📜 ۲۳ ذیالحجه 📜
🔘 #بخش_دوم
+ مرد دوباره به سخن آمد گفت:
"شما را بخدا از همین جا برگردید و خودتان را حفظ کنید. کوفه دیگر کوفۀ پیمانبستگان و بیعتکنندگان با شما نیست، کوفۀ نهروان و خوارج و قرآنهای بر نیزه است."
••• به خدا قسم بار دیگر برق شمشیری که فرق علی را شکافت دیدم •••
🔹قافله سالار، دست بر شانۀ مرد گذاشت و با آرام گرفتن او، رو به یاران کرد.🔹
- گفت:
"پس از شهادت مسلم بن عقیل و هانی بن عُروه، دیگر چه خیری در این زندگی است؟اگر پیکرها برای مرگ خلق شده، پس کشته شدن در راه خدا با شمشیر بهتر است."
🔻نگرانی و تردید، در ادامۀ راه بر کاروانیان حاکم شده بود.🔺
🔸در سکوتی سنگین، قدم برداشت. اسماء، دختر خردسال مسلم را به آغوش گرفت و نوازش کرد.🔸
••• و زنان و مردان، با چشمانی لبریز از بُهت، به او خیره شدند •••
- گفت:
"هر که بر تیزی شمشیرها و زخم نیزه ها بردبار است، با ما بماند. و هر کس را که یارای آن نیست،سر خویش برگیرد و شبانه باز گردد."
● ۷ روز تا #محرم ●
● ۱۵ روز تا #تاسوعا ●
#روایت_کاروان_عشق
#روزشمار_محرم
#مجتبی_فرآورده
🍃🌹اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌹🍃
🌹اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🌹
🍃🌹 @Yazinb3🌹🍃
📜 ۲۳ ذیالحجه 📜
🔘 #بخش_دوم
+ مرد دوباره به سخن آمد گفت:
"شما را بخدا از همین جا برگردید و خودتان را حفظ کنید. کوفه دیگر کوفۀ پیمانبستگان و بیعتکنندگان با شما نیست، کوفۀ نهروان و خوارج و قرآنهای بر نیزه است."
••• به خدا قسم بار دیگر برق شمشیری که فرق علی را شکافت دیدم •••
🔹قافله سالار، دست بر شانۀ مرد گذاشت و با آرام گرفتن او، رو به یاران کرد.🔹
- گفت:
"پس از شهادت مسلم بن عقیل و هانی بن عُروه، دیگر چه خیری در این زندگی است؟اگر پیکرها برای مرگ خلق شده، پس کشته شدن در راه خدا با شمشیر بهتر است."
🔻نگرانی و تردید، در ادامۀ راه بر کاروانیان حاکم شده بود.🔺
🔸در سکوتی سنگین، قدم برداشت. اسماء، دختر خردسال مسلم را به آغوش گرفت و نوازش کرد.🔸
••• و زنان و مردان، با چشمانی لبریز از بُهت، به او خیره شدند •••
- گفت:
"هر که بر تیزی شمشیرها و زخم نیزه ها بردبار است، با ما بماند. و هر کس را که یارای آن نیست،سر خویش برگیرد و شبانه باز گردد."
● ۷ روز تا #محرم ●
● ۱۵ روز تا #تاسوعا ●
#روایت_کاروان_عشق
#روزشمار_محرم
#مجتبی_فرآورده
🍃🌹اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌹🍃
🌹اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🌹
🍃🌹 @Yazinb3🌹🍃
📜 ۲۷ ذیالحجه 📜
🔘 #بخش_دوم
- حُر گفت:
"از امیر خویش عبیدالله بن زیاد فرمان دارم تا شما را تحت الحفظ به کوفه برم."
••• قافله سالار به یک آن، رو به او کرد و عبا از تن بر گرفت •••
+ گفت:
"مرگ برای تو نزدیکتر از این آرزوست."
+ و رو به عباس ادامه داد:
"عباس! حرکت میکنیم."
