🔰ندبه های انتظار🔰
⚫️اشتباهات و تحریفات رایج در روایت وقایع عاشورا(قسمت اول)
⛔️اشتباه اول:
اوج عزاداری امام حسین علیه السلام ده روز اول ماه محرم الحرام است.
بین سخنرانان و مداحان، مشهور است که هر شب را به یکی از شهدای کربلا اختصاص دهند؛
🔴 و همین قرار داد بین مداحان و منبری ها باعث شده است که عده ای گمان کنند، حضرت رقیه روز سوم محرم به شهادت رسیده است و یا حضرت اباالفضل روز تاسوعا!
✅اما حقیقت این است که تمام شهدای کربلا در روز عاشورا به شهادت رسیده اند و حضرات اباالفضل، علی اکبر و علی اصغر همه قبل از امام حسین(علیه السلام) و در روز عاشورا در پیکار با سپاه عمر سعد کشته شده اند.
🌹حضرت رقیه(سلام الله علیها) نیز پس از شهادت پدرش در شام از دنیا رفته است.
⛔️اشتباه دوم:
🔵باور عمومی این است که حضرت حسین بن علی(علیه السلام) و اهل بیت و اصحابش سه شبانه روز آب ننوشیدند و سپس تشنه کام به مقابله با دشمن رفته اند؛
✅ اما حقیقت این است که عمر سعد سه روز قبل از عاشورا عمروبن حجاج را با پانصد سوار فرستاد تا کنار شریعه فرود آیند و میان یاران حسین و آب فاصله اندازند.
اما این به این معنی نیست که هیچ ذخیره آبی در خیمه ها نبوده است.
💠در کتاب ارشاد نوشته شیخ مفید(ره) آمده است: « در شب عاشورا زینب...دست بر گریبان برده...و بیهوش بر زمین افتاد. حسین(علیه السلام) برخاسته آب بر روی خواهر پاشید و...» این نقل معتبر نشان می دهد که تا شب عاشورا هنوز آب در خیمه ها بوده و اصل تشنه کامی به روز عاشورا، گرمی هوا و شدت مبارزه مربوط است.
⛔️اشتباه سوم:
یکی از معروف ترین تحریف ها ماجرای حضرت لیلی مادر حضرت علی اکبر(علیه السلام) است وچه روضه ها که در این زمینه خوانده نمی شود؛
‼️در روضه ها ذکر می شود که حضرت علی اکبر قبل از رفتن به میدان با مادرش چه نجواهایی می کرد، یا اینکه حضرت لیلی در خیمه ها رفته و در آنجا دعا کرده که خداوند حضرت علی اکبر را سالم برگرداند که متأسفانه این موضوع محور بعضی تعزیه ها نیز شده است.
✅اما حقیقت این است که اصلاً لیلایی در کربلا نبوده است؛ البته لیلی مادر حضرت علی اکبر(علیه السلام) هست؛ اما حتی یک مورخ هم به حضور آن حضرت در کربلا و روز عاشورا گواهی نمی دهد.
⛔️اشتباه چهارم:
🔴مطلب بعدی مربوط به حضرت علی اکبر(علیه السلام) این است که آن حضرت قبل از رفتن به معرکه جنگ از پدر رخصت خواست و آن حضرت اذن میدان نداده اند و مثلاً فرموده اند که تو هنوز جوانی و حیف است که از دست بروی و چه اشعار و تعزیه ها که پیرامون آن نساخته ایم؛
✅ اما حقیقت این است که تمام مورخین نوشته اند، هر کس از امام حسین(علیه السلام) اذن میدان می خواست، اگر می شد حضرت برایشان عذری می آورد ولی در مورد جناب علی اکبر گفته اند: «فاستأذن اباه،فأذن له» یعنی تا اجازه خواست گفت برو...
*
🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷
📚منبع: حماسه حسینی،، استاد شهید مرتضی مطهری.
گل نرگس:
:
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸
کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا
https://eitaa.com/yazamen_aho_raza
▪️ندبه های انتظار▪️
⚫️وقایع روز سوم محرم سال 61هجری
♨️ "عمر بن سعد" یك روز پس از ورود امام علیه السلام به سرزمین كربلا یعنی روز سوّم محرم با چهار هزار سپاهی از اهل كوفه وارد كربلا شد.
