salavat_abolhassan_zarab_esfahan.mp3
5.65M
سيدابن طاووس مي فرمايد
اگراز هرعملي در #عصر_جمعه غافل شدي از صلوات ابوالحسن ضراب اصفهاني غافل نشو چراكه دراين دعا سري است كه خدا مارا برآن آگاه كرده است
♥️🌿به {دختران تمدن ساز} بپیوندید🌿♥️
😍🌿♥️🍃
@yazainab314
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
#روزشمار_عید_غدیر
🌺🌺۱۵ روز تا عید غدیر🎊🎊
♥️🌿به {دختران تمدن ساز} بپیوندید🌿♥️
😍🌿♥️🍃
@yazainab314
🌸الهــی
🍃که همیشه مسیر زندگیتون
🌸پر از گل باشد با آرزوى سلامتى
🍃وشاد كامى براى شما عزيزان
🌸جمعه خوبى در كنار
🌸عزيزانتون براتون آرزومنديم
♥️🌿به {دختران تمدن ساز} بپیوندید🌿♥️
😍🌿♥️🍃
@yazainab314
#یک_حبه_نور✨
وَاذْكُر رَّبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعًا وَخِيفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ وَلَا تَكُن مِّنَ الْغَافِلِينَ
و پروردگارت را از روى فروتنی و بیم، آهسته و آرام در دل خود و در هر صبح و شام یاد كن و از غافلان مباش.
#اعراف-آیه ۲۰۵
.
♥️🌿به {دختران تمدن ساز} بپیوندید🌿♥️
😍🌿♥️🍃
@yazainab314
"يَاصَاحِبَكُلِّنَجْوَی"
ایآنکهبههررازِنهانی،آگاهی:)🍃
#دلبرناب!
♥️🌿به {دختران تمدن ساز} بپیوندید🌿♥️
😍🌿♥️🍃
@yazainab314
یاد خدا...♡
#پروفایل✨
♥️🌿به {دختران تمدن ساز} بپیوندید🌿♥️
😍🌿♥️🍃
@yazainab314
4_5794056936961869784.mp3
12.45M
دنیا رو میخوام
برای نفس زدن تو روضه ها
دنیا رو میخوام
برای قدم زدن تو کربلا
دنیارو میخوام
برای حرم..:)❤️
♥️🌿به {دختران تمدن ساز} بپیوندید🌿♥️
😍🌿♥️🍃
@yazainab314
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊..🌼#استوری
♥️🌿به {دختران تمدن ساز} بپیوندید🌿♥️
😍🌿♥️🍃
@yazainab314
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#انتظار عشق❣
آقا جان!
ما به شدت دلمان
امام زمان میخواهد
#استوری
♥️🌿به {دختران تمدن ساز} بپیوندید🌿♥️
😍🌿♥️🍃
@yazainab314
بسم رب الشهدا و الصدیقین
با عنایت حضرت حق و ائمه اطهار(ع) شازدهمین ختم قرآن، هدیه میکنیم در روز جمعه به دوعشق پاک خدایی امام علی(ع)وخانم فاطمه زهرا(س) وامام محمدباقر(ع)و به نیت سلامتی وتعجیل در فرج امام زمان(عج)،سلامتی رهبرعزیزمان ،بیاد شهدای مظلوم زائران خانه خدا وبه نیت برطرف شدن ویروس منحوس کرونا ختم قرآن رااغاز میکنیم قربه الی الله
ان شاء الله که مثل بارهای گذشته ما را در این امر یاری میکنید
جز مورد نظرتون رو به این آیدی ارسال کنید
@yazahra4565
التماس دعا
♥️🌿به {دختران تمدن ساز} بپیوندید🌿♥️
😍🌿♥️🍃
@yazainab314
💫بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ💫
🔷ختم قرآن شماره16🔷
📆 تاریخ شروع:۱۳۹۹/۵/۳
🌺 نیت : هدیه می کنیم در روز جمعه به دوعشق پاک خدایی امام علی(ع)وخانم فاطمه زهرا(س) وامام محمدباقر(ع)و به نیت سلامتی وتعجیل در فرج امام زمان(عج)،سلامتی رهبرعزیزمان ،بیاد شهدای مظلوم زائران خانه خدا وبه نیت برطرف شدن ویروس منحوس کرونا
📆مهلت قرائت: یک هفته
جز 1: خانم اولادی✅
جز 2: خانم زهرا سادات✅
جز 3: خانم حج✅