🔹به اشاره حُر، مردان سپاه سوار بر اسب شدند و مقابل کاروان صف کشیدند.🔹
••• حُر ریاحی هم بر اسب جهید و تازیانه کشید و فریاد زد •••
- گفت:
"باید همراه من به کوفه بیایید."
* عباس گفت:
"در مدینه می ماندیم اگر بنا بود تسلیم امیر تو باشیم."
- گفت:
"من فرمان جنگ و جدال ندارم، اما موظفم شما را به کوفه برم."
* عباس گفت:
"پاسخ ات را نشنیدی؟"
🔺حُر نگاه چرخاند. مردان کاروان را آرایش گرفته و با شمشیرهای از نیام به در آمده آمادۀ کارزار که دید،لحظه ای تامل کرد.🔻
- گفت:
"پس به راهی روید که نه سوی کوفه باشد نه مدینه. من هم قاصدی سوی عبیدالله روانه می کنم،شاید خداوند به راهی هدایت کند که خیر من در آن باشد!"
● ۳ روز تا #محرم ●
● ۱۱ روز تا #تاسوعا ●
#روایت_کاروان_عشق
#روزشمار_محرم
#مجتبی_فرآورده
🍃🌹اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌹🍃
🌹اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🌹
🍃🌹 @Yazinb3🌹🍃
📜 اول محرم 📜
🔘 #بخش_دوم
- عبیدالله گفت:
"بخدا قسم، فرمان بری و پیروی از تو، سعادت و خوشبختی ابدی است. اما یاری من سودی به حالت ندارد. در کوفه هم کسی را مصمم به یاری ات ندیدم. مرا معاف کن، که از مرگ بسیار گریزانم."
+ گفت:
"اگر شهید نشوی می میری!"
- گفت:
"از من بگذر، در عوض اسب تیزپایی دارم که به تو می بخشم."
••• قافله سالار نگاهی به او کرد •••
+ گفت:
"حال که تو از نثار جانت در راه ما امتناع میکنی، ما نه به تو نیاز داریم و نه به اسب تو."
🔹و حرکت کرد، چند قدم برداشت، و سپس ایستاد و نگاه سوی عبیدالله گرداند.🔹
+ گفت:
"تا میتوانی خودت را به دور دستها برسان و از اینجا دور باش تا صدای استغاثۀ ما را نشنوی.بخدا سوگند اگر کسی صدای استغاثۀ ما را بشنود و به یاری ما نشتابد، خدا به آتش جهنم او را عذاب میکند."
● ۸ روز تا #تاسوعا ●
● ۹ روز تا #عاشورا ●
#روایت_کاروان_عشق
#روزشمار_محرم
#مجتبی_فرآورده
🍃🌹اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌹🍃
🌹اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🌹
🍃🌹 @Yazinb3🌹🍃
📜 دوم محرم 📜
🔘 #بخش_دوم
••• و کربلا، از پس هزاران سال انتظار، پُر غرور بر خود نازید و به اقصاء نقاط عالم بالید،
و تمام سنگریزه ها و دانه های شن، سر فرود آوردند و شیفته و شیدا از عمق زمین فریاد زدند •••
🔹این قدوم حسین است که ما را نوازش می کند.🔹
🔰قافله سالار، مُشتی خاک، از زمین بر گرفت و بویید •••
* گفت:
"به خدا سوگند این همان زمینی است که جدم رسولالله وعده کرده بود.
همانجا که در بازگشت از صفین پدرم گفت، حسین، اینجا سرزمین توست، در کنار فرات شکیبا باش.
یاران، محل فرود و خوابگاه اشتران ما اینجاست. خیمهها را برپا کنید.
خون ما را در این دیار میریزند و حریم ما را در این سرزمین میشکنند."
