eitaa logo
🌴 #یازینب...
2.4هزار دنبال‌کننده
18.4هزار عکس
8.2هزار ویدیو
27 فایل
@Yazinb69armaghan ما سینه زدیم،بی‌صدا باریدند از هر چه که دم زدیم،آنها دیدند مامدعیان صف اول بودیم ازآخر مجلس شهدارا چیدند این زمان زنده نگه داشتن یادشهداکمتر ازشهادت نیست #یازینب‌.. جهت تبادل🌹👇🌹 @ahmadmakiyan14 تبادل بالای ۲k🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴 #یازینب...
#کتاب_دختر_شینا🏴 #خاطرات : بانو قدم خیر محمدی کنعانی🏴 #همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هریژ🏴 #
🏴 : بانو قدم خیر محمدی کنعانی🏴 سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هریژ🏴 :بانو بهناز ضرابی.. فصل سیزدهم ..( قسمت ۱۵)🏴 🏴بسم رب الشهدا و الصدیقین🏴 من که تا آن روز دستم به ضریح نرسیده بود حالا خودم را در یک قدمی اش می دیدم. دست هایم را به ضریح قفل کردم و همان طور که اشک می ریختم گفتم : یا امام رضا خودت میدانی در دلم چه می گذرد. زندگی ام را به تو می سپارم خودت هر چه صلاح می دانی جلوی پایم بگذار. هر کاری کردم توی دهانم نچرخید برای صمد دعا کنم. یک دفعه احساس کردم آرام شدم انگار هیچ غصه ای نداشتم. جمعیت دور و برم زیاد شده بود و خانم ها بد جوری فشار می اوردند. به هر سختی بود خودم را از دست جمعیت خاص کردم و بیرون آمدم. بوی عود و گلاب حرم را پر کرده بود آمدم و بچه ها را از مادر شوهرم گرفتم و از حرم بیرون آمدیم. رفتیم بازار رضا همین طور یکدفعه ای تصمیم گرفتیم همه خریدهایمان را بکنیم و سوغات ها را هم بخریم. با اینکه سمیه بغلم بود و اذیت می کرد اما هرچه می خواستیم خریدیم و آمدیم هتل. روز سوم تازه از حرم برگشته بودیم داشتیم ناهار می خوردیم که یکی از خانم هایی که مسئول کاروان بود آمد کنار میزمان و گفت: خانم محمدی شما باید زودتر از ما برگردید همدان. هول برم داشت سرم گیچ رفت خودم را باختم. فکرم رفت پیش صمد و بچه ها. پرسیدم : چی شده ؟! اتفاقی افتاده؟! زن که فهمید بد جوری حرف زده و مرا حسابی ترسانده. شروع کرد به معذرت خواهی. واقعا شوکه شده بودم به پت پت افتادم و پرسیدم: مادرم طوری شده؟ بلایی سر بچه ها آمده؟ نکند شوهرم... زن دستم را گرفت و گفت: نه خانم محمدی طوری نشده. اتفاقا حاج آقا خودشان تماس گرفتند و گفتند قرار است توی همین هفته مشرف شوند مکه خواستند شما زودتر برگردید تا ایشان کارهایشان را انجام دهند. زن از پارچ آبی که روی میز بود برایم آب ریخت آب را که خوردم کمی حالم جا آمد. فردای آن روز با هواپیما برگشتیم تهران. توی فرودگاه یک پیکان صفر منتظرمان بود آن وقت ها پیکان جزو بهترین ماشین ها بود با کلی عزت و احترام سوار ماشین شدیم و آمدیم همدان. سرکوچه که رسیدیم دیدیم جلوی در آب و جارو شده صمد جلوی در ایستاده بود. خدیجه و معصومه هم کنارش بودند. به استقبالم آمد. ساک ها را از ماشین پایین آورد و بچه ها را گرفت روی بالکن فرش پهن کردن بود و حیاط را شسته بود باغچه آب اشی شده و بوی گل در آمده بود. سماوری گذاشته بودگوشه بالکن. برایمان چای ریخت و شیرینی و میوه آورد. بچه ها که از دیدنم ذوق زده شده بودند توی بغلم نشستند صمد بین من و مادرش نشست و در