🌹امام حسین علیه السلام قسمتی از زمین كربلا كه قبر مطهرش در آن واقع ميشد را از اهالی نینوا و غاضریه به شصت هزار درهم خریداری كرد و با آنها شرط كرد كه مردم را برای زیارت راهنمایی نموده و زوّار او را تا سه روز میهمان كنند.
🔰در این روز "عمر بن سعد" مردی بنام "كثیر بن عبداللّه" ـ كه مرد گستاخی بود ـ را نزد امام علیه السلام فرستاد تا پیغام او را به حضرت برساند.
♨️ كثیر بن عبداللّه به عمر بن سعد گفت: اگر بخواهید در همین ملاقات حسین را به قتل برسانم؟ ولی عمر نپذیرفت و گفت: فعلاً چنین قصدی نداریم.
♻️هنگامی كه وی نزدیك خیمه هارسید، "ابو ثمامه صیداوی" (همان مردی كه ظهر عاشورا نماز را به یاد آورد و حضرت او را دعا كرد) نزد امام حسین علیه السلام بود. همینكه او را دید رو به امام عرض كرد: این شخص كه مي آید، بدترین مردم روی زمین است.
☘ پس سراسیمه جلو آمد و گفت: شمشیرت را بگذار و نزد امام حسین علیه السلام برو. گفت: هرگز چنین نميكنم.
⚡️ابوثمامه گفت: پس دست من روی شمشیرت باشد تا پیامت را ابلاغ كنی. گفت: هرگز!
✨ابوثمامه گفت: پیغامت را به من بسپار تا برای امام ببرم، تو مرد زشتكاری هستی و من نميگذارم بر امام وارد شوی.
🔥او قبول نكرد، برگشت و ماجرا را برای ابن سعد بازگو كرد. سرانجام عمر بن سعد با فرستادن پیكی دیگر از امام پرسید: برای چه به اینجا آمده ای؟
🌺حضرت در جواب فرمود:
"مردم كوفه مرا دعوت كرده اند و پیمان بسته اند، بسوی كوفه ميروم و اگر خوش ندارید بازميگردم...
♨️عمر سعد فرموده ی امام را به ابن زیاد نوشت. ابن زیاد بعد از خواندن نامه گفت:اکنون که چنگال ما به او(حسین علیه السلام) بند شده،امید نجات دارد و هنگام خلاصی نیست!
سپس به عمربن سعد نوشت: به حسین پیشنهاد کن خودش و تمام یارانش با یزید بیعت کنند تادر مورد آنها تصمیم گیری کنیم..!
*
⚫❄️⚫❄️️⚫❄️⚫❄️️⚫
📚ارشاد، شیخ مفید، ج2، ص84.
مستدرك الوسایل، ج14، ص61؛ مجمع البحرین، ج5، ص461.
تاریخ طبری، ج5، ص410.
در کربلا چه گذشت،تالیف مرحوم شیخ عباس قمی
گل نرگس:
:
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸
کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا
https://eitaa.com/yazamen_aho_raza
💠❓📚 ✍🏻💠 #پــرســمــان
❓چرا به امام حسین (ع) می گویند #ثارالله؟ مگر خداوند جسم است و خون دارد که حسین (ع) خون خدا باشد؟
☑ پاسخ:
📖 در زیاراتی از #امام_حسین (علیه السلام) تعبیر به ثارالله شده است.
📖 در #زیارت_عاشورا می خوانیم:
▪«السلام علیک یا ثارالله»
📖 و یا می خوانیم:
▪«انک ثارالله فی الارض».
📗 کامل الزیارات، ص ۳۵۸.
❣ثار به معنای انتقام و خونخواهی و نیز به معنای خون است.
📚 لسان العرب، ج ۴، ص ۹۷.
👌اطلاق واژه ثارالله به امام حسین (علیه السلام) به معنای خون بها است. یعنی حسین کسی است که خونبهای او متعلق به خداوند است و خداوند خونبها و انتقام او را می گیرد.
