eitaa logo
یــا ضــامــن آهــو
414 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
1.5هزار ویدیو
6 فایل
⚫️ارتباط با قرآن 🔘زندگی نامه اهل بیت ⚪️ادعیه 🔴شهدا Mohamad3990 ایدی ادمین برای ثبت نظرات و پیشنهاد شما عزیزان💖💖 تبلیغات شما بزرگواران را با کمترین هزینه (توافقی) پذیرا هستیم
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷امیرالمومنین امام علی (علیه السلام) : *🍃مهمان خود را اکرام کن ، هر چند حقیر باشد و در مقابل پدر و معلم خود به ادب برخیز ، هر چند امیر باشی.* 📚غررالحکم ، ج۲ ، ص۱۹۱ ‌کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
❣همیشه ازصبح که از خواب بیدار می شویم    باخودمون این  عبارت جادوئی رو  تکرار کنیم . "جایی که راه نیست خدا راه می گشاید"🪷🌸 سعی کنیم تمرین کنیم   تا ملکه ذهنمون بشه...‌ مشکل چه کوچک چه بزرگ واقعا این عبارت حس فوق العاده ای به ما تزریق  میکنه... حس اینکه نیروی بسیار بزرگی  پشت سر  ماست ...‌نیروی بزرگی که همیشه و در همه حال حامی ماست . واقعا اگه  به این باور  برسیم ،  درها یکی یکی به روی ما باز میشود ....  پس بیاییم هر روز و هر لحظه بطور مدام با خودمان این ذکر را تکرار کنیم . 🌷جایی که راه نیست ، خدا راه می گشاید .🌷 🤲🤲🤲🤲🤲🤲🤲 کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
مراقب قیمت اعتماد باشید اعتماد مثل اشک چشـــــم میمونه از چشم که افتاد دیگه بر نمیگرده... برگرده هم مثل روز اول هرگز نمیشه...! کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
❣بخشش را "بخش کن"... محبت را "پخش کن" ... غضب "پریشانی" است... نهایتش "پشیمانی" است ... هر چه "بضاعتمان" کمتراست ... "قضاوتمان" بیشتر است... با "خویشتنداری" ... "خویشاوند داری" ... به "خشم" ... "چشم" نگو ... انسان "خوشرو" ... گل "خوشبو" ست. "دوست داشتن" ... را "دوست بدار". از" تنفر " ..."متنفر"باش به "مهربانی" .. "مهر" بورز با "آشتی" .... "آشتی" کن و از "جدایی" ..."جدا "باش…. ‌کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
*💎 با اخباری که می‌شنویم چگونه برخورد کنیم؟* 🔻أمیرالمؤمنین امام على عليه‌السلام: *اعـْقِلُوا الْخـَبَرَ إِذا سَمِعْتُـمُوهُ عَقْـلَ رِعايـَةٍ لاَ عَقْـلَ رِوايـَةٍ، فَإِنَّ رُوَاةَ الْعِلْمِ كَثِيرٌ، وَ رُعَاتَهُ قَلِيلٌ* ❇️ چون خبرى را شنيديد همانند ژرف‌انديشان و نه چون ظاهربينان ژرف در آن بينديشيد و تنها به شنيده خود بسنده نكنيد؛ زيراكه روايت‌گران دانش بسيارند و رعايت كنندگانش اندك. 📚 نهج البلاغه، الكلمات: ۹۸ ‌ کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
♨️صلوات خاصّه حضرت بقیّه الله عجل‌الله‌ تعالی‌فرجه 🔹 صلوات خاصّه عجل‌الله‌تعالی‌فرجه که حضرت جعفر آقای مجتهدی در زمان حیات به افراد خاصی تعلیم داده بودند: 🔅«اَللّهُمّ صَلِّ عَلَی الْکَهْفِ الْحَصِینْ وَ غِیاثِ الْمُضْطَرِّ الْمُسْتَکین، حُجَّتِکَ وَ کَلِمَتِکَ النّامُوسِ الْاَکْبَر اَلْاِمامِ الْمَهْدیِّ الْمُنْتَظَر اَللّهُمَّ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ سَهِّلْ مَخْرَجَه، وَاجْعَلْنا مِنْ اَنْصارِهِ وَ اَعْوانِهِ وَالْفائِزینَ بِلِقائِهِ.» 📚 کتاب «لاله‌ای از ملکوت»، ج ۱ الحمدالله کما هو اهله کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
