Setareh _M:
💚💚💚
💚
💚
#ساجده
#پارت_24
بعد از نماز آماده شدیم تا بریم هیئت..
امشب شب اول بود ...مردها از قبل زودتر رفته بودند و قرار بود علیرضا بیاد دنبالمون..
یک مانتوی بلند مشکی پوشی و با روسری مشکی سرم کردم..امشب موهام رو کامل داخل روسری بردم اما خیلی وارد نبودم و هی سرش کج میشد یا موهام میزد بیرون..خیلی بهشون ور رفتم آخر سر عاطفه اومد جلوم ایستاد و با یک لبخند روسریم رو به صورت لبنانی با گیره روسری خودش بست.
تو آینه به خودم نگاه کردم چقدر صورتم گرد شده بود از عاطفه تشکر کردم و باهم رفتیم پایین و سوار ماشین علیرضا شدیم...
پیرهن مردونه مشکی پوشیده بود و آستین هاشو بالا زده بود و هیچ ساعت دستبندی هم دستش نبود فقط یک انگشتر عقیق زرد به دست داشت که بنظرم خیلی زیبا بود...
علیرضا ضبط ماشین رو روشن کرد
الحمدالله که نوکرتم
الحمدالله که مادرمی
الحمدالله از بچگی هام
مادر سایه ی روی سرمی
صلی الله علیک یا فاطمه(س)
صلی الله علیک یت فاطمه(س)
،،،،،،،
+خب امشب ساجده خانم ،طلبیده شده ی مادرم زهرا میخواد چایی بریزه
عاطفه چادرش رو از سرش درآورد
یک مانتو عربیه بلند پوشیده بود و شال اش هم لبنانی بسته بود.
به کمک عاطفه سادات از مردم پذیرایی کردیم..حنین هم با همون چادر مشکی خوشگل اش حلوا پخش میکرد.
تقریبا همه خانوم ها مشکی پوشیده بودن و چادری بودن...خانم هایی که سنشون زیاد بود تسبیح دستشون بود و ذکر میگفتن.... دختر بچه و پسر بچه ها جلو پایِ مادرشون نشسته بودن بیشترشون مشغول بازی با گوشی بودن..
کار نادرستی بود... به نظرم هر مادری وظیفه داره از بچه اش مراقبت کنه و گوشی دادن به بچه های به این کوچیکی قطعا براشون ضرر داره ...
آخرهایِ سخنرانی بود که کار ما تموم شد.. کنار مامان خاتون زن دایی نشستیم تا بقول عاطفه از روضه و مداحی فیض ببریم.
مداح شروع کرد به روضه خوندن
از فاطمه زهرا می گفت
از لحظه ای که بین در و دیوار؛ علی رو صدا میزد...
از لحظه ای که توی کوچه های بنی هاشم؛ سیلی خورد...
از غم علی وقتی یاس پر پرش رو از دست داد...وقتی جلوی چشم هاش ناموس اش رو کتک می زدن....
هرچی مداح می خوند سوز بقیه بیشتر می شد بیشتر گریه و ناله می کردن... همه جا تاریک بود...اشک جمع شده توی چشمم راه باز کرده بود و همینطور میریخت...
دیگه نتونستم طاقت بیارم سرم رو گذاشتم روی زانوهام و بلند بلند گریه می کردم ... انگار که یک درد بزرگی توی سینه ام جمع شده باشه ...
بعد از مداحی سینه زنی کردن
توی مدت سینه زنی بلند شدم و رفتم دست و صورتم رو شستم .. ی ذره از قرمزی چشم هام کم شد.
،،،،،،،
مراسم تموم شده بود و تو آشپزخونه مشغول شستن ظرف ها بودم..
عاطفه وارد شد.
+اجرت با حضرت زهرا(س) ساجده جان امشب خیلی کمک کردی
_خواهش می کنم کاری نکردم
+ظرف ها که تموم شد بیا بریم راهرو رو خلوت کنیم...