▪یعنی ای حسین تو متعلق به یک خانواده نیستی که خونبهای تو را رئیس خانواده بگیرد و نیز متعلق به یک قبیله نیستی که خونبهای تو را رئیس قبیله بگیرد، تو متعلق به جهان انسانیت و بشریت می باشی، تو متعلق به عالم هستی و ذات پاک خدایی، بنابراین خونبها و انتقام تو را نیز او باید بگیرد.
📖 در تعبیر دیگر داریم:
▪«و ابن ثاره» یعنی تو فرزند علی بن ابی طالب هستی که شهید راه خدا بود و خونبهای او را نیز خدا باید بگیرد.
📚 تفسیر نمونه، ج ۴، ص ۲۲۹.
⚜ علامه مجلسی می نویسد:
▪«منظور از ثارالله یعنی تو کسی هستی که خداوند خون بها و انتقام تو را از دشمنانت می گیرد».
📚 بحارالأنوار، ج ۹۸، ص ۱۵۱.
گل نرگس:
:
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸
کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا
https://eitaa.com/yazamen_aho_raza
💠❓📚 ✍🏻💠 #پــرســمــان
❓ميخواستم بدونم كه توسل به فرزندان #امام_حسين (ع) كه معصوم نيستند، مثل #حضرت_رقيه (س) و #حضرت_علی_اصغر (ع) درسته؟ مگه اونها در چه مقامي بودند؟ اصلا مگه تو دستگاه خدا پارتي بازي هم هست كه به واسطه خويشاوندي با امام معصوم آدم صاحب كرامات بشه؟
❓اصلا مگه يه بچه شش ماهه مي فهمه چيزي رو؟
☑ پاسخ:
📖 قرآن تصریح می کند که رسیدن به مقامات و درجات والای معنوی و روحانی اختصاص به بزرگسالی ندارد بلکه بوده اند کسانی که حتی در سنین کودکی و شیر خوارگی برگزیده خداوند شده اند.
📖 قرآن مجید درباره حضرت یحیى (ع) و رسالت او و اینکه در دوران کودکى به نبوت برگزیده شده است، مى فرماید:
▪«اى یحیى کتاب را با تمام قدرت بگیر، ما فرمان نبوت را در کودکى به او دادیم».
📖 سوره مریم، آیه ۱۲.
⚜ و در مورد سخن گفتن و برگزیده شدن عیسی علیه السلام در گهواره می فرماید؛
▪«(ناگهان عیسى زبان به سخن گشود و] گفت: «من بنده خدایم او کتاب [آسمانى] به من داده و مرا پیامبر قرار داده است و مرا هر جا که باشم وجودى پر برکت قرار داده و تا زمانى که زنده ام مرا به نماز و زکات توصیه کرده است و مرا نسبت به مادرم نیکوکار قرار داده و جبّار و شقى قرار نداده است».
📖 سوره مریم، آیات ۳۰ -۳۲.
✋در مورد حضرت رقیه و علی اصغر (علیهم السلام) نیز ما همین عقیده را داریم که آنان در عین کودکی و خردسالی برگزیده خداوند بودند، اگر چه در دنیا فرصتی برای ظهور و بروز مقامات معنوی آنها پبدا نشد، شاهدش هم کرامات فراوانی است که از آن دو بزرگوار پس از شهادتشان در شفای بیماران و... صادر شده است و همه ما آنها را به چشم دیده و به گوش شنیده ایم.
🌷 پاسخ دیگر آن است که کسی شکی در این ندارد که این دو بزرگوار به مظلومترین شکل ممکن به شهادت رسیدند و از دنیا رفتند.
⚜ آن دو بزرگوار در کنار سایر اطفال شیعه در عالم برزخ تحت تربیت ابراهیم نبی و فاطمه مرضیه (سلام الله علیهما) رشد و پرورش می یابند؛
📚 بحارالانوار، ج ۵، ص ۲۸۹ به بعد .
