خاکا دیده های من شدن چون دریا دستش گرفته بودم اما نمیشد بلندشه حتی رو پا وای من وای من ای مادر ••═══┅┄•◉⊰↭⊱◉•┄┅═══•• ☑️بنددوم تو وسط کوچه حسن همون دم مُرد که دست اون نامرد به روی مادر خورد گوشواره ی مادر شکسته و خونی روی زمین افتاد به غیرتم بر خورد چشمای مادر من کم میدید ولی چشم من همش غم میدید آخه اون حرومیِ بی غیرت به زمین خوردن زن میخندید وای من وای من ای مادر ••═══┅┄•◉⊰↭⊱◉•┄┅═══•• ☑️بندسوم مادرم و دیدو تو کوچه تنها زد با دست سنگینش سیلی به زهرا زد قباله رو وقتی گرفتش اون نامرد پشت سر بابام نامرد چه حرفا زد مادرم با دیده کم راه می رفت با یه دنیا درد و غم راه می رفت دستش و گرفته بود به دیوار تا خونه با قد خم راه می رفت وای من وای من ای مادر کانال سبک وشعر مداحی ویژه مادحین خواهران برادران https://eitaa.com/yazahramadadi135
157.7K
علیه السلام خوشم که از ازل شدم، به درگهت گدا حسن همیشه می زنم صدا، ز سوز دل تو را حسن حسن غریبِ فاطمه... عنایتی دلم شود، ز دام غم رها حسن مرا مخواه بیش از این، به غصه مبتلا حسن خدا اجازه می دهد، چنین دعا کنم حسن که یٰا مَن اِسمُه دَوا وَ ذِکرُه شفا حسن کریم آل فاطمه، امام مجتبی حسن خوشم که از ازل شدم، به درگهت گدا حسن حسن غریبِ فاطمه... ز دست می روم اگر، ز سر مرا تو وا کنی ز جمع عاشقانِ با صفای خود جدا کنی خوشم اگر به یک نظر، دلم پر از صفا کنی مرا برای نوکریِ خانه ات صدا کنی حسن غریبِ فاطمه... به پای سفره ی کریم، ز لطف خویش جا کنی به دست خویش لقمه ای دهی، به این گدا حسن دوباره نوبت عزا ، دوباره زمزمه ، نوا دوباره غم ، دوباره دَم ، دوباره ذکرِ مجتبی دوباره بزم خواندن از، یَلِ رشید مرتضی دوباره یادِ فاطمه، دوباره داغ کوچه ها خدا کند که جان دهم، به پای روضه ی شما بخواه حاجت مرا، ز درگه خدا حسن خوشم که از ازل شدم، به درگهت گدا حسن کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن حسن غریبِ فاطمه... کانال سبک وشعر مداحی ویژه مادحین خواهران برادران https://eitaa.com/yazahramadadi135
157.7K
علیه السلام خوشم که از ازل شدم، به درگهت گدا حسن همیشه می زنم صدا، ز سوز دل تو را حسن حسن غریبِ فاطمه... عنایتی دلم شود، ز دام غم رها حسن مرا مخواه بیش از این، به غصه مبتلا حسن خدا اجازه می دهد، چنین دعا کنم حسن که یٰا مَن اِسمُه دَوا وَ ذِکرُه شفا حسن کریم آل فاطمه، امام مجتبی حسن خوشم که از ازل شدم، به درگهت گدا حسن حسن غریبِ فاطمه... ز دست می روم اگر، ز سر مرا تو وا کنی ز جمع عاشقانِ با صفای خود جدا کنی خوشم اگر به یک نظر، دلم پر از صفا کنی مرا برای نوکریِ خانه ات صدا کنی حسن غریبِ فاطمه... به پای سفره ی کریم، ز لطف خویش جا کنی به دست خویش لقمه ای دهی، به این گدا حسن دوباره نوبت عزا ، دوباره زمزمه ، نوا دوباره غم ، دوباره دَم ، دوباره ذکرِ مجتبی دوباره بزم خواندن از، یَلِ رشید مرتضی دوباره یادِ فاطمه، دوباره داغ کوچه ها خدا کند که جان دهم، به پای روضه ی شما بخواه حاجت مرا، ز درگه خدا حسن خوشم که از ازل شدم، به درگهت گدا حسن کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن حسن غریبِ فاطمه... کانال سبک وشعر مداحی ویژه مادحین خواهران برادران https://eitaa.com/yazahramadadi135
