eitaa logo
یــا ضــامــن آهــو
414 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
1.5هزار ویدیو
6 فایل
⚫️ارتباط با قرآن 🔘زندگی نامه اهل بیت ⚪️ادعیه 🔴شهدا Mohamad3990 ایدی ادمین برای ثبت نظرات و پیشنهاد شما عزیزان💖💖 تبلیغات شما بزرگواران را با کمترین هزینه (توافقی) پذیرا هستیم
مشاهده در ایتا
دانلود
«یاد سه چیز برای رفع گرفتاری» آیتــ الله مجتهدے تهرانے(ره): ❤️✨خدمت امام صادق علیه السلام از گرفتاری های دنیایی ، پریشانی ، داغ اولاد ، ورشکستگی ، بدهکاری ، بی خونگی، الان غالب مردم این گرفتاری رو دارند، حضرت به ابابصیر فرمودند: 👌سه چیز رو یاد کن اگر این سه چیز رو یاد کنی دیگه بی خیالی ، بی غصه میشی، پسرش میخوان زن بگیره ، پول نداره ، بی خیال میشه 👌 میگه خــدا ❤️✨دختر مےخواد شوهر کنه ، جهاز نداره ، بی خیال میشه میگه خدا داغ اولاد دیده میگه خدا ، اصلا غصه نمیخوره، تا سرشو رو متکا میذاره اگه این حدیث رو یاد کنه سریع خوابش میبره، قرص اعصابم نمیخواد بخوره مشت مشت بی خودی، هیچ ، راحت ، گوش بدین : 🔷حضرت فرمود سه چیز رو یاد کن : ▫️🔸اول: یاد کن تو قبرت که میذارن بند ها از هم جدا میشه ( سر زانو ، انگشت و اینا . . .) همه از هم جدا میشه ما رو که تو قبر میذارن ، آقا کارش اینه ، تو قبر ، دیگه قصاب هم نمیخواد ، آدمو که تو قبر بذارن خود ، همینطوری ، استخوانا از گوشتا سوا میشه ، این بندا از هم ، این یکی ▫️🔸دوم: یاد کن وقتی که همه دوستان میرن، تو قبر میذارنت ، همه میرن دنبال ناهار از اون دورم هم داد میزنه ، بیا ناهار یخ کرد ، میــرن … «اصلا به هیچ مستحب هم عمل نمیکنن یه سه چهار قدم برن ، برگردن ، سه چهار قدم برن ، برگردن ، سه چهار قدم برن ، برگردن این مستحب عمل نمیکنن الان رفقا که از کنار قبر میرن ، میرن ، شب هم خونه قشنگ میخوابن شما رو هم تاریکی میزارن تو قبرستون» اینم یاد کن ( دو ) ▫️🔹سوم : یاد کن که وقتی تو قبر میزارنت ، از این سوراخ های دماغ اونوقت کرم میاد بیرون اینم یاد کن یاد کن که کرم ، گوشتت رو میخوره تو قبر، اینم یاد کن 👌اگر اینارو یاد کنی دیگه هیچ غصه نمیخوری برا دنیا. محمد: کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
🔻حرفِ مردم🔻 امام کاظم(ع) به یکی از اصحاب خود به نام هِشام فرمودند:👇 اى هشام❗️ 💢 اگر در دستِ تو گردوئی باشد، و مردم بگویند که در دستت مروارید است، تو را سودى نمی‌بخشد، در حالى که میدانى آن گردو است. 💢 و اگر در دستت مرواریدى باشد، و مردم بگویند که گردو در دستت داری، تو را زیانى نمی‌رساند، و حال آن که خودت میدانى که آن مروارید است. 📚 تحف العقول چکیده کلام امام کاظم(ع) در این حدیث شریف این است که:👇 ❌بر اساسِ زندگی نکنید❌ ❌☝️ حرفِ مردم، و فکری که مردم در مورد شما میکنند، نه سودی به شما میرسونه و نه ضرری براتون داره. 👈 بذارید مردم هر طور که دوست دارند فکر کنند... شما کاری رو که فکر میکنید درسته، انجام بدید، از هم نترسید.😊 📛 آخه مشکلِ ما از اونجایی شروع شد که:👇 تو انجام هر کاری... 