eitaa logo
اشعار حاج محمد یزدخواستی
216 دنبال‌کننده
5 عکس
0 ویدیو
0 فایل
🔰 اشعار مداحی‌های حاج محمد یزدخواستی 🔹کانال اطلاع رسانی: @hajmohammadyazdekhasti
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه‌ا‌لسلام 🔹نسیم صلوات🔹 در شباهت به نظر نفسِ پیمبر شده است بی‌جهت نیست که اسمش علی اکبر شده است چه بگویم من از آن ذات که ممسوسِ خداست اکبر است و صفت اکبر، مخصوصِ خداست حرکات و سکنات و وجناتش طاها مادرش آمنه بوده‌ست مگر یا لیلا؟ با همه، خُلقِ عظیمش سرِ احسان دارد این پیمبر چقدر تازه مسلمان دارد ماه عالم شده از دیدن رویش سرمست «پیرهن‌چاک و غزل‌خوان و صراحی در دست» سنگ در دستش از اعجاز قمر می‌گردد گر به خورشید بگوید نرو، برمی‌گردد جان علی، جسم نبی، جلوۀ کوثر بوده سرّ لولاک، از اول علی اکبر بوده هر زمان عطر حضورش به هوا برمی‌خواست نفس پنج تن آل عبا برمی‌خواست ذاتش آیینه در آیینه پیمبر گشته بارها از شب معراجِ خودش برگشته... بی‌نقاب آمدنش پیش عمو دیدنی است به اباالفضل قسم قامت او دیدنی است چه بگویم من از آن سروِ خرامانِ بهشت حرف حق را قلم خواجۀ شیراز نوشت: «شاه شمشادقدان، خسرو شیرین‌دهنان که به مژگان شکند قلب همه صف‌شکنان» زلفش آن‌روز که در دست نسیم افتاده سمت و سو داده به تحریر مؤذن‌زاده کربلا هم عطشش چندبرابر شده بود تشنۀ صوت اذان علی اکبر شده بود أشهدُ أنّ... به این مرد ولی باید گفت اشهدُ أنّ علی بعدِ علی باید گفت جلوی چشم پدر، رد شدنش را عشق است أشهدُ أنّ محمّد شدنش را عشق است باد آورده به همراه، شمیم صلوات می‌وزد بر سر کوی تو نسیم صلوات ابر رحمت تویی و تشنۀ الطافِ تو دشت مشک از چشمۀ چشمان تو پر برمی‌گشت کیستی ای که پیمبر شدی از کل جهات باز هم بر گل روی علی اکبر صلوات.. 📝 مسعود یوسف پور
🔺 چند رباعی بمناسبت تولد حضرت علی اکبر علیه السلام و گرامیداشت روز جوان عالم شده مشعوف مبارک بادت پیچیده به گوش آسمان فریادت آنقدر شریف و سربلندی که عزیز شد " روز گرامی جوان "میلادت 💠💠💠 در حسن و ادب تو را زبانزد خواندند دیدند چو زیبایی ات اشهد خواندند آن قدر شبیه جد خود بودی که در کرب و بلا تو را محمد خواندند 💠💠💠 آن قدر که از داغ عطش سوخته ای از گفتن راز عشق لب دوخته ای درس ِادب و وفا و جنگیدن را زیرِ دستِ عمویت آموخته ای 💠💠💠 ای سرو که با تیغ و سنان لاله شدی ارباً اربا چکیدی و ژاله شدی تا خاطره ی "فاطمه" را زنده کنی در روز مصاف هیجده ساله شدی 💠💠💠 چشمان حرم غرق تماشا شده بود آن صورت خون گرفته زیبا شده بود انگار که از فرق ِ علی اکبر شق القمر دوباره پیدا شده بود اسماعیل سکاک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لبخند و شعف نشست جای غم و درد نور و گل و آئینه به دنیا رو کرد دیدند تمام عاشقان احمد (ص) لیلا چه پیمبری به دنیا آورد @yazdekhasti_matn حق داشت اگر به او پیمبر می گفت آئینه ی ذات حیّ داور می گفت از شوق چه خنده ای به لب داشت حسین (ع) وقتی که اذان به گوش اکبر(ع) می گفت @yazdekhasti_matn تبریک ، که هفت آسمان در برِ توست او جان دوباره  بر همه پیکر توست لبریز شو از رایحه ی لبخندش این باغ گل محمدی ، اکبر توست @yazdekhasti_matn شاعر:خانم‌ زرافشان
السلام علیک یا صاحب العصر والزمان ادرکنا ولا تهلکنا @yazdekhasti_matn من که خوشحال از پریشان حالی‌ام سرخوشم با حال و روز عالی‌ام بر سر راه نگاهت مهربان می‌نشینم با دو دست خالی‌ام آبشار جاری لطف خدا یا عزیز الله اوف کیلنا @yazdekhasti_matn دستهایم را ببین و رحم کن بنده را مولا ببین و رحم کن این اسیر سر به زیر خویش را خسته و تنها ببین و رحم کن ای پناه بی پناه بی نوا یا عزیز الله اوف کیلنا @yazdekhasti_matn دوست دارم با تو باشم روز و شب تا بسوزم با غمت در تاب و تب دلنوازی دستگیری از شما از من بی دست و پا دست طلب با تمام دردهایم آشنا یا عزیز الله اوف کیلنا @yazdekhasti_matn آه ... مولایی چه می‌آید به تو حُسن زهرایی چه می‌آید به تو بی سر و پایی چه می‌آید به من رسم آقایی چه می آید به تو ای نگاهت دردمندان را دوا یا عزیز الله اوف کیلنا @yazdekhasti_matn دامن از دستان آه ما مکش خویش را دور از نگاه ما مکش عاقبت ما هم خدایی می‌شویم دست از اصلاح راه ما مکش آسمان عاطفه روح دعا یا عزیز الله اوف کیلنا @yazdekhasti_matn