جز 4:خانم حج✅
جز 5: خانمs✅
جز 6:خانم معصومه✅
جز 7: خانم اصغری✅
جز 8: خانم اصغری✅
جز 9:خانم الادری زارع✅
جز 10:گمنام✅
جز 11:گمنام✅
جز 12:گمنام✅
جز 13: گمنام✅
جز 14:گمنام ✅
جز 15:گمنام✅
جز 16: گمنام✅
جز 17: خانم فاطمه سادات✅
جز 18:سادات حسینی✅
جز 19:خانم محمدیان✅
جز 20:خانم آقاجانی✅
جز 21:خانم فاطمه سادات✅
جز 22:خانم آرزو✅
جز 23:خانم آرزو✅
جز 24:خانم مصباح✅
جز 25:خانم غفاری✅
جز 26:دخترزهرا✅
جز 27:خانم محمدنژاد✅
جز 28:خانم فاطمه سادات✅
جز 29: خانم زهرا✅
جز 30:خانم نیک پور✅
ان شاالله مثل دفعات قبل ما را دراین امر یاری بفرمایید
🕊 ☘️اللَّهُـمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّـدٍﷺ
وَآلِ مُحَمـَّدﷺوَ عَجِّـل فَرَجَهُـم☘️🕊
┅═ঊঈ☘️🌺☘️ঊঈ═┅
جز مورد نظرتون رو به این آیدی ارسال کنید
@yazahra4565
⚘اللّٰھـُمَّ ؏َجِّل لِوَلیِّڪَ الفَرَجْ
بحق باب الحوائج حضرت جواد الائمه علیه السلام
🌹ان شاءا... خیر کثیر دنیوی و اخروی ببینید.
♥️🌿به {دختران تمدن ساز} بپیوندید🌿♥️
😍🌿♥️🍃
@yazainab314
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
|° 💛🌸🕊 °|
دلــ نگرونِ شبِ اولم
نزار بیوفته اسمم از قلم
" حسین جان "🌿❤️
#استوری 📲
#نریمانپناھۍ🎤
#حسینجانم♥️
♥️🌿به {دختران تمدن ساز} بپیوندید🌿♥️
😍🌿♥️🍃
@yazainab314
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
••|📱|••
#استورے♡
•
خوشبختےیعنے😌✨🕊●
.
🕊♥️🌿به {دختران تمدن ساز} بپیوندید🌿♥️
😍🌿♥️🍃
@yazainab314
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یادته !!؟
کفران نعمت شد رفیق ..
😔😭
🕊✨🥀#استوری
♥️🌿به {دختران تمدن ساز} بپیوندید🌿♥️
😍🌿♥️🍃
@yazainab314
#چادرانہ♥️🍃
با غرور قدم بگزار دختر چادرے!😎
تو یڪ نیلوفرے!✨
یڪ دختر ناز!💛
یڪ دختر شیرین!🍯
بخند دختر چادرے!☺️🌈
یڪ دنیا پشت توست!🌏💫
دنیا دست هایش زیر پاےتوست!😇
تو باارزشے نیلوفر من!👑🍀
دختر چادرے!
#چادرم_افٺخارمہ♥️✌️🍀
♥️🌿به {دختران تمدن ساز} بپیوندید🌿♥️
😍🌿♥️🍃
@yazainab314
#رمان_پلاک_پنهان😍
#قسمت_نود_و_هفتم
آرام آرام جلو رفت ،ترس و اضطرابی بر جانش افتاده بود،روبه روی اولین واحد
ایستاد، برای فشردن زنگ تردید داشت،اما باید هر چه زودتر پرونده ها را تحویل
سردار بدهد و به خانه دایی محمد برود،سریع زنگ را فشرد.
بعد از چند ثانیه در را باز شد،سمانه سرش را باال اورد که....
سمانه با دید مرد غریبه ای قدمی به عقب برگشت و آرام گفت:
ــ ببخشید فک کنم اشتباه اومدم
مرد غریبه لبخندی زد و گفت:
ــ اگه مهمون سردار هستید،بگم که درست اومدید
سمانه نفس راحتی کشید.
ــ بله با سردار احمدی کار داشتم.
یاسر ا جلوی در کنار رفت و تعارف کرد؛
ــ بفرمایید داخل تو پذیرایی هستن
سمانه وارد خانه شد با کنجکاوی به اطراف نگاه می کرد ،با صدای یاسر برگشت؛
ــ من دارم میرم به سردار بگید لطفا،خداحافظ
ــ بله حتما،بسالمت
با بسته شدن در ،از راهرو گذشت و،وارد پذیرایی شد،اول فکر میکرد خانه ی سردار
است اما با دیدن خالی از اثاث میتوانست حدس بزد این خانه هم مانند خانه ی کمیل
است.