❓چه مانعی دارد که ما برای حل گرفتاری ها و مشکلاتمان، خداوند را به مظلومیت این دو بزرگوار قسم دهیم و آنان نیز در عالم برزخ برای ما دعا کنند تا حاجتمان بر آورده است؟
❓آیا براستی چنین توسلی غیر منطقی است؟
گل نرگس:
:
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸
کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا
https://eitaa.com/yazamen_aho_raza
#ماه_محرم
عجیب و حیرت انگیز
🔴معجزه زنده شدن مرده با دعاي امام حسين ع
يحييبنامّطويل[1] كه از چهرههاي برجسته مكتب تشيّع بوده و ساليان زيادي از عمر خود را نزد حضرت سيّدالشهدا و امام زين العابدين(ع) گذرانده است نقل ميكند که روزي خدمت حضرت سيّدالشهدا(ع) مشرّف شدم و با حضرت در مورد مسائل ديني گفتگو ميكردم، ناگهان جواني كه در حال گريه و ناله بود به منزل حضرت آمد، به ايشان سلام كرد و گفت: مولاي من! لحظاتي پيش مادرم از دنيا رفت و من با مشكلي مواجه شدهام. حضرت فرمود: مشكلت را بازگو كن. او گفت: مادرم ثروت فراواني داشت و اجازه تصرّف در مال را به من نميداد؛ و میگفت تا خودم چگونگي تصرف مالم را به تو بیان نکردهام، حق نداري از آن استفاده نمايي و تا آخر عمر در اين مورد صحبتي نكرد و هم اكنون دارفاني را وداع گفت. حال نميدانم چگونه از اين مال استفاده كنم.
حضرت رو به من و آن جوان كرد و فرمود: با هم به منزل اين جوانِ مصیبت زده برويم. به همراه حضرت وارد منزل آن جوان شديم، جنازه اين مادر در وسط اتاق بود و پارچهاي بر روي آن كشيده شده بود. حضرت در گوشهای به پروردگار عرض كرد: خدايا! اين زن را لحظاتي زنده كن تا مشكل فرزند خود را حل كند. ناگهان ديدم آن زن پارچه را از روي جسد خود برداشت و بر روي زمين نشست. ذكر شهادتين را بر زبان جاري كرد و بار ديگر به وحدانيت پروردگار و رسالت رسولخاتم(ص) اقرار نمود؛ سپس به اطراف خود نگاه كرد و متوجّه شد حضرت سيّدالشهدا(ع) در گوشهای ايستاده است. به حضرت عرض كرد: مولاي من! چرا وارد اتاق نميشويد! امام وارد اتاق شده و در گوشهاي نشستند و فرمودند: براي اموالت وصيّت كن، زيرا بايد به زودي به سراي باقي بازگردي.
آن زن خطاب به حضرت عرض كرد: مولاي من يك سوّم از اموالم را به شما ميبخشم؛ زيرا ميدانم شما براي مصارف شخصي خود استفاده نميكنيد، بلكه اين اموال را براي پيشبرد اهداف اسلامي مصرف ميكنيد. از آن جايي كه فرزند ديگري ندارم، باقي اموال را به پسرم ميدهم؛ امّا براي استفاده از آن شرطي دارم. اگر فرزندم به شما علاقهمند است و مكتب شما را ميپذيرد، ميتواند از اموالم استفاده كند؛ امّا اگر با شما مخالفت كند، راضي نيستم در اموالم تصرف كند.
آن زن در ادامه به حضرت گفت: درخواستي از شما دارم. حضرت فرمود: چه درخواستي داری؟ آن زن عرضه داشت: بعد از مرگم، شما مرا به خاك سپرده و بر جنازهام نماز بخوانيد. بعد از اين گفتوگو آن زن به سراي باقي شتافت و حضرت به وصاياي اين زن عمل نمود.»[2]
[1]. يحيي بن امّ الطويل یکی از ياران پرشور و از نزديكان خاص امام سجاد(ع) بود. او در كوفه و در عصر حكومت حجاج با صداي بلند در ميان مردم ميگفت: «هركس علي را سبّ كند، لعنت خدا بر او باد. ما از مروان و معبودهايي كه غير از خدا گرفتهاند، بيزاريم». حجاج به خاطر اين اعتراضات و سخنان پرشور او را به شهادت رساند. (تنقيح المقال:3/312؛ معجم رجال الحديث:20/35)
📚[2]. چهره درخشان حسين بن علي8: 12-13؛ کرامات حسينيه و عبّاسيه8: 40-41.
