eitaa logo
🌴 #یازینب...
2.4هزار دنبال‌کننده
18.7هزار عکس
8.4هزار ویدیو
27 فایل
@Yazinb69armaghan ما سینه زدیم،بی‌صدا باریدند از هر چه که دم زدیم،آنها دیدند مامدعیان صف اول بودیم ازآخر مجلس شهدارا چیدند این زمان زنده نگه داشتن یادشهداکمتر ازشهادت نیست #یازینب‌.. جهت تبادل🌹👇🌹 @ahmadmakiyan14 تبادل بالای ۲k🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
7.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 اولین انتشار بعد از ۴ سال صبح روز اول در دمشق... ۹۵/۱/۱۶ با مداحی 🎤: حاج اصغر صادق نژاد یک دقیقه با شهدای خانطومان به یاد همه سبز پوشان که عاشق ترین عاشقان بودند❤️🍃 پایان راهِ سینه زنی ها شهادت است...🕊 🌹🍃 ...🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🌴 #یازینب...
🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊 🕊🌷#زندگینامه_شهید_حسن_رجایی_فر🌷🕊 شهید مدافع حرم حسن رجایی فر در چهار
🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین 🕊🌷 🕊🌷 🕊🌷 محمود در ۳ آذر ۱۳۵۹وقتی مادرش تنها ۱۸ سال داشت، در شهرستان ساری به دنیا آمد. مادرش پس از بازگشایی مدارس (بعد از انقلاب فرهنگی) در حالی‌که محمود را باردار بود مجددا مشغول به تحصیل شد و چون جزو شاگردان فعال مدرسه بود، او را در شیفت روزانه قبول کردند. 👇👇
🌴 #یازینب...
🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین 🕊🌷 🕊🌷#زندگینامه_شهید_محمود_رادمهر 🕊🌷 محمود در ۳ آذر ۱۳۵۹وقتی مادرش تنها
مادر در مورد ایام کودکی محمود و شیطنت‌های معمول کودکان در آن سن چنین روایت می‌کند:«محمود بچه بزرگ من بود و من از او توقع بیشتری داشتم، بچه­‌هایم پشت سر هم بودند، مجتبی یکسال، مرتضی دو سال و نیم و محمدرضا تقریبا ۴ سال از او کوچکتر بود. زمانی که مرتضی به دنیا آمد مسئولیت نگهداری از او را در اتاق به محمود می­‌سپردم؛ دیگر نمی­‌گفتم او بچه است و باید بازی کند. به ورزش خیلی علاقه داشت اما من مانع شرکت او در تیم­‌های مسابقاتی می­‌شدم.» چرای این موضوع را مادر اینگونه توضیح می‌دهد: «اصلا نمی‌­خواستم بچه­‌هایم دنبال ورزش بروند چون عقیده­­­‌ام این است که عمر هر ورزشی به صورت قهرمانی تا ۳۵ سالگی است، اگر فرزندم علاقه­‌اش را روی ورزش معطوف کند باقی عمرش را می­‌خواهد به چه مسائلی بپردازد؟» مادر می‌گوید: «محمود بیشتر به فوتبال علاقه داشت و حتی تا قبل از شهادتش بچه­‌های خانواده از دامادها، پسرها و نوه­‌ها را در باشگاه اداره مخابرات جمع می­‌کرد و شب­‌های جمعه آنجا فوتبال بازی می­‌کردند. تمام بازی­ زیر نظر خودشان بود و مسائل اخلاقی را متذکر می­‌شد و هر کسی کمترین حرکتی را که نشانه اسائه­ ادب بود انجام می‌داد از تیم اخراج می­‌کرد و دیگر نمی­‌گذاشت به هیچ­‌وجه بازی کند.» مادر از کودکی محمود می‌گوید، از همان زمان که می‌خواست سرباز امام زمان(عج) شود:«محمود در دوران بچگی­­ و تا پایان راهنمایی در منزل پدرم بود چون ما با هم همسایه بودیم و مادرم کسالت شدیدی داشت و من رفت و آمد زیادی به خانه آنها داشتم؛ «محمود» نام برادر من را داشت و پدرم بسیار به او علاقمند بود، عبای پدرم را روی دوشش می‌انداخت و سجاده‌اش را پهن می­‌کرد و دست به قنوت بلند می­‌کرد؛ پدرم به مازندرانی از او می­‌پرسید: «شما سرباز امام زمان می­‌شوید؟ سرش را تکان می­‌داد و می­‌گفت بله من سرباز امام زمان می­‌شوم» مادر از کودکی فرزندانش احادیث خیلی کوچک و دو کلمه­‌ای از نهج­ البلاغه را به آنان یاد می­‌داد و در قبالش توضیحات می­‌خواست. «احکام شرعی، حد و حدود مسائل مانند واجبات و مبطلات نماز، واجبات و مبطلات روزه ،مطهرات، اقسام غسل­‌ها را تا جایی که از دستم برمی­‌آمد به آنها آموزش می­‌دادم. حتی زمانی که محمود خواست در سپاه شرکت کند، یک دوره احکام فقه را که مخصوص پسرها بود به او یاد دادم، محمود به احکام شرعی اشراف کامل داشت و بسیار رعایت می‌کرد. 🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🌴 #یازینب...