ظرف هارو تموم کردم و رفتم سمت راهرو
در پشتیه مسجد رو باز کردیم و جوان ها و نوجوان ها یاالله کنان داخل می شدن و جعبه های غذا رو روی زمین میزاشتن
علیرضا هم همراهشون اومد داخل .
علیرضا به یک پسر هم سن و سال خودش اشاره کرد
+رسول اون میز رو بیار غذا هارو بزاریم
_چشم سید
علیرضا به عاطفه اشاره کرد که بره پشت در تا خبرش کنه...
+عاطفه من میرم تو آشپزخونه...با من کاری نداری فعلا
_نه عزیزم برو
رفتم تو آشپزخونه.. یک خانمی اومد سمتم
+ببخشید شما فامیل خانواده ی افشار هستین؟
منظورش دایی اینا بود
_بله
سری تکون داد و از آشپزخونه خارج شد..
بی تفاوت نشستم و مشغول مرتب کردن کیفم شدم.
،،،،،،،،
به جز مامان خاتون و زندایی و من و عاطفه و یکی از دوست هاش کسی دیگه ای نبود.
داشتیم سه نفری حسینیه رو جمع و جور می کردیم که زندایی اومد
+بچه ها زود باشید مرد ها میخوان بیان جارو بکش ان معذب ان..
نرگس دوست عاطفه خداحافظی کرد و رفت.
ماهم کارارو تموم کردیم و رفتیم بیرون
،،،،،،،،،،،،،
دایی جلوی در بود رفتیم کنار دایی تا علیرضا هم بیاد و برگردیم...
دایی+دخترا شما هم برید از علی غذاهای خودتون و بگیرید و برگردید
با عاطفه رفتیم سمت آشپزخونه ی آقایون
_میگم عاطفه یوقت کسی تو نباشه
+نه بابا کسی نیست اگر کسی باشه علیرضا خودش نمیزاره بریم داخل
یاالله داداااش کجایی؟
علیرضا+با داخل بچه ها طرف زنونه ان
رفتیم پیش علیرضا
نزدیک به شصت هفتاد تا غذا هنوز مونده بود ...
علیرضا از بین اش غذای من و عاطفه رو داد
عاطفه+خب داداش ما بریم میایی؟
+یک لحظه عاطفه جان!
#سین_میم #فاء_نون
#کپی_بدون_ذکر_نام_نویسندگان_حرام_است.
💚
💚
💚💚💚
کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
Setareh _M:
💚💚💚
💚
💚
#ساجده
#پارت_25
بعد هم رفت و یک پاکت کاغذی برداشت و گرفت سمت من
با تعجب داشتم بهش نگاه می کردم و طبق معمول سرش پایین بود...
_این چیه؟؟
+چادر
_یعنی میخواید بگید من بی حجابم
+من قصد جسارت نداشتم ..نذر داشتم شب اول فاطمیه پنج تا چادر هدیه بدم ...
حس کردم یکم تند رفتم بدون اینکه اون پاکت رو بگیرم برگشتم تا از حسینیه خارج بشم.
داشتم کفش هامو می پوشیدم که عاطفه اومد کنارم
+ساجده صبر کن علی قصد بدی نداشت
بلند شدم ایستادم
اشک توی چشم هام جمع شده بود
با بغض گفتم
_عاطفه من مثل شما نیستم ..مثل شما فکر نمی کنم من اصلا حضرت زهرا رو نمیشناسم
+نمیشناختی ولی امشب دیدی چقد براش گریه کردی
_خب چی شد الان
+چی شد ساجده !!! نمیبینی یک شب برای درد حضرت زهرا و غربت علی گریه کردی چادرش رو بهت هدیه داد...تو به علیرضا نگاه نکن .. امشب حضرت زهرا این چادر رو بهت داده...
بیا گلم بگیر.. این چادر قسمت تو شده
پاکت رو از عاطفه گرفتم..