👈 به جای اینکه بگیم خدا چی میگه؟ 👈 گفتیم مردم چی میگن؟🤔 ✅ تو انتخاب لباس ✅ تو انتخاب ماشین ✅ تو انتخاب خونه ✅ تو مهمونی‌های عادی ✅ تو مراسم عزا ✅ تو مراسم عروسی ✅ حتّی تو انتخاب همسر😱 ✅ و... 👈 نصف عمرمون، درصددِ برآوردنِ رضایت مردم گذشت‼️😔 😟 اما چه فایده... هر کاری کردیم، پشت سرمون حرف زدن‼️😳 هر شکلی شدیم، پشت سرمون حرف زدن‼️😳 ❗️جالب اینجاست، که بعضی‌ها انقدری که از مردم و حرف مردم می‌ترسند، از خدا نمی‌ترسند:↶ 🕋 فَرِیقٌ مِّنْهُمْ یَخْشَوْنَ النَّاسَ کَخَشْیَةِ اللَّهِ أَوْ أَشَدَّ خَشْیَةً. (نساء/۷۷) 💢 بعضی‌ها هستند که از مردم می‌ترسند، همانطور که از خدا می‌ترسند، بلکه بیشتر! بعد خداوند می‌فرماید:↶ 🕋 فَلَا تَخْشَوُا النَّاسَ وَ اخْشَوْنِ. (مائده/۴۴) 💢 از مردم نترسید، از من بترسید! 👂 ولی کیه که گوش بده.❌ دوباره خدا می‌فرماید:↶ 🕋 فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِی. (بقره/۱۴۹) 💢 از اونها نترسید، از من بترسید. 👂 ولی باز کیه که گوش بده.❌ و بعد می‌فرماید:↶ 🕋 تَخْشَى النَّاسَ وَ اللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشاهُ. (احزاب/۳۷) 💢 از مردم و حرفشون مي‌ترسيدى، در حالیکه خداوند سزاوارتر است که از مخالفتِ امرِ او بترسى. 😱 واااای بر ما... 👥 مردمی که عمری نگران حرفاشون بودیم، 👈 اون دنیا یه لحظه‌ هم نگران ما نیستند..😱😭 👈 پس بذار مردم هر چی میخوان بگن.. ☝️ خدا باید ما رو قضاوت کنه، و خدا هم، پرونده‌ای رو که مردم می‌نویسند، نمی‌خونه..😊 👈 پس نگران حرف مردم نباشیم، بلکه دنبال رضایتِ خدا باشیم.👏 محمد: کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
لایُمکِن الفرارمِن عِشـقِ❣الحُسین: ⚜ ذکر صالحین ⚜ 🔴کاغذهای برات از آتش برای اموات! ✅آقای حاج شیخ اسماعیل جاپلقی گفت: جوانی به عتبات رفته و شش ماه در آن جا بود. 🔆در ابتدای ورود، شبی در خواب دید در وادی السلام نجف است و کاغذهایی از آسمان می‌ریزد و مردگان جمع می‌کنند؛ ولی یک نفر ایستاده و هیچ اعتنایی به آن‌ها نمی‌کند!! 💠جوان گفت: نزدیک رفته، پرسیدم: این کاغذها چیست؟ جواب داد: دعای مسلمانان دنیا که می‌گویند: اللهم اغفر للمؤمنین والمؤمنات، به این صورت برای مردگان می‌آید؛ 🌀این کاغذها، برات آزادی از آتش جهنم است. ❇️پرسیدم: چرا شما استفاده نمی‌کنید؟ ♦️ گفت: من پسری دارم که‌ شب‌های جمعه یک کاسه آب برای من می‌فرستد، این کاغذها را برای کسانی که کسی را ندارند، می‌گذارم. 🔰 پرسیدم: اسم پسرت چیست؟ گفت: حسین و در نزدیکی صحن، بساط خرازی پهن می‌کند. 🔷 صبح که از خواب بیدار شدم، به نشانی ای که گفته بود رفتم و آن جوان را دیدم. گفتم: شما پدر دارید؟ جواب داد: نه، مدتی است که از دنیا رفته است. 🔶 پرسیدم: برایش خیرات می‌فرستید؟ گفت: من چیزی ندارم، فقط شب‌های جمعه یک کاسه آب به نیت او می‌دهم. ♻️پس از شش ماه، دوباره همان منظره را در خواب دیدم؛ ولی این بار، آن مرد که از آن کاغذها برنمی‌داشت، برمی‌داشت. ☘ پرسیدم: شما که گفتید این کاغذها را برای افرادی می‌گذارم که کسی برایشان خیرات نمی‌کند، پس چرا حالا برمی‌داری؟ ❄️گفت: دو هفته است که آب برایم نیامده... 💥صبح که از خواب بیدار شده و از احوال آن جوان جویا شدم، گفتند: دو هفته قبل از دنیا رفته است. 💐سلامتی و تعجیل در ظهور (عج) صلوات💐 باارسال مطالب در ثواب انها سهیم باشید. محمد: کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