گوشم گفت: می گویند زن بلاست الهی هیچ خانه ای بی بلا نباشد. زودتر از آن چیزی که فکرش را می کردم کارهایش درست شد و به مکه مشرف شد موقع رفتن ناله می کردم و اشک می ریختم و می گفتم: بی انصاف لا اقل این یک جا مرا با خودت ببر. گفت: غصه نخور تو هم می روی انگار قسمت ما نیست با هم باشیم. رفتن و آمدنش چهل روز طول کشید تا آمد و مهمانی هایش را داد ده روز هم گذشت هر چه روزها می گذشت بی تاب تر می شد می گفت دیگر دارم دیوانه می شدم پنجاه روز است از بچه ها خبر ندارم نمی دانم در چه وضعیتی هستند باید زودتر بروم. بالاخره رفت می دانستم به این زودی ها نباید منتظرش باشم. هر چهل و پنج روز یک بار می آمد. یکی دو روز پیش ما بود و بر می گشت. تابستان گذشت. پاییز هم آمد و رفت. زمستان سال ۱۳۶۴ بود. بار آخی که به مرخصی آمد گفتم: صمد این بار دیگر باید باشی به قول خودت این آخری است ها. قول داد اما تا آن روز که ماه آخر باری دارم بود نیامد. ...🏴 🏴اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🏴 ...‌ ...🏴 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3
گفتگو با سید حسن نصرالله شبکه یک سیما
🌴 #یازینب...
#کتاب_دختر_شینا🏴 #خاطرات : بانو قدم خیر محمدی کنعانی🏴 #همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هریژ🏴 #
🏴 : بانو قدم خیر محمدی کنعانی🏴 سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هریژ🏴 :بانو بهناز ضرابی.. فصل سیزدهم ..( قسمت ۱۶)🏴 🏴بسم رب الشهدا و الصدیقین🏴 شام بچه ها را که دادم طفلی ها خوابیدند. اما نمی دانم چرا خوابم نمی برد. رفتم خانه همسایه مان خانم دارابی خیلی با هم عیاق بودیم چون شوهر او هم در جبهه بود راحت تر با هم رفت و آمد می کردیم. اغلب شب ها یا او خانه ما بود یا من به خانه آن ها می رفتم اتفاقا ان شب مهمان داشت و خواهرش پیشش بود یک دفعه خانم دارابی گفت فکر کنم امشب بچه ات به دنیا می آید حالت خوب است؟! گفتم: خوبم خبری نیست. گفت می خواهی با هم برویم بیمارستان؟! به خنده گفتم: نه این دفعه تا صمد نباید بچه دنیا نمی آید. ساعت دوازده بود که برگشتم خانه خودمان. با خودم گفتم: نکند خانم دارابی راست بگوید و بچه امشب به دنیا بیاید. به همین خاطر همان نصف شبی خانه را تمیز کردم لباس و وسایل بچه را آماده گذاشتم بعد رفتم بخوابم اما مگر خوابم می برد کمی توی جا غلت زدم که صدای در بلند شد. خوشحال شدم گفتم حتما صمد است اما صمد کلید داشت رفتم در را باز کردم خانم دارابی بود گفت: صدای آژیر آمبولانس شنیدم فکر کردم دردت گرفته دنبالت آمده اند. گفتم: نه فعلا که خبری نیست. خانم دارابی گفت: دلم شور می زند امشب پیشت می مانم. هنوز نیم ساعتی نگذشته بود که حس کردم واقعا درد دارد سراغم می آید یک ساعت بعد حالم بدتر شد. طوری که خانم دارابی رفت خواهرشوهرش را از خواب بیدار کرد آورد پیش بچه ها گذاشت. ماشینی خبر کرد و مرا برد بیمارستان همین که معاینه ام کردند مرا فرستادند اتاق زایمان و یکی دو ساعت بعد بچه به دنیا آمد. فردا صبح همسایه ها آمدند بیمارستان و آوردندم خانه. یکی اتاق را تمیز می کرد یکی به بچه ها می رسید یکی غذا می پخت و چند نفری هم مراقب