💌 #خاک_پاک
این بالها، فقط پر پرواز نیستند...
گاهی سایبان کوچکی میشوند
برای خاک پاکی که
🔆 آفتاب
بیواسطه پابوسش میآید و
گاهی
🍀 غبار اندکی را
به دوردستها میبرد، بلکه
روشنی چشم دلتنگهای
بقیع شود...
شاید
توی دنیای کبوترها
فرقی نکند برای کدام حرم باشی
اما
مثلا فکر کن
از کبوتران بقیع باشی
تا بی آب و دانه، اما با شوق
هرروز، زائر چهار امام غریب شوی . . . 🕊 🕊
السَّلامُ عَلَيْكُـمْ أَئِمَّـةَ الْهُدَى
السَّلامُ عَلَيْكُـمْ أَهْلَ التَّقْوَى
السَّلامُ عَلَيْكُـمْ أَيُّهَا الْحُجَجُ
عَلَـى أَهْـلِ الدُّنْيــا، السَّـلامُ
عَلَيْكُمْ أَيُّهَا الْقُوَّامُ فیالْبَرِيَّةِ
بِالْقِسْط، السَّلامُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ
الصَّفْـوَةِ، السَّـلامُ عَلَيْكُمْ آلَ
رَسُـولِ اللَّه، السَّـلامُ عَلَيْكُمْ
أَهْلَ النَّجْوَى ✋💜
💫 چهار امام در بقیع: امام حسن (ع)
امام زین العابدین (ع)، امام باقر (ع) و
امام صادق (ع)
👈 دوستانت رو هم به جمع دخترونهایمون دعوت کن ... 🌸🌸
♥️🌿به {دختران تمدن ساز} بپیوندید🌿♥️
😍🌿♥️🍃
@yazainab314
💌 #روزهای_خوب
آن روز، یک گوشهی صحن
ایستاده بودم؛ نگاهم به
گنبد بود و
در حال خودم، با اشک
برای امام رضا درددل میکردم...
چندوقتی بود که
دلم میخواست برایشان بگویم
از همهچیز خسته شدهام ⛅
میان درددلهایم، صدای
یک کاروان دانشآموزی که
🎨 با کولهپشتیهای رنگ و وارنگ و
با شوق و شور، برای #زیارت
آمده بودند
به گوشم رسید
شیطنیتها و بدو بدوهایشان
ناخوداگاه، لبخند روی لبانم نشاند
حرفها و گلایههایم یادم رفت...
دلم آرام گرفت...
راستی،
چقدر اینجا
به آرامش رسیدن، ساده است ... 💚💜
.
.
👈 دوستانت رو هم به جمع دخترونهایمون دعوت کن ...
.
.
.♥️🌿به {دختران تمدن ساز} بپیوندید🌿♥️
😍🌿♥️🍃
@yazainab314
💌 #آیههای_قشنگ #حتتما_بخونین
وقتی
یه ظرف کوچیک رو
⛈ زیر یه بارون تند بگیری،
زود، پر میشه و سرریز میکنه
توی زندگی، سختیها و
امتحانای خدایی، بارونهای
تندی هستند که اگه زود از کوره
درنریم، برامون برکت و رحمت میارن ... 🔆
💜 شرح صدر ینی
بالا رفتن ظرفیت روحی و قدرت تحمل
ینی اینکه قلبت، نه اون قلبی که میتپه...،
بزرگ باشه و زود
⚡ با یه امتحان ساده
سرریز نکنه... نترسه... بیتاب نشه
حضرت موسی وقتی
میخواست سمت فرعون بره
از خدا، شرح صدر خواست و گفت:
#رب_اشرح_لی_صدری
#و_یسرلی_امری
#_وحلل_عقده_من_لسانی
#یفقهوا_قولی 🕊
وقتی توی
شرایط سخت قرار گرفتی
💚 برای یه آرامش خدایی ،
این چندتا آیه کوچیک رو زیاد زمزمه کن . . .
📗 قرآن کریم. سوره طه. آیه ۲۵ تا ۲۸
🌸 معنی آیهها: خدایا به من شرح صدر بده و کارم رو
آسون کن و گره از زبانم بگشا تا حرفم رو بفهمند
♥️🌿به {دختران تمدن ساز} بپیوندید🌿♥️
😍🌿♥️🍃
@yazainab314
#امام_زمانی 🌼💛
هفته به هفته می گذرد با خیالتان...🌸
یه صلوات کوچولوبراآقا امام زمانت بفرست☺️
♥️🌿به {دختران تمدن ساز} بپیوندید🌿♥️
😍🌿♥️🍃
@yazainab314
#رمان_پلاک_پنهان😍
#قسمت_سوم
سمانه خندید و مشتی به بازویش زد ،سرش را بلند کرد و متوجه خندیدن کمیل
شد،با تعجب به سمت صغری برگشت و گفت:
ــ کمیل داره میخنده،یعنی شنید؟؟
صغری استکان چایی اش را برداشت و بیخیال گفت:
ــ شاید، کال کمیل گوشای تیزی داره
عزیز با لبخند به دخترا خیره شد و گفت:
ــ نظرتون چیه امشب پیشم بمونید؟
دخترا نگاهی به هم انداختند ،از خدایشان بود امشب را کنار هم سپری کنند،کلی
حرف ناگفته بود،که باید به هم میگفتند.