+علی ازم خواست ازت عذر خواهی کنم
_نیازی نیست..من اشتباه متوجه شدم
عاطفه منو محکم توی بغل اش گرفت
+تو ریحانه ی خدایی
،،،،،،،،،،،
جامون رو انداخته بودیم و میخواستیم بخوابیم...مثل هرشب عاطفه هم کنار من روی زمین می خوابید چون تخت اش یک نفره بود ... من روش نمی خوابیدم و عاطفه هم به رسم مهمون نوازی کنار من می خوابید....
_میگم عاطفه اون همه غذا اضافه رو چیکار می کنید؟؟
+خب این یک رازه
کنجکاو شدم
_چه رازی
+نمی دونم
یک رازه بین خودش و خدا
تاحالا به کسی نگفته
_آهآا
خب بخوابیم دیگه
عاطفه بلند شد و با بطریِ آبِ بالای سرش وضو گرفت و خوابید.
تا صبح پهلو به پهلو می شدم خوابم نمیبرد ... فقط به حرف های عاطفه و هدیه ی حضرت زهرا (س) فکر می کردم
آخر سر یک حمد خوندم سعی کردم بخوابم
،،،،،،،،،
#سین_میم #فاء_نون
#کپی_بدون_ذکر_نام_نویسندگان_حرام_است.
💚
💚
💚💚💚
کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
💞 یـــاس کـــبود💞:
🔺 روز ی یک صفحه تلاوت قرآن کریم هدیه به حضرت سیده نرجس خاتون و حضرت خدیجه سلام الله علیهما
💢 #صفحه ۸
🔸سوره مبارکه بقره
🌸اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن
📖اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن
🌸اَللّهُمَّ ارْزُقنا شَفاعَةَ الْقُرآن
📖اَللّهُمَّ اغْفِرلَنا ذُنُوبَنا بِالْقُرآن
🌸اَللّهُمَّ اَکْرِمْنا بِکَرامَةَ الْقُرآن. ✨️اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ ،امُورِنا خَیْراً✨
🌷 "روزی یک صفحه با قران کریم"
👇تقویم نجومی جمعه👇
✴️جمعه 👈 29 مهر/ میزان 1401
👈24 ربیع الاول 1444👈21 اکتبر 2022
🏛مناسبت های دینی و اسلامی.
🎇 امور دینی و اسلامی.
📛امروز برای امور زیر مناسب نیست:
📛مسافرت.
📛و ملاقات ها خوب نیست.
👶 مناسب زایمان نیست.
🚘مسافرت :
مسافرت خوب نیست و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد.
👩❤️👨مباشرت و انعقاد نطفه امروز :
مباشرت پس از فضیلت نماز عصر مستحب و فرزند حاصل از آن دانشمندی با شهرت جهانی شود.ان شاالله.
👩❤️💋👨مباشرت و انعقاد نطفه:
امشب (شب شنبه) :حکمی مبنی بر کراهت یا استحباب وارد نشده است.
🔭 احکام و اختیارات نجومی:
🌗 امروز قمر در برج سنبله است و برای امور زیر نیک است:
✳️امور زراعی و کشاورزی.
✳️و آغاز امور تعلیمی خوب است.
📛ولی ازدواج.
📛آغاز معالجه و درمان.
📛و امور صنعتی و زرگری خوب نیست.
💇💇♂ اصلاح سر و صورت.
طبق روایات،#اصلاح_مو(سر و صورت) ، باعث اصلاح امور است
💉حجامت:
خون دادن فصد و زالو انداختن#خون_دادن یا #حجامت ، زالو انداختن موجب دفع صفرا می شود.
✂️ ناخن گرفتن.
جمعه برای #گرفتن_ناخن، روز بسیار خوبیست و مستحب نیز هست. روزی را زیاد ، فقر را برطرف ، عمر را زیاد و سلامتی آورد.
