eitaa logo
تـمَـدُّن سـازانِـ نـسـلِ ظُهـور
1.2هزار دنبال‌کننده
15.3هزار عکس
6.3هزار ویدیو
429 فایل
هُوَالرَّزّاق 🌸🍃گـروه فرهنگـی_اجتماعی تمـدن سـازان نسـل ظـهـور🍃🌸 سخنی وحرفی درخدمتیم👇 @yazahra4565 @nega_r83 📱پیجمون در اینستاگرام yazainab314 📢شرایط کپے ،تب و کارهای صورت گرفته شده @dokhtaran_Nassle_Zohor 🛍 کانال فروشگاه نسل ظهور @nassle_zohorr
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📸تصویری از مراسم شب گذشته که در شبکه های اجتماعی بازنشر زیادی داشته و مورد توجه قرار گرفته. 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 🖤🌿به {دختران تمدن ساز} بپیوندید🌿🖤 😭🏴🌿🖤🍃  @yazainab314 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
•|🍃°|شهادت میخوای؟! پس بدان ڪه . . . •|❣°| تنها ڪسانی می شوند ڪه شهید باشند…•|🌙°| •|🌼°|به این سادگی ها نیستـــــ •|💥°|باید قتلگاهی رقم زد•|🔥°| باید ڪُشت!! ←منیت را→ ←تڪبر را→ ←دلبستگی را→ ←غرور را→ ←غفلت را→ ←آرزوهای دراز را→ ←حسد را→ ←ترس را→ ←هوس را→ ←شهوت را← ←حب دنیا را← باید از خود گذشت•|👣°| •|✌️🏻°|باید ڪشت «نَفس» را شهادت دارد!•|🥀°| •|💔°|دردش ڪُشتن " لذت " هاست... باید شویم تا شهید شویم! بايد اقتدا كرد به شهدا•|💛°| ∞| ♡ʝσiŋ🌱↷ 🖤🌿به {دختران تمدن ساز} بپیوندید🌿🖤 😭🏴🌿🖤🍃  @yazainab314
"خوشبختی" همیشه داشتنِ چیزی نیست خوشبختی گاهی لذت عمیق از نداشته‌هاست!  ⛱ 🖤🌿به {دختران تمدن ساز} بپیوندید🌿🖤 😭🏴🌿🖤🍃  @yazainab314
⟮°~💜~°⟯ . 𝓼𝓽𝓪𝓻𝓼 𝔀𝓲𝓵𝓵 𝓫𝓵𝓸𝓼𝓼𝓸𝓶 𝓲𝓷 𝓽𝓱𝓮 𝓭𝓪𝓻𝓴𝓷𝓮𝓼𝓼, 𝓿𝓲𝓸𝓵𝓮𝓽𝓼 𝓫𝓵𝓸𝓸𝓶 𝓫𝓮𝓷𝓮𝓪𝓽𝓱 𝓽𝓱𝓮 𝓼𝓷𝓸𝔀 ستارھ‌هادرتاریکـےشکوفھ‌مۍدهندوگل‌هاۍبنفشھ‌درزیرِبرف! :) . 🌸^.^! 🖤🌿به {دختران تمدن ساز} بپیوندید🌿🖤 😭🏴🌿🖤🍃  @yazainab314
19.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خاطره ای از شهید حمید باکری به نقل از سردار سلیمانی در روز شهادت شهید مهدی باکری 🖤🌿به {دختران تمدن ساز} بپیوندید🌿🖤 😭🏴🌿🖤🍃  @yazainab314
ثواب شگفت انگیز کمک کردن به دیگران و دعا😍 📚 🖤🌿به {دختران تمدن ساز} بپیوندید🌿🖤 🌿🖤🍃  @yazainab314
سلام روزتون مهدوی 🌹14 صلوات🌹 برای سلامتی وظهور اقا بفرسین تا ان شاالله قسمت جدید رو بذارم😊
☀️هوالحبیب 🦋 🍄 📝به قلم ☔️ 📂 🖇 سلام .ممنونم.داشتم خدمت ایشون میگفتم که اصلا نگران خونه نباشند بهترین خونه رو تقدیمشون میکنم. صدای تو دماغی و پر از عشوه اش زیادی روی اعصابم رژه میرفت. با اخم اندکی که روی پیشانی ام نشسته بود با اکراه جواب دادم _که اینطور. در حالی که کیان را برانداز می کرد با لحن لوسی گفت _آقای شمس نمیخواین خونه رو به من نشون بدید انگار نه انگار که من هم وجود دارم ،آن لحظه دلم میخواست کاری کنم تا لبخند از روی لبهای رژ زده اش محو شود. چه معنا داشت روبه رویم بایستد و برای عشق جانم ،عشوه بریزد. کیانم با لبخند زیبایی به من نگاهی انداخت _عزیزم میشه لطفا شما راه رو به ایشون نشون بدی _حتما عزیزم با اکراه خانم فخاری را تا داخل ساختمان همراهی کردم. او مشغول نگاه کردن به کل ساختمان شد. من همان درب ورودی به انتظار کیان ایستادم. کمی که گذشت مرد جذابم با لبخند به سمتم آمد. _چرا اینجا ایستادی بانو _منتظر شما بودم آقا به چشمان پر از عشق کیان خیره شدم .من جان میدادم برای چشمانی که هیچ وقت به گناه باز نشده بود. با صدای تو دماغی خانم فخاری چشم از کیان کندم و به او چشم دوختم _اقای شمس من خونه رو کامل دیدم .نیاز به تغییرات زیادی نداره .اگر شما نظر خاصی برای خونه دارید بگید وگرنه من نظرم رو بگم کیان با لبخند به من چشم دوخت _به نظرم این خونه نیاز به تغییرات زیادی داره.لطفا یه خونه طراحی کنید که لیاقت همسرم رو داشته باشه.هرچقدر هزینه اش بشه، مهم نیست!روژان جان، شما نظری واسه خونه نداری عزیزم؟ _خب من یه خونه مدرن نمیخوام .یه خونه میخوام که روح زندگی توش جریان داشته باشه . این خونه رو همین شکلی دوست دارمفقط یه تغییرات کوچیک کنه.دلم میخواد ترکیب خونه سفید ، آبی روشن و صورتی کم حال باشه.من یه خونه ایرانی میخوام &ادامه دارد...