📚 در 500سال قبل از میلاد مسیح شاهزاده ای در هند زندگی میکرد به نام " سیذارتا گوتاما" که فرزند" شاه سیدوتا" بود , پدرش برای او سه قصر ساخته بود تا در هر فصل در یکی از آنها زندگی کند و خدمتکارانی برای او گمارده بود که حداکثر سنشان 30 سال بود. سیذارتا با یکی از زیبا ترین دختران سرزمینش ازدواج کرد , آنها فرزندی یافتند که نامش را" راهولا" به معنای زنجیر گذاشتند. سیذارتا آدمی بود بی درد ,مرفه ,وهمیشه زندگی اش در مسیر افقی (خواب و خور وخشم و شهوت)در حرکت بود ,ولی همیشه چیزی در وجودش میجوشید و نجوا میکرد که: سعادت حقیقی و ماندگار چیست؟ تا اینکه یک روز پنهانی از قصر بیرون آمد, دید مردی با عصا راه می رود. پرسید:چرا او این قدر خمیده؟ گفتند: او پیر است پرسید: پیری چیست؟ برایش توضیح دادند (زیرا مستخدمین او همه جوان بودند واو پیری را درک نمی کرد) روز دیگر از قصر بیرون آمد ,دید دو نفر زیر بغل کسی را گرفته اند و او را لنگان لنگان می برند .سوال کرد:این چیست؟ گفتند : این شخص بیمار است! پرسید: بیماری چیست؟ برایش توضیح دادند. روز دیگر که از قصر بیرون آمد. مردی را دید که در صندوق چوبی گذاشته اند و اورا سوار بر دست میبرند. پرسید: چگونه است حال این مرد؟ در جواب گفتند : او مرده است . پرسید :مرگ چیست؟ گفتند: مرگ قدرت مطلقی است که همه را در آغوش میگیرد بدون زمان مشخصی! پرسید :حتی به سن وسال هم توجه نمی کند؟ گفتند:نه! سیذارتا گوتاما بر خود لرزید و گفت: اگر بیماری و مرگ هر لحظه در کمین است , وپیری آرام آرام از راه میرسد , چه حاصل از این زندگی که به خواب و خور بگذرد! بلافاصله قصر را ترک کرد و به زیر درخت سیبی در تپه ای خلوت خرامیدو برای همیشه زندگی اشرافی خود را بدرود گفت وبه اعتکاف و تفکر پرداخت .دیر زمانی نگذشته بود که به قله ی رفیع آگاهی و اشراق رسید و پیرامونش را شاگردانش فرا گرفتند. به این بهانه پیروانش ,شاهزاده سیذارتا گوتاما را "بودا" به معنی" از خواب بیدار شده " نامیدند. آنگاه بودا در طول تاریخ , تندیس آگاهی انسان شد! منبع: کتاب" لطفا گوسفند نباشید" نوشته ی .محمد: کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌
