اگه این روزا تو کانال داریم خیلی به #حجاب_استایل_ها تاکید میکنیم، به خاطر اینه که خیلی وقته که، با اهداف برنامه ریزی شده، دارن ذهنیت مردم رو نسبت به چادر و حجاب، بد میکنن..چادر حرمتِ والایی داره....این بی حرمتی ها اینقدر از سمتِ حجاب استایل های الکی، زیاد شده که، وقتی من خودم به شخصه از بی آرتی و مترو و... (وسیله های نقلیه عمومی) استفاده میکنم مردم با یه دید و حس بدی، بهم نگاه میکنن..هرچند که من حجابم خیلی ارزشمنده برام به حدی که حتی این نگاه ها کوچیک ترین آزاری برام نداره...
@yazahrayamahdi313
🔥شيطان
🍃 یکی از آن حالات سبعه انسانی این است که شیطان، اعمال انسان را طوری برای او قرار می دهد که او تصور کند خیر همین است که انجام می دهد، مثلا نماز شب را برای خودش جلوه می دهد که از خیر حقیقی دست بردارد و این گرفتاری بشر است.
@yazahrayamahdi313
#آیین_بندگی
⏺ همین که #گردی بر دلتان پیدا می شود
💠 یک #سبحان_الله بگویید
▫️ آن گرد کنار می رود.
⏺ هر وقت #خطایی انجام دادید
💠 #استغفرالله بگویید
▫️ که چارہ است.
⏺ هر جا هم #نعمتی به شما رسید
💠 #الحمدلله بگویید
▫️ چون شکرش را به جا آوردی گرد نمی گیرد .
💢 با این سه ذکر #با_خدا_صحبت_کنید.
💠 صحبت کردن با خدا
◽️ غم و حزن را از بین می برد ...
👤 حاج اسماعیل دولابی
🖇 #امامزمان
🖇 #نمازشب
@yazahrayamahdi313
روی دیوارِ اتاقت..
روی صفحهی گوشیت..
روی هرچیزی که زیاد به چشمت میخوره، یه اسمی،یه نشونی از امام زمان بزار
هروقت دیدیش یه سلام کن به آقا:)))
خداوکیلی خیلی قشنگه !
اَلَّلهُمـّعجِّللِوَلیِڪَالفَرَج
°•🖤☘•°
@yazahrayamahdi313
⚡️ #تلنگر ⚡️
👈هیچوقت ازرحمت خدا ناامیدنشوید
🖤اگر آنقدر خطا کنید که خطاهایتان به آسمان رسد و سپس #توبه کنید،خداوند❤️ توبه شما را می پذیرد
از درگاه او ناامید نباشید.
🌹 #پیامبراکرم(ص)
📚نهج الفصاحه
اَللّهُــمَّعَجـِــللِوَلیِّــکَالفَــرَج
6.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #تاریخچه #حجاب در #ایران✅
.
.
⭕️ طبق پژوهشها، زنان ایرانی از زمان مادها با حجاب بودن و طی سالها این پوشش همیشه وجود داشته است.
✾ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
@yazahrayamahdi313
امتحانشیعیانتوسط امام
600.6K
⁉️آیا امام عصر عجل الله هم شیعیان را امتحان میکند؟ یا امتحان فقط مخصوص خداوند است؟
⭕️پاسخ: #ابراهیم_افشاری
🌷@yazahrayamahdi313
#سلام_امام_زمانم♥️
صدای آمدنت میآید!
این را از بارانی که سر و صورت
پنجره را خیس کرده...
از ابرهایی که بر طبل
شادمانهی آمدنت میکوبند...
از جوانههای امید و انتظار
که در دلم روییده است؛ فهمیدم!
🌤اَلّلهُم عجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَ🌤
🌷@yazahrayamahdi313
🔴 یک ماجرای واقعی از طلبیده شدن زائر توسط امام حسین علیهالسلام
تا یار که را خواهد و میل اش به که باشد
نقل قول:
اسمم محمدرسول حبیب الهی سرمهماندار هواپیما هستم و با سرتیم امنیت پرواز فرزین فر این حکایت را نقل میکنیم که به عینه دیدیم:
یکروز صبح زود جهت انجام دادن پرواز وارد فرودگاه امام خمینی (ره ) شدم ،سالن فرودگاه شلوغ بود مسافران زیادی اونجا بودن و همگی در حال خدا حافظی از بستگانشون بودن و شاد و خوشحال
تو این جمعیت چشمم افتاد به یک عده که از همه بیشتر خوشحال تر و شور و حالی داشتند و منتظر گرفتن کارت پروازبودن ،نگاه کردم به تلویزیون بالای کانتر اونها که ببینم کجا دارن میرن دیدم نوشته "نجف"
پیش خودم گفتم خوش به حالشون کاش روزی هم برسه منم با خانوادم بتونیم چند روزی جهت زیارت عازم بشیم
خلاصه وارد مرکز عملیاتمون شدم و خودمو معرفی کردم اون روز قرار بود طبق برنامه قبلی به ارمنستان برم که یکهو مسول شیفتمون گفت
🌻فلانی شما برو نجف ! پروازت تغییر کرده !خوشحال شدم و حکم ماموریتم را گرفتمو وارد هواپیما شدم
بعد از یکساعت شروع کردیم به مسافرگیری
مسافرها خوشحال و خندان وارد هواپیما شدن و سر جاشون نشستن ، آماده بستن درب هواپیما بودیم که مسول هماهنگی پرواز سراسیمه وارد شد و گفت :
❌ دو نفر باید پیاده شن !!!