نگاهی به اطراف انداخت با دیدن قامتی مردانه که پشت به او ایستاده بود،شکه شد.
میدانست که سردار نیست،در دل غر زد؛
ــ امروز همه رو میبینم جز خود سردار
صدایش را صاف کرد و گفت:
ــ سالم ببخشید سردار هس...
با چرخیدن قامت مردانه و شخصی که روبه روی سمانه ایستاد،سمانه با چشم های
گرد شده به تصویر مقابلش خیره شده.
آرام و ناباور زیر لب زمزمه کرد:
ــ ک..کمیل
دیگر نای ایستادن نداشت،پاهایش لرزیدن و قبل از اینکه بر زمین بیقتد دستش را به
دیواررفت.
کمیل سریع به سمتش رفت،اما با صدای سمانه سرجایش ایستاد
ــ جلو نیا
ــ سمانه
ــ جلو نیا دارم میگم
کمیل لبخند غمگینی زد و گفت:
ــ آروم باش سمانه ،منم کمیل
سمانه که هیچ کطوم از اتفاقات اطرافش را درک نمی کرد با گریه جیغ زد.
ــ دروغه ،دارم خواب میبینم دروغه
کمیل به سمتش خیز برداشت و تا میخواست دستانش را بگیرد ،سمانه ا او فاصله
گرفت و دستانش را روی گوش هایش نگه داشت و چشمانش را محکم فشرد و باهمان
چشمان اشکی و صداز بلند فریاد زد:
ــ من االن خوابم،اینا همش یه کاب*و*سه،مثل همیشه دارم تو خیاالتم تورو تصور
میکنم،دروغه ،دارم خواب میبینم
کمیل نگاهی به سمانه که در گوشه ای در خود جمع شده بود،انداخت.
سمانه گریه می کرد و هر از گاهی آرام زیر لب زمزمه می کرد"دروغـــــه"
کمیل با دیدن جسم لرزان و چشمان سرخ سمانه ،عصبی مشتی بر روی پایش
کوبید،از اینکه نمی توانست او را آرام کند کالفه بود.
می دانست شوک بزرگی برای سمانه بود،اما نمی دانست چطور او را آرام کند ،می
دانست باید قبل از این دیدار،با او حرف زده می شد و مقدمه ای برای او میگفتند،اما
سردار خیلی عجله داشت که سمانه به این خانه بیاید.
سمانه که هنوز از دیدن کمیل شوکه شده بود،دوباره ناباور به کمیل نگاه انداخت،اما با
گره خوردن نگاهشان ،سریع سرش را پایین انداخت!
کمیل عزمش را جزم کرد؛
یک قدمی به سمانه نزدیک شد و جلویش زانو زد،دستش سمانه را گرفت که سمانه با
وحشت دستش را از دست کمیل بیرون اورد و نالید:
ــ به من دست نزن
ــ سمانه،خانومی من کمیلم،چرا با من اینهو غریبه رفتار میکنی
سمانه با گریه لب زد:
ــ تو تو کمیل نیستی،تو مرده بودی،کمیلم رفته
میم مالکیتی که سمانه در کنار نامش چسبانده بود،لبخندی بر لبانش نشاند،آرام شد
و گفت:
ــ زندم باور کن زندم،مجبور بودم برم،به خاطر این مملکت به خاطر تو ،خودم باید
این چهارسال میرفتم ، سخت بود برام اما منوباید میرفتم،سمانه باورم کن.
نگاهی به سمانه که با چشمان سرخ به او خیره شده بود،انداخت
دستان سردش را در دست گرفت،وقتی دید سمانه واکنشی نشان نداد،دستانش را
باال آورد و دو طرف صورت خودش گذاشت.
ـــ حس میکنی ،این منم کمیل،اینجوری غریبانه نگام نکن سمانه،داغونم میکنی
سمانه که کم کم از شوک بیرون امد و با گریه نالید:
#رمان_پلاک_پنهان😍
#قسمت_نود_و_هشتم
ــ پس چرا رفتی چرا؟چرا نگفتی زنده ای
ــ ماموریت بود،باید میرفتم،میترسیدم!نمیتونستم بهت بگم،چون نباید میدونستی
سمانه که اوضاعش جوری بود که نمی توانست نگرانی و دالیل کمیل را درک کند همه
ی کارهای کمیل را پای خودخواه بودنش گذاشت.