📚برگرفته از کتاب آئین اشک و عزا در سوگ سیدالشهدا(ع)
#گل نرگس:
:
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸
کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا
https://eitaa.com/yazamen_aho_raza
هدایت شده از یــا ضــامــن آهــو
گل نرگس:
❁﷽❁الهی به امیدتو
هر صبح که با نام تو آغاز شود
هر سینه نزول رحمت احراز شود
یا رب تو گواهی که به یک بسم الله .....صد ره به تو باز شود
☘☘☘☘☘☘☘☘
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن
☘☘☘ سـلام صبحگاهے تقدیم
✨السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے ْ الاَمان الاَمان
اللہم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجہم
☘☘☘☘☘دعای برکت روز:
امام صادق(علیه السلام):وقتی صبح دمید بگو:
(الحَمدُللّه فالِقِ الإِصباحِ،سُبحانَ رَبِّ المَساءِ وَالصَّباحِ،اللّهُمَّ صَبِّح آلَ مُحَمَّدٍ بِبَرَکَةٍ وعافِیَةٍ، وسُرورٍ وقُرَّةِ عَینٍ. اللّهُمَّ إنَّکَ تُنَزِّلُ بِاللَّیل وَالنَّهارِ ما تَشاءُ، فَأَنزِل عَلَیِّ و عَلی أهلِ بَیتی مِن بَرَکَةِ السَّماواتِ وَالأَرضِ رِزقا حَلالاً طَیِّبا واسِعا تُغنینی بِهِ عَن جَمیع خَلقِک................... بحار الأنوارج87/ص356
☘☘☘دعابراےطلب_خيرودفع_شر
اميرمؤمنان علي(ع)فرمود:
هرڪہ به هنگام شب سه مرتبه بگويد:
سُبْحَانَ اللهِ حِيْنَ تُمْسُنَ وَحِيْنَ تُصْبِحُونَ،وَلَهُ الْحَمْدُ فِي الَّسمَاوَاتِ وَالأرْضِ وَعَشِيَّاً وَحِيْنَ تُظْهِرُونَ.
هيچ خيرے را درآن شب از دست نمي دهدو همه شرها از او دور مي گردند.وهرڪه همانند اين دعا را به هنگام صبح بخواند،هيچ خيرے را درآن روز از دست نمي دهد وهمه شرها از اودور مي گردند.
📚روضة الواعظين .: دعای ☘☘☘☘زیاد_شدن_رزق_و_روزی
حضرت محمد «ص»: مردی از انصار را بعد از مدتی دیدند به او فرمود علت غیبتت چیست؟ گفت فقر و درد ای پیامبر خدا، حضرت فرمود آیا نمیخواهی کلامی به تو بگویم که با گفتن آن فقر و درد از تو رخت بر بندد؟ گفت بلی یا رسول الله. حضرت فرمود هنگامی که صبح را شب کردی بگو⬇️:
لا حَولَ وَ لا قُوَّهَ اِلاّ باِللهِ ( اَلعَلیِّ العَظیمِ ) تَوَکَّلتُ عَلَی الحَیِّ اَلّذی لا یَمُوتُ وَ الحَمدُ للهِ اَلّذی لَم یَتَّخِذ وَلَداً وَ لَم یَکُن لَهُ شریکٌ فِی المُلکِ وَ لَم یَکُن لَهُ وَلِیٌّ مِن الذُّلِّ وَکَبِّرهُ تَکبیراً ☘☘☘☘امام صادق علیه السلام:هر روز سی مرتبه با خلوص بگویدلَا إِلَهَ إِلَّا الَّلهُ الْمَلِكُ الْحَقُ الْمُبِينُ
🔵 رو به غنا و ثروت خواهد آورد و فقر را پشت سر خواهد گذاشت
☘☘☘☘☘برای رزق و ثروت هر روز هفت مرتبه دعای زیر را بخوانید.