🔺باد طنین صدایش را تا همیشۀ تاریخ با خود بُرد، و زمان ها را به هم آمیخت تا دیوارهای بلند ظلم و ستم، کبر و غرور، و جهل و تعصب و طغیانگری فرو ریزد و انسان را نه به سکوت، که به فریاد، و نشستگان را به قیام، و تماشاگران را به حرکت خواند.🔻
••• قافله سالار نگاهی به یاران کرد •••
* گفت:
"هر که بر تیزی شمشیرها و زخم نیزهها بردبار است، با ما بماند، و الّا باز گردد."
🔵لحظه ای ساکت ماند و سپس ادامه داد •••
* گفت:
"محبّین و پیروان ما، مردمانی که هنوز در پشت پدران و زاهدان مادرانند، گویی که با ما در این سرزمین فرود آمدهاند."
⚫️••• اینجا زمین کربلاست! •••⚫️
● ۷ روز تا #تاسوعا ●
● ۸ روز تا #عاشورا ●
#روایت_کاروان_عشق
#روزشمار_محرم
#مجتبی_فرآورده
🍃🌹اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌹🍃
🌹اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🌹
🍃🌹 @Yazinb3🌹🍃
📜 سوم محرم 📜
🔘 #بخش_دوم
✔️ و زینب، تنها در کنار نهر، به آب خیره مانده بود و دست بر آن می سایید •••
••• ام وهب به او نزدیک شد •••
+ گفت:
"تنها نشسته اید."
••• در کنار او نشست •••
- زینب گفت:
"این سرزمین برای من دیاری آشناست. گویی سالهایی بیشمار در آن زیسته ام، با خاک و سنگ و باد و غبارش خو گرفته ام. خاطرات دوران کودکی ام، وصف این ایام است ام وهب."
+ گفت:
"نگرانید؟"
- زینب گفت:
"نگران؟!"
••• لحظه ای سکوت کرد و سپس ادامه داد •••
- گفت:
"غروب هیچ طلوعی را تا کنون بی حسین ندیده ام.اگر او نباشد، آسمان میل به گریستن دارد، خورشید از طلوع شرم می کند، و زمین، آرامش خود را از دست می دهد."
🔹دوباره ساکت ماند، و لحظات سپری شد.🔹
- گفت:
"احساس غریبی دارم ام وهب."
🔻لحظاتی در سکوت، به آب روان خیره ماند،و خورشید، انوار طلایی خود را بر آب تاباند.🔺
+ ام وهب گفت:
"از مادرتان برایم بگویید."
- زینب گفت:
"مادرم؟! از او چه بگویم؟در این مجال اندک، چه می توان گفت؟"
🔵و به تلألؤ نور خورشید که بر آب می تابید خیره ماند.
- گفت:
"مادرم فاطمه، نوری است که تمام انوار از اوست!"
● ۶ روز تا #تاسوعا ●
● ۷ روز تا #عاشورا ●
#روایت_کاروان_عشق
#روزشمار_محرم
#مجتبی_فرآورده
🍃🌹اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌹🍃
🌹اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🌹
🍃🌹 @Yazinb3🌹🍃
📜 عاشورا 📜
🔘 #بخش_دوم
+ گفت:
"ما از کلامت هیچ نمیفهمیم."
* قافله سالار گفت:
"شکم هاتان را از حرام انباشته اید و حیات تان را به هدایای نا مشروع آلوده اید، پس خداوند قلب هاتان را مُهر کرده که از فهم سخن حق محروم اید."
"چه خوب پروردگاری است پروردگار ما، و چه بد بندگانی هستید شما که پس از اقرار بر ایمان به خدا و پیامبرش، اجماع کرده اید برای کشتن فرزندان پیامبرتان.
همانا شیطان بر شما چیره گشته و خدا را از یادتان بُرده ... "
🔺بسیار گفت و آنان را موعظه کرد. اما این هزاران نفر، کَرانی بودند که نشنیدند و کورانی که ندیدند، و جاهلانی که از فهم حقیقت عاجز ماندند.🔻
+ شمر گفت:
"یا بیعت با یزید را بپذیر یا آماده جنگ باش."
