Mirdamad-Doa-Salamati.mp3
747.2K
#قرار_هر_صبح ☘
💠دعــای ســـلامتی امــام زمــــان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)💠
🔸بسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیم🔸
💟"اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ، فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً، حَتَّی تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"💟
#اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَج 🤲🏻
シ︎ ❥︎ @yazainab314
107571_760.mp3
3.62M
#قرار_هر_صبح ☘
💠 دعـــــــــــای فـــــــــــرج 💠
🔸بسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیم🔸
💟اِلهی عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کلمح الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ.💟
#اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَج 🤲🏻
シ︎ ❥︎ @yazainab314
هدایت شده از تـمَـدُّن سـازانِـ نـسـلِ ظُهـور
💞✨💞✨💞✨💞✨💞✨💞✨💞
✳️ دعای پیش ازخواندن قرآن ✳️
اَللّهُمَّ بِالحَقِّ اَنزَلتَهُ و بِالحَقِّ نَزَلَ ، اَللّهُمَّ عَظِّم رَغبَتی فیهِ وَاجعَلهُ نُوراً لِبَصَری وَ شِفاءً لِصَدری وَ ذَهاباً لِهَمّی وَ غَمّی وَ حُزنی ، اَللّهُمَّ زَیِّن بِهِ لِسانی وَ جَمِّل بِهِ وَجهی وَ قَوِّ بِهِ جَسَدی وَ ثَقِّل بِهِ میزانی ، وَارزُقنی تِلاوَتَهُ عَلیٰ طاعَتِکَ ءاناءَ اللَّیلِ وَ اَطرافَ النَّهارِ ، وَاحشُرنی مَعَ النَّبِیِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الاَخیار..🌱
💞✨💞✨💞✨💞✨💞✨💞✨💞
★ به «تــمـــدن ســـازان 🕊
نــســـلـــ ظــهــور🌕» بپیوندید★
↓. 💎 .↓
@yazainab314
#ختم_روزانه_قران 🌸✨
#صفحه_دویست و هشتاد و هشت📜
★ به «تــمـــدن ســـازان 🕊
نــســـلـــ ظــهــور🌕» بپیوندید★
↓. 💎 .↓
@yazainab314
Page288.mp3
682.8K
#ختم_روزانه_قران 🌸✨
#صفحه_دویست و هشتاد و هشت📜
صوت🎶
★ به «تــمـــدن ســـازان 🕊
نــســـلـــ ظــهــور🌕» بپیوندید★
↓. 💎 .↓
@yazainab314
🌸🌸ختم چهارم🌸🌸
💠 ختم_یک_جزء_از_قرآن_کریم
📖 به صورت صفحه ای
🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻
💢سلام وعرض ادب✋
ان شاءالله به یاری خداوند خواندن جز بیست و نهم قرآن را به نیت شادی روح شهید حمید سیاهکالی مرادی هدیه میکنیم به حضرت زینب کبری(سلام الله علیها)
☑️سلامتی وتعجیل درظهورآقاصاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
☑️سلامتی رهبری عزیز
☑️شفای بیماران و ریشه کن شدن ویروس کرونا
☑️رفع مشکلات وگرفتاری ها
☑️شادی اموات ختم دهندگان
☑️سلامتی و حاجت روایی تک تک عزیزان
به صورت صفحه ای شروع میکنیم
❤️ جزء بیست و نهم: هدیه به حضرت زینب کبری(سلام الله علیها)
﷽📖ص۵۶۲:عبدالحسین ✅
﷽📖ص۵۶۳:عبدالحسین ✅
﷽📖ص۵۶۴:خانم حسنی ✅
﷽📖ص۵۶۵:گدای فاطمه ✅
﷽📖ص۵۶۶:خانم منافی✅
﷽📖ص۵۶۷:
﷽📖ص۵۶۸:
﷽📖ص۵۶۹:
﷽📖ص۵۷۰:خانم خسروی ✅
﷽📖ص۵۷۱:خانم خسروی ✅
﷽📖ص۵۷۲:خانم خسروی✅
﷽📖ص۵۷۳:خانم خسروی✅
﷽📖ص۵۷۴:خانم خسروی✅
﷽📖ص۵۷۵:خانم خسروی✅
﷽📖ص۵۷۶:خانم خسروی✅
﷽📖ص۵۷۷:خانم آهسته✅
﷽📖ص۵۷۸:خانم آهسته✅
﷽📖ص۵۷۹:خانم آهسته✅
﷽📖ص۵۸۰:خانم آهسته✅
﷽📖ص۵۸۱:خانم آهسته✅
🌺جزء خوانی امروز تقدیم به حضرت زینب کبری(سلام الله علیها) میشود🌺
🔵بزرگوارانی که تمایل ب شرکت دارند پیوی اطلاع بدهند تا صفحه مربوطه به نامشان ثبت شود🙏🏻
صفحه مورد نظرتون رو به این آیدی ارسال کنید
@yazahra4565
⭕️نکته صفحه ی مورد نظر درهمین روز باید خوانده شود.