بِسمُ اللهِ الرَّحمن الرَّحیم،اللَّهُمَّ إِنّی ضَعیفٌ فَقَوِّنی،اللَّهُمَّ إِنّی ذَلیلٌ فَأَعِزَّنی،اللَّهُمَّ إِنّی فَقیرٌ فَاَغنِنی، بِرَحمَتِکَ یا أَرحَمَ الرّاحِمینَ
📖منبع : تحفة رضوی
☘☘این دعا را حفظ وهمیشه تکرارکن
*اللهم إني أسألك الهدى والتقى والعفاف والغنى*
بارالها من از تو:هدایت، تقوا، عفت و پاکدامنی، و بینیازی رامیطلبم.
هدایت شده از یــا ضــامــن آهــو
امروزتان پرازشادی🌼
وبه یادماندنی
الهی خورشیدعشق
تاابدبرشمابتابد
وقلبهایتان راگرم💞
ازعشق و محبت کند
امیدوارم
شاهراه زندگیتون
نشانی ازعشق الهی باشد🌼
💘 💘
🌺ندبه های انتظار🌺
⚫️آیا تمام واقعه عاشورا به ما رسیده است؟
🔰در محضر بزرگان:
🔴اکثر واقعه عاشورا و مقاتل را دشمنان اهلبیت نقل کرده اند و آنها نیز پایین ترین مراتب آن حادثه را میتوانند بیان کنند.
✳️راز آن این است که اگر قرار بود واقعه عاشورا را، همانطور که اتفاق افتاده، از زبان معصوم برای ما نقل میکردند، عمر شیعه کوتاه میشد...
✨از آیت الله بهجت ره نقل شده است که فرمودند:
اصل واقعه عاشورا چندبرابر بیشتر از چیزی هست که به ما رسیده است...
🌸 حضرت بقیة الله هرروز کربلا را میبیند و چه وسعتی دارد جان ایشان...
قلب ایشان در فشار است که کل ماسوی الله عزادارند...
🍃عاشورا روزی است که همه مخلوقات در همهی مراتب وجودیشان بر اباعبدالله گریه کردهاند...
🌟حضرت اباعبدالله الحسین، پنجمین نفر اصحاب کساء است.
اگر دقت کنید عدد پنج در نوشتار به شکل دایره است(٥)
💐آن چهار نفر دیگر نیز خامس بودند که آنها را شهید کردند و امام حسین علیهالسلام فقط باقی مانده بود(نقطه اتصال عدد پنج رو دقت کنید).
🌸که دایرهی نظام هستی به واسطه او متصل شده بود و چون او را شهید کردند نظام هستی از هم گسست، لذا کل هستی در عزای او مغموم است...
گل نرگس:
:
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸
کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا
https://eitaa.com/yazamen_aho_raza
🍃🍃🍃🍃🌹🌹🌹🍃🍃🍃
🔲ندبه های انتظار🔲
⚫️وقایع چهارم محرّم سال 61هجری
♨️ابن زیاد بعد از جواب نامه ای که برای امام علیه السلام فرستاد،در روز چهارم محرم مردم را در جامع کوفه جمع نمودو به منبر رفت و گفت:
💠"ای مردم! شما آل ابوسفیان را شناختید و آنهارا آزمودید،این امیرالمومنین یزید است که خوش رفتار و بارعیت خوش رفتار است.
💠راهها در زمان او امن شده و پدرش معاویه هم در زمان خودش چنین بود،آنها شما را از مال بی نیاز میکنندو یزید به حقوق شما افزوده است و مرا دستور داده تا شمارا به جنگ دشمنش حسین بفرستم،از او بشنوید و اطاعت کنید...
🌀سپس از منبر پایین آمد و به مردم هدایای وافر بخشیدو دین آنها را خرید و به جنگ حسین علیه السلام فرستاد...
