خاطرات_شهدا🌷
♨️«مجتبی در لحظه #شهادت 27 سالش بود و مصطفی 33 سال. هر دو نفر باهم به #سوریه رفتند. (لبخندی☺️ میزند و ادامه میدهد) رفتن شان هم ماجرا داشت. آقا #مصطفی. و آقا مجتبی هر دو با اسمهای مستعار به سوریه رفتند، مصطفی #بشیر زمانی و مجتبی #جواد رضایی.
🔰 خودشان را به#عنوان دو پسرخاله معرفی کرده بودند. چند بار برای رفتن به سوریه از #مشهد و چند بار از طریق سوریه اقدام کردند مدت زیادی وقت گذاشتند و #لهجه افغانستانی یاد گرفتند و من قرار بود بعد از رفتنشان خاله مصطفی و مادر مجتبی باشم. یک روز داخل خانه 🏘مشغول انجام دادن کارهایم بودم که #زنگ در به صدا درآمد
♨️در را که باز کردم دیدم #مصطفی و مجتبی باهم پشت در ایستاده اند. به محض این که #چشمم به آنها افتاد فهمیدم قرار است اتفاق خاصی بیفتد. داخل خانه که شدیم رفتند و دونفری کنار هم داخل #پذیرایی نشستند و من رفتم تا برایشان چای بیاورم. طولی نکشید که مصطفی و مجتبی بلندبلند شروع کردند به تعریف کردن #اتفاقات #صحرای کربلا.
🔰طوری واقعه #کربلا را تعریف میکردند که من هم حرفها یشان را بشنوم. #چای ریختم و رفتم و کنار آنها نشستم. آن زمان هنوز چندان خبری از اتفاقات سوریه نبود. طوری دو برادر صحرای کربلا را #توصیف میکردند که احساس میکردم با هر دو چشمم این وقایع را در همان لحظه میبینم.
♨️ صحبتهایشان که #تمام شد خندیدم 😄و به آنها گفتم: «شما از این حرفها چه هدفی دارید⁉️»
هر دو نفرشان مداح بودند و با #تاریخ و وقایع کربلا تاحدودی آشنا بودند. وقتی سؤالم را #شنیدند گفتند: «ما همیشه میگوییم کاش بودیم و بیبی زینب (س) به اسیری نمیرفت و اینقدر درد و غم نصیبش نمیشد».
🔰بعدازاین جمله از تنهایی #حضرت رقیه«س» گفتند و ماجراهای دیگر. درحالیکه لبخند😊 میزدم گفتم: «چرا حرف دلتان 💓را نمیزنید؟»
گفتند: «ما همیشه میگوییم کاش بودیم و کاری انجام میدادیم. کاش میشد برای دفاع از #حضرت زینب «س» و اهلبیت امام حسین (ع) در آن روز حضور داشتیم. همیشه از کاشکیها میگفتیم.
♨️حالا که هستیم #اجازه میدهی برای دفاع از حرم بیبی زینب «س» به سوریه برویم⁉️»
به #چهرهها یشان نگاه کردم:"سکوت عجیبی بین ما حاکم بود. جدیت در #تصمیمی که گرفته بودند را در چشمهایشان به#وضوح میدیدم. لبخندی😊 زدم و گفتم: «خب بروید».
انگار انتظار این جواب را از من نداشتند. اول شوکه شدند بعد با #شوق از جا بلند شدند. مصطفی ازلحاظ شخصیتی یک انسان #عارفمسلک بود.
🔰 آن روز طوری #خوشحالی میکرد که من از خوشحالی اش تعجب کرده بودم. چیزی نگفتم و یک دل💘 سیر بچههایم👫 را نگاه کردم. با تعجب برگشتند و به من گفتند: «مادر واقعاً #اجازه دادی؟»گفتم: «#بله، اجازه دادم».بعد رو به من گفتند: «شما که اجازه دادی خبرداری که #داعشیها با مدافعان حرم چهکار میکنند؟»
من در #تلویزیون 📺دیده بودم که داعشیها یک جوان را زندهزنده آتش زدند.