💢 حڪایت.... ✅ روایت می ڪنند ڪه امام بخاری رحمة الله در ایام طلب و جستجوی احادیث روزی سوار ڪشتی می شود و با خود مبلغ هزار دینار ڪه در آن زمان پول فراوانی بود با خود به همراه دارد. یڪی از مسافران ڪشتی با اظهار محبت و مودت بسیار خود را به امام نزدیڪ و به وی متمایل می شود. امام بخاری نیز با مشاهده محبت و دوستی و صمیمیت این مرد با وی از در دوستی وارد شده و سرانجام شخص مسافر به وجود هزار دینار همراه امام پی می برد. امام بخاری از مبلغ مذڪور به وی خبر می دهد. در صبح یڪی از روزها دوست امام از خواب بر می خیزد و با شیون و ناله و بی تابی فراوان بر سر و صورت خود می زند. مسافران با دیدن این صحنه با رعب و وحشت سراسیمه به سراغ او می روند و سبب را جویا می شوند. مرد در پاسخ آن ها می گوید: با خودم ڪیسه ای ڪه حاوی هزار دینار بود داشتم ڪه مفقود شده است. مسولین ڪشتی بدین خاطر شروع به تفتیش مسافران ڪشتی می ڪنند، در این هنگام امام بخاری مخفیانه ڪیسه دینارهایش را در دریا می اندازد تا این ڪه نوبت به امام می رسد. جستجو ڪنندگان او را نیز تفتیش می ڪنند اما پس از جستجوی ڪامل همه مسافران چیزی دستگیرشان نمی شود و به سراغ مرد می روند و به توبیخ و سرزنش وی می پردازند. پس از پایان سفر و هنگامی ڪه مسافران از ڪشتی پیاده می شوند، آن مرد نزد امام آمده و به وی می گوید: ڪیسه دینارهایت راچڪار ڪردی؟ امام می گوید: آن را به دریا انداختم. مرد گفت: چطور توانستی این مال فراوان را هدر داده و به دریا بیاندازید؟ امام گفت: ای نادان...آیا می دانی ڪه من تمام عمرم را برگردآوری احادیث رســول الله ﷺ سپری نموده ام و جهانیان ثقه و اعتماد مرا می دانند. چگونه خود را در معرض تهمت دزدی قرار می دهم و چطور حاضرم اعتماد و عدالت ارزشمندی ڪه در حیات خویش بدست آورده در مقابل پولی ناچیز از دست دهم. 📚 منبــع : سیره امام بخاری عبدالسلام مبارڪپوری محمد: کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌
📥 سؤال: آیا انجام مسح پا از بالا به سمت نوک انگشتان صحیح است؟ 📤 پاسخ: ✍ آیت الله خامنه ای: بنابر احتیاط از نوک انگشتان باشد. ✍ آیت الله مکارم: از بالا به پایین کشیدن مسح پا، جایز است و بسیاری از بزرگان به آن فتوا داده اند. ✍ آیت الله سیستانی: با نوک اشکال ندارد. ✍ آیت الله شبیری زنجانی: اشکالی ندارد. ✍ آیت الله وحید: در مسح پا دست را بر سر انگشتها بگذارد و بعد به پا بكشد يا آن كه دست را بر برآمدگى روى پا يا مفصل گذاشته و تا سر انگشتها بكشد. ✍ آیت الله فاضل: احتیاط مستحب است که از سر انگشت پاها به طرف مفصل مسح کشیده شود، هرچند برعکس نیز صحیح است. 📚منابع: [1]. استفتاء اینترنتی پایگاه اطلاع رسانی آیت الله خامنه ای، شماره استفتاء: uO3r8i25AmE. [2]. استفتاء اينترنتی پايگاه اطلاع رسانی حضرت آيت الله مکارم، کد رهگیری: 9607210094. [3]. استفتاء اينترنتی پايگاه اطلاع رسانی حضرت آيت الله سیستانی، کد استفتاء: 667631. [4]. استفتاء اينترنتی پايگاه اطلاع رسانی حضرت آيت الله شبیری زنجانی، شماره سوال: 46443. [5]. استفتاء اينترنتی پايگاه اطلاع رسانی حضرت آيت الله وحید. 6]. استفتاء اينترنتی پايگاه اطلاع رسانی حضرت آيت الله فاضل لنکرانی، کد رهگیری: 9611999. ♻️🔺♻️🔺♻️🔺♻️🔺♻️🔺♻️🔺 فقط به بگذارید🌿 محمد: کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨ ⠀ ⠀ོ ⠀ ⠀⠀ ⠀⠀ོ ⠀⠀⠀ོ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️❤️♦️ 🍃🌹صلوات محبوب ترین عمل است 🍃🌹صلوات آتش جهنم را خاموش می کند 🍃🌹صلوات بهترین داروی معنوی است ✨اللّهم صلّ علی محمّد✨ ✨و آل محمّد و عجّل فرجهم✨
