🔵 #کشف_نجاست_لباس پس از #تطهیر و #نماز
❓سوال: اگر بعد از #تطهیر_لباس و خواندن نماز، متوجه باقی ماندن نجاست در آن شویم، وظیفه مان چیست؟
✅ پاسخ:👇👇
✍ مقام معظم رهبری:
🔖به طور کلی اگر لباس را آب بكشد و يقين كند كه پاك شده است و با آن نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد پاك نشده، نمازش صحيح است. [1]
✍ آیت الله مکارم شیرازی:
🔖در فرض سوال نمازی که با آن لباس خوانده شده است صحیح است و اگر بعدا یقین به عدم تطهیر نموده تا آنرا تطهیر نکند، نمی تواند در آن لباس نماز بخواند. [2]
✍ آیت الله شبیری زنجانی:
🔖 نماز خوانده شده صحیح است. [3]
✍ آیت الله فاضل لنکرانی:
🔖اگر با شستن لباس نجس مطمئن شده باشید که لباس پاک شده و بعد از خشک شدن لباس و پوشیدن آن با آن لباس نماز بخوانید و بعد از نماز بفهمید که نجاست لباس برطرف نشده، لباس نجس است باید دوباره بشویید لیکن نمازی که با آن لباس خوانده اید صحیح است. [4]
#باقی_ماندن_نجاست
#کشف_نجاست_لباس
-----------------
📚 منبع:
*⃣ [1]. استفتاء اینترنتی پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، شماره استفتاء: aryGtDUntRg.
*⃣ [2]. استفتاء اینترنتی پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مکارم شیرازی، کد رهگیری: 9512060140.
*⃣ [3]. استفتاء اینترنتی پایگاه اطلاع رسانی آیت الله شبیری، شماره سوال: 39071.
*⃣ [4]. استفتاء اينترنتی پايگاه اطلاع رسانی حضرت آيت الله فاضل لنکرانی، کد رهگیری: 9503504.
کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
✨﷽✨
🔴حسادت ممنوع
✍#پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله برای مردی از انصار شهادت داد، که او از اهل بهشت است. مردم می خواستند بدانند که علت بهشتی بودن او چیست؟ وقتی از احوال و اعمال او جست و جو کردند فهمیدند، عمل زیادی انجام نداده است. مگر این که وقتی از رختخواب خود بر می خیزد ذکر خدا می گوید و شب که می خوابد جز برای #نماز صبح برنمی خیزد. از او سؤال شد تو چه عمل خاصی انجام می دهی که بهشتی شده ای؟
او در جواب گفت: کاری جز آنچه می دانستید انجام نمی دهم، مگر این که نسبت به مسلمانی #خیانت نمی کنم و بر کسی که خداوند نعمتی به او داده است #حسادت نمی ورزم.
📚 محجه البیضاء ، ج 5 ص 325
🔅حضرت #زکریا علیه السلام فرمود:
خداوند فرموده است: #حسود دشمن نعمت من است و از قضای من، در خشم است و از آنچه قسمت بندگانم کرده ام ناراضی است.