♨️با لبخند😁 به آنها گفتم: «مگر داعشیها چه کار میکنند⁉️»
گفتند: «داعشیها #سر مدافعان حرم را از تنشان جدا میکنند».لبخند زدم و گفتم: «#یزیدیها سر امام حسین «ع» را مگر جدا نکردند. سرتان فدای سر امام حسین (ع)».نگاهی به# همدیگر انداختند و با خنده ادامه دادند: «شاید مارا زندهزنده بسوزانند، 🔥شاید ما را تکهتکه کنند».
🔰هر چیزی که #میگفتند یک جواب میدادم که به واقعه کربلا برمیگشت. #مجتبی و مصطفی که هنوز باورشان نشده بود، #دستشان را زیر چانهشان زده بودند و به من نگاه میکردند و دایم این جمله را تکرار میکردند: «#مادر اجازه را دادی دیگر؟»
و من هم هر بار میگفتم: «بله اجازه رفتن تان را دادم».#مصطفی و مجتبی آن روز با خوشحالی به دنبال درست کردن کارهایشان برای #اعزام رفتند. وقتی پدرشان به خانه🏡 برگشت ماجرا را به ایشان هم اطلاع دادم.
♨️ ایشان هم وقتی دیدند# ماجرای دفاع از حرم #حضرت زینب «س» درمیان است با تمام وجود در همان لحظه اول اجازه دادند که مصطفی و مجتبی برای دفاع به #سوریه بروند.
اگرچه اجازه رفتن به سوریه را به بچهها داده بود اما از آن روز به بعد هر بار که #چشمش به مصطفی و مجتبی میافتاد، گریه میکرد.»
به نقل مادر #شهیدان
#شهید_مصطفی_بختی🌷
#شهید_مجتبی_بختی🌷
محمد:
کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
👆
✅ آقای خامنهای بگویید دیگر روضه حضرت قاسم (ع) نخوانند!
🔹پسرک فریاد میزد: «آقای رییس جمهور! آقای خامنهای! من باید شما را ببینم»
حضرتآقا پرسیدند: «چی شده؟ کیه این بنده خدا؟»
یکی از محافظین گفت:
«حاج آقا! یه بچه است, میگه از اردبیل کوبیده اومده اینجا و با شما کار واجب داره»
حضرتآقا میفرمایند:
«بذار بیاد حرفش رو بزنه وقت هست».
لحظاتی بعد پسرکی 12-13 ساله خودش را به حضرتآقا میرساند.
حضرت آقا میگویند: «سلام پسرم! حالت چطوره؟شما اسمت چیه؟»
پسرک نوجوان که با شنیدن گویش مادریاش انگار جان گرفته بود، با هیجان و به ترکی میگوید:
«آقاجان! من مرحمت هستم از اردبیل تنها اومدم تهران که شما را ببینم.»
حضرتآقا : «افتخار دادی پسرم صفا آوردی چرا این قدر زحمت کشیدی؟ بچهٔ کجای اردبیل هستی؟»
پسرک که حالا کمی لبانش رنگ تبسم گرفته بود میگوید: «انگوت کندی آقا جان!»
حضرتآقا میپرسند:
«از چای گرمی؟»
پسرک انگار هم ولایتی پیدا کرده باشد زود میگوید: «بله آقاجان! من پسر حضرتقلی هستم».
حضرتآقا میفرمایند: «خدا پدر و مادرت رو برات حفظ کنه.»
و پسرک میگوید:
«آقا جان! من از ادربیل آمدم تا اینجا که یک خواهشی از شما بکنم.»
حضرتآقا عبایش را که از شانه راستش سر خوره بود درست کرده و میفرمایند:
«بگو پسرم. چه خواهشی؟»
پسرک میگوید:
آقا! خواهش میکنم به آقایان روحانی و مداحان دستور بدهید که دیگر روضه حضرت قاسم (ع) نخوانند!