🌸مقام والاى آل محمّدعليه السلام 🔅هُمْ مَوْضِعُ سِرِّهِ، وَ لَجَاُ اَمْرِهِ، وَ عَيْبَةُعِلْمِهِ، وَ مَوْئِلُ حُکْمِهِ، وَ کُهُوفُ کُتُبِهِ، وَ جِبالُ دينِهِ 💠عترت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم جایگاه اسرار خداوندی و پناهگاه فرمان الهی و مخزنِ علم خدا و مَرجع احکام اسلامی, و نگهبان کتاب های آسمانی و کوه های همیشه استوار دین خدایند. خدا به وسیله اهل بیت علیه السلام پشت خمیده دین را راست نمود و لرزش و اضطراب آن را از میان برداشت. 📚 ۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درود بر شما به سه‌شنبه خوش آمدید ☀️ ۲۱ مرداد ۱۳۹۹ خورشيدی 🎄 ۱۱ اوت ۲۰۲۰ 🌙 ۲۱ ذوالحجه ۱۴۴۱ قمری 🌺جز خدا کیست 🌸که ‌در سایه ‌مهرش ‌باشیم 🌼رحمت ‌اوست که 🌺‌پیوسته ‌پناه ‌من ‌و توست 🌸با توکل به اسم اعظمت 🌼آغاز میکنیم روزمان را 🌺الهی به امید تو
❤️تو هم باید بگردی و مرا پیدا کنی! آیت الله مجتهدی تهرانے(ره):  یکی از رفقا نقل می کرد: در روز عرفه ای کربلا بودم، توی صحن نشسته بودم که یک عربی که با پای پیاده به کربلا آمده بود، 🍃 پای مجروح و خونینش را بلند کرد و به زبان عربی با امام حسین (ع ) صحبت می کرد، من از مسافری که عربی بلد بود پرسیدم: او به امام حسین چه می گوید؟ 🍃 گفت : می گوید امام حسین من از راه دور آمدم و تو را پیدا کردم ، تو هم باید در روز قیامت و در صحرای محشر بگردی و مرا پیدا کنی !  خوش بحال این افراد، خوش بحال این عقیده ها، خدا کند ماهم مثل اینها چنین عقیده ای داشته باشیم. امام ، دور و نزدیک ندارد.🥀 محمد: کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
✨﷽✨ 🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃🍃🍃🍃🍃 ✍حاج آقای جاودان : زمان جوانی جهت تشییع خانم آیت الله میلانی که از علماء بزرگ مشهد بودند ، به مشهد مقدس مشرف شدم و در تشییع جنازه شرکت کردم ؛ در مراسم تشییع ، علامه طباطبائی نیز حضور داشتند و هر وقت ایشان را نگاه می‌کردم ، می‌دیدم که ایشان اصلا اینجا نیستند و جایی دیگر در حال سیر و تفکر هستند ، و اصلا چیزی نمی‌گفتند . معمولا علامه خودش حرف نمی‌زد و چیزی نمی‌گفت و در حال مدام بودند ، اما برای ما تفکر مقدور نیست .چرا ما نمی‌توانیم تفکر کنیم ؟ ما چون دور خود را شلوغ کرده‌ایم ، نمی‌توانیم تفکر کنیم . دقت کنید ؛ هر نگاهی که می‌کنید ، هر چیزی را که می‌بینید ، این می شود یک پرونده و می‌رود روی هزاران پرونده بدی که از قبل درست کرده‌ایم . گناهان قبلی ما همه یک پرونده شده است و جدید ، پرونده جدیدی به آن پرونده‌ها افزوده می‌شود . حالا در سینه ما بی نهایت جای بایگانی پرونده است ، و مثل ادارات امروزی نیست که محل بایگانی تکمیل شود .در لحظه همه این پرونده های انباشته شده در سینه ، ما را در مقابل ما حاضر می کنند . 📚درس اخلاق ؛ ۴مهر ۹۴ 👇👇🇯‌🇴‌🇮‌🇳 👇👇 محمد: کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