* و او گفت:
"هَیْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّهِ!"
"کشتن من برایتان آسان نخواهد بود."
"من، حسین، زادۀ فاطمه دختر پیامبرتان، فرزند علی مرتضی، حُجت را بر شما تمام کردم و راه عذر را بر شما بستم، و با یاران وفادارم آمادۀ جهادم."
"پیروزی ما بر شما، بر ما نمیافزاید که همیشه پیروز بودهایم، و ترس و شکست از شئون ما نیست، پس ما را شکست خورده نمینامند..."
"بارالها، باران آسمان را از اینان باز دار و غلام ثقفی را بر آنان مسلط فرما!"
••• جنگ در میدان، در گرفته بود •••
••• و خورشید، ناظر بود و مظلومیت آل الله را سرود •••
🔵هر شمشیری که فرا رفت و فرود آمد، شهیدی بر خاک فرو غلتید •••
🔴اسبان شیهه کشیدند و اشتران نعره سر دادند •••
••• و شمر دست خون آلوداش را زدود •••
✔️ ادامه دارد • • •
● ۳۹ روز تا #اربعین ●
#روایت_کاروان_عشق
#روزشمار_محرم
#مجتبی_فرآورده
📜 یازدهم محرم 📜
🔘 #بخش_دوم
🔰اندکی بعد، تِرک برداشت سکوت مدینه به ناله و اشک و فغان ام البنین •••
🔰محمد بن حنفیه، وقتی خبر شد، بر خود گریست. و سپس دیده از اشک زدود و نامه را گشود •••
••• صدای سالار شهیدان، طنین انداز شد •••
+ گفت:
"بسم ا... الرحمن الرحیم. این وصیتنامۀ حسین بن علی بن ابیطالب است، به برادرش محمد، معروف به ابن حنفیه."
"حسین شهادت میدهد که معبودی جز خدا نیست، خدایی که یگانه است و شریکی ندارد."
"شهادت میدهد که محمد بنده و رسول اوست، که از جانب خداوند صاحب حق، تبیین حق را آورده است."
"شهادت میدهد که بهشت و دوزخ حق است، و بیتردید دوران ساعت خواهد آمد و خداوند اهل قبور را بر میانگیزد."
"و شهادت می دهم که خروج من بر یزید برای ایجاد فتنه و فساد و خودخواهی، و یا برای خودنمایی و ستمگری نیست."
"خروج من تنها و تنها، برای طلب اصلاح اُمت جدم رسول خدا است، و اراده کرده ام که زمینۀ شناخت معروف و ریشه کنی منکر را فراهم سازم. و به سیرۀ جدم و پدرم علی بن ابیطالب رفتار کنم."
"پس هر که این سخن را در جایگاه حقّ آن، از من بپذیرد، مشمول ولایت خدا شده است که خداوند اولی به حق است، و هر که این سخن را رد کند، صبر می کنم تا خدا در میان من و قوم اش قضاوت نماید، که او بهترین حکم کنندگان است."
"برادرم! این وصیت من به تو است، و توفیقی برایم نیست مگر به دست خدا. بر او توکل مى کنم و به سوى او باز می گردم."
● ۳۸ روز تا #اربعین ●
#روایت_کاروان_عشق
#روزشمار_محرم
#مجتبی_فرآورده #یاحسین
🍃🏴اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🏴🍃
🏴اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🏴
🍃🏴 @Yazinb3🏴🍃
📜 دوازدهم محرم 📜
🔘 #بخش_دوم
🔰و ملائک به طواف، گِرد حسین چرخیدند و با او هم ناله شدند •••
••• زینب تنها شده بود •••
⚫️زینب مانده بود، با آن همه درد، آن همه رنج، آن همه غم،
⚫️با خیل زنان شوی مُرده،
⚫️با ترس و هراس کودکان یتیم،
⚫️در حصار قداره بندان در کمین،
⚫️و رسالتی که از کودکی بر عهده داشت.