حضرتآقا میفرمایند:چرا پسرم؟
پسر نوجوان به یکباره بغضش ترکیده و سرش را پایین انداخته و با کلماتی بریده بریده میگوید:
«آقاجان! حضرت قاسم (ع) 13 ساله بود که امام حسین (ع) به او اجازه داد برود در میدان و بجنگد، من هم 13 سالهام ولی فرمانده سپاه اردبیل اجازه نمیدهد به جبهه بروم هر چه التماسش میکنم, میگوید 13 سالهها را نمیفرستیم, اگر رفتن 13 سالهها به جنگ بد است، پس این همه روضه حضرت قاسم (ع) را چرا میخوانند؟»
حضرت آقا دستشان را دوباره روی شانه او و میفرمایند: «پسرم! شما مگر درس و مدرسه نداری؟ درس خواندن هم خودش یک جور جهاد است»
پسرک هیچ چیز نمیگوید، فقط گریه میکند و این بار هق هق ضعیفی هم از گلویش به گوش میرسد.
🔸حضرتآقا وی را جلو کشیده و در آغوش میگیرند و رو به سرتیم محافظانش کرده و میفرمایند:
«آقای...! یک زحمتی بکش با آقای ملکوتی (امام جمعه وقت تبریز) تماس بگیر بگو فلانی گفت این آقا مرحمت رفیق ما است، هر کاری دارد راه بیاندازید و هر کجا هم خودش خواست ببریدش، بعد هم یک ترتیبی بدهید برایش ماشین بگیرند تا برگردد اردبیل، نتیجه را هم به من بگویید»
حضرتآقا خم شده صورت خیس از اشک پسرک 13 ساله را بوسیده و میفرمایند:
«ما را دعا کن, پسرم درس و مدرسه را هم فراموش نکن, سلام مرا به پدر و مادر و دوستانت در جبهه برسان»
و این پسرک 13ساله کسی نبود جز «شهید بالازاده»...
🔹آری! رفت و به آرزویش رسید... «شهادت»
🏴مسجد الزهراء سلام الله علیها
محمد:
کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
💐💐💐
🔻 #باطل_ڪنندههای_روزه ڪه از آنها زیاد سوال میشود :
🎾1. داروی شیافت👈روزه را باطل نمیڪند.
🔴2. قطره چشمی👈 روزه را باطل نمیڪند.
🔵3. ڪحل و سرمه زدن👈 روزه را باطل نمیڪند.
⚫️4. قطره گوش👈 روزه را باطل میڪند.
🎾5. قطره بینی👈 اگر به معده برسد روزه را باطل میڪند.
🔹استعمال قطره بینی برای شخص روزه دار جائز نیست و اگر طعم آن را در گلو احساس ڪرد باید روزه اش را قضاء ڪند.
🔴6. اسپری تنگی نفس👈 روزه را باطل میڪند.
🔵7. اسپری اڪسیژن👈 روزه را باطل میڪند.
⚫️8. آمپول خواه آمپول عضلانی باشد یا رگی یا پوستی روزه را باطل نمیڪند.
👌(در مورد سرم و آمپول خوراڪی و تغذیه ای احتیاط شود زیرا به رای برخی از علما روزه را باطل میڪند)
🎾9. آمپول پنیسیلین👈 روزه را باطل نمیڪند.
🔴10. آمپول اَنسولین برای مرض قند👈 روزه را باطل نمیڪند.
🔵11. آمپول بی حس ڪننده دندان و پرڪردن و پاڪ ڪردن دندان👈روزه را باطل نمیڪند.
⚫️12. استفاده از عطر و بو ڪردن آن👈 روزه را باطل نمیڪند.
🎾13. لب تر ڪن👈 روزه را باطل نمیڪند بشرط آنڪه چیزی از آن را نخورد.
🔴14. استفراغ عمدی👈روزه را باطل میڪند اما بغیر عمد روزه را باطل نمیڪند.
🔵15. آمدن خون از بینی و افتادن دندان ڪه همراه خون است👈 روزه را باطل نمیڪند
.
⚫️16. احتلام (آمدن آب منی در حالت خواب)👈 روزه را باطل نمیڪند.
🎾17. شنا و حمام ڪردن👈 روزه را باطل نمیڪند.
🔸اما اگر شنا و حمام برای غسل واجب نباشد و آب به بینی و دهان یا گوش نفوذ ڪرده و داخل بدن شود روزه را باطل میڪند.
🔴18. خون گرفتن👈 روزه را باطل نمیڪند.