📛13هزار نفر در قالب 4گروه:
1-شمربن دی الجوشن با چهارهزارنفر
2-یزیدبن رکاب کلبی با دوهزارنفر
3-حصین بن نمیر باچهارهزارنفر
4-مضایر بن رهینه مازنی باسه هزارنفر
به سپاه عمر ابن سعد پیوستند...
*
💥🔥🍂💥🔥🍂💥🔥🍂💥
📗در کربلا چه گذشت، اثر مرحوم شیخ عباس قمی
گل نرگس:
:
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸
کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا
https://eitaa.com/yazamen_aho_raza
🌷ندبه های انتظار🌷
⚫️راز کشته نشدن عده ای از دشمنان امام حسین علیه السلام در روز عاشورا!
🌺 امام سجاد (علیه السلام) مي گويد : در روز عاشورا پدرم را ديدم كه به دشمن حمله مي كرد و آنها را مي كشت.
☑️ولي در آن درگيري بعضي از افراد دشمن را با اينكه زير شمشير او قرار مي گرفتند ، پدرم رد مي كرد و آن ها را نمي كشت با اينكه مي توانست آنها را بكشد..
❗️راز اين موضوع را نمي دانستم.
🌹تا هنگامي كه به مقام امامت رسيدم فهميدم آن كساني را كه پدرم نمي كشت در نسل آنها شخصي كه ما اهل بيت را دوست بدارد وجود داشت..
🌻پدرم با نگاه کردن به دشمن میفهمید از نسل او،گریه کن برای این مصیبت به وجود می آید،بهمین خاطر براي حفظ آن دوست ما در صلب پدرش،پدر را نمي كشت...
*گل نرگس:
:
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸
کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا
https://eitaa.com/yazamen_aho_raza
💠🔘💠🔘💠🔘💠🔘💠🔘💠
📔 معالي السبطين،ج 2، 31
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
💠آزاد شده امام حسین علیه السلام❗️
🍃يكي از شيعيان در بصره سالي ده شب در خانه اش دهه عاشورا روضه خواني مي كرد اين بنده خدا ورشكست شد و وضع زندگي اش از هم پاشيده شد حتي خانه اش را هم فروخت .
🍃نزديك محرم بود با همسرش داخل منزل روي تكه حصيري نشسته بودند يكي دو ماه ديگر بنا بود خانه را تخليه كنند، و تحويل صاحبخانه بدهند و بروند. همسرش مي گويد: يك وقت ديدم شوهرم منقلب شد و فرياد زد.
گفتم : چه شده ؟ چرا داد مي زني ؟
🍃گفت : اي زن ما همه جور مي توانستيم دور و بر كارمان را جمع كنيم ، آبرويمان يك مدت محفوظ باشد، اما بناست آبرويمان برود. گفتم : چطور؟ گفت : هر سال دهه عاشورا امام حسين (ع ) روي بام خانه ما يك پرچم داشت مردم به عادت هر ساله امسال هم مي آيند ما هم وضعمان ايجاب نمي كند و دروغ هم نمي توانيم بگوئيم آبرويمان جلوي مردم مي رود.
🍃يكدفعه منقلب گرديد، گفت : اي حسين مپسند آبرويمان ميان مردم برود، قدري گريه كرد. همسرش گفت : ناراحت نباش يك چيز فروشي داريم . گفت : چي داريم ؟ گفت : من هيجده سال زحمت كشيدم يك پسر بزرگ كردم پسر وقتي آمد گيسوانش را مي تراشي ، و فردا صبح دستش را مي گيري مي بري سر بازار، چكار داري بگوئي پسرم است ، بگو غلامم است. و به يك قيمتي او را بفروش و پولش را بياور و اين چراغ محفل حسيني را روشن كن .
🍃مرد گفت : مشكل مي دانم پسر راضي بشود و شرعاً نمي دانم درست باشد كه او را بفروشيم يا نه . زن و شوهر رفتند خدمت علماء و قضيه را پرسيدند، علماء گفتند: پسر اگر راضي باشد خودش را در اختيار كسي بگذارد اشكالي ندارد، و بعد از سؤ ال بر گشتند خانه .