+ گویی به خود نهیب زد:
"•ای زبان علی به کام و دلیری زهرا در دل،
°°°شاهد باش!°°°"
"•ای وارث شکیبایی حسن،
°°°شاهد باش!°°°"
"•ای رسول راه حسین،
°°°شاهد باش!°°°"
💠"فَاشْهَدُوا وَ أَنَا مَعَکُمْ مِنَ الشّاهِدینَ"💠
🔰"پس شاهد باشید و من با شما از شاهدانم."🔰
••• زینب به خود آمد •••
✔️پُر صلابت و استوار، در عهدی که بسته بود✔️
▪️دست بر پیکر برادر بُرد و سوی آسمان گرفت •••
+گفت:
💠"اللهمَّ تَقبَّل مِنّا هذَا القُربان!"💠
🔰"خدایا این قربانی را از ما بپذیر!"🔰
••• و سپس، زیر لب زمرمه کرد:
💠"بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
إِنّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ
فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انْحَرْ
إِنَّ شانِئَکَ هُوَ اْلأَبْتَرُ"💠
🔰"به نام خداوند رحمتگر مهربان.
ما تو را کوثر دادیم.
پس برای پروردگارت نمازگزار و قربانی کن.
دشمن تو بیتبار خواهد بود."🔰
● ۳۷ روز تا #اربعین ●
#روایت_کاروان_عشق
#روزشمار_محرم
#مجتبی_فرآورده
#یاحسین
🍃🏴اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🏴🍃
🏴اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🏴
🍃🏴 @Yazinb3🏴🍃
📜 سیزدهم محرم 📜
🔘 #بخش_دوم
••• و کلام سالار شهیدان به وقوع پیوست •••
* که گفته بود:
"بنی اسراییل از طلوع فجر تا ظهور شمس هفتاد پیامبر را کشتند و چنان در بازارهایشان سرگرم داد و ستد شدند که گویی هیچ نکرده اند."
●سنگباران اهریمنان، بر تن و جان اسیران نشست •••
🔺زینب پَر کشید و سیدالساجدین را در بر گرفت و بر آنان شورید🔻
+ گفت:
"به عزای چه کس عید کرده اید؟"
"وامحمدا! این سر حسین توست که به نی کرده از این سو به آن سو می برند."
"این پیراهن دُردانه توست که از پیکرش به غارت برده اند."
"اینان دختران تو هستند که به اسیری گرفته اند."
"یا رسول الله به تو شکایت می کنم."
"به تو شکایت می کنم."
•••در و دیوار خاموش و خَمود شهر، محزون شد و شرمگین،و اهریمنان،دف کوبیدند به شادی هلهله سر دادند•••
🔸و سر سالار شهیدان،از فراز نی همچو خورشید درخشید.سیمای پُر فروغ اش جلوه کرد و باد،موی و محاسن خونین را بازی داد🔸
🔹و سالار شهیدان،بر سر نیزه سخن گفت🔹
* گفت:
💠"أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْکَهْفِ وَ الرَّقیمِ کانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَبًا."💠
🔰"آیا پنداشتید که اصحاب کهف و رقیم از آیات شگفت ما بوده است؟"🔰
•••دستها ناتوان شد•••
🔺دف زنان واماندند و نگاهها مات ماندند و مردمان در بُهت و حیرت ساکت شدند🔻
•••زید بن ارقم به خود لرزید و فریاد کرد•••
- گفت:
"یابن رسول الله!بخدا قسم لب گشودن تو بر سر نی آیه ای عجیب تر است!"
•••و ناله سر داد•••
🔵و مردمان حیله و نیرنگ، یک به یک گریستند و به آه و سوز،نوحه کردند•••
✔️ ادامه دارد • • •
● ۳۶ روز تا #اربعین ●
#روایت_کاروان_عشق
#روزشمار_محرم
#یاحسین
🍃🏴اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🏴🍃
🏴اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🏴
🍃🏴 @Yazinb3🏴🍃
📜 چهاردهم محرم 📜
🔘 #بخش_دوم
+ زینب گفت:
"خدایی را سپاس می گویم که ما را پاک و مُطهر ساخت از هر آلودگی."