🔵19. قورت دادن بلغم (خلط)👈 اگر عمدی باشد و توانایی بیرون انداختن آن را داشته باشد روزه را باطل میڪند
⚫️20. مزه ڪردن غذا👈روزه را باطل نمیڪند بشرطی ڪه آن را قورت ندهد و بجز حالت نیاز انجام ندهد.
🎾21. قرص هایی ڪه زیر زبان گذاشته میشود بخاطر امراض قلبی👈روزه را باطل میڪند اگر مڪیده شوند و به ڪاواڪ بدن وارد شوند.
🔴22. خمیر دندان👈روزه را باطل نمیڪند بشرطی ڪه به معده نرسد اما بهتر است ڪه استفاده نشود ، چون نفوذی سریع دارد.
🔵23. مسواڪ زدن👈روزه را باطل نمیڪند
✅لطفا برای دوستان خود ارسال ڪنید تا آنها نیز جواب خود را بگیرند و شما نیز در اجرش شریڪ شوید...
محمد:
کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرکجا نوش کنی آب روان 😭
به لب خشک حسین(ع) شاه شهیدان صلوات💔😭
(🕌)اللّهُمَّ
✨(🕌)صَلِّ
✨✨(🕌)عَلَی
✨✨✨(🕌)مُحَمَّدٍ
✨✨✨✨(🕌)وَ آلِ
✨✨✨✨✨(🕌) مُحَمَّدٍ
✨✨✨✨(🕌)وَ عَجِّلْ
✨✨✨(🕌)فَرَجَهُمْ
✨✨(🕌)وَ اَهْلِکْ
✨(🕌)اَعْدَائَهُمْ
(🕌)اَجْمَعِین
7.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام بر آن کسى که فرشتگانِ آسمان بر او گریستند😭
سلام بر آن کسى که خاندانش پاک و مطهّرند💚
سلام بر پیشواى دین🙏
سلام بر حسین💚
یا سیدالشهدا💔
🏴السلام علی الحُسین
🏴وعلی علی بن الحُسین
🏴وَعلی اولادالحسین
🏴وعَلی اصحاب الحسین
#عاشورا
#تلنگـــــــر🔨
ڪدام یڪ از ما #تأخیر ظهور امام #مهدے(عج) را جدے گرفتیم⁉️⁉️
ڪدام یڪ از ما از #دورے امام مهدے(عج) #دلگیر شدیم⁉️⁉️😞😓
اصلا چند درصد عمرمان را بہ فڪر و اندیشہ امام مهدے(عج) سپرے ڪرده ایم و براے #دَرمان این دَرد راه یابے ڪردیم⁉️
میدانم سراغ دارید #بسیارے را بہ خاطر #عشقش افسردگے گرفتہ و بارها بہ خودڪشے دست زده.....
اما ، سوالم این است #آیا ڪسے را سراغ دارید ڪہ بخاطر #غیبت مولاجان خواب و خوراڪش #مختل شده باشد⁉️⁉️😞
ما چقدر بہ فڪر #یوسف زهرا(س) هستیم.....
چند درصد از ذاڪرین اهلبیت(علیه السلام)در عزاهاے متعدد حضرت اباعبدالله(علیه السلام)مراسماتشان را بہ #نیت تعجیل فرج برگزار میڪنند.....⁉️⁉️
و نمیگویند برنامہ برهم میخورد❗️❗
اگر قلم و ڪاغذے را بدهند و بگویند #آرزویت را بنویس تا مستجاب شود چند درصد از ما #ظهور امام مهدے(عج) را مےنویسیم⁉⁉
بیائیم و #دلمان را از این پس از هجر امام مهدے(عج) بگریانیم و اعمالمان را هدیہ بہ حضرت حجت(عج) ڪنیم.....
بخاطرش #ببخشیم.....
بخاطرش #برویم.....
بخاطرش #بخریم.....
بخاطرش #عزا نگهداریم.....
بخاطرش #بخوانیم.....
بخاطرش #بگوییم.....
بخاطرش #برخیزیم.....
بخاطرش #نَفس بڪشیم.....
#نظرت چیست....⁉⁉
چند درصد از ما #عهد مےبندیم....⁉⁉
#عاشق واقعے یعنے بخاطر #عشقش از خود بےخود شود.....
