🌴 #یازینب...
وقتی دست فاطمه رو تو دست علی گذاشت،فرمودپیغمبر: علی جان اگه فاطمه ام نبود تا قیامت، برات كُفّی پیدا
اما توان حضرت خورشید را برید
صرف تصوّر سفر احتمالیات
زهرا بنا نداشت كه تنها سفر كند
اما چگونه صبر ز داغ پدر كند؟..😭
🌴 #یازینب...
اما توان حضرت خورشید را برید صرف تصوّر سفر احتمالیات زهرا بنا نداشت كه تنها سفر كند اما چگونه صب
می اومد با بابا درد و دل میكرد،بابا جان صبت عَلیّ مصائبٌ لَواَنّها، صبت على الأیام صرن لـیـالـیاً،با سختی دارم تحمل می كنم نبودنت رو باباجان...😭
یازهرا...😭
🌴 #یازینب...
انگار كه تمام جهان تار و تیره بود از این شبهای علی بگم...😭
🌴 #یازینب...
وقتی نگاه او به در خانه خیره بود گل كرد در قیامت آتش خلیلوار آن سینه كه بهشت در آنجا ذخیره بود
بالاخره همه چیز گذشت،تموم شد،یه جمله هم از دیشب بگم،بریم سراغ روضه
مانده علی و قصهی پهلوی فاطمه..😭
ماندهست با كبودی بازوی فاطمه..😭
روح همه مادران آسمانی شاد ...😭
هر جور بود غسل تموم شد،آروم آروم نیمه های شب،در خونه باز شد،چند نفر یه تابوتی رو از داخل خونه بیرون آوردند...😭
وای مادرم زهرا...😭
🌴 #یازینب...
روح همه مادران آسمانی شاد ...😭 هر جور بود غسل تموم شد،آروم آروم نیمه های شب،در خونه باز شد،چند نفر
حضرت حسن زاده ی آملی می فرمودند:بچه ها اجازه گرفتند از امیرالمؤمنین علیه السلام،اذن خواستند،بابا اجازه بده ماهم تشییع جنازه بیاییم،امیرالمؤمنین فرمود بیاید،اما آهسته گریه كنید،نكه صدا گریه ی شما بلند شه..😭
من میخام بگم مگه میشه پشت سر پیکر عزیزتون اونم مادرت باشه اروم باشی آروم گریه کنی 😭 بخدا خیلی سخته
وای مادرم..😭
🌴 #یازینب...
حضرت حسن زاده ی آملی می فرمودند:بچه ها اجازه گرفتند از امیرالمؤمنین علیه السلام،اذن خواستند،بابا اجا
تصور كنید این بچه های قد و نیم قد،پشت جنازه ی مادر، دستشون رو بلند میكردند،وا اُما میگفتند،اما یه وقت سلمان شنید امام حسن علیه السلام داره بلند بلند گریه میكنه،دوید حسن جان،یه خورده آهسته تر،گفت:سلمان دست به دلم نذار،آخه اونی كه من تو كوچه دیدم،حسین ندید...😭
فدات بشم امام حسن...😭
#فاطمیه
🌴 #یازینب...
تصور كنید این بچه های قد و نیم قد،پشت جنازه ی مادر، دستشون رو بلند میكردند،وا اُما میگفتند،اما یه وق
امام زمان عج با اجازه شما ...😭
بدن رو آورد كنار قبر،امیرالمؤمنین علیه السلام بدن نحیف و لاغر،فاطمه رو، رو دست بلند كرد،گفت: آی زمین ببین یه مشت پوست و استخون از فاطمه ام بیشتر نمونده،ببین چقدر نحیف و لاغر شده،بدن رو داخل خاك گذاشت،خود علی وارد قبر شد،بدن رو داخل خاك،پهلو رو داخل خاك گذاشت،تا اومد صورت رو ،رو خاك بذاره،چشم علی افتاد به چشم كبود شده ی فاطمه...😭
وای زهرام ....😭
🌴 #یازینب...
امام زمان عج با اجازه شما ...😭 بدن رو آورد كنار قبر،امیرالمؤمنین علیه السلام بدن نحیف و لاغر،فاطمه
#شب_جمعه است
با اجازه مادرمان بریم كربلا😭
اما دلها بسوزه برا اون آقایی كه،تا اومد بدن حسین رو تو خاك بذاره،بجا صورت،رگ های بریده حسین رو ،رو خاك گذاشت...😭
🌴 #یازینب...
#شب_جمعه است با اجازه مادرمان بریم كربلا😭 اما دلها بسوزه برا اون آقایی كه،تا اومد بدن حسین رو تو خا
گفتند آقا:یه بدنی هم كنار علقمه رو زمین افتاده،
آقا جانم فرمود:بدن عموم حضرت ابالفضل،بریم كنار علقمه...😭
یا ابوالفضل..😭