📚 محجه البیضاء ، ج 8 ص 156
📚 قصه های تربیتی / محمد رضا اکبری ، ص 50
کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
توسل به عمویم قمر بنی هاشم با این دو بیت شعر
جناب آقای مصطفی حسنی تعریف کردند : روزی همراه بعضی از دوستان جهت زیارت آقای مجتهدی به قزوین منزل آقای حاج فتحعلی رفتیم ، بعد از اینکه لحظاتی را در خدمتشان سپری کردیم ، خطاب به حاج آقا فتحعلی فرمودند : کاغذ و قلمی تهیه کنید تا یک دو بیتی درباره حضرت ابالفضل علیه السلام بگویم ، حاج علی آقا یک برگ کاغذ و قلمی به ایشان دادند ، پشت کاغذ مقدار اندکی خط خورگی داشت ، فرمودند اسم آقا را بر روی کاغذ قلم خورده نمی نویسند و حاج علی آقا فورا کاغذی کاملا تمیز مهیّا نمودند ، آنگاه آقای مجتهدی گفتند : حضرت ولیّ عصر ارواحناه فداه می فرمایند : هر کس با این دو بیت شعر متوسل به عمویم قمر منیر بنی هاشم حضرت عباس علیه السلام بشود ،حتما حاجتش بر آورده خواهد شد و سپس شروع به خواندن بیت اوّل کردند و در فاصله بین بیت اوّل و دوّم حدود نیم ساعت با شدت تمام می گریستند ، آنگاه بیت دوّم را خوانده و باز حدود نیم ساعت شدیداً گریه کردند آنگاه دو بیتی را روی کاغذ نوشتیم که عبارت بود از:
یادم ز وفای اشجع ناس آید
وز چشم ترم سوده الماس آید
آید به جهان اگرحسین دگری
هیهات برادری چو عباس آید
📚کتاب لاله ای از ملکوت ص ۲۳۶ – شیخ جعفر مجتهدی
🎙دکتر #مهدی_توکلی
✍
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
✨﷽✨
💥اینا رو داشته باشی ، همه چیز داری
✅ بعضیا خوشی و خوشبختی رو در ریاست، ثروت، شهرت و آزادی شهوانی میدانند، در حالی که عاقلترین فرد عالم که به هر دو عالم احاطه و اشراف دارد، خوشبختی واقعی رو اینگونه معرفی میکند:
✍حضرت پيامبر اعظم (ص) فرمودند:
به هر كس در دنيا چهار خصلت داده شود، خير دنيا و آخرت به او داده شده و بهره خويش را از دنیا و آخرت گرفته است:
1⃣ تقوايی كه او را از حرام های خدا باز دارد ،
2⃣ اخلاق خوشی كه با آن در ميان مردم زندگی كند ،
3⃣ حلمی كه با آن جهالت نادان را از خود دور سازد ،
4⃣ زنی شايسته كه در كار دنيا و آخرت او را ياری رساند .
🔷 مَنْ اُعطِي اَربَعَ خِصالٍ فِي الدُّنْيا فَقَد اُعطِي خَيْرَ الدُّنْيا وَ الآخِرَةِ وَ فازَ بِحَظِّهِ مِنْهُما :
وَرَعٌ يَعصِمُهُ عَنْ مَحارِمِ اللّه ،
وَ حُسْنُ خُلُقٍ يَعيشُ بِهِ فِي النّاسِ ،
وَ حِلْمٌ يَدفَع بِهِ جَهْلَ الْجاهِلِ ،
وَ زَوجَةٌ صالِحَةٌ تُعينُهُ عَلی اَمرِ الدُّنْيا وَ الآخِرَةِ .
📚بحار الأنوار ، ج ۶۹ ، ص ۴۰۴
کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
🌱در سوریه بودیم که برای کاشت تله انفجاری و مینهای ضدّ تانک مأمور شدیم،✨ آقا قاسم با اینکه سنّشان از همه ما بیشتر بود و مجروحیت هم داشت بیشتر از ما مین کاشت؛⚡️مینهای پنجاه کیلویی را به راحتی جابهجا میکرد و حدوداً دو برابر ما مین کاشت.⚡️وقتی برای استراحت کنار هم نشستیم، پای مصنوعیاش را درآورد؛🥀با فشاری که روی پایش آمده بود، درد زیادی را تحمل میکرد ولی به روی خودش نمیآورد،🥀 یکی از دوستانی که با ما بود با تعجب به پاهای شهید نگاه می کرد؛ باورش نمیشد با یک پا اینقدر کار کرده باشد و با حالتی از تعجب سوال کرد: حاجی با این وضع سختت نیست؟!⁉️ در آن حال شهید حرفی زد که تا به حال از او نشنیده بودیم؛ تا به آن روز از نقص عضوش حرفی نزده بود🌙 اما آنجا چند بار روی پای مصنوعیش زد و گفت: اِی پا اگر سالم بودی، جای امنی را برای داعشیها نمیگذاشتم!💥
#شهید_قاسم_تیموری
#یادش_با_صلوات
🥀🕊🥀🕊
✍️فرازی از وصیتنامه
🟠شهید مدافعحرم #ابوذر_غواصی
🧡برادران بیدار باشید که امروز، جنگِ میانِ "اسلام ناب محمدی" و "اسلام کاذب" است. امروز دنیای اسلام و شما عزیزان بدانید که دین خدا حدّ و مرزی ندارد، هرکجا که باشد. برای خدا که کاری ندارد دین خود را حفظ کند؛ این امتحانات الهی است.