چند در صد از ما ڪہ #میگوییم {أنا مُنتظرالمَهدے (عج) } #راست است⁉⁉
⚡⭐ للهم عجل الولیک الفرج⭐⚡
محمد:
کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
📚شفاعت امام حسين (ع) به خاطر مادر
مرحوم آقا شيخ محمدحسين قمشهاي که از شاگردان سيد مرتضي کشميري بود در سن 18 سالگي در قمشه مبتلا به مرض حصبه شد، اطبا در مداواي او توفيقي نيافتند و ايشان فوت کرد.مادرش گفت:«دست به جنازه فرزندم نزنيد تا من برگردم»، قرآن را برداشت و گريهکنان به پشت بام رفت و اباعبدالله (ع) را شفيع قرار داد و گفت:«دست از شما برنميدارم تا بچهام زنده شود». چند دقيقه نگذشت که شيخ محمدحسين زنده شد و گفت : «برويد به مادرم بگوييد که شفاعت امام حسين (ع) پذيرفته شد.» او ميگويد:« وقتي مرگم نزديک شد دو نفر نوراني سفيدپوش را ديدم که گفتند:«چه باکي داري؟» گفتم :«اعضايم درد ميکند». يکي از آن دو دست به پايم کشيد راحت شدم، ديدم اهل خانه گريانند ولي هرچه خواستم بگويم که راحت شدم نتوانستم تا آن که آن دو من را به حرکت درآوردند در بين راه شخصي نوراني را ديدم که به آن دو فرمود:«ما سي سال عمر به او عطا کرديم» و فرمود:«او را به مادرش برگردانيد که يکباره ديدم همه گريان هستند»
اکثر علماي نجف نقل کردهاند ايشان که مدتي بعد از ساکنان نجف شدند پس از سي سال به ديار باقي شتافتند.
📚منابع: داستانهاي شگفتانگيز شهيد آیت الله دستغيب. کرامات و مقامات عرفاني امام حسين (علیه السلام)
.محمد:
کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
بسم الله الرحمن الرحیم
امروز، روز عاشورا، روزی است که عوالم ملک و ملکوت با جوشش خون حسین علیه السلام در جوش و خروش اند.
چه خوش که این روز بزرگ، با روز یکشنبه مصادف گردیده است.
شایسته است عزیزان غسل توبه روز یکشنبه را انجام دهند و با اقامه نماز توبه، حسینی شوند و حسینی بمانند.
این دستور العمل را می توانید در ادامه مطالعه نمایید.
اللهم ارزقنا
🌹🌹
☘رسول الله ، توبه مى دهد☘
انس بن مالك گويد: رسول خدا (صلى الله عليه وآله )، روز يك شنبه ماه ذى القعده ، خطاب به مردم فرمود: اى مردم !كدام يك از شما خواهد كه توبه كند ؟ مردم گفتند: همه مى خواهيم توبه كنيم اى رسول خدا !
فرمود: غسل كنيد و وضو بگيريد و چهار ركعت نماز به جاى آرید و در هر ركعت ، سوره حمد را يك مرتبه و قل هو الله را سه مرتبه و معوذتين را يك مرتبه ، تلاوت كنيد ! سپس هفتاد بار استغفر الله بگوييد و با لا حول و لا قوه الا بالله العلى العظيم آن را به پايان بريد. آن گاه بگوييد: يا عزيز يا غفار اغفرلى ذنوبى و ذنوب جميع المومنين و المومنات ؛ فانه لا یغفر الذنوب الا انت .
سپس فرمود: هر كس از امت من چنين كند، از آسمان ندا آيد كه : عملت را دوباره از سر گير !كه خدا توبه ات را پذيرفته و گناهانت را بخشيده است . و ملكى زير عرش ندا سر دهد كه : اى بنده !دشمنانت را روز قيامت راضى خواهى كرد !
منادى ديگر گويد: اى بنده مؤمن !خواهى مرد و دينت از تو سلب نخواهد شد و قبرت وسيع شود و منور گردد.