❌حتما از قرآن عثمان طه استفاده شود.
باتشکر 🌹
التماس دعا🙏🏻
#ختم -قران
#ختم-چهارم
#جز-قرآن
#جز-بیست و نهم
#ختم -به-نیابت- از-شهدا
★ به «تــمـــدن ســـازان 🕊
نــســـلـــ ظــهــور🌕» بپیوندید★
↓. 💎 .↓
@yazainab314
اما،،،
جدّاً،،،
اساساً،،،
منطقاً،،،
مطلقاً،،،
واقعاً،،،
قلباً،،،
عقلاً،،،
#خداخیلیخداست( :
#بیایدماهمبندگیکنیم...کمکم!
«اگهحالثوابکردننداریمحداقل
گناهنکنیم🖐🏻🔗🌸»
#کمیبرایرضایتخداقدمبرداریم••͜
シ︎ ❥︎ @yazainab314 ⇦
اول خرداد سالروز شهادت
#مسیح_کردستان
#استورے
★ به «تــمـــدن ســـازان 🕊
نــســـلـــ ظــهــور🌕» بپیوندید★
↓. 💎 .↓
@yazainab314
06.mp3
4.78M
❌🎧 شرح کتاب #آن_سوی_مرگ
🔺 #جلسه_۶
👈 داستان دوم: تجربه مرگ مهندس ساختمان
▪️صدای زنگ را شنیدم، با سرعت به سمت در رفتم، خواستم ضامن در را بکشم اما دستم از ضامن عبود کرد !!!
▪️بدنم از در رد شد! دفعتا به پشت در افتادم و برادرم را که پشت در بود دیدم!
▪️به او گفتم من اینجا هستم اما صدای من را نمیشنید..! یکهو در تاریکی فرو رفتم!
📚 مرور و بررسی کتاب #آن_سوی_مرگ
👤 توسط حجت الاسلام امینی خواه
★ به «تــمـــدن ســـازان 🕊
نــســـلـــ ظــهــور🌕» بپیوندید★
↓. 💎 .↓
@yazainab314
•『🌱』•
.
اگرمنبهآرزویمرسیدم
ودلازایندنیاکَندم . . .
بدانیدکهنالایقترینبندههآهم
میتوانندبهخواستاو،
بهبالاتریندرجاتدستیابند . . . !
#شهیدامیرحاجامینے
★ به «تــمـــدن ســـازان 🕊
نــســـلـــ ظــهــور🌕» بپیوندید★
↓. 💎 .↓
@yazainab314
.•°❁💕❁°•.
#رهبرانہ💚
#ڪلامآقا👤
توصیه میکنم این کتابهایی را که دربارهی شهدا نوشته شده، دربارهی ایثارگران دوران دفاع مقدّس نوشته شده و شخصیّتهای اینها را تشریح میکند، بخوانید؛ هم کتابهای شیرین و پرجاذبهای است، هم ذهن شما را با مسائل بسیاری آشنا میکند.