با عصبانیت دستانش را از صورت کمیل جدا کرد و کمیل را پس زد،از جایش بلند
شود و فریاد زد:
ــ چرا اینقدر خودخواهی؟چرا.به خاطر کارو هدفت منو از بین بردی؟
ضربه ای بر قلبش زد و پر درد فریاد زد؛
ــ قلبمو سوزوندی،چهارسال زندگیو برام جهنم کردی؟چرااا
کمیل با چشمان سرخ به بی قراری و فریادهای سمانه خیره شده بود،با هر فریاد
سمانه و بازگو کردن دردهایش،کمیل احساس می کرد خنجری در قلبش فرو می
رفت.
ــ خاله شکست،گریه کرد،ضجه زد،برای چی؟
همه ی این چهارسال دروغ بود؟
عصبی و ناباور خندید!!
ـــ این نمایش مسخره رو تموم کن،تو کمیل نیستی ، کمیل خودخواه نبود!
کمیل سرش را پایین انداخت تا نگاهش به چشمان سمانه گره نخورد.
سمانه کیفش را از روی زمین برداشت و سریع به سمت در خانه رفت،کمیل با شنیدن
صدای قدم های سمانه ،سریع از جا بلند شد و با دیدن جای خالیه سمانه به طرف
دوید.
با دیدن سمانه که به طرف ماشین خودش می رفت،بلند صدایش کرد:
ـــ سمانه،سمانه صبر کن
اما سمانه با شنیدن صدای کمیل ،به کارش سرعت بخشید و سریع سوار ماشین شد
وآن ر،ا روشن کرد، پایش را روی پدال گاز فشرد.
کمیل
دنبالش دوید،اما سریع به طرف پارکینک برگشت،سوار ماشین شد،همزمان با روشن
کردن ماشین و فشردن ریموت در پارکینگ،شماره ی یاسر را گرفت.
بعد از چند بوق آزاد صدای خسته ی یاسر در گوش کمیل پیچید؛
ــ جانم کمیل
در باز شد و کمیل سریع ماشین را از ماشین بیرون آورد و همزمان که دنده را جابه جا
می کرد گفت:
ــ سمانه،سمانه از خونه زد بیرون،نتونستم آرومش کنم،االن دارم میرم دنبالش از
طریق gpsبهم بگو کجاست
صدای نگران و مضطرب یاسر ،کمیل را برای چندلحظه شوکه کرد!!
ــ چی میگی کمیل؟وای خدای من
ــ چی شده یاسر؟
ــ گوش کن کمیل،االن جون زنت در خطره هرچقدر سریعتر خودتو بهش برسون
کمیل تشر زد:
ــ دارم بهت میگم چی شده؟
ــ االن مهم نیست چی شده.فقط سریع خودتو به سمانه برسون
کمیل مشتی به فرمون زد و زیر لب غرید:
ــ لعنتی لعنتی
بعد از چند دقیقه یاسر موقعیت سمانه را با ردیابیه گوشی همراهش ،را برای کمیل
فرستاد.
کمیل بعد بررسی موقعیت سمانه پایش را روی پدال گاز فشرد.
با دیدن ماشین سمانه نفس راحتی کشید.
اما با پیچیدن ماشینی بین ماشین او و سمانه اخم هایش در هم جمع شدند.
ــ یاسر هستی؟
یاسر که از طریق گوشی باهم در ارتباط بودند،گفت:
ــ بگو میشنوم
ــ یه ماشین االن پیچید جلو ماشین من و سمانه،خیلی مشکوکه
ــ آره دارم میبینم
ــ باید چیکار کنیم
ــ باید حتما با همسرت در ارتباط باشی
ــ من شماره ای ندارم
ــ من وصلش میکنم به تو،اما قبلش من براش کمی توضیح بدم اینجوری بهتره
ــ خودم توضیح میدم
ــ کمیل وقتی صداتو بشونه مطمئن باش قطع میکنه.
ــ باشه
کمیل دوباره نگاهی به ماشین انداخت تا شاید بتواند از سرنشین های ماشین اطالعی
داشته باشد،اما شیشه های دودی ماشین مانع این قضیه می شدند.
بعد از چند دقیقه ،صدای ترسان سمانه در اتاقک ماشین پیچیید:
ــ کمیل
از صمیم قلب میخواهم
برای همه آرامش ببارد
شبتون قشنگ🌙⭐️
♥️🌿به {دختران تمدن ساز} بپیوندید🌿♥️
😍🌿♥️🍃
@yazainab314
بسم رب الشهدا و الصدیقین
با عنایت حضرت حق و ائمه اطهار(ع) شازدهمین ختم قرآن، هدیه میکنیم در روز جمعه به دوعشق پاک خدایی امام علی(ع)وخانم فاطمه زهرا(س) وامام محمدباقر(ع)و به نیت سلامتی وتعجیل در فرج امام زمان(عج)،سلامتی رهبرعزیزمان ،بیاد شهدای مظلوم زائران خانه خدا وبه نیت برطرف شدن ویروس منحوس کرونا این ختم هم به همت شما دوستان به پایان رسید.