ملكى ديگر ندا سر دهد كه : پدر و مادرت از تو راضى شوند؛ گر چه از تو در غضب باشند. آنان و ذريه ات بخشيده شوند و تو و آخرت در فراخى و گشايش روزى خواهى بود.
جبرييل ندا كند: (من همراه ملك الموت شوم ، تا با تو مدارا كند و مرگ ،تو را آزار ندهد و روح از بدنت به سلامت بيرون آيد. )
مردم گفتند: اى رسول خدا !اگر كسى غير از ذى القعده اين عبادت را انجام دهد، چگونه است ؟
فرمود: تفاوتى نكند و همان طور خواهد شد كه بيان نمودم . اين كلمات را جبرييل در معراج به من آموخته است .
منبع:فضايل و سيره چهارده معصوم در اثار #علامه_حسنزاده
محمد:
کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
Gomnam 💎💎💎:
〰✨🕊🌸༼༼ ﷽ ༽༽🌸🕊✨〰
#نوشیدن_آب_عباس
#پرسش
برخی می گویند حضرت #ابوالفضل #سه_بار آب را برداشت تا #بنوشد و از این کار #امتناع کرد و یاد تشنگی #اهل_حرم افتاد ⚠️به نظر من این مطلب صحت ندارد زیرا حضرت #ابوالفضل همیشه به یاد پسران زهرا و اهل حرم بوده و لحظه ای از آنها غافل نشده است❗️نظر شما چیست❓
⭕️💠💠💠💠⭕️
#پاسخ✅
✍علامه #مجلسی و دیگران نقل می کنند ؛
« هنگامی که عباس دید تمام یاران و برادران و عموزادگان شهید شدند ، گریست و به شوق دیدار پروردگار جلو آمد و پرچم را بر گرفت و از حسین اجازه میدان خواست ، امام به سختی گریه کرد و فرمود برادر جان تو نشانه شکوه و عظمت و برپایی سپاه من و محور پیوستگی نفرات ما هستی ، اگر تو بروی و شهید شوی جمعیت ما #پراکنده و ویران می گردد.
💠عباس گفت جان برادرت فدایت ای سرورم سینه ام از زندگانی دنیا به #تنگ آمده است می خواهم از این منافقان انتقام بگیرم .
📌امام علیه السلام فرمود ؛ اینکه که آهنگ میدان داری برای این کودکان #آبی تهیه کن .
💠عباس رهسپار میدان شد و آنان را موعظه کرد ولی اثری نبخشید ، به نزد برادرش بازگشت و ماجرا را گزارش داد ، ناگهان صدای #العطش کودکان به گوشش رسید ، بی درنگ بر اسب سوار شد و نیزه و مشک را بر داشت و به سوی #فرات روانه شد . چهار هزار تن از ماموران فرات او را محاصره کردند ، و هدف نیزه ها قرار دادند ، او لشکر دشمن را شکافت و هشتاد نفر از آنان را هلاک کرد و وارد فرات شد .
📌« هنگامی که خواست مقداری آب #بیاشامد ، تشنگی حسین و اهل بیتش را به خاطر آورد و آب را روی آب ریخت ، مشکش را پر کرد...»(1)
💠جریان مذکور #ضدیتی با شان بزرگ حضرت عباس علیه السلام ندارد ، زیرا #طبیعی است که انسان تشنه ممکن است بی اختیار دست به زیر آب ببرد ، ولی بعدا که #یادش بیاید آب نمی نوشد .
⬅️بلکه به عکس این جریان نشان دهنده عظمت روحی حضرت عباس نیز می باشد زیرا او در اوج تشنگی و #مشقت به یاد حسین علیه السلام و اهل بیتش آب ننوشید تا آب را به آنان برساند ، در حالی که اگر آب می نوشید نیز نزد #عقلا مستحق مذمت و ملامت نبود زیرا جهت قوه و قدرت و توان گرفتن اقدام به نوشیدن آب کرده بود.
📚(1)بحار الانوار ج45 ص41
📚(1)ریاض الابرار ج1 ص227
📚(1)عوالم العلوم ج17 ص284
⠀ محمد:
کــانــال یــا ضــامــن آهــو در ایــتـا
https://eitaa.com/joinchat/3606446091C2991c47d1d
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