🍃يك وقت ديدند در خانه باز شد پسرشان وارد شد، پسر مي گويد. وقتي وارد منزل شدم ديدم مادرم مرتب به قد و بالاي من نگاه مي كند و گريه مي كند، پدرم مرتب مرا مشاهده مي كند اشك مي ريزد گفتم : مادر چيزي شده ؟ مادر گفت : پسر جان ما تصميم گرفته ايم تو را با امام حسين (ع ) معامله كنيم .
🍃پسر گفت : چطور؟ جريان را نقل كردند پسر گفت : به به حاضرم چه از اين بهتر. شب صبح شد گيسوان پسر را تراشيدند، پدر دست پسر را گرفت كه به بازار ببرد پسر دست انداخت گردن مادرش (مادر است و اينهم جوانش است ) پس يكمقدار بسيار زيادي گريه كردند و از هم جدا شدند. پدر، پسر را آورد سر بازار برده فروشان ، به آن قيمتي كه گفت ، تا غروب آفتاب هيچكس نخريد، غروب آفتاب پدر خوشحال شد، گفت : امشب هم مي برمش خانه يكدفعه ديگر مادرش او را ببيند فردا او را مي آورم و مي فروشم .
🍃تا اين فكر را كردم ديدم يك سوار از در دروازه بصره وارد شد و سراسيمه نزد ما آمد بمن سلام كرد جوابش را دادم . فرمود: آقا اين را مي فروشي ؟ (نفرمود غلام يا پسرت را مي فروشي ) گفتم : آري . فرمود: چند مي فروشي ؟ گفتم : اين قيمت ، يك كيسه اي بمن داد ديدم دينارها درست است .
🍃فرمود: اگر بيشتر هم مي خواهي بتو بدهم ، من خيال كردم مسخره ام مي كند. گفتم : نه . فرمود: بيا يك مشت پول ديگر بمن داد. فرمود: پسر جان بيا برويم . تا فرمود پسر بيا برويم ، اين پسر خود را در آغوش پدرش انداخت ، مقدار زيادي هم گريه كرد بعد پشت سر آن آقا سوار شد و از در دروازه بصره رفتند بيرون . پدر مي گويد: آمدم منزل ديدم مادر منتظر نتيجه بود گفت : چكار كردي ؟ گفتم : فروختم .
🍃يك وقت ديدم مادر بلند شد گفت : اي حسين به خودت قسم ديگر اسم بچه ام را به زبان نمي برم . پسر مي گويد: دنبال سر آن آقا سوار شدم و از در دروازه بصره خارج شديم بغض راه گلويم را گرفته بود بنا كردم گريه كردن ، يك وقت آقا رويش را برگرداند، فرمود: پسر جان چرا گريه مي كني ؟ گفتم آقا اين اربابي كه داشتم خيلي مهربان بود، خيلي با هم الفت داشتيم ، حالا از او جدا شدم و ناراحتم .
🍃فرمود: پسرم نگو اربابم بگو پدرم . گفتم : آري پدرم . فرمود: مي خواهي برگردي نزدشان ؟ گفتم : نه . فرمود: چرا؟ گفتم : اگر بروم مي گويند تو فرار كردي . فرمود: نه پسر جان ، برو پائين من را پائين كرد، فرمود: برو خانه . گفتم : نمي روم ، مي گويند تو فرار كردي .
🍃فرمود: نه آقا جان برو خانه اگر گفتند فرار كردي بگو نه ، حسين مرا آزاد كرد. يك وقت ديدم كسي نيست . پسر آمد در خانه را كوبيد مادر آمد در را باز كرد. گفت : پسرجان چرا آمدي ؟ دويد شوهرش را صدا زد گفت : بتو نگفته بودم اين بچه طاقت نمي آورد، حالا آمده .
🍃پدر گفت : پسر جان چرا فرار كردي ؟ گفتم : پدر بخدا من فرار نكردم . گفت : پس چطور شد آمدي ؟ گفتم : بابا حسين آزادم كرد.
📚منبع: قافله اشك ص 20
❣گل نرگس:
:
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸
کـانـال یـا ضـامـن آهـو در ایتا
https://eitaa.com/yazamen_aho_raza
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