مادر در مورد ایام کودکی محمود و شیطنت‌های معمول کودکان در آن سن چنین روایت می‌کند:«محمود بچه بزرگ من
🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین 🕊🌷 🕊🌷🕊🌷 برادران عزیز ، به شما و سایر برادران و خواهرانم در بسیج وصیت می کنم که نکند واقعه سقیفه بنی ساعده دوباره تکرار شود ، نکند عاشورا دوباره تکرار شود و حسین زهرا (علیه السلام) سرش بالای نیزه رود. برادران و خواهران بسیجی ، از تاریخ اسلام درس بگیرید و همواره در راه ولایت ثابت قدم باشید. برادران ، بدانید که همانگونه که اهل کوفه ، مسلم ابن عقیل ( نماینده امام زمان خود ) را تنها گذاشتند و اکنون مورد لعن ما قرار می‌گیرند ، اگر ما هم ولی فقیه را تنها بگذاریم ، بی درنگ مسلم های دیگری نیز به مسلم ابن عقیل خواهند پیوست و آنگاه ما نیز مورد لعن آیندگان قرار خواهیم گرفت. برادران و خواهران اگر می خواهید دنیا و آخرتتان تضمین شود و از مصائب آخر الزمان در امان باشید و دینتان حفظ بماند و عاقبت به خیر شوید ، بصیرتتان را افزایش دهید ، اطاعت از ولایت مطلقه فقیه را بر خود واجب بدانید و اگر می خواهید در این دوران پر آشوب گمراه نشوید ، گوشتان به سخنان ولایت مطلقه فقیه و چشمتان به اعمال این بزگوار و تمام وجودتان صرف عمل به خواسته ها و اوامر ایشان باشد. 🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🌴 #یازینب...
🕊🌹🔹 🌹 🔹 #کتاب_دختر_شینا🌹🕊 #خاطرات : بانو قدم خیر محمدی کنعانی🌹🍃 #همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی
🕊🌹🔹 🌹 🔹 🌹🕊 : بانو قدم خیر محمدی کنعانی🌹🍃 سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هریژ🌷🕊 :بانو بهناز ضرابی.. فصل ششم..( قسمت ۳)🌹🍃 🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊 صمد رفت و آن عید را، که اولین عید بعد از عروسی مان بود، تنها سر کردم.روزهای سختی بود. هر شب با بغض و گریه سرم را روی بالش می گذاشتم.هر شب هم خواب صمد را می دیدم. وقتی عروس های دیگر را می دیدم که با شوهرهایشان، شانه به شانه از این خانه به آن خانه می رفتند و عیدی می گرفتند به زور می توانستم جلوی گریه ام را بگیرم. فروردین تمام شده بود، اردیبهشت آمده بود و هوا بوی شکوفه و گل می داد انگار خدا از آن بالا هر چه رنگ سبز داشت ریخته بود روی زمین هایش قایش. یک روز مشغول کارخانه بودم که موسی، برادر کوچک صمد، از توی کوچه فریاد زد. داداش صمد آمد. نفهمیدم چه کار می کنم. پابرهنه، پله های بلند ایوان را دو تا یکی کردم. پارچه ای از روی بند رخت وسط حیاط برداشتم، روی سرم انداختم و دویدم توی کوچه. صمد آمده بود. می خندید و به طرفم می دوید. دو تا ساک بزرگ هم دستش بود. وسط کوچه به هم رسیدیم. ایستادیم و چشم در چشم هم، به هم خیره شدیم. چشمان صمد آب افتاده بود. من هم گریه ام گرفت. یک دفعه زدیم زیر خنده. گریه و خنده قاتی شده بود. یادمان رفته بود به هم سلام بدهیم. شانه به شانه هم تا حیاط آمدیم. جلوی اتاقمان که رسیدیم. صمد یکی از ساک ها را داد دستم. گفت: این را برای تو آوردم. ببرش اتاق خودمان. اهل خانه که متوجه آمدن صمد شده بودند، به استقبالش آمدند. همه جمع شدند توی حیاط و بعد از سلام و احوال پرسی و دیده بوسی رفتیم توی اتاق مادرشوهرم. صمد ساک را زمین گذاشت. همه دور هم نشستیم و از اوضاع و احوالش پرسیدیم. سیمان کار شده بود و روی یک ساختمان نیمه کارمشغول بود. کمی که گذشت، ساک را باز کرد و سوغاتی هایی که برای پدر، مادر، خواهرها و برادرهایش آورده بود، بی آن ها تقسیم کرد. همه چیز آورده بود. از روسری و شال گرفته تا بلوز و شلوار و کفش و چتر. کبری، که ساک من را از پشت پنجره دیده بود. اصرار می کرد و می گفت: قدم تو هم برو سوغاتی هایت را بیاور ببینیم. خجالت می کشیدم هراس داشتم نکند صمد چیزی برایم آورده باشد که خوب نباشد برادرهایش ببینند. گفتم : بعدا. خواهر شوهرم فهمید و دیگر پی اش را نگرفت. وقتی به اتاق خودمان رفتیم صمد اصرار کرد زودتر ساک را باز کنم. واقعا سنگ تمام گذاشته بود. برایم چند تا روسری و دامن و پیراهن خریده بود. پارچه های چادری، شلواری، حتی قیچی و وسایل خیاطی و صابون و سنجاق سر هم خریده بود. طوری که در ساک به سختی بسته می شد. گفتم: چه خبر است مگر مکه رفته ای؟ گفت قابل تو را ندارد می دانم خانه ما خیلی زحمت می کشی، خانه داری برای ده دوازده نفر کار آسانی نیست. این ها که قابل شما را ندارد. گفتم: چرا خیلی زیاد است. خندید و ادامه داد: روز اولی که به تهران رفتم با خودم عهد بستم، روزی یک چیز برایت بخرم. این ها هرکدام حکایتی دارد. حالا بگو از کدامشان بیشتر خوشت می آید. همه چیزهایی که برایم خریده بود قشنگ بود. نمی توانستم بگویم مثلا این یکی از آن بهتر است. گفتم: همه شان قشنگ است دستت درد نکند. اصرار کرد. گفت: نه... جان قدم بگو بگو از کدامشان بیشتر خوشت می آید. دوباره همه را نگاه کردم. انصافاً پارچه های لواری تو خانه ای که برایم خریده بود چیز دیگری بود. گفتم: این ها از همه قشنگ ترند. از خوشحالی از جا بلند شد و گفت: اگر بدانی چه حالی داشتم وقتی این پارچه ها را خریدم آن روز خیلی دلم برایت تنگ شده بود. این ها را با یک عشق و علاقه دیگری خریدم. آن روز آن قدر دلتنگت بودم که می خواستم کارم را ول کنم و بی خیال همه چیز شوم و بیایم پیشت. بعد سرش را پایین انداخت تا چشم های سرخ و آب انداخته اش را نبینم. ...🌹🍃 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃 ...‌ 🌹 🔹🌹 🌹🕊🌹 🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹 🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
: درخواست اشد مجازات برای عاملان شهادت / یک محله داغدار همسرم هستند 🌷🕊 ادامه داد: من در خانه بودم که بچه‌ها با شدت به درکوبیدند طوری که داشت در از جا کنده می‎شد، گفتند بابا چاقو خورده. رفتم داخل کوچه و بدن غرق به خون او را دیدم که روی زمین افتاده و فقط می‌گوید آب بدهید. آمبولانس آمد و او را به بیمارستان بردند، اما نتوانستند کاری کنند. همسر شهید محمدی در رابطه با مجازات عاملان این واقعه گفت: این اراذل و اوباش باید به اشد مجازات محکوم شوند تا جسارتی به مردم نکنند و چنین بلای خانمان‌سوزی را سر مردم نیاورند. البته که ما به شهید خود افتخار می‌کنیم و باعث سرافرازی و سربلندی ماست، ولی این‌ها را نباید به حال خود رها کنند و باید به اشد مجازات برسند. 🌹🍃 ...🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
هدایت شده از 🌴 #یازینب...
۸ به وقت امام هشتم...🌹🍃 غیر از شه خراسان از ما کسی رضا نیست پر میزنم به مشهد هر روز ساعت بیست ...🌹🍃 🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🍃 🍃🌹اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهیدِ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِک..َ🌹🍃 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌹🍃 🏴🌹اللهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب سلام الله علیها🌹🏴 ...🌹🏴 ..🇮🇷🏴 _••🏴🌹 ...🌹🏴••_ ..🥀 ....🥀 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb2
حضرت سکینه دختر امام حسین ۵۶ سال پس از واقعه کربلا در شب پنجم ربیع‌الاول سال ۱۱۷ ه.ق در مدینه شهادت یافت. شهادت سکینه بنت الحسین علیه السلام تسلیت باد. 🌹🏴 ....🌹🏴 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
هدایت شده از 🌴 #یازینب...
🏴🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹🏴 سلام مولای من ! سلام بر بلندای رشادتت.. سلام بر زينب... سلام........... اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَّلاٰمُ عَلَيْكَ يَا بْنَ اَميرِالْمُؤْمِنين ، وَ ابْنَ سَيِّدِ الْوَصِيّينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ فاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِسٰاءِ الْعٰالَمينَ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِەِ ، وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداًما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهار ُوَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ  اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ  🏴🌹اللهم صل علي محمد و ال محمد و عجل فرجهم🌹🏴 ..🇮🇷🏴 _••🏴🌹 ...🌹🏴••_ ..🥀 ....🥀 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb2
کم کم دارد، حقیقت دنیا، رو می‌شود! و همه می‌فهمیم، آنچه را که باید پیش‌ترها می‌فهمیدیم! وحشتِ دنیایِ بی تـو، بیش از وحشت دنیای کرونا زده‌ی امروز است! حضرت صاحب، کِی به عیادتمان می‌آیی؟ 🌹🍃 ....🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---