"جز فاسق دروغ نمی گوید و جز بدکاره رسوا نمی شود و آن ما نیستیم. دیگرانند."
🔰و ابن زیاد، درمانده شد در جواب سخن دختر علی، گریزی نداشت جز آن که احساس و عاطفۀ او را زخمی کند •••
_ گفت:
"مگر ندیدی که خداوند برادرت را نیست و نابود کرد؟"
••• و خرسند از این طعنه، به خود بالید و خندید •••
🔹زینب، نگاه سرزنش باری به او کرد و پلک فرو بست، و تمام آنچه که از خون حسین روییده بود را یکجا به آنی دید.🔹
••• خون حسین جوشید و خروشید و نور شد •••
••• گذشته و حال و آیندۀ تاریخ به هم آمیخت •••
••• ذبح عظیم واقع شد •••
🔹به خون حسین، دیوار قطور شجرۀ ملعونه فرو ریخت.🔹
🔻راه فَلاح و رستگاری، به روی بشر گشوده شد، امامت به نور حسین پایدار ماند.🔺
🔰حزب الله و حزب الشیطان مجسم شد، ظهور قائم آل محمّد مهیا شد، گلستان شد زمین، آرایشی زیبا ز زیور یافت •••
••• زینب، به خود آمد و پلک گشود •••
••• و این همه در کَسری از ثانیه بود ••••
+ زینب گفت:
💠"ما رأیت الاّ جمیلاً!"💠
🔰"ندیدم به جز زیبایی!"🔰
"در آنروز، جلوه های شرف و غیرت و محبت به تمامی رُخ نمودند، و ما جز رشادت و وفاداری و زیبایی هیچ ندیدیم."
✔️ ادامه دارد • • •
● ۳۵ روز تا #اربعین ●
#روایت_کاروان_عشق
#روزشمار_محرم
#مجتبی_فرآورده #یاحسین
🍃🏴اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🏴🍃
🏴اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🏴
🍃🏴 @Yazinb3🏴🍃
📜 پانزدهم محرم 📜
🔘 #بخش_دوم
+•••
"آیا قرآن نخوانده اید که فرمود:
💠"وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ."💠
🔰"و محمد، جز فرستاده ای که پیش از او هم پیامبرانی آمده وگذشتند، نیست.
آیا اگر او بمیرد یا کشته شود، از عقیده خود برمیگردید؟"🔰
"چه بد توشه ای برای خود از پیش فرستادید."
••• مردمان خجل شدند و شرمگین •••
••• و کسی از میان آنان فریاد کرد •••
- گفت:
"غفلت کردیم و در این غفلت نابود شدیم."
🔺و مردمان، گریه سر دادند و شیون کردند.🔻
+ سیدالساجدین گفت:
"رحمت خدا بر کسی باد که پندم بپذیرد و سفارش ام را در بارۀ خدا و رسول الله و اهل بیت او به خاطر بسپارد."
¤ دیگری گفت:
"یابن رسول الله! موعظه مان کن که فرمانبر تواییم."
× آن یکی گفت:
"پیمان ات را محترم می شماریم و دلهامان را به جانب تو روانه می کنیم، و هوای تو را در سر می پروریم."
~ دیگری گفت:
"صلوات خدا بر جدّت.تو فرمان بده تا یزید را از تخت به زیر کشیم و از آنانی که بر شما ستم کرده اند بیزاری جوییم."
✔️ ادامه دارد • • •
● ۳۴ روز تا #اربعین ●
#روایت_کاروان_عشق
#روزشمار_محرم
#مجتبی_فرآورده
#یاحسین
🍃🏴اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🏴🍃
🏴اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🏴
🍃🏴 @Yazinb3🏴🍃