¹³⁹⁵/⁹/²³💌
★ به «تــمـــدن ســـازان 🕊
نــســـلـــ ظــهــور🌕» بپیوندید★
↓. 💎 .↓
@yazainab314
🌿✨
گفت:
خانهها در غیاب ساکنانشان خواهند مرد!
و سپس به قلبش اشاره کرد...
#محمود_درويش
★ به «تــمـــدن ســـازان 🕊
نــســـلـــ ظــهــور🌕» بپیوندید★
↓. 💎 .↓
@yazainab314
💢مدرسه خان، محل تحصیل ملاصدرای شیرازی
🔶روز یکم خرداد در تقویم ملی به نام صدرالمتالهین، ملاصدرای شیرازی ثبت شده است، فیلسوف بزرگ قرن یازدهم که حکمت متعالیه را در فلسفه شیعه پایهگذاری کرد و هنوز دانشمندان و دانشجویان فلسفه از حکمت وی بهرهمند میشوند.
@yazainab314 🌻
#عاشقانھ💝
«أنت تستحقُ شخصاً
يخافُ أن يخسرك»
تو لیاقت کسے رو دارے
کہ از اینکہ از دستت بده بترسہ!😌
#عربے_طوࢪ✌️
★ به «تــمـــدن ســـازان 🕊
نــســـلـــ ظــهــور🌕» بپیوندید★
↓. 💎 .↓
@yazainab314
🌾چفیه آقا
💢برادر #شهید ابراز می دارد:
وقتی پیکرش را داخل #قبر گذاشتم،از طرف همسر معززش گفتند محمود رضا سفارش کرده است چفیه ای که از آقا گرفته همراه او دفن شود؛جا خوردم؛نمیدانستم از #آقا چفیه گرفته؛رفتند چفیه را از داخل ماشین 🚗آوردند.
💢بردار #شهید تعریف میکند:یکی از دوستانش جمله ای عربی برای من پیامک کرده بود و اولش نوشته بود:این سخنی از #محمودرضاست. آن جمله این بود:《اذا کان المنادی زینب(س) فاهلا بالشهاده》یعنی:《اگر دعوت کننده زینب (س)باشد #سلام شهادت》.•°✨
★ به «تــمـــدن ســـازان 🕊
نــســـلـــ ظــهــور🌕» بپیوندید★
↓. 💎 .↓
@yazainab314
🌻🌿🌻🌿🌻
🌿🌻🌿🌻
🌻🌿🌻
🌿🌻
🌻
༻﷽༺
#پـارٺ_بیست_پنجم
#از_روزی_که_رفتی 🌻
رها لبخندی زد به احسان کوچک...
_اسمت چیه؟
_رها!
_من رهایی صدات کنم؟
لبخند رها روی چهرهاش وسیعتر شد:
_تو هر چی دوست داری صدام کن!
_رهایی من گشنمه شام میدی؟
_چی میخوری؟ کباب بیارم؟
_نه! دوست ندارم؛ کشک بادنجون دوست دارم!
رها صورتش را بوسید و گفت:
_کشک بادنجون نه کشک بادمجون!
احسان پاهایش را تاب داد:
_همون که تو میگی، میدی؟
_اینجا ندارم که... برو از روی میز بیار بهت بدم.
احسان اخم در هم کشید:
_اونجا نیست؛ کلی نقشه کشیدم که بذارن بیام اینجا که از تو بگیرم، آخه
میگن من نباید بیام پیش تو!
رها آه کشید و به سمت یخچال رفت:
_صبر کن تا برات درست کنم.
رها مشغول کار بود:
_تعریف کن چه نقشهای کشیدی بیای اینجا؟
_هیچی جون تو رهایی!
-جون خودت بچه!
مردش بود.صدای همان .. همسرش! رها لحظهای مکث کرد و دوباره به کارش ادامه داد.