خودم بودند. خانم دارابی کسی را فرستاد سراغ شینا و حاج آقایم. عصر که بود حاج آقا تنهایی آمد مرا که توی رختخواب دید ناراحت شد به ترکی گفت: دختر عزیز و گرامی بابا. چرا این طور به غریبی افتادی عزیز بابا تو که بی کس و کار نبودی. بعد آمد و کنارم نشست و پیشانی سردم را بوسید و گفت: چرا نگفتی بچه ات به دنیا آمده. گفتند مریضی شینا هم حالش خوش نبود نتوانست بیاید. همان شب حاج آقایم رفت دنبال برادر شوهرم آقا شمس الله که با خانمش همدان زندگی می کردند.خانم او را آورد پیشم. بعد کسی را فرستاد دنبال شینا و خودش هم کارهای خرید بیرون را انجام داد. ...🏴 🏴اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🏴 ...‌ ...🏴 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3
____~••°° ...°°••~_____ 🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 🍃🌹 .. 🌹🍃 امروز #۲۵_بهمن ۱۳۹۸ هجری شمسی ... @Yazinb3 🌷 (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۳۷ ه.ش) شهید بهروز صبوری🌷 (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۴۳ ه.ش) شهید مدافع حرم مصطفی تاش موسی 🌷 (استان مازندران، شهرستان رامسر) (۱۳۴۹ ه.ش) شهید محمد بزرگمهر 🌷 (استان خوزستان، شهرستان رامهرمز) (۱۳۶۰ ه.ش) شهید عزت‌الله احمدی🌷 (استان آذربایجان شرقی، شهرستان سراب) (۱۳۶۱ ه.ش) شهید مهدی عزیزی🌷 (۱۳۶۲ ه.ش) شهید علی محمد مرادخانی🌷 (استان قزوین، شهرستان بوئین زهرا) (۱۳۶۴ ه.ش) شهید خدامراد نصیری🌷 (استان چهارمحال و بختیاری، شهرستان اردل) (۱۳۶۴ ه.ش) شهید بهلول ابراهیمی‌راد🌷 (استان آذربایجان شرقی) (۱۳۶۴ ه.ش) شهید اسماعیل شیرزاد اسکی🌷 (استان مازندران، شهرستان آمل) (۱۳۶۴ ه.ش) شهید محمدرضا رودسر ابراهیمی 🌷 (استان مازندران، شهرستان تنکابن) (۱۳۶۴ ه.ش) شهید خلیل وحدانی 🌷 (استان مازندران، شهرستان ساری) (۱۳۶۴ ه.ش) شهید عزیزالله هدایت پور گنجی🌷 (استان مازندران، شهرستان بابل) (۱۳۶۴ ه.ش) شهید عسگری معصوم نیا بیشه🌷 (استان مازندران، شهرستان بابل) (۱۳۶۴ ه.ش) شهید عباس شیخی بیدگلی🌷 (استان اصفهان، شهرستان آران و بیدگل) (۱۳۶۴ ه.ش) شهید محمود ساعدی 🌷 (استان خراسان رضوی، شهرستان تربت حیدریه) (۱۳۶۴ ه.ش) شهید نجف پاکزادمقدم 🌷 (استان خراسان رضوی، شهرستان قوچان) (۱۳۶۴ ه.ش) شهید قربان علی اسماعیلی پور🌷 (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۴ ه.ش) شهید سیدمهدی تقوی🌷 (استان سمنان، شهرستان دامغان، روستای قاسم آباد) (۱۳۶۴ ه.ش) شهید زلفعلی میراثی🌷 (استان مازندران، شهرستان قائمشهر) (۱۳۶۵ ه.ش) شهید حجت‌الله نوریان🌷 (استان مازندران، شهرستان قائمشهر) (۱۳۶۵ ه.ش) شهید مجید بامداد چینی‌جانی 🌷 (استان مازندران، شهرستان رودسر، روستای چینی‌جان) (۱۳۶۵ ه.ش) شهید سعید حسنی‌تنها🌷 (استان زنجان، شهرستان زنجان) (۱۳۶۵ ه.ش) شهید مدافع حرم عسکر زمانی🌷 (استان فارس، شهرستان ممسنی) (۱۳۷۲ ه.ش) شهید مدافع حرم حمزه کاظمی🌷 (استان کرمانشاه، شهرستان کرمانشاه) (۱۳۹۴ ه.ش) شهید مدافع حرم رضا ایزدیار🌷 (استان البرز، شهرستان کرج) (۱۳۹۴ ه.ش) ....🌹🍃 . هدیه به روح شهدا و شهدای مدافع حرم آل الله صلوات💐 🕊🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷🕊 ____~°°•• ...