eitaa logo
🌴 #یازینب...
2.4هزار دنبال‌کننده
18.7هزار عکس
8.3هزار ویدیو
27 فایل
@Yazinb69armaghan ما سینه زدیم،بی‌صدا باریدند از هر چه که دم زدیم،آنها دیدند مامدعیان صف اول بودیم ازآخر مجلس شهدارا چیدند این زمان زنده نگه داشتن یادشهداکمتر ازشهادت نیست #یازینب‌.. جهت تبادل🌹👇🌹 @ahmadmakiyan14 تبادل بالای ۲k🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴 #یازینب...
ممکن نیست به تیغ خشمگین مرتضی سوگند؛ ممکن نیست فلانی را بگو شهر نبی دروازه‌ای دارد نمی‌داند مگر که
فدای ام کلثوم بشم😭 همه جا پا به پای بی بی زینب بود .. (سال ها پای روضه گریه کردی ..) کمک حالِ زینب بود .. گاهی وقتا این بچه ها رو ام کلثوم می گرفت آرام میکرد.. یه جا اونجا بود که عمۀ سادات رسید بالای گودال .. یه جا اونجا بود که نامرد چوب خیزران رو برداشت .. دیدن خانم بلند شد .. ان شالله سرداب خانم تو قبرستان باب الصَغیر دمشق برا خانم گریه کنیم .. اجازه بدید چند بیت روضه بخوانم .. خطاب به خانم ام کلثوم بگم بی بی جان😭 امان از دل زینب.. 😭
🌴 #یازینب...
فدای ام کلثوم بشم😭 همه جا پا به پای بی بی زینب بود .. (سال ها پای روضه گریه کردی ..) کمک حالِ زینب
خانم جان شنیدم ساربان نامهربانی کرده با سرها سوار ناقه خواهرها، سوار نی برادرها چهل منزل شدی سنگ صبور داغ مادرها چهل منزل کشیدی خار از پای کبوترها گمانم خوب فهمیدی پریشانی زینب را که بستی با سکینه زخم پیشانی زینب را بمیرم😭
🌴 #یازینب...
خانم جان شنیدم ساربان نامهربانی کرده با سرها سوار ناقه خواهرها، سوار نی برادرها چهل منزل شدی سنگ
در شلوغی‌های شام آنچه نباید، شد خودت دیدی که راه کاروان یک مرتبه سد شد همین‌جا بود که حال عروس مادرت بد شد نه... از دروازۀ ساعات باید زودتر رد شد رباب آنجا که دائم آه حسرت می‌کشد اینجاست و جایی که ابوفاضل خجالت می‌کشد😭 یا 😭
🌴 #یازینب...
در شلوغی‌های شام آنچه نباید، شد خودت دیدی که راه کاروان یک مرتبه سد شد همین‌جا بود که حال عروس ما
زینب دستای بسته😭 زینب سر شکسته😭 زینب یه مشت حرامی😭 زینب مردای شامی ..😭 حسین .. 😭
🌴 #یازینب...
زینب دستای بسته😭 زینب سر شکسته😭 زینب یه مشت حرامی😭 زینب مردای شامی ..😭 حسین .. 😭
خنده بر پاره‌گریبانی‌مان می‌کردند خنده بر بی‌سر و سامانی‌مان می‌کردند پشت دروازه ساعات معطل بودیم خوب آماده مهمانی‌مان می‌کردند از سر کوچه بی‌عاطفه تا ویرانه سنگ را راهی پیشانی‌مان می‌کردند هرچه ما آیه و قرآن و دعا می‌خواندیم بیشتر شک به مسلمانی‌مان می‌کردند شرم دارم که بگویم به چه شکلی ما را وارد بزم طرب‌خوانی‌مان می‌کردند😭
🌴 #یازینب...
خنده بر پاره‌گریبانی‌مان می‌کردند خنده بر بی‌سر و سامانی‌مان می‌کردند پشت دروازه ساعات معطل بودیم
بچه ها همیشه خاطره بد تو ذهن آدم میمونه .. داداش بدترین خاطره آن بود که در آن مدت مردم روم نگهبانی‌مان می‌کردند...😭 عذرخواهی میکنم بگذریم 😭
🌴 #یازینب...
بچه ها همیشه خاطره بد تو ذهن آدم میمونه .. داداش بدترین خاطره آن بود که در آن مدت مردم روم نگهبان
داداش هیچ جا امن‌تر از نیزه عباس نبود تا نظر بر دل حیرانی‌مان می‌کردند..😭
یا بی بی ام کلثوم... شب نوزدهم ماه مبارک رمضان که مولا میهمان شما بود و دیدن حالات پدر در چنین شبی بر شما سخت بود یا آنچه در کربلا و شام بلا گذشت ؟😭
دوسالش بوده وقتي شعله با آن در، درافتاده دوسالش بوده وقتي مادرش پشت در افتاده دوسالش بوده امّا خوب حس كرده ست دردي را كه از سنگيني اش مادر ميان بستر افتاده
دوسالش بوده امّا ديده وقت غسل ياس آنشب چه بوده ماجرا؟ لرزه به دست حيدر افتاده😭 و در كوفه پدر را ديده در محراب ، خون آلود كه با فرق دوتا گشته كنار منبر افتاده یاعلی جانم😭