👕👚 دوخت و دوز.
جمعه برای بریدن و دوختن، #لباس_نو روز بسیار مبارکیست و باعث برکت در زندگی و طول عمر میشود.
✴️️ وقت استخاره:
در روز جمعه از اذان صبح تا طلوع آفتاب و بعد از زوال ظهر تا ساعت ۱۶ عصر خوب است.
😴😴 تعبیر خواب:
تعبیر خوابی که شب " شنبه " دیده شود طبق ایه ی 25 سوره مبارکه "فرقان" است.
یوم تشقق السماء بالغمام و نزل الملائکه تنزیلا...
و از معنای آن استفاده می شود که خواب بیننده را خصومتی یا گفتگویی ناشایست پیش آید صدقه بدهد تا رفع گردد.ان شاءالله. و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید.
کتاب تقویم همسران صفحه 115
❇️️ ذکر روز جمعه
اللّهم صلّ علی محمّد وآل محمّد وعجّل فرجهم ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۲۵۶ مرتبه #یانور موجب عزیز شدن در چشم خلایق میگردد .
💠 ️روز جمعه طبق روایات متعلق است به #حجة_ابن_الحسن_عسکری_عج . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد
کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا
4
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: جمعه - ۲۹ مهر ۱۴۰۱
میلادی: Friday - 21 October 2022
قمری: الجمعة، 24 ربيع أول 1444
🌹 امروز متعلق است به:
🔸صاحب العصر و الزمان حضرت حجة بن الحسن العسكري عليهما السّلام
❇️ وقایع مهم شیعه:
ا 🔹امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
▪️10 روز تا ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام
▪️14 روز تا ولادت امام حسن عسکری علیه السلام
▪️16 روز تا وفات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
▪️40 روز تا ولادت حضرت زینب سلام الله علیها
▪️48 روز تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (روایت 75روز)
✅ با ما همراه شوید...
🔴 پویان؛ استعدادیابی نوجوانان
استعدادیابی پیشرفته چند وجهی نوجوانان با سنجش ابعادی هوش، علاقه، شخصیت، مزاج و ....
کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
🔻 زبان پاک و پاکیزه 🔻
قال الصادق علیه السلام : «يَا إِسْحَاقُ! صَانِعِ الْمُنَافِقَ بِلِسَانِکَ وَ أَخْلِصْ وُدَّکَ لِلْمُؤْمِن»
✅ اي اسحاق! با منافق تعامل زباني داشته باش و دوستي ات را براي مؤمن خالص کن. (من لایحضره الفقيه، ج4، ص404)
🌸 امام صادق علیه السلام می فرماید : با آدم منافقی که رو برو می شوی که زبانش با قلبش یکی نیست با او مصانعه کن . یعنی مثل خودش رفتار کن و با او مدارا کن . چون می خواهی از شرّ او و ضرر او ایمن بمانی و با او رو راست و صاف نباشی .
✅ گاهی منافق با زبانش با تو به نفاق می پردازد و گاهی هم یک دروغی را در ذهن تو جا می اندازد ، اما وقتی که با مؤمن مواجه می شوی، محبت خالصت را برای او قرار بده ، لازمه محبّت خالص این است که خیر او را بخواهی پشت سر و جلویش با او یکی باشی و اگر یک یهودی آمد با شما مجالست کرد با او خوب برخورد کن. زبان پاک و پاکیزه با دوست و دشمن چیزی است که اسلام به ما دستور داده است.
[ شرح حدیث از #مقام_معظم_رهبری (حفظه الله) در مقدمه درس خارج آذر96]
#درس_اخلاق
کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
#حدیث روز
✍رسول الله صلی الله علیه و آله می فرماید:
شفاعتم فردای قیامت نصیب کسی نمی شود که نماز واجبش را به تاخیر می اندازد.