با لبخند به طرف عزیز برگشتند و سرشان را به عالمت تایید تکان دادند.
ــ ولی راهتون دور میشه دخترا
با صحبت سمیه خانم ،لبخند دخترا محو شد،کمیل جدی برگشت وگفت:
ــ مشکلی نیست ،فردا من میرسونمشون
ــ خب مادر جان،تو هم با آرش امشب بمون
ــ نه عزیز جان من نمیتونم بمونم
سید محمود لبخندی زد و روبه کمیل گفت:
ــزحمتت میشه پسرم
ــ نه این چه حرفیه
دخترها ذوق زده به هم نگاهی کردند و آرام خندیدند
با رفتن همه،صغری و سمانه حیاط را جمع و جور کردند،و بعد از شستن ظرف ها ،شب
بخیری به عزیز گفتن و به اتاقشان رفتند،روی تخت نشستند و شروع به تحلیل و
تجزیه همه ی اتفاقات اخیر که در خانواده و دانشگاه اتفاق افتاد،کردند.
بعد از کلی صحبت بالخره بعد از نماز صبح اجازه خواب را به خودشان دادند.
****
سمانه با شنیدن سروصدایی چشمانش را باز کرد،با دستانش دنبال گوشیش می
گشت،که موفق به پیدا کردنش شد،نگاهی به ساعت گوشی انداخت با دیدن ساعت
،سریع نشست و بلند صغری را صدا کرد:
ــ بلند شو صغری،دیوونه بلند شو دیرمون شد
ــ جان عزیزت سمانه بزار بخوابم
ــ صغری بلند شو ،کالس اولمون با رستگاریه اون همینجوری از ما خوشش
نمیاد،تاخیر بخوریم باور کن مجبورمون میکنه حذف کنیم درسشو
ــ باشه بیدار شدم غر نزن
سمانه سریع به سرویس بهداشتی می رود و دست و صورتش را می شورد و در عرض
ده دقیقه آماده می شود،به اتاق برمیگردد که صغری را خوابالود روی تخت می بیند.
ــ اصال به من ربطی نداره میرم پایین تو نیا
چادرش را سر می کند و کیف به دست از اتاق خارج می شود تا می خواست از پله ها
پایین بیاید با کمیل روبه رو شد
ــ سالم.کجایید شما؟دیرتون شد
ــ سالم.دیشب دیر خوابیدیم
ــ صغری کجاست ؟
ــ خوابیده نتونستم بیدارش کنم
ــ من بیدارش میکنم
سمانه از پله ها پایین می رود ،اول ب*و*سه ای بر گونه ی عزیز زد و بعد روی
صندلی می نشیند و برای خودش چایی میریزد.
ــ هرچقدر صداتون کردم بیدار نشدید مادر،منم پام چند روز درد می کرد،دیگه
کمیل اومد فرستادمش بیدارتون کنه
ــ شرمنده عزیز ،دیشب بعد نماز خوابیدیم،راستی پاتون چشه؟
ــ هیچی مادر ،پیری و هزارتا درد
ــ این چه حرفیه،هنوز اول جوونیته
✔️ #پاســـخ_گل_ســـرخ
از گــــرگ پرسید زندگی چیست؟
گفت؛ یک #شکار مدام از آهـــــو
پرسید؛ زندگی چیست؟ گفت یک
#فــرار مدام از رود پرسید؛ گفت
جریان مدام از کــوه پرسید گفت
#سکــون مـــدام.
👌آنگاه از گل ســـرخ پرسید پس
گل ســـرخ عاشقانه نگاهش کرد و
گفت #گل می دهـــم و رائــــحهی
خوش خویش میپراکنم و بدنبال
مـعنای آن نیستــم!
♥️🌿به {دختران تمدن ساز} بپیوندید🌿♥️
😍🌿♥️🍃
@yazainab314
منتظر متصل.mp3
3.59M
🔊
🎼 پادڪست بســیار زیـبا
🎤حجت الاسام عالــــی
✅ #منتــــظر
⏱ ۲ دقـــیقه و ۲۵ ثانـــیه
🌺 #نشـرپـیامصـدقهجـاریهاست
♥️🌿به {دختران تمدن ساز} بپیوندید🌿♥️
😍🌿♥️🍃
@yazainab314
باید عاشق شد ...
درست مثل حاج احمد
مرزِ اسلام را
عشق تعیین می کند
از مسجد جامع خرمشهر
الی بیت المقدس ...