از غربت پیمبر، داور به گریه افتاد توحید روضه‌خوان شد، کوثر به گریه افتاد از داغ زهرِ آن دو ملعونه، جسم احمد‌‌‌_ می‌سوخت آن چنان که، بستر به گریه افتاد وقتی که بی حیا گفت: "إنّ الرَّجل، لَیَهجُر" جبریل ناله سر داد، منبر به گریه افتاد هم دختر نبی بود، هم مادر پیمبر بدجور مادرانه، دختر به گریه افتاد یاد "حُسینُ مِنّی..." با جدّ خویش می‌سوخت آمد حسین، نزدِ دلبر به گریه افتاد تا حکم صبر را داد احمد به مرتضایش خیره به همسرش شد، حیدر به گریه افتاد در بین کوچه کشتند، آقای ما حسن را از بعد آن دوشنبه، مضطر به گریه افتاد رفت و ندید احمد، زهرا میان آتش_ آن قدر ناله سر داد، تا" در" به گریه افتاد بعد از هجوم دشمن، تا دید میخ در را از غربت امیرش، قنبر به گریه افتاد روز دهم شد و شمر آمد میان مقتل آن قدر ضربه زد که خنجر به گریه افتاد با قد خم رسید و در بین قتلگه دید_ فرزند بی سرش را، مادر به گریه افتاد جوری در آن هیاهو فریاد زد: "بُنیّ..." تا صبح روز محشر، نوکر به گریه افتاد ✍ کانال سبک وشعر مداحی ویژه مادحین خواهران برادران https://eitaa.com/yazahramadadi135
از غربت پیمبر، داور به گریه افتاد توحید روضه‌خوان شد، کوثر به گریه افتاد از داغ زهرِ آن دو ملعونه، جسم احمد‌‌‌_ می‌سوخت آن چنان که، بستر به گریه افتاد وقتی که بی حیا گفت: "إنّ الرَّجل، لَیَهجُر" جبریل ناله سر داد، منبر به گریه افتاد هم دختر نبی بود، هم مادر پیمبر بدجور مادرانه، دختر به گریه افتاد یاد "حُسینُ مِنّی..." با جدّ خویش می‌سوخت آمد حسین، نزدِ دلبر به گریه افتاد تا حکم صبر را داد احمد به مرتضایش خیره به همسرش شد، حیدر به گریه افتاد در بین کوچه کشتند، آقای ما حسن را از بعد آن دوشنبه، مضطر به گریه افتاد رفت و ندید احمد، زهرا میان آتش_ آن قدر ناله سر داد، تا" در" به گریه افتاد بعد از هجوم دشمن، تا دید میخ در را از غربت امیرش، قنبر به گریه افتاد روز دهم شد و شمر آمد میان مقتل آن قدر ضربه زد که خنجر به گریه افتاد با قد خم رسید و در بین قتلگه دید_ فرزند بی سرش را، مادر به گریه افتاد جوری در آن هیاهو فریاد زد: "بُنیّ..." تا صبح روز محشر، نوکر به گریه افتاد ✍ کانال سبک وشعر مداحی ویژه مادحین خواهران برادران https://eitaa.com/yazahramadadi135
فدای جود کسی که هرآنچه را بخشید فقط به خاطر خشنودی خدا بخشید از ابتدا پدرش فکر ما گداها بود که سفره ی کرمش را به مجتبی بخشید غریب بود اگرچه گدا فراوان داشت کریم بود، بدون سر و صدا بخشید کریم کار ندارد به اسم و رسم کسی غریبه را چه بسا بیش از آشنا بخشید ملامتش نکنید آنکه را مدینه نرفت مدینه زائر خود را به کربلا بخشید گمان کنم که دگر مادری زمین نخورد خدا فقط به حسن اینچنین بلا بخشید گمان دیگرم این است لحظه ی آخر به غیر قاتل مادر بقیه را بخشید... کانال سبک وشعر مداحی ویژه مادحین خواهران برادران https://eitaa.com/yazahramadadi135
فدای جود کسی که هرآنچه را بخشید فقط به خاطر خشنودی خدا بخشید از ابتدا پدرش فکر ما گداها بود که سفره ی کرمش را به مجتبی بخشید غریب بود اگرچه گدا فراوان داشت کریم بود، بدون سر و صدا بخشید کریم کار ندارد به اسم و رسم کسی غریبه را چه بسا بیش از آشنا بخشید ملامتش نکنید آنکه را مدینه نرفت مدینه زائر خود را به کربلا بخشید گمان کنم که دگر مادری زمین نخورد خدا فقط به حسن اینچنین بلا بخشید گمان دیگرم این است لحظه ی آخر به غیر قاتل مادر بقیه را بخشید... کانال سبک وشعر مداحی ویژه مادحین خواهران برادران https://eitaa.com/yazahramadadi135