🧡از مردم ایران و تمام مسلمانان جهان خواستاریم به حول و قوه الهی، رهبر فرزانه انقلاب، حضرت امام خامنهای مُدّظِلُّهُالعالی را یاری فرمایند تا تیر حق و عدالت را بر قلب زورگویان جهان نشانَد و زمینه ظهور حضرت بقیةَالله را فراهم آورند.»
هدیه به روح مطهر شهید #صلوات
#شهدا #دفاع_مقدس #مدافعان_حرم #مدافعان_سلامت #کلام_شهدا #وصیتنامه #خاطرات #عکس
دلنوشته
🌷#شهید_نوید_صفری🌷
دوست دارم در منتهای بی کسی باشم ،
در منتهای گمنامی بدنم زیر آفتاب سه شبانه روز بماند...
حضرت زهرا(س) بگویند به حسینم(ع) او را بخشیدم..
هدیه به روح مطهر شهید #صلوات
#شهدا #دفاع_مقدس #مدافعان_حرم #مدافعان_سلامت #کلام_شهدا #وصیتنامه #خاطرات #عکس
📎ڪلام شهید:
«قلب حرم خداست، پس در حرم خدا جز او را ساکن مکن» اگر یقین داشته باشیم قلبمان محضر خداست، مسلما در محضر خدا گناه نمیکنیم.
🌷شهید #کاظم_نجفی_رستگار🌷
هدیه به روح مطهر شهید #صلوات
#شهدا #دفاع_مقدس #مدافعان_حرم #مدافعان_سلامت #کلام_شهدا #وصیتنامه #خاطرات #عکس
🌈🦋☔️🍄🌈🦋☔️🍄🌈🦋☔️🍄🌈🦋
☀️هوالحبیب 🌈
🦋 #رمان_روژان 🍄
📝نویسنده: #زهرا_فاطمی☔️
🖇 #قسمت_نود_یکم
یسنا و حسنا با دیدنم به سمتم هجوم آوردند.یسنا محکم مرا به آغوش کشید
_سلام روژان جونی ،دلم برات تنگ شده بود
من فقط یکبار او را دیده بودم و او چنان با ذوق از دیدارم سخن میگفت ،انگار دوست قدیمی خود را دیده است.از ذوق او من هم به وجد آمدم
_سلام عزیزم .منم همینطور
حسنا با لطافت مخصوص به خود قل دیگرش را کناری زد و مرا به آغوش کشید
_سلام خوشگله ،از وقتی دیدیمت همش حرفت تو خونمونه اونقدر که حسام هم کنجکاو شده ببینتت
با چشمانی متعجب به او زل زدم
_حسام!!!
یسنا خندید
_خان داداشم رو میگه
_اهان
دوقلوها که حرفشان تمام شد با مرجان و سوسن گرم احوال پرسی کردم .