••°°~_____ ...🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 🍃🌹 @yazinb2 🌹🍃
____~••°° ...°°••~_____ 🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 🍃🌹 .. 🌹🍃 امروز #۲۶_بهمن ۱۳۹۸ هجری شمسی ... (سلام الله علیها) و 🌹🍃 (ره)🌹🍃 (۱۳۲۰ ه.ق) @Yazinb3 🌷 (استان فارس، شهرستان شیراز) (۱۳۳۸ ه.ش) شهید مجید بیاتی🌷 (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۵۷ ه.ش) شهید مهدی کربلایی امیر🌷 (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۵۷ ه.ش) شهید محمدتقی متقیان🌷 (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۵۹ ه.ش) شهید مسعود رستگار 🌷 (استان البرز، شهرستان کرج) (۱۳۵۹ ه.ش) شهید کاظم میرزاپور🌷 (استان مازندران، شهرستان بابل) (۱۳۵۹ ه.ش) شهید محمود کیوانی 🌷 (استان خراسان جنوبی، شهرستان بیرجند) (۱۳۵۹ ه.ش) شهید علی رضا حاجیان مقدم عراقی🌷 (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۱ ه.ش) شهید اسدالله علاء🌷 (استان مازندران، شهرستان بابل) (۱۳۶۲ ه.ش) شهید رمضان اسفندیاری کلایی🌷 (استان مازندران، شهرستان آمل) (۱۳۶۲ ه.ش) شهید ابوالقاسم بشروئی شرق🌷 (استان خراسان رضوی، شهرستان مشهد) (۱۳۶۲ ه.ش) شهید مجید صباغ طزرقی🌷 (استان خراسان رضوی، شهرستان سبزوار) (۱۳۶۳ ه.ش) شهید حسین شیوخی🌷 (استان خوزستان، شهرستان ماهشهر) (۱۳۶۴ ه.ش) شهید علی محمد برادران آرانی🌷 (استان اصفهان، شهرستان آران و بیدگل) (۱۳۶۴ ه.ش) شهید آقامیر مهدی‌زاده🌷 (استان مازندران، شهرستان جویبار) (۱۳۶۴ ه.ش) شهید محمدمهدی نصیرایی🌷 (استان مازندران، شهرستان آمل) (۱۳۶۴ ه.ش) شهید عباس آویش🌷 (استان مازندران، شهرستان آمل) (۱۳۶۴ ه.ش) شهید نورعلی یونسی ملا🌷 (استان مازندران، شهرستان قائمشهر) (۱۳۶۴ ه.ش) شهید اکبر جهانی🌷 (استان آذربایجان شرقی، شهرستان تبریز) (۱۳۶۴ ه.ش) شهید طاهر نوبخت قره شیران🌷 (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۵ ه.ش) شهید عبدالکریم جهانگرد اهوازی🌷 (استان خوزستان) (۱۳۶۶ ه.ش) شهید حسن اصغری 🌷 (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۶ ه.ش) شهید مدافع حرم محمدهادی ذوالفقاری🌷 (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۹۳ ه.ش) شهید مدافع حرم مصطفی زال‌نژاد🌷 (استان مازندران، شهرستان آمل) (۱۳۹۵ ه.ش) شهید جابر بیرانوند🌷 (استان لرستان، شهرستان خرم آباد) (۱۳۹۷ ه.ش) ....🌹🍃 . هدیه به روح شهدا و شهدای مدافع حرم آل الله صلوات💐 🕊🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷🕊 ____~°°•• ...••°°~_____ ...🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 🍃🌹 @yazinb2 🌹🍃
السلام علیــــک یافاطمة الزهرا♥️ ای نامت سربند شب های ای ذکر لب ای شوق دیدارِ لحظه ی ای واسطه ی فیضِ شب های ای راهگشای نَفس ای نگاهت محل اتصال ارض و ای تسلی قلب ای لذت شیرینِ حدیث ای معشوقه‌یِ‌ خدا، (سلام‌الله‌علیها)❤️✨ 🇮🇷 🍃💚 💚🍃 🍃💐اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ💐🍃 🌹اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🌹            🍃🌷 @Yazinb3🌷🍃