در ادامه با ما همراه باشید ☂
シ︎ ❥︎ @yazainab314 ⇦🌻 🌿🌻 🌻🌿🌻 🌿🌻🌿🌻 🌻🌿🌻🌿🌻
🌻🌿🌻🌿🌻
🌿🌻🌿🌻
🌻🌿🌻
🌿🌻
🌻
༻﷽༺
#پـارٺ_بیست_شش
#از_روزی_که_رفتی 🌻
_یعنی با صورت رفتی تو ظرف سالاد
هیچی نبود؟ بعدشم،آقا احسان کشمشم
دم دارهها، رها چیه میگی؟ رها جونی،
رها خانومی، خاله رهایی چیزی بگوبچه!
_من و رها با هم این حرفا رو نداریم که
مگه نه رها؟
-رهایی؟!
_گیر نده دیگه عمو صدرا!
_راستی رها...
احسان به میان حرفش پرید:
کشمشم دم دارهها! زنعمو رویا بشنوه
ناراحت میشهها!
مامانم گفته که نباید اسم رهایی رو
جلوی زنعمو رویا بیاری، میگه طفلی
دلش میشکنه!
_ساکت باش بچه، بذار حرفمو بزنم!
رها یهکم کشک بادمجون به من میدی؟
رها نگاهی به ظرف کشک بادمجانی
انداخت که برای احسان آماده کرده
بود.نصف آن را در بشقابی ریخت و به
سمت همسرش گرفت،همسری که هنوز
هم چهرهاش را ندیده بود.
_نده رهایی، اون مال منه!
_برای شما هم گذاشتم نگران نباش!
احسان لب برچید:
_اما من میخوام زیاد بخورم!
_خیلی زیاد برات گذاشتم.
صدرا رفته بود. رها هم لقمه لقمه به
دست احسان میداد... احسان شیرین
زبان بود، لبخند به لب میآورد. مثل
وقتهایی که احسان بود، آیه بود،سایه
بود، مادر بود.
_آخیش! یه دل سیر خوردم... خدا بگم
چیکار کنه این شوهرتو رهایی!
رها با چشمهای گرد شده به احسان نگاه کرد:
در ادامه با ما همراه باشید ☂
シ︎ ❥︎ @yazainab314 ⇦🌻 🌿🌻 🌻🌿🌻 🌿🌻🌿🌻 🌻🌿🌻🌿🌻
🌻🌿🌻🌿🌻
🌿🌻🌿🌻
🌻🌿🌻
🌿🌻
🌻
༻﷽༺
#پـارٺ_بیست_هفتم
#از_روزی_که_رفتی 🌻
_شوهرم
_آره دیگه، کشک بادمجون منو برداشت
برد و خورد. یکی نیست بگه توکه هر روز
برات غذا درست میکنه، عین من بدبخت
نیستی که مامانش از بوی غذا بدش میاد
و غذا نمیپزه!
-کم پشت سر مادرت حرف بزن احسان
خان!
_چشم پدر من!
-بیا بریم دیگه! مامانت الان عصبانی
میشهها!
احسان از میز پایین پرید و مقابل رها
ایستاد، دستش را گرفت و به سمت خود
کشید... رها روی زانو مقابل او نشست.
_تو خیلی خوبی رهایی،مامان میگه عمو
صدرا حیف شد؛ اما تو خیلی خوبی! من
خیلی دوستت دارم، میشه با من دوست
بشی؟!
رها احسان را در آغوش کشید:
_مگه میشه که نشه عزیز دل رها؟
احسان در آغوش رها بود که صدای صدرا
آمد:
_تو که هنوز اینجایی، برو پیش مامانت تا
جیغ جیغش شروع نشده!
احسان نگاهی به صدرا کرد:
_خب رهایی رو دوست دارم، رهایی هم
منو دوست داره!
احسان رفت... رها بلند شد و خود را
مشغول کار کرد، صدرا رفت.
نمیدانست چرا بیتاب است؛ نمیدانست
چرا پاهایش گاه به این سمت کشیده
میشود!
صدای زنی را از پشت سرش شنید.شب
سختی برای رها بود و انگار این سختی
بی پایان شده بود:
-پس رها تویی؟ تو صدرا رو از من
گرفتی؟ تو آرزوهای منو خراب کردی؟
امِل عقب مونده! تو با این چادر گلگلی!