مناجات سحر نیمه شعبان السلام علیک یا صاحب الزمان @yazdekhasti_matn من از این وضع پریشان نگرانم به خدا از فراوانی نسیان نگرانم به خدا پر کشیدند سحر همسفرانم، حالا مانده ام خسته، هراسان... نگرانم به خدا بی قراری من از حال خرابم پیداست چه کنم با دلِ حیران؟ نگرانم به خدا تو بگو وسعت این فاصله ها را چه کنم؟ ای گرفتار بیابان! نگرانم به خدا ندبه و ناله ی من سود نبخشید... بیا کور شد دیده ی گریان، نگرانم به خدا همه جا بوی فساد و همه جا رنگ گناه از غریبی شهیدان نگرانم به خدا کوچه پس کوچه ی این شهر دگر ایمن نیست از سر و وضع خیابان نگرانم به خدا هرکه را می نگری دین خودش را دارد! آه ای مجری قرآن نگرانم به خدا پسر شیر خدا! شیعه کشی باب شده باز با دستِ مسلمان! نگرانم به خدا *** @yazdekhasti_matn خواهری لحظه آخر به برادر میگفت: بی تو ای سرو خرامان نگرانم به خدا پیرهن خواستنت لرزه به جانم انداخت! به کجا راحتیِ جان؟ نگرانم به خدا پدرم گفت: به کوفه گذرت میافتد... من از آن کوفه ی ویران نگرانم به خدا ای دعای سحر عمه ی سادات بیا خم شد از غم کمر عمه ی سادات بیا @yazdekhasti_matn
رباعی از دور سر جهان، بلا دور نشد این ظلمت محض، غرق در نور نشد با این همه ادعا که داریم چرا؟؟ آن 313 نفر جور نشد؟ @yazdekhasti_matn شاعر :عباس_شاهزیدی
دوبیتی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف @yazdekhasti_matn حال دل ما بی تو خراب است خراب دنیای بدون تو عذاب است عذاب گفتند که این جمعه می آیی اما این دلخوشی انگار سراب است سراب @yazdekhasti_matn از زندگی بدون تو سیر شدیم دلخسته و دلسرد و زمینگیر شدیم در حسرت دیدنت جوانی طی شد آنقدر نیامدی که ما پیر شدیم @yazdekhasti_matn بی‌شک شب غصه‌ها سحر می‌گردد یک روز جهان زیر و زبر می‌گردد هرچند هزار سال نوری راه است تردید نکن که عشق برمی‌گردد @yazdekhasti_matn شاعر:سمیه_مومنی
مناجات امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف @yazdekhasti_matn ای دلِ خسته ی من همدمِ ویرانی ها غرق شو غرقِ خودت غرقِ پریشانی ها زَرق و برق بدلیجات اسیرت نکند ماه را گم نکنی بینِ چراغانی ها...! جان به لب آمد و جانانِ جهان بازنگشت جان گرفتند ز بی جانی ما جانی ها خسته ام خسته از این بی عملی ها خسته خسته از حرف زدن ها و سخنرانی ها پینه دوزی به بَرَش رفت ولی ما عمریست غَرّه هستیم به این پینه ی پیشانی ها ماهمه غمزده و غمزه ی چَشمَش کافیست تا زشادی بشود پُر دلِ زندانی ها غم مخور یوسف گمگشته میاید ای دل این خبر را برسانید به کنعانی ها...! @yazdekhasti_matn شاعر: مهدی_رحیمی
تنها دلیل دلخوشی‌ها @yazdekhasti_matn از اشک‌ها، از خنده‌ها، از ما خبر داری هر لحظه از اندوه آدم‌ها خبر داری از کاسه‌های خالی از باران نخلستان از تشنگی، از قحطی خرما خبر داری این روزها تلخ‌اند، اینجا قند کمیاب است حتما خودت از تلخی دنیا خبر داری می‌روید از خاک یمن هر شب عقیقی سرخ از کودکان زخمی صنعا خبر داری شاید در آغوشت گرفتی کودکی را که با گریه می‌پرسد: تو از بابا خبر داری؟ شهری گرسنه در کنار کوهی از الماس از دزد معدن‌های اِفریقا خبر داری شاید نماز صبح گاهی در فلسطینی باران من! از اشک زیتون‌ها خبر داری دیوارهایش را نوازش می‌کند دستت از غصه‌های مسجدالاقصی خبر داری @yazdekhasti_matn از مرگ گندم‌زار زیر چکمه‌ی دشمن از مرگ، از سوغات امریکا خبر داری تنها نه از ما شیعه‌ها، از آه آن هندو وقتی توسل کرد بر بودا خبر داری شاید تو را نشناسد اما درد دل کرده شاید نمی‌بیند تو را، اما خبر داری فانوس‌ها هر شب به دنبال تو می‌گردند با گریه می‌پرسند: از دریا خبر داری؟ یکشنبه‌ها ناقوس با شوق تو می‌خواند از معبدی متروکه و تنها خبر داری هر صبح گنجشکان شکایت می‌کنند از ما از شکوه‌ی گنجشک‌ها حتی خبر داری تنها دلیل دلخوشی‌های منی وقتی می‌دانم از حالم همین حالا خبر داری شمشیر صیقل می‌دهی در خیمه‌ات یعنی آری خبر داری تو از فردا خبر داری قانون شعرم را به هم می‌ریزم از شوقت آن صبح زیبا ذوالفقارت را که برداری ✍🏻 🏷 علیه‌السلام @yazdekhasti_matn