🌴 #یازینب...
کاش زجر منو اینقدر رو خار نکشونه آخه عموم رو نیزه ها نگرونه نزن منو حالم بده خودم میام هولم نده...😭
بچه ها بی بی رقیه رو بی هوا زدند😭
مداح یعنی چی؟
شما وقتی خودت میخوای خودت رو بزنی،عصب مغز دستور میده به عضله ی صورت،میگه آمادگیش رو داشته باش، اما یه وقت هست بی هوا میزنه،دختر وسط بیابون افتاده بود،دید یکی داره میاد،خوشحال شد، گفت: اومده من رو ببره کنار عمه ام، بلند شد،خوشحال شد، یه وقت، دید صورتش میسوزه...😭
حسین...😭
امان از دل زینب...😭
🌴 #یازینب...
بچه ها بی بی رقیه رو بی هوا زدند😭 مداح یعنی چی؟ شما وقتی خودت میخوای خودت رو بزنی،عصب مغز دستور می
یه بیت قدیمی برات بخونم...😭
تا به من رسید بابا،بابا،بابا
موهام و کشید بابا،بابا،بابا
دست من و بست بابا،بابا،بابا
پهلوم و شکست بابا،بابا،بابا
بابا ،بابا،بابا..... حسین 😭
🌴 #یازینب...
یه بیت قدیمی برات بخونم...😭 تا به من رسید بابا،بابا،بابا موهام و کشید بابا،بابا،بابا دست من و بست ب
گفتم پهلو...😭
بریم مدینه😭
آخ ، مادر مادر، مادر مارو هم بی هوا زدند😭
وقتی یه نامحرم میخواد با مادرت حرف بزنه، مادر به چشم نامحرم نگاه نمیکنه، مادر ما به زمین نگاه میکرد،به نامحرم نگاه نمیکرد، امام حسن...میگه دیدم دست و نانجیب بالا برد😭
امام صادق... میگه:چنان زد این گوشواره توی گوش مادر شکست...😭
وای مادرم زهرا...😭
#امام_زمان حلالم کن
🌴 #یازینب...
گفتم پهلو...😭 بریم مدینه😭 آخ ، مادر مادر، مادر مارو هم بی هوا زدند😭 وقتی یه نامحرم میخواد با ماد
فدات بشم امام حسن...😭
کاشکی پسر ارشد نبودم ای خدا ای خدا ای خدا...😭
کاشکی راه رفتن بلد نبودم ای خدا ای خدا ای خدا...😭
وای مادرم....😭
🌴 #یازینب...
برای چی...
شاهد فحش و لگد نبودم ای خدا ای خدا ای خدا..
اونقدر کشیدم داد و هوار ای خدا ای خدا ای خدا...😭
دستاتو واسش بالا نیار بی حیا بی حیا بی حیا...😭
رو چادر مادر پا نذار بی حیا بی حیا بی حیا...😭
🌴 #یازینب...
رفیق اربعینتو باید از خانم رقیه سلام الله علیها بگیری😭 خانم جان خیلی ها میخوان برن کربلا ولی نمیتو
خیلی ها #اربعین دارن میرن کربلا،به حضرت رقیه سلام الله علیها بگو، عمه ی #امام_زمان(عج)،امشب با دستای کوچولوت یه کربلا به من بده...😭
ان شاءالله #اربعین کربلا
🌴 #یازینب...
خیلی ها #اربعین دارن میرن کربلا،به حضرت رقیه سلام الله علیها بگو، عمه ی #امام_زمان(عج)،امشب با دستای
بچه ها ...
تو حرم حضرت رقیه سلام الله علیها، یه پیرمرد یه ظرف برداشته بود، یه تیکه نخ، اومد گره بزنه به ضریح، خادمها اجازه نمیدادند😭
خیلی ناراحت شد،رفتم پیشش ، گفتم:پدر چی شده؟
چرا ناراحتی؟
گفت: نگذاشتند نذرم رو ادا کنم، گفتم:این چه نذریه شما یه ظرف آب برداشتی،میخوای ببندی؟
گفت: من دفعه ی قبل که اومدم حرم حضرت رقیه سلام الله علیها، بهشون گفتم: خانم به من یه کربلا بده، اگه کربلا بدی، از کربلا برات آب فرات میارم، براش آب فرات آوردم، گفتنم: دیگه فایده نداره، دیگه دیر شد…😭
عمو عباس هم رفت آب بیاره 😭
حسین...😭
#اربعین...😭
🌴 #یازینب...
بچه ها ... تو حرم حضرت رقیه سلام الله علیها، یه پیرمرد یه ظرف برداشته بود، یه تیکه نخ، اومد گره بز
دیشب مدینه بودم و می گفتم می خندیدم
لالایی هات تو گوشمه رو دستت آروم خوابیدم😭
ای وای بازم خواب می دیدم...😭
جان رقیه...😭
🌴 #یازینب...
دیشب مدینه بودم و می گفتم می خندیدم لالایی هات تو گوشمه رو دستت آروم خوابیدم😭 ای وای بازم خواب می د
دیشب داداش علی اومد به روی دستام بوسه زد...😭
می گفت عزیزم از سفر برات النگو خریدم..😭
ای وای بازم خواب می دیدم...😭
آخ حسین...😭
🌴 #یازینب...
دیشب داداش علی اومد به روی دستام بوسه زد...😭 می گفت عزیزم از سفر برات النگو خریدم..😭 ای وای بازم خوا
دیشب دیدم که عمه جون با قاسم اومد خونه مون...😭
می گفت برات یه چادر خوشگل گلدار بریدم..😭
ای وای بازم خواب می دیدم...😭
🌴 #یازینب...
دیشب دیدم که عمه جون با قاسم اومد خونه مون...😭 می گفت برات یه چادر خوشگل گلدار بریدم..😭 ای وای با
چرا این خوشی ها همه اش خوابه...😭
فدای دختر های شهدا...بشم 😭