🔥 لقمه حرام 👨🏽 پشت در نشسته و سرش را بین زانوانش گرفته بود و زار زار مثل ابر بهاری می گریست. 👳🏻‍♂️ جلو رفتم و گفتم: تو غلام این خانه ای؟ - آری. - چه شده، چرا این جا نشسته ای و مثل بچه ها گریه می کنی. 💧قطره های درشت اشک را که روی صورت سیاهش ریخته بود پاک کرد و گفت: 👨🏽 از ترسم بیرون آمده ام. - چرا. - می ترسم مرا تنبیه کند. - ای بابا، تو که جان مرا به لبم رساندی، حرف بزن ببینم چه شده. - قول می دهی واسطه شوی و بخواهی که مرا تنبیه نکند؟ - بستگی دارد که چه کار کرده باشی. 👨🏽 ‌غلام سیاه، دستی به موهای وز وزی سرش کشید و گفت: امام به من مقداری پول داده بود تا از بازار تخم مرغ بخرم، در راه غلام خانه روبرو را دیدم که او هم به بازار می رفت؛ هر دو مقداری پول در دستمان بود و وسوسه شدیم یک دست قمار بازی کنیم!! - عجب، پس قمار هم بازی می کنی، حالا بردی یا باختی؟ 👨🏽 غلام سرش را پایین انداخت و پس از کمی مکث کردن گفت: 🎲 بار اول باختم، ولی بار دوم برنده شدم و مقداری هم پول اضافه به دستم رسید و تخم مرغ خریدم و به خانه آمدم. 🍲 ناهار پخته شد و آن را جلو امام گذاشتیم... 💰 پول های اضافی را به غلام دیگری که پیش ماست نشان دادم و با خوشحالی گفتم که «این پول ها مال خودم است». 👋🏼 وقتی فهمید که از چه راهی به دست آمده دو دستی بر سرم کوبید و گفت «خاک بر سرت». 👨🏽 گفتم: «مگر چه شده» و او در حالی که می رفت به امام خبر بدهد گفت: ⁉️ «دیگر می خواستی چه بشود، با پول آلوده تخم مرغ خریده ای؟!» 👂🏾صدای امام را شنیدم که می گفت «زود یک طشت بیاور». 👌🏻انگشت خود را به گلو کرد و هر چه خورده بود بالا آورد. آن قدر این کار را کرد که از چشمانش اشک در آمد و من که ترسیده بودم دوان دوان خود را به بیرون رساندم!! 👳🏻‍♂️ برخیز و برویم به داخل خانه تا من برای ایشان توضیح دهم، تو شرم نکردی که قمار بازی کردی؟ 👳🏻‍♂️👨🏽 هر دو نفر به داخل خانه رفتیم. از شدت تهوع (۱) بی رمق نشسته بود. 👳🏻‍♂️✋🏻جلو رفتم و گفتم: آقا، این مرد اشتباه کرده و الان نیز پشیمان است، او را ببخشید (به غلام اشاره کردم که معذرت خواهی کند). 👨🏽 غلام خود را روی پاهای امام کاظم (علیه السلام) انداخت و زار زار گریست و غذر خواهی کرد در این لحظه، دستی زیر بغل غلام را گرفت و او را از زمین بلند کرد. 👁️ آن امام مهربان، به چشم های اشکبار غلام نگاهی کرد، اما چیزی نگفت و رفت. 👨🏽 غلام به مرد عرب گفت: او مرا می بخشد؟ 👳🏻‍♂️ اگر من ارباب تو بودم می کشتمت، شانس آورده ای که آقای تو کاظم (کنترل کننده خشم) است و با نگاه تو را تنبیه می کند... حال تو نیز توبه کن و برای جبران اشتباهت هرگز دست به قمار نزن. (۲) 📚 پی نوشت ها: ۱. استفراغ. ۲. فروع کافی، ج ۵، ص ۱۲۳. 📗 حیات پاکان ۳/ داستان هایی از زندگی امام محمد باقر، امام جعفر صادق و (علیهم السلام)، مهدی محدثی. محمد: کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