با آنکه دل خوشی از سیمین نداشتم ولی چون نگاه دیگران به ما دوخته شده بود به اجبار لبخندی زدم
_سلام سیمین جون .خوبید
سیمین با ابروهایی گره افتاده نگاهی به من انداخت وپوزخندی زد
نمیدانم دقیقا چه هیزم تری به ایشان فروخته بودم که انقدر طلبکارانه با من رفتار میکرد.اگر بخاطر زهرا و شخصیت محترم خودم نبود قطعا جواب دندان شکی به پوزخندش میدادم.همه از بی احترامی سیمین ناراحت بودند و انگار نمیدانستند چه باید بگویند .
زهرا دستم را گرفت و کنار خودش و مرجان نشاند
_بیا اینجا بشین عزیزم
با صورتی برافروخته به سیمین توپید
_سیمین خانم شما مسلمونی باید بدونی که جواب سالم واجبه!درضمن من نمیدونم تو دقیقا چه مشکلی با دوست من داری
من از بحث پیش آمده ناراحت بودم میخواستم حرفی بزنم که یسنا با خنده گفت
_رقیب قدری پیداکرده ،ناراحته بچه
همه زدند زیر خنده ولی من ناراحت شدم .حداقل دلم نمیخواست بقیه فکر کنند ربطی بین من و کیان وجود دارد .
_یسناجون من رقیب کسی نیستم عزیزم .سیمین جونم حتما از من خوششون نمیاد.
صدای زنگ گوشی ام باعث شد سکوت کنم.گوشی را از کیفم خارج کردم .نگاهی به صفحه انداختم .
با دیدن اسم روهام لبخند به لب آوردم
ببخشید من یه لحظه تنهاتون میزارم.زهرا جان کجا میتونم جواب بدم
_عزیزم .انتهای این سالن پله میخوره به حیاط خلوت میتونی بری اونجا حرف بزنی
_ممنون عزیزم
از جمع فاصله گرفتم و به سمت حیاط خلوت رفتم.
_سلام داداش خوشگلم
_وای قلبم.نامروت نمیگی مهربون میشی قلبم از کار میفته
در دل خدانکنه ای به عزیزترین برادر دنیا گفتم
_خیلی بدجنسی ،مگه همیشه باهات بد رفتار میکنم .من که عاشقتم دیوونه من
_وا.....ی قلبم ،سکته دیگه رو شاخشه!خواهری راستش رو بگو آفتاب از کدوم طرف در اومده مهربون شدی
زدم زیر خنده،روهام مثل کف دستش مرا میشناخت ،هرچقدر مادر و پدر غرق کارهای خودشان بودند ولی روهام همیشه هوایم را داشت و برایم برادرانه خرج میکرد
_دشمنات سکته کنه خان داداشم.جانم عزیزم باهام کاری داشتی؟
_روژان میدونی که دوستت دارم
_اوهوم
_میدونی جونم به جونت بنده؟
_اوهوم
_زبونتو موش خورده ؟
_اوهوم
_ببین جنبه نداری باهات خوب رفتارکنم.
نتوانستم جلوی خنده ام را بگیرم بلند و بی دغدغه خندیدم .من عاشق همین دیوانه بازی هایمان بودم .روهام برای من بیشتر از یک برادر بود برایم یک دوست فابریک بود.
_ای جوونم چه خوش خنده هم هستی.خواهری کجایی؟
_من مهمونی ام
_بله بله!کجا به سلامتی؟
_خونه دوستم .همون که یبار دیدیش؟
_همون خانم خوشگله که خط و نشون کشیدی سمتش نرم
چه خوب به یاد داشت که به او سپرده بودم زهرا از ان مدل دخترهایی که دور و برش موس موس میکنند نیست و حق ندارد چپ نگاهش کند
_بله همون .
_اوکی پس مزاحمت نمیشم خوش بگذره عزیزم.به دوست تو دل بروت هم سلام ویژه برسون
با اخطار صدایش زدم
_روها....م
_حرص نخور پیر میشی عزیزم.شب خوش
_برو نبینمت بچه پرو .شب خوش.
به سمت در ورودی برگشتم به داخل ساختمان برگردم که با سیمین روبه رو شدم...
&ادامه دارد...
کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