حضرت عزرائیل سلامالله علیه، شبانه روز پنج بار به هر خانه نگاه میکند، پیامبر اکرم فرمودند: این پنج بار در اوقات پنجگانه نماز است تا ببیند آنها در موقع نماز، چه میکنند. هر خانه که در آن به نماز، در پنج وقت خود اهمیت داده شود، حضرت عزرائیل شهادتین را تلقین صاحب آن خانه میکند! خود حضرت عزرائیل شهادتین رو تلقین میکنن!!!
📚 امالی طوسی ،ج ۱، ص ۴۴۰
✅کانال استاد دانشمند
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨
✳ خدایا دیر آمدم اما...
✍ دستش را روی شانهام گذاشت و گفت: «قاسم! تو مرا دوست داری؟» در حالی که با خود فکر میکردم چرا این سؤال را میپرسد، گفتم: «آقا بر منکرش لعنت.» به دیوار تکیه داد و گفت: «من اگر چیزی بگویم قول میدهی عمل کنی؟» با سرعت گفتم: «آقا شما جان بخواهید.» گفت: « از امشب بلند شو و #نماز_شب بخوان.» نفسم در سینه حبس شد. پس از بهتی طولانی گفتم: «آقا شما میدانید که من اصلا نماز نمیخوانم! چه رسد به اینکه بخواهم نماز شب بخوانم... تا دیروقت در قهوهخانه هستم و صبح اصلا بیدار نمیشوم...» گفت: «هر ساعتی که نیت کنی، من بیدارت میکنم.»
.. برخلاف هرروز که تا بعد از طلوع آفتاب میخوابیدم، در نیمهی شب بیدار شدم. از جایم بلند شدم، دمپایی را پا کردم و بهسوی حوض آب در وسط حیاط رفتم. خدایا این چه انقلابی بود که در من بهپا شده بود؟ من که بودم؟ #قاسم_فاسق که بود؟ چشمانم را رو به آسمان گرفتم و از سویدای دلم جوشش چشمهای را احساس کردم که با حقیقت لایزالی و آسمانیِ #عشق تکلم میکرد و میگفت: «خداوندا قاسم دیر آمده ولی مردانه چاکر درگاهت خواهد بود.»
📚 از کتاب #کهکشان_نیستی | داستانی بر اساس زندگی #آیت_الله_قاضی_طباطبایی
کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
✍آیت الله بهجت
آیا حضرت صاحب عجل الله تعالی فرجه الشریف که از دست دشمنها در پشت پرده غیبت است،از دوستانش هم غافل است که هر چه بر سرشان آمد،آمد؟این خیال ها از ضعف ایمان است.آیا میشود که حضرت جهت حقانیت مذهب را تقویت و تأیید نکند؟خدا میداند آن حضرت تا به حال چه کرده و چه می کند.
🔺 چقدر فرق است بین کسی که او را «عَینُ الله الناظِرَة؛چشم بینای خدا»،و این مجلس ما را در محضر او میداند،و یقین دارد که حدود و اندازه همه کلمات و... نزد آن حضرت از واضحات است،و کسی که چنین فکر نمیکند...
📚 در محضر بهجت، ج۳، ص۲۷۶
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨✨✨✨✨✨✨
◇ شخصی از امام سجاد (ع) پرسید:
مرگ چیست؟ حضرت فرمودند:
〽️ مرگ برای مومن
برای مومن، کندن لباس چرکین و پر حشرات است و گشودن بندها و زنجیرهای سنگین و تبدیل آن به فاخرترین لباسها و خوشبوترین عطرها و راهوارترین مرکب ها و مناسب ترین منزلها است.
❗️ مرگ برای کافر
و برای کافر مانند کندن لباسی است فاخر و انتقال از منزلهای مورد علاقه و تبدیل آن به چرک ترین و خشنترین لباسها وحشتناکترین منزلها و بزرگترین عذاب.
📚 بحارالانوار، ج۶، ص۱۵۵
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨✨✨✨✨✨✨