پرسیدیم چرا ؟
گفت : از دفتر مدیر عامل هواپیمایی گفتن بجاشون دو تا از کارمندها جهت انجام یکسری از کارهای مهم اداری امروز باید برن نجف
حالمون گرفته شد چون دست روی هر کدوم از این مسافرها میزاشتیم که پیاده شه دلش میشکست ،کاری هم نمیشد کرد چون دستور داده بودن و میبایست انجام شه !
وارد اتاق خلبان شدم و ازش خواهش کردم اجازه بده از دو صندلی اضافه در اتاق خلبان جهت نشستن این دو کارمند استفاده بشه که متاسفانه موافقت نکرد😔
خلاصه لیست مسافرها را آوردند و قرار شد اسم دو نفر انتهایی لیست را اعلام کنند تا اونها پیاده بشن اسمها را اعلام کردند و قرعه افتاد به یک پیرمرد و یک پیرزن !از هواپیما که داشتن پیاده میشدن نگاهشون یادمه که چقدر ناراحت و دل شکسته بودن
هواپیما به سمت نجف پرواز کرد و بعد از یکساعت و چند دقیقه رسیدیم به آسمان نجف
منتظر اعلام نشستن هواپیما از طرف خلبان بودیم ولی اعلام نمیکرد و ما همچنان در روی آسمان نجف اشرف دور میزدیم
نیم ساعتی گذشت که خلبان دلیل نشستن هواپیما را اعلام کرد و گفت به دلیل طوفان شن و دید کم قادر به نشستن نیست و میبایست برگرده فرودگاه امام تا هوا خوب بشه !
✈️ برگشتیم فرودگاه امام و درب هواپیما باز شد و مسول هماهنگی رفت اتاق خلبان و دلیل برگشت را پرسید و خلبان هم بهش گفت
اما با تعجب شنیدیم که مسول هماهنگی میگفت فرودگاه نجف بازه و پروازها داره انجام میشه و بعد از شما چند هواپیما نشست و برخواست کردن
پیش خودم گفتم لابد حکمتی توی اینکاره !!!
رفتم پیش خلبان و گفتم
کاپیتان حالا که اینطوریه لابد خدا خواسته ما برگردیم این دو تا مسافر جامونده را ببریم ،کاش شما اجازه میدادی از این دو صندلی اتاق خلبان امروز استفاده میکردیم
خلبان که مسول ایمنی پروازه نگاهی بهم کرد و گفت :
شما فکر میکنید دلیل برگشتمون این بوده ؟! باشه برید صداشون کنید بیان
خوشحال پریدم از اتاق خلبان بیرون و رفتم پیش مدیر کاروان و گفتم :
شما تلفن این خانم و آقایی که پیاده شدن و دارید ؟!
گفت بله !
گفتم : سریع زنگ بزن ببین کجان خدا کنه تو فرودگاه باشن بهشون بگو بیان اوناهم تماس گرفت و خواست خدا پیداشون کرد و آمدن (اون دوتا از فرط خستگی رفته بودن نمازخونه فرودگاه استراحت کنند و منزل نرفته بودن )
همه خوشحال و منتظر اومدنشون بودیم که دیدیم یک پیرزن و پیر مرد با غرور و خوشحال دارن میانپیرزن جلوی ما که رسید گفت:فکر کردید کار ما دست شماست؟!فکر کردید شما میتونید جواز سفر ما رو باطل کنید؟
چشمامون پر از اشک شد و ازش عذرخواهی کردیم گفتم مادر خداروشکر که منزل نرفته بودید و حالا اومدید !گفت : آخه شما بودید میرفتید ؟ با چه رویی بر میگشتیم خونه !
((حالا گوش کنید به حکایت جالبی که پیرزنه نقل کرد))
اینقدر حالمون خراب بود که اصلا نمیتونستیم راه بریم و رفتیم تو نمازخونه تا حالمون جا بیاد و بعد بریم خونه
پیش خودم گفتم یا امیرالمومنین و یا اباعبدالله و یا حضرت ابالفضل (ع) شما اینهمه مهمون داشتی امروز ما دو تا فقط زیادی بودیم و شروع کردم به گریه کردن و بی حال شدم و خوابم برد
تو عالم خواب و بیداری بودم که یک آقا سید بزرگواری اومد داخل نمازخانه و گفت :
مگه شماها نمیخواستید برید کربلا پس چرا نشستید ؟!
عرض کردیم آقا نشد ! نبردنمون !
فرمود پاشید خیالتون راحت برید کربلا !!!
میگفت تا چشمهامو باز کردم دیدم موبایل شوهرم داره زنگ میزنه و گویا شما گفته بودید بیاییم
تا یار که را خواهد و میلش به که باشد❤️😭
@yazahrayamahdi313