خبر خوش برای سربازان فراری دادستان نظامی استان مرکزی: فاصله بیست‌وششم بهمن، 🌺🍃تا هجدهم اسفند ۱۳۹۸ 🌹🍃 طرح بخشش زندان و اضافه‌خدمت سربازان غایب و فراری اجراء می‌شود. ...🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb2
____~••°° ...°°••~_____ 🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 🍃🌹 .. 🌹🍃 امروز #۲۷_بهمن ۱۳۹۸ هجری شمسی ... @Yazinb3 🌷 (استان مازندران، شهرستان بابل) (۱۳۳۷ ه.ش) شهید حمید شمایلی🌷 (استان خوزستان، شهرستان بهبهان) (۱۳۴۲ ه.ش) شهید سعید اسکندری🌷 (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۴۳ ه.ش) شهید حبیب‌الله قنبری🌷 (استان مازندران، شهرستان بهشهر) (۱۳۴۵ ه.ش) شهید مصطفی نمازی‌فرد🌷 (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۴۷ ه.ش) شهید علیرضا ناهیدی🌷 (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۱ ه.ش) شهید احمد اسکندری🌷 (استان مرکزی، شهرستان خمین) (۱۳۶۱ ه.ش) شهید امیر ابوالفضل سپهری🌷 (استان همدان، شهرستان همدان) (۱۳۶۲ ه.ش) شهید محمداسماعیل قریب بلوک🌷 (استان سمنان، شهرستان دامغان، روستای زردوان) (۱۳۶۲ ه.ش) شهید محمدحسن نعیم آبادی🌷 (استان سمنان، شهرستان شاهرود) (۱۳۶۲ ه.ش) شهید محمد شیرزادی🌷 (استان ایلام، شهرستان ملکشاهی) (۱۳۶۲ ه.ش) شهید محمود طغیانی ریزی🌷 (استان اصفهان، شهرستان لنجان) (۱۳۶۲ ه.ش) شهید عبدالعلی محمدخانی🌷 (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۳ ه.ش) شهید جعفر جنگروی🌷 (استان اصفهان، شهرستان فریدن) (۱۳۶۴ ه.ش) شهید احمدعلی نیری🌷 (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۴ ه.ش) شهید داود ابوالحسنی🌷 (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۴ ه.ش) شهید رحمت‌الله محبی تبار🌷 (استان قزوین، شهرستان آبیک، روستای قشلاق) (۱۳۶۴ ه.ش) شهید موسی موسی‌نژاد کارمزدی 🌷 (استان مازندران، شهرستان سوادکوه) (۱۳۶۴ ه.ش) شهید سیدکمال هاشمی عربی🌷 (استان مازندران، شهرستان بابلسر) (۱۳۶۴ ه.ش) شهید اسدالله ناصحی🌷 (استان مازندران، شهرستان نکا) (۱۳۶۴ ه.ش) شهید سیدامید سیدموسوی🌷 (۱۳۶۴ ه.ش) شهید محمد عرب حجی🌷 (استان گلستان، شهرستان گرگان) (۱۳۶۵ ه‌.ش) شهید یوسف موسی‌زاده🌷 (استان گیلان، شهرستان آستانه اشرفیه) (۱۳۶۵ ه.ش) شهید حسین نائیجی🌷 (استان مازندران، شهرستان آمل) (۱۳۶۶ ه.ش) شهید موسی رجبی برزگر🌷 (استان قزوین، شهرستان بویین زهرا) (۱۳۶۶ ه.ش) شهید سیداحمد ذاکریان‌زاده🌷 (استان کهگیلویه و بویراحمد، شهرستان بویراحمد، روستای ماشمی) (۱۳۶۶ ه.ش) شهید عزیزالله باباخانی 🌷 (استان کرمانشاه، شهرستان اسلام آباد غرب) (۱۳۶۷ ه.ش) شهید اسماعیل بابوریان🌷 (استان خراسان رضوی، شهرستان مشهد) (۱۳۷۵ ه.ش) شهید محسن بامری 🌷 (۱۳۹۴ ه.ش) «شیخ راغب حرب🌷 روحانی مبارز ضد صهیونیستی (۱۹۸۴ م) شهید »🌷 دبیر کل حزب‏‌اللَّه لبنان (۱۹۹۲ م) ....🌹🍃 . هدیه به روح شهدا و شهدای مدافع حرم آل الله صلوات💐 🕊🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷🕊 ____~°°•• ...••°°~_____ ...🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 🍃🌹 @yazinb2 🌹🍃
سنگ (علیه‌السلام ) بر 🌷🍃 سنگ جدید مزار مطهر سردار شهید سپهبدحاج قاسم سلیمانی، سنگ سابق (علیه‌السلام ) است که از منتقل و پس از صیقل دادن آماده شد. ...🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb2