تو لیاقت همصحبتیبا خانوادهی ما رو
هم نداری!
در ادامه با ما همراه باشید ☂
シ︎ ❥︎ @yazainab314 ⇦🌻 🌿🌻 🌻🌿🌻 🌿🌻🌿🌻 🌻🌿🌻🌿🌻
🌻🌿🌻🌿🌻
🌿🌻🌿🌻
🌻🌿🌻
🌿🌻
🌻
༻﷽༺
#پـارٺ_بیست_هشتم
#از_روزی_که_رفتی 🌻
رها هیچ نگفت...خوب میدانست که باید
سکوت کند. سکوت کردن را از مادرش
یاد گرفته بود.
_دوست ندارم جلوی چشم صدرا باشی؛
البته دخترایی مثل تو به چشم اون
نمیان! از خانوادهی قاتل برادرشی!توی
این خونه هیچی نیستی؛اما بازم دوست
ندارم دور و برش بچرخی!
_چی شده رویا جان؟
رویا پوزخندی زد:
_اومده بودم هووم رو ببینم!
_این حرفا چیه میزنی؟ ما صحبت کردیم.
_صحبت چی؟ اسم این دختره تو شناسنامهی توئه! چرا نذاشتی عقد
عموت بشه؟ اون تصمیم گرفت جای
قصاص این دختر رو بگیره،چرا نذاشتی؟
چرا زندگیمونو خراب کردی؟
_آروم باش رویا، این حرفا چیه می زنی؟!
ما قبلا دربارهی این موضوع صحبت
کردیم!
رویا اشک ریخت، حس کسی را داشت
که اموالش را غارت کردهاند.
_زندگیمونو خراب کردی!
_این حرفا چیه؟ هیچی عوض نشده!الان
قرار شده که بعد سالگرد سینا مراسم
بگیریم و بریم سر خونه زندگیمون، رها
هم پیش مامان میمونه!
_من طبقهی بالا زندگی کنم، اینم طبقه
پایین؟ که همهش جلوی چشمت باشه؟
_رویا... الان خرابش نکن، بعدا صحبت
کنیم!
با رویا از آشپزخانه خارج شدند و رفتند.
بدون توجه به دختری که قبلش درد می
کرد، بدون توجه به قرصی که در دستان
لرزانش داشت، بدون توجه به اشکهایی
که روی صورتش غلتان بود.
شب سختی بود برای معصومه، برای
رویا، برای صدرا و برای رها... شبی که
سخت بود، اما گذشت.
در ادامه با ما همراه باشید ☂
シ︎ ❥︎ @yazainab314 ⇦🌻 🌿🌻 🌻🌿🌻 🌿🌻🌿🌻 🌻🌿🌻🌿🌻
هدایت شده از تـمَـدُّن سـازانِـ نـسـلِ ظُهـور
+ الــوالــو🧐🖐🏻بندھۍ
من؟وقتنمازھ😃👐🏻-!
+ بلندشـوبندھۍمــن
نــمازاولوقتازهمہ
چـیزمہـمتࢪھ💛✨
آغــوشمنهمیشھبراۍتوبازھ🙃💕
_ پاشوࢪفیق،نمازتســࢪدمیشھها💔
#منتظࢪھعبادتشکنیا 🖐🏻🌱
シ︎ ❥︎ @yazainab314 ⇦
•°•|💚|•°•
#حرف_حساب
•یهاستادداشتیـممےگفت:
+ اگه درسمےخونینبگینبراامام زمان
اگه مهارتڪسبمےکنیننیتتونباشه
براےمفیدبودنتو
دولتامامزمان♥️🌱
اگہ ورزشمےکنینامادگےبراے
دوییدنتوحکومتڪریمهآقاباشه
اینجورے میشیم⇓
سـربازقبلازظهـور :)
#جهاد
シ︎ ❥︎ @yazainab314 ⇦