🌷داستان و پند🌷 🌹داستان عجیب زنی که با دعای امام زمان عج به دنیا برگشت🌹 ◀️این داستان هم جریان زنی هست که از دنیا می‌رود ولی با دعای امام زمان (عج) برمیگردد، اما نکته جالب این داستان جریان ملاقات ایشان با حضرت علی (ع) هست که خواندنیست: ✨نقل از علامه طهرانی: یكی از اعاظم‌ نجف‌ أشرف‌ برای من‌، نقل‌ کرد كه‌: ما از نجف‌‌ عیال‌ اختیار كردیم‌ و سپس‌ در فصل‌ تابستان‌ برای زیارت‌ صله‌ ارحام‌ عازم‌ ایران‌ شدیم‌. ⛅️آب‌ و هوای وطن ما به‌ عیال‌ ما نساخت‌ و مریض‌ شد و روز بروز مرضش‌ شدّت‌ كرد؛ و هر چه‌ معالجه‌ كردیم‌ سودمند نیفتاد و مشرف‌ به‌ مرگ‌ شد. ✨من‌ دیدم‌ عیالم‌ فوت‌ میكند و‌ باید تنها به‌ نجف‌ برگردم‌ و در پیش‌ پدرش‌ و مادرش شرمنده‌ میشوم‌، حال‌ اضطراب‌ و تشویش‌ عجیبی در من‌ پیدا شد. ✨آمدم‌ در اطاق‌ مجاور‌ دو ركعت‌ نماز خواندم‌ و توسّل‌ به‌ امام‌ زمان‌ (عج‌) كردم‌ و با نهایت‌ تضرّع‌ عرض‌ كردم‌: یاولی الله‌! زن‌ مرا شفا دهید، ✨آمدم‌ در اطاق‌ عیالم‌، دیدم‌ نشسته‌‌ و زار زار میگرید. ✨تا چشمش‌ به‌ من‌ افتاد گفت‌: چرا مانع‌ شدی؟ چرا نگذاشتی؟ ✨من‌ نفهمیدم‌ چه‌ میگوید، و تصوّر كردم‌ كه‌ حالش‌ بد‌ است‌. ✨بعد كه‌ قدری آب‌ به‌ او دادیم‌ گفت‌: عزرائیل‌ برای قبض‌ روح‌ من‌ با لباس‌ سفید آمد و بسیار زیبا و آراسته‌ بود، ✨به‌ من‌ لبخندی زده‌ و گفت‌: حاضر به‌ آمدن‌ هستی؟ گفتم‌: آری. ✨بعداً أمیرالمؤمنین‌ (ع)‌ تشریف‌ آوردند و با من‌ بسیار مهربانی كردند و بمن‌ گفتند: من‌ میخواهم‌ بروم‌ نجف‌، میخواهی با هم‌ برویم‌ به‌ نجف‌؟ ✨گفتم‌: بلی خیلی دوست‌ دارم‌ من‌ برخاستم‌ ‌آماده‌ شدم‌ كه‌ با آن حضرت‌ برویم‌، همینكه‌ خواستم‌ از اطاق‌‌ خارج‌ شوم‌ دیدم‌ كه‌‌ امام‌ زمان (عج)‌ آمدند و تو هم‌ دامان‌ ایشان‌ را گرفته‌ای. 🌹حضرت‌‌ به‌ امیرالمؤمنین‌ (ع) عرض‌ كردند: این‌ بنده‌ به‌ ما متوسّل‌ شده‌، حاجتش‌ را برآورید. 🌹حضرت‌ أمیر (ع) به‌ عزرائیل‌ فرمودند: به‌ تقاضای مرد مؤمن‌ كه‌ متوسّل‌ به‌ فرزند ما شده‌ است‌ برو؛ باشد تا موقع‌ معین‌. و أمیرالمؤمنین‌ از من‌ خداحافظی كردند و رفتند. 🔳چرا نگذاشتی من‌ بروم‌؟ 📕معادشناسی علامه طهرانی ج 1، ص 286 - 28 کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌟🌱🌟🌱🌟🌱🌟🌱🌟 🌸رمان آموزنده و کمی عاشقانه 🌸قسمت ۱۱۱ و ۱۱۲ _....که دیگه رفتار پیامبران الگوی امت قرار نگیره خودشون بشن همه کاره سبک زندگی مردم رو اونطوری که میخوان مدیریت کنن چون شیطان در ازای قدرتی که بهشون میده فقط یه چیز ازشون میخواد انسان ها رو بیار زیر پرچم من جمع کن تا من رو بپرستن و به حرف من گوش بدن برای همینم در یهود همون رفتارهای بت پرستانه اقوام گذشته متبلور شد همون سنت قربانی برای خدا همون انسان کشی همون جادو جنبل همون نسل حرام همش همونه! پیشنهاد میکنم مستندهای قربانی کردن انسان در بین یهودیان صهیونیست رو حتما ببینید...