#خرمشهرها_در_پیش_است
#حاج_احمد_متوسلیان
#فاتح_خرمشهر
😍🌿♥️🍃
@yazainab314
#خاطرات_شهید
●احمد متوسلیان درباره وی می گوید:
برادرمان مهندس محمود شهبازی، دانشجوی سال چهارم دانشگاه علم وصنعت بود و رشته صنایع می خواند. در آن ایام ایشان مسئول سپاه همدان بود و فرماندهی جبهه قراویز در منطقه عملیاتی سر پل ذهاب را بر عهده داشت. می توانم به جرات بگویم که ایشان از اول جنگ در تمام نبردهایی که علیه ارتش عراق در جبهه غرب انجام می گرفت؛ شرکت داشت.
●به جای اینکه توی سپاه استان بنشیند و پشت میزهای آنچنانی خودش را گم کند چنان که متأسفانه بعضی ها خودشان را گم کردند،همیشه در جبهه بود و در حال جنگ
هیچ وقت در جمع ابراز وجود نمیکرد
📎پ ن: قائم مقام لشگر ۲۷ محمدرسول الله
#شهید_محمود_شهبازی🌷
#سالروز_شهادت
😍🌿♥️🍃
@yazainab314
#سردار_بی_مرز 🦋
خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷
♦️به روایت
🔴راه دوم
فرودگاه کرمان،حاج قاسم از هواپیما✈️ پیاده شد!
مسیراول:خانه پدری و مادری!
دیدار باپدری که نان حلالش داده و مادری که تربیتش کرده ودست هایی که قاسم سلیمانی مقابلشان خم می شد و می بوسید.
#سردار هروقت که وارد کرمان می شد،اولین مکانی که می رفت خانه پدر و مادرش بود.
🔻راه رشد را می خواهی!
خدا در قرآن کریم فرموده، کنار #ایمان و توحید هم فرموده:...
والدین؛پدرت،مادرت،احترام،محبت وگذشت،
دست بوسی،اُف نگو،عمل به خواسته هایشان، کمک در کارها...
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
📚منبع کتاب:حاج قاسم
😍🌿♥️🍃
@yazainab314
*حق الناس*
*یعنے من*
*گناه ڪنم*
*دیگران*
*تو حسرت*
*ظهور*
*آقا باشن ...* 😞
😍🌿♥️🍃
@yazainab314
#فریاد_فطرت🌱
🔖 #اوریزان_ماروث:
"مرد فطرتا طالب دختری است که مانند بنفشه محجوب و سلیم الطبع و در عین سادگی و عفاف دارای کمال، لطف و دلبری باشد. زنی که دارای صفات و ملکات فاضله بوده؛ نام زن شایسته اوست و هر جا و به هر حالت که باشد مورد تقدیس و احترام مرد واقع می شود."
📘حریم ریحانه، ج١، ص ٤٤
#پویش_حجاب_فاطمے
😍🌿♥️🍃
@yazainab314
تهمت زدن
تنها گناهی است
که شیطان ،هم از این بیزار است .....
♥️🌿به {دختران تمدن ساز} بپیوندید🌿♥️
😍🌿♥️🍃
@yazainab314
#نکته_اخلاقے
[←🍀 #آرامش_شبانه →]
[← 💫 #ذکر 🦋🌱→]
#الهے ...
یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد ؛
یا عالیُ بِحَقِّ عَلیٰ ؛
یا فاطِرُ بِحَقِّ فَاطمْه ؛
یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحَسْن ؛
یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن ؛
عجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان ...
♥️🌿به {دختران تمدن ساز} بپیوندید🌿♥️
😍🌿♥️🍃
@yazainab314
[←📣 #تلنگر ⁉️🔮 →]
☔️🌱|•°یٰاغَنیّ...
تواگر بَسیجی هستی،
نشون بده به بقیه ببینم؛👀
در خدمت ڪردن
۲برابر دیگران ڪار میکنی؟!
۲برابر دیگران درس میخونی؟!
۲برابر دیگران بی ادعایی؟!
۲برابر دیگران مظلومیت تحمل میکنی؟!
۲برابر دیگران مهربانے میکنی؟!
۲برابر دیگران لبخند میزنی؟!
این یعني بسیجی✌️🏻
#مثل_حاجقاسم🎈🌈
#استاد_پناهیان🌺📿
💡 #تفڪر ⚡🤔
♥️🌿به {دختران تمدن ساز} بپیوندید🌿♥️
😍🌿♥️🍃
@yazainab314
#آرامش_شبانه
من،آشوبم😔
خدا:الا بِذِڪِر اللّه تطمئن القلُوب💚
♥️🌿به {دختران تمدن ساز} بپیوندید🌿♥️
😍🌿♥️🍃
@yazainab314
#دخترانہ😍😍
♥️🌿به {دختران تمدن ساز} بپیوندید🌿♥️
😍🌿♥️🍃
@yazainab314