#‏به_چه_کسی_رأی_ندهیم؟ ۱_ طیف ناکارآمد از اصلاح‌طلبان ۲_طیف ناکارآمد از اصولگرایان ۳_کسی که برنامه نداره ۴_کسی که از دشمنان ایران میترسه ۵_کسی که دنبال رانت و پوله ۶_ کسی که افکار خطرناکی داره ۷_ این یکی رو شما بگید....؟ مجلس کارآمد انتخاب میشه، انتخاب. ...🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb2
🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🍃 مگر چگونه زندگی میکنیم که تا کسی میمیرد میگوییم راحت شد !! خانه های بزرگ اما خانواده های کوچک داریم ،مدرک تحصیلی بالا اما درک پایینی داریم بی هیچ ملاحظه ای ایام میگذرانیم اما دلمان عمر نوح میخواهد !! کم میخندیم و زود عصبانی می شویم کم مطالعه میکنیم اما همه چیز را میدانیم ! زیاد دروغ میگوییم اما همه از دروغ متنفریم، زندگی ساختن را یاد گرفته ایم اما زندگی کردن را نه ساختمانهای بلند داریم اما طبعمان کوتاه است بیشتر خرج میکنیم اما کمتر داریم بیشتر میخریم اما کمتر لذت میبریم. فضای بیرون را فتح کرده ایم اما فضای درون را نه بیشتر برنامه میریزیم اما کمتر عمل میکنیم عجله کردن را آموخته ایم و نه صبر کردن را...! مگر بیشتر از یکبار فرصت زندگی کردن داریم...؟! : عُمرُ المَرءِ لاقيمةَ لَه. عمر انسان (آنقدر گرانبها است که) به هيچ قيمتي قابل ارزيابي نيست. ، ص ٨٩ ...🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb2
🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🍃 ماجرای درگذشت فرزند سردار سلیمانی؛ چرا دختر حاج قاسم بیشتر از دیگر فرزندان فعال است؟ گفت: دورانی که در قرارگاه قدس حضور داشت، اشرار ۹۰ نفر از نیروی انتظامی را گروگان گرفتند و به ۷۰ کیلومتری مرز افغانستان و پاکستان بردند. حاج قاسم خیلی ناراحت شد و با نقشه و طرح‌ریزی و اطلاعات دقیق، به داخل مرز افغانستان و پاکستان نیرو برد و همه ۹۰ نفر را آزاد کرد و چندین پایگاه اشرار را هم با خاک یکسان کرد. ، پاسدار بازنشسته نیروی زمینی و راننده سپهبد شهید قاسم سلیمانی، در گفتگویی به نکاتی پیرامون روحیات شهید سلیمانی در فضای کار، فرزندان حاج قاسم و ... اشاره کرده است که بخشی از آن را در ادامه می‌خوانید.  از حاج قاسم برای ما بگویید. کار کردن با چنین فرمانده موفقی که صلابت دارد و یک دنیا او را تأیید کرده، خیلی سخت است و هر کسی نمی تواند از عهده آن برآید. من و شهید پورجعفری که یار و همراه حاجی بود و با او شهید شد بیشترین مدت را با حاجی بودیم. حاج قاسم شما را به چه اسمی صدا می زد؟ جهانشاهی، نصرالله و... فرقی نداشت، ولی با احترام و رفاقت. به بچه‌هایش هم از همان اول تأکید کرده بود به من بگویند عمو، چون من از وقتی بچه‌ها کوچک بودند، وقت‌هایی که سردار مأموریت بود کارهای خانواده حاجی را انجام می‌دادم و خانواده من و خانواده حاجی چون همسایه بودیم، همیشه در رفت و آمد بودند. بچه‌های حاجی را از همان زمان کودکی می‌شناسم و با من بزرگ شده‌اند. ماه رمضان‌ها سه چهار بار ما می‌رفتیم منزل حاج قاسم و خانواده ایشان هم می‌آمدند منزل ما. تا این حد نزدیک بودیم.