* البته صرفا تو حوزه فعالیتهای نمادین حبس نشدن کاملا سازمان یافته این سنتها رو در رفتارهاشون متبلور کردن هر روز هم بیشتر پیش رفتن اونقدر در طول تاریخ دسیسه چیدن و جنایت کردن که به جرئت میتونم بگم هر پدیده شوم تاریخی اتفاق افتاده پای اینا وسطه! چرا؟ چون عبد شیطانن شیطانم میگه برام قربانی بگیر توی همون کتاب انجیل شیطان که مبنای شیطان پرستی نوینه صراحتا این آموزه بیان شده: "برایم خون بریز خون انسانهای پاک خون کودک!" بخشیش همون مراسمات آئینی و نمادینه اما اصل مطلب ساختن ماشین کشتاره که دیگه خیلی تمیز و بدون دخالت دست این اتفاق بیفته... نگاهی به دفترم انداختم: _برگردیم به قرآن؛ آیه 41، با فرض شما که قرآن دستنوشته پیامبر اسلام باشه، جالب نیست این پیغمبر ادعا میکنه نشانه های خودش درون تورات به وضوح وجود داره؟ با چه منطقی و چه جرئتی همچین ادعایی میکنه مگه واقعا پیامبره که نشانه هاش توی تورات باشه مگه توراتم خودش نوشته؟ از قضا مخالفین سرسختش که آدمای باسوادی هم هستن و ارزش اجتماعی دارن و در به در دنبال یه آتو ازش هستن که زمینش بزنن بر متون تورات تسلط کامل هم دارن و با یه همچین ادعایی اگر غلط باشه میتونن آبروش رو ببرن بگن کو این تورات بیا نشونمون بده! پس چرا صدا از دیوار در میاد ولی از اینا نه! وجود این آیه در طول تاریخ دلیل بر عدم ردشه خب چرا؟ لابد واقعا یه چیزی هست دیگه اصلا اونهمه یهودی تو شمال مدینه چکار میکنن؟ به فرمان تورات دنبال منجی شون رفتن اونجا حتی نشانه های ظاهری منجی هم دقیق توی تورات آمده بوده* اونا پیامبر رو شناختن ولی چون نژادپرست بودن همه دردشون این بود چرا از این عربا باید منجی بیاد منجی باید از بین ما بنی اسرائیل که برگزیده هستیم باشه نه از بنی اسماعیل اصلا به این فکر کردید که تو اون ساختار عشیره ای عربی چرا مردم مکه که همشهری و هم عشیره ای پیامبرن و باهاشون پیوند خونی داره حرفش رو قبول نمیکنن و میخوان بکشنش.. ولی مردم مدینه ندیده براش دعوت نامه فرستادن؟! چون اونقدر این یهودی ها سالها نشانه های خروج منجی رو تو گوش مردم مدینه خونده بودن که اونها شناختنش! کتایون_آیه 48، صراحتا میگه شفاعت*‌ پذیرفته نمیشه! پس چرا شما به شفاعت اعتقاد دارید؟ _کلی جای دیگه هم گفته میشه! _یعنی همدیگه رو نقض میکنن آیه های قرآن؟ _به هیچ وجه! اونجاهایی که میفرماید اجازه شفاعت داده نمیشه خطاب به مشرکین و بت هاشونه که اعتقاد دارن شفیعشون هستن به مخاطب هر آیه توجه کن اما جاهای دیگه میفرماید به اذن خدا میشه شفاعت کرد و اینجا مخاطب بنده های صالح و مومن خدا هستن پس یه عده هستن که مومنین رو شفاعت میکنن! _کی ان اونا؟ _قطعا مهمترینشون پیامبر اسلامه در دیدگاه ما و اولیا و شهدا... دراین باره بعدا بیشتر توضیح میدم... از آیه 49 به بعد درباره بنی اسرائیل و موسی(ع) حرف میزنه اصولا قرآن دنبال قصه گویی نیست از سبک بیانش معلومه هیچ وقت هیچ قصه ای رو کامل نقل نمیکنه هرجا اونقدری از ماجرا رو که برای موضوع مدنظرش نیاز داده میاره فقط از نقل داستان پیامبران به دنبال استخراج پیامهای مد نظر خودشه برای همین لازمه منم یکم درباره داستان پیامبران توضیح بدم... اینو گفتم که سالهای بعد از یوسف برای بنی اسرائیل در مصر چقدر سخت میگذره تحقیر و اذیت و آزار و بیگاری و.. اینا بالاخره از این وضعیت خسته میشن و ظهور منجی شون رو از خدا میخوان تا نجات پیدا کنن و موسی متولد میشه حالا موسی در چه شرایطی متولد میشه؟ چند سال پیش از تولد موسی فرعون یک خواب میبینه خواب میبینه یک درخت از محله بنی اسرائیل در مصر رشد کرده و روی کاخش سایه انداخته وقتی خواب رو برای معبرهای معبد تعریف میکنه اونها پیش بینی میکنن که یک پسر بنی اسرائیلی که قراره متولد بشه حکومت تو رو دچار مخاطره میکنه و براساس جزئیات خواب این اطلاعات رو هم بهش میدن که سال تولدش سال فرد خواهد بود خب فرعون بر بنی اسرائیل تسلط کامل داره به راحتی دستور میده هر نوزاد پسری از این به بعد در سالهای فرد در بنی اسرائیل متولد شد ذبح بشه! موسی در چنین شرایطی و در سال فرد به دنیا میاد 🌱ادامه دارد..... 🌸نویسنده؛ بانو شین-الف کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
🌟🌱🌟🌱🌟🌱🌟🌱🌟 🌸رمان آموزنده و کمی عاشقانه 🌸قسمت ۱۱۳ و ۱۱۴ _...مادرش طبیعتا نمیخواد بچه بمیره دنبال یه راه چاره ای میگرده ولی تصمیمی که در نهایت میگیره تصمیم واقعا عجیبیه! بچه رو میزاره توی سبد و میندازه توی نیل!! آخه کی اینکارو میکنه بچه رو دست آب بسپری مگه از دست فرعون دادن امنیتش بیشتره؟ کدوم مادری اینکارو میکنه؟ علتش اینه که خدا هم در تورات و هم در قرآن میفرماید من به مادر موسی این امر رو وحی کردم و بهش گفتم بچه رو بنداز توی آب و نگرانش هم نباش من مراقبشم! و چه مراقبتی هم کرد ازش! سبد بچه دقیقا از نهری از نیل که از تفرجگاه فرعون رد میشد عبور کرد و مامورهای امنیتی فرعون دیدن از آب گرفتنش آوردنش و فرعون دیدش خب نمیتونست بفهمه این بچه بنی اسرائیلیه یا قبطی اما تصمیم میگیره بکشدش ولی همسرش آسیه مانع میشه میگه این بچه که آزاری نداره ما هم فرزندی نداریم بذار نگهش داریم خلاصه انقدر اصرار میکنه که فرعون بیخیال میشه و نگهش میداره بزرگش میکنه اما برخلاف تربیتی که بهش میده آخرش میگه من یکتاپرستم! حالا شما این رفتار رو چطور تحلیل میکنید؟ در جایگاه موسی آخه چه کاریه خوشی زده زیر دلت بچه فرعونی دیگه از این بالاتر به کجا میخوای برسی؟! اصلا وسط ارض مصر تو اون چند خدایی تو خونه فرعون یکتا پرستی رو از کجا آوردی! چجوری به ذهنت رسید؟ علی ای حال موسی بخاطر ابراز عقیده دیگه امنیت نداشت و مجبور شد از شهر فرار کنه و سالها به کوه پناهنده شد اونجا با یه پیغمیر دیگه شعیب آشنا شد با دخترش ازدواج کرد و چهارده سال چوپانی میکرد وقتی چهارده سال چوپانی که وعده کرده بود با شعیب تموم میشه با زن و بچه از اون روستا کوچ میکنن شبانه از کنار کوه رد میشدن از دور یه نوری میبینه میگه برم ببینم اگه آتیشه یه مشعل بگیرم و بیارم میره و اونجا پیغمبری بهش داده میشه بعد از این اتفاق موسی برگشت به مصر و همراه برادرش هارون رفتن سراغ فرعون هارون برادر موسی بود که سال زوج به دنیا اومده بود و توی مصر در بین بنی اسرائیل زندگی میکرد موسی وقتی نبوت بهش داده میشه از خدا میخواد هارون رو هم پیامبر و وصیش قرار بده چون کمک بزرگی بود براش همراهیش میکرد خوب هم حرف میزد خدا هم قبول میکنه خلاصه این دو برادر رفتن به کاخ فرعون و بهش دین رو عرضه کردن واضحه که فرعون نپذیرفت و میخواست دستور بده دستگیرشون کنن چون موسی از مصر فراری بود و در مسیر فرار هم یک قبطی رو تصادفا کشته بود _چرا؟ مگه پیغمبرا هم گناه میکنن؟ _گفتم که تصادفی بوده نه عمدی اون قبطی داشته طبق معمول به یه بنی اسرائیلی زور میگفته موسی میره جلو میخواد جلوی این زورگوییش رو بگیره توی درگیری طرف کشته میشه ضمنا اون زمان موسی هنوز پیغمبر نبوده! 14 سال بعد در کوه طور به پیامبری میرسه خلاصه اینکه یکی از دلایلی که موسی بر حقانیت خودش برای فرعون میاره میگه من دررفته بودم یه حکم قتل هم گردنم بود میدونستم اگر برگردم محاکمه و مجازات میشم ولی برگشتم؛ چون دستور داشتم که این پیام رو به تو برسونم این جز دلیل حقانیت من چی میتونه باشه! اما واضحه کسی که تمام عمرش با تصور خدایی زندگی کرده هر دلیلی هم براش بیاری نمیتونه خدای دیگه ای رو بپذیره ولی اتفاقی که اینجا می افته اینه که وقتی موسی میگه پس اگر ایمان نمی آری بذار بنی اسرائیل رو با خودم از این شهر ببرم و باز قبول نمیکنه؛ موسی عصا رو میندازه و اژدها میره تا پای تخت فرعون و فرعون وحشت میکنه اونقدر که روی تخت به خودش ادرار میکنه و خبرش مثل بمب میپیچه طبیعتا اونهم دنبال بازیابی آبروی رفته شه برای همین یه میتینگ ترتیب میده و تمام ساحران درجه یک رو جمع میکنه چون خیال میکنه کار موسی سحره و چون خودشون در سحر خبره بودن تمام ساحران زبده شون رو جمع میکنن تا توی یک روز خاص که همه اشراف و رجال بیان تماشا یه مسابقه برگزار بشه و به زعم خودش موسی رو ضایع کنه و اون روز میرسه کتایون با لبخندی از سر کلافگی حرفم رو قطع کرد: _صبر کن نفس نمیکشی آدم سوال کنه! همین عصا کجای این داستان رو عقل میتونه باور کنه آخه مگه شدنیه‌؟! قشنگ معلومه افسانه ست ساخته ذهن بشره! _قبلا هم گفتم علم مدام در حال رشد و دریافته هیچ وقت به نقطه شناخت ۱۰۰ درصد نمیرسه بنابراین همه چیز رو که ما با دانسته های روزمون نمیتونیم توجیه کنیم ولی به طور مثال امروز نظریه تبدیل اشیا به هم توی مباحث فیزیک کوانتوم بررسی میشه و داره به نتایج خوبی هم میرسه برای ما که باید باور این نوع اتفاقات راحتتر باشه وقتی انقدر وقایع عجیب علمی میبینیم که مردم اون زمانها ندیده بودن قدرت خدا باور نشده وگرنه اینهمه کار عجیب همین الان از انسان برمیاد! الان توی آزمایشگاه های ما کارایی میکنن که اگر هزار سال پیش به یکی میگفتی قطعا میگفت دیوونه شدی مثلا بهش میگفتی.... 🌱ادامه دارد.....