اجرهمه باامیرالمومنین(ع)
♥️🌿به {دختران تمدن ساز} بپیوندید🌿♥️
😍🌿♥️🍃
@yazainab314
ذکر روز شنبه ..
یا رب العالمین📿
۱۰۰ مرتبه📿
🌸🌸🌸
🌺🌺
🌼التماس دعا😍
💞✨💞✨💞✨💞✨💞✨💞
✳️ دعای پیش ازخواندن قرآن ✳️
اَللّهُمَّ بِالحَقِّ اَنزَلتَهُ و بِالحَقِّ نَزَلَ ، اَللّهُمَّ عَظِّم رَغبَتی فیهِ وَاجعَلهُ نُوراً لِبَصَری وَ شِفاءً لِصَدری وَ ذَهاباً لِهَمّی وَ غَمّی وَ حُزنی ، اَللّهُمَّ زَیِّن بِهِ لِسانی وَ جَمِّل بِهِ وَجهی وَ قَوِّ بِهِ جَسَدی وَ ثَقِّل بِهِ میزانی ، وَارزُقنی تِلاوَتَهُ عَلیٰ طاعَتِکَ ءاناءَ اللَّیلِ وَ اَطرافَ النَّهارِ ، وَاحشُرنی مَعَ النَّبِیِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الاَخیار..
💞✨💞✨💞✨💞✨💞✨💞
♥️🌿به {دختران تمدن ساز} بپیوندید🌿♥️
😍🌿♥️🍃
@yazainab314
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ختم_روزانه_قران🌸✨
صفحه چهارم
به نیابت از شهید سردار حاج قاسم سلیمانی 💗
♥️🌿به {دختران تمدن ساز} بپیوندید🌿♥️
😍🌿♥️🍃
@yazainab314
💖🍃💖🍃💖🍃💖🍃
مطابق #محاسبات_نجومي
📅 #تقویم_نجومی_اسلامی_شنبه
چهارم مرداد ۱۳۹۹ هجری شمسی
چهارم ذی الحجه ۱۴۴۱ هجری قمری
۲۵ ژوئیه ۲۰۲۰ میلادی
👌 روز اول هفته را حتما با #صدقه آغاز کنید .
🌸 اذکار روز شنبه :
- یا رَبَّ العالَمین ( 100مرتبه )
- یا حی یا قیوم (1000 مرتبه)
- يا غني (1060 مرتبه) برای غنی گردیدن
🌸 این شنبه روز خوب و مبارکی است .و برای امور زیر خوب است:
🔹امور عقد و ازدواج
🔹زراعت و کشاورزی
🔹نقل و انتقال و جابجایی
🔹خرید و فروش و امور تجاری
🔹امور ساختمان سازی و بنایی
🔹آغاز علم آموزی و تعلیم تعلم
🔹امور درمانی و معالجات
🔹امور صید و شکار
☝مسافرت #مکروه است و خوف خطر میرود در صورت ضرورت حتما بعدازظهر و با #صدقه همراه باشد.
🌹نوزادی که امروز به دنیا بیاید حالش خوب است و خوب تربیت شود نرم دل و مهربان و محبوب باشد ان شالله.
✂ طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری خوب نیست و موجب غم و اندوه می گردد.
🚫 #خون_دادن یا #حجامت#فصد#زالو انداختن در این روز، از ماه قمری ، خوب نیست و موجب درد سر می گردد.
💢️ این شنبه برای #نوره_کشیدن (رفع موهای بدن با نوره) مناسب نیست.
👕 شنبه برای بریدن، دوختن، خریدن و پوشیدن #لباس_نو روز مناسبی نیست . طبق روایات آن لباس تا زمانی که بر تن آن شخص باشد موجب مریضی و بیماری و غم و اندوه می گردد.
🕧 وقت #استخاره در روز شنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۰ و بعداز اذان ظهر تا ساعت ۱۶
📚 منابع مطالب ما:
الدروع الواقیة سید بن طاوس ،سایت کانون قرآنی، وسائل الشيعه ؛ ج7 ، باب 190، حلیة المتقین، ختوم و اذکار، ج 1، ص 423، مفاتیح الجنان و بحارالانوار و تقویم المحسنین شیخ محدث کاشانی
💖🍃💖🍃💖🍃💖🍃
♥️🌿به {دختران تمدن ساز} بپیوندید🌿♥️
😍🌿♥️🍃
@yazainab314