الآن هم که حاجی شهید شده است، اصلاً توان مواجهه با بچه‌های حاجی را ندارم و با دیدن بچه‌ها قلبم از فشار این غم کنده می‌شود. از روحیات حاجی در فضای کار بگویید. حاج قاسم خیلی شجاع بود. دورانی که در قرارگاه قدس حضور داشت، اشرار ۹۰ نفر از نیروی انتظامی را گروگان گرفتند و به ۷۰ کیلومتری مرز افغانستان و پاکستان بردند. حاج قاسم خیلی ناراحت شد و با نقشه و طرح‌ریزی و اطلاعات دقیق، به داخل مرز افغانستان و پاکستان نیرو برد و همه ۹۰ نفر را آزاد کرد و چندین پایگاه اشرار را هم با خاک یکسان کرد. اما همین حاج قاسم مرد صلح بود و دیدیم که برای اشرار در داخل کرمان و سایر مناطق امان‌نامه داد. همین اشرار در اثر رفتار خوب حاج قاسم به دامن انقلاب آمدند و خیلی از اینها که غلام و کنیز داشتند، آنها را آزاد کردند. وضعیت خوبی در منطقه مأموریتی قرارگاه قدس نبود، ولی حاجی وضعیت منطقه را به خصوص در کرمان بهبود بخشید. در نیروی قدس هم خیلی جدی بود، ولی با نیروهای مقاومت بسیار صمیمی. حاج قاسم سلیمانی تقریباً در همه خطوط مقدم دفاع از حرم حضور پیدا کرد و با خانواده شهدای مدافع حرم دیدار داشت، در این زمینه توضیح دهید که چقدر ایشان فعال بود؟ حاجی مرد کار بود. اگر کرمان می‌رفت و فرصت کوتاهی می‌یافت، به دیدار خانواده شهید می‌رفت. اگر در تهران بود و یک ساعت وقت پیدا می‌کرد، به بازدید از خانواده شهید می‌رفت. مشهد اگر می‌رفت، هر موقع که فرصت پیدا می‌کرد، به بازدید از خانواده شهدا اختصاص می‌داد. حاج قاسم وقتی در تهران بود روزی چندین جا جلسه میرفت، از وزارت امور خارجه و ستاد کل سپاه گرفته تا دفتر رهبری و... همه جا به‌موقع می‌رفت؛ به استان‌ها سفر داشت. در کرمان که کارش بیشتر از همه‌جا بود. بازدید خانواده شهدای لشکر و شهدای مدافع حرم از مهم‌ترین برنامههای سردار بود. جلسه با فرمانده گردان‌ها و نیروهای لشکر در دفاع مقدس، جلسه کنگره شهدای کرمان و هزاران کار دیگر هم داشت؛ خستگی برایش اصلاً معنا نداشت. این در حالی بود که تمام بدن حاجی جای تیر و ترکش بود. از روحیات معنوی حاج قاسم بگویید. حاج قاسم حضرت زهرایی بود. خیلی جاها در جنگ و بعد از جنگ با توسل به حضرت زهراء(سلام الله علیها) مشکلات را حل می‌کرد. یک فاطمیه هم در روستای خود در کرمان ساختند که در آن مراسم می‌گیرند. از همه اینها بگذریم، باید به نماز شب‌های حاجی اشاره کنم. هر شب نماز شب می‌خواند، آن هم با ناله و گریه و نجوا. من خودم شاهدم؛ چون در همه مأموریت‌ها من با حاجی بودم. اگر خیلی خسته هم بود باز یک ساعت می‌خوابید، بیدار می‌شد و بعد شروع می‌کرد به نماز. واقعاً این صحنه عشق‌بازی و نجواهای حاجی در نماز شب‌هایش تماشایی بود. ما هم که می‌خواستیم نماز بخوانیم در مواجهه با این حال حاجی از خود بی‌خود می‌شدیم و دیگر نمی‌توانستیم نماز بخوانیم و فقط مبهوت حاجی بودیم. باید در آن صحنه باشید تا متوجه حرف من بشوید. گفتید که با حاج قاسم هم رفت‌وآمد خانوادگی داشتید؛ از فرزندان حاج قاسم بگویید. همه فرزندان حاجی را از کودکی می‌شناسم. به من عمو می‌گویند. بچه‌های حاجی