ملجأ طفل گرفتار، فقط مادر اوست
دست بر دامنِ زهرا شدنم را دیدی😭
مرده ای بودم و مادر به دعا یادم کرد
با دعا کردنش احیا شدنم را دیدی
یا زهرا...
فدات بشم مادر...دستمون رو مادرانه گرفتی و عشق اهل بیت رو در دلهامون انداختی😭
#حجاب
به علی کرد سفارش که بگیرد دستم
از زمین با مددش پا شدنم را دیدی😭
یاعلی جان...هر جا افتادم دستم رو گرفتی😭
از علی، کرب و بلا دارم و با خرج پدر
زائر عرش معلا شدنم را دیدی
#ماه_رمضان
علتش کام حسین است که وقت افطار
خیره بر آب گوارا شدنم را دیدی😭
سلام بر سیدالعطشان😭آقا جان افطارها به کام دلم زهر می شود...😭
#حجاب
دل مجنونِ من افتاده به پایین پایش😭
بنده ی اکبر لیلا شدنم را دیدی
علی اکبر به پدر گفت: پدر، شکر خدا
سال ها طی شد و رعنا شدنم را دیدی😭
یا علی اکبر...
بریم علقمه...
شبای وداع ماه رمضون ...جا داره روضه وداع ... اباعبدالله روز عاشورا خیلی جاها وداع کرد...😭
یکی از اون لحظه های سخت...وداع با برادر و علمدار و سقای لشکرش😭
#ماه_رمضان
خدا جون... امشب هم که شب قدر هست ...
دستان قمربنی هاشم رو واسطه قرار دادیم...اومدیم در خونه ات😭
الهی العفو😭
#امام_زمان
علقمه گفتم و دیدم دلم از پا افتاد
یاد لبهای علی اصغر و دریا افتاد😭
علقمه گفتم و دیدم که سواری بی دست
تیر آنقدر به او خورد که از پا افتاد😭
یا ابالفضل مددی😭
#حجاب
نمیدونم طاقت میاری... این چند بیت رو با هم بخونیم و متوسل بشیم به آقام ابالفضل😭
علقمه گفتم و دیدم...که عمودی آمد
ناگهان در وسط معرکه سقا افتاد
شیری افتاد زپا و همگی شیر شدند😭
گذر گرگ به آهوی حرم ها افتاد...
وسط این همه سرنیزه و شمشیر و سنان
ناگهان چشم علمدار به زهرا افتاد😭
یا زهرا...😭
#ماه_رمضان
وقتی آقا ابالفضل از روی اسب افتاد... دیگه دستی در بدن نیست ...لشکر ملعون بر سر حضرت ریختند...😭
روایت میگه وقتی اباعبدالله دیگه صدای تکبیر عباسش رو نشنید به سمت شریعه راه افتاد...😭
اولین جایی که رسید دید ذوالجناح تکان نمیخوره دید یکی از دستان ابالفضل روی خاک افتاده...
یا حسییییین😭
نمیدونم اون لحظه مولامون چه حالی شد...😭
از اسب پایین اومد دست داداش رو بغل کرد و روی چشماش گذاشت😭
فرج مولامون بحق این لحظات سخت که بر اباعبدالله گذشت🤲
#ماه_رمضان
رفت جلوتر دست دیگر عباس رو دید...😭
ابا عبدالله از روی رد خونین دست ابالفضل رفت تا کنار بدن برادر رسید😭
وقتی رسید کنار علقمه دید همه دور عباس حلقه زدند😭
#امام_زمان