eitaa logo
🌴 #یازینب...
2.4هزار دنبال‌کننده
18.1هزار عکس
8.1هزار ویدیو
27 فایل
@Yazinb69armaghan ما سینه زدیم،بی‌صدا باریدند از هر چه که دم زدیم،آنها دیدند مامدعیان صف اول بودیم ازآخر مجلس شهدارا چیدند این زمان زنده نگه داشتن یادشهداکمتر ازشهادت نیست #یازینب‌.. جهت تبادل🌹👇🌹 @ahmadmakiyan14 تبادل بالای ۲k🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 🌴 #یازینب...
۸ به وقت امام هشتم...🌹🍃 غیر از شه خراسان از ما کسی رضا نیست پر میزنم به مشهد هر روز ساعت بیست ...🌹🍃 🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🍃 🍃🌹اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهیدِ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِک..َ🌹🍃 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌹🍃 🍃🌹اللهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب سلام الله علیها🌹🍃 ...🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb2
🏴حرف دل امشب خانوم حضرت زینب سلام الله علیها با امام حسین علیه السلام😭 🏴 بین گودال و حرم،عطر فروشم فردا تن عریان تو را با چه بپوشم فردا؟ من ببینم که تو بی پیراهنی می میرم تکیه ی بر نیزه ی غربت بزنی، می میرم چقدر دلهره و غم سرِ پیری دارم! پدرم گفت که یک روز اسیری دارم پدرم گفت که یک روز بلا می بینم سرِ نی، زلف پریشان تو را می بینم آجرک الله یا صاحب الزمان...😭😭😭
تو را در ابتدا از حال بردند سپس با نیزه در گودال بردند همین که سر جدا شد از تن تو 🏴ز پای دخترت خلخال بردند 😭😭😭
شب شام غریبان حسین است تمام عرش دردامان حسین است دگراین شب سحراز پی ندارد که خورشید جهان بی سرحسین است 😭😭😭
سری به دامن و سری نهفته در دلشان وصال دختر و بابا رسیده است امشب به غیر اشک، چه کس حل نموده مشکلشان؟ 🏴نماز شام غریبان… که گفته اند، اینجاست! 😭😭😭
به سوی شام وکوفه‌ام چه‌دلشکسته میبرند ببین‌که‌زینب تورا غریب وخسته میبرند همان‌وجودنازنین‌ خدای صبردرزمین تمام‌رکن‌قامتش زهم گسسته میبرند 😭😭😭
هدایت شده از 🌴 #یازینب...
🏴🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹🏴 سلام مولای من ! سلام بر بلندای رشادتت.. سلام بر زينب... سلام........... اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَّلاٰمُ عَلَيْكَ يَا بْنَ اَميرِالْمُؤْمِنين ، وَ ابْنَ سَيِّدِ الْوَصِيّينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ فاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِسٰاءِ الْعٰالَمينَ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِەِ ، وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداًما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهار ُوَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ  اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ  🏴🌹اللهم صل علي محمد و ال محمد و عجل فرجهم🌹🏴 ..🇮🇷🏴 _••🏴🌹 ...🌹🏴••_ ..🥀 ....🥀 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb2
تا بوده و هست نور خواهد تابید تا سلسله حضــور خـــواهد تابید خـورشید مه آلوده عالم یک روز از پنجره ظهــور خواهد تابید... اللهم عجل لولیک الفرج ...🌹🏴 ..🇮🇷🏴 _••🏴🌹 ...🌹🏴••_ ..🥀 ....🥀 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb2
‍ 🏴🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🏴 صَلَّىْ الٰلّهُ عَلَیْکَٔ یٰاْ اَبٰاْ عَبْدِالٰلّهْ بعدازاین سینه زنیــــها دل من بیتاب اســـت ای خوش آنکس کــــه جوازسفرش امضاءشــــد أَلْسَّلٰام علَى ألْحُسَيْن وَ؏َـلىٰ؏َـليِّ بْنِ ألْحُسَيْن َ؏َـلىٰ أوْلادِ ألْحُسَيْن َ؏َـلىٰ أصْحاٰبِ ألْحُسَين أَللّهُمَّ ارْزُقْنیٰ کَرْبِلٰاْ أَللّهُمَّ ارْزُقْنیٰ شَفاعَةَ الْحُسَیْنِ یَومَ الْوُرد ...🌹🏴 ..🇮🇷🏴 _••🏴🌹 ...🌹🏴••_ ..🥀 ....🥀 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb2
🏴🌹السَّلامُ عَلَيْكَ يَا زینب کُبری سلام الله علیها 🌹🏴 حضرت زینب سلام الله علیها اسیر نیست، دو عالم اسیر اوست او را اسیر ِ قافله خواندن خجسته نیست حوریان از غم تو لطمه به صورت بزنند قدسیان ناله برآرند که جانم زینب سلام الله علیها اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا سَيِّدَتَنـا زِیْنَبِ عَلَيْكِ التَّحِيَّةُ وَاَلسَّلامُ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ ...🌹🏴 ..🇮🇷🏴 _••🏴🌹 ...🌹🏴••_ ..🥀 ....🥀 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb2
🏴صل الله علیک یا ابا عبدالله الحسین🏴 باغ سر سبز تو را خشک و خزانی کردند نا کسانی که مرا خرد و کمانی کردند پیکرت روی زمین بود و همه خندیدند بعد از آن بر بدنت اسب دوانی کردند بر سر قبر علی اصغر تو جمع شدند با سر نیزه ولی فاتحه خوانی کردند این طرف چادر طفلان تو در آتش سوخت آن طرف با سر تو دست فشانی کردند آتش و پنجه و لبخند و نگاهی بی شرم در پی غارت ما خوب تبانی کردند اجرک الله یا صاحب الزمان...😭 ...🌹🏴 ..🇮🇷🏴 _••🏴🌹 ...🌹🏴••_ ..🥀 ....🥀 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb2
🏴🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🏴 ✍روزی جوانی را دیدم که در کمال ادب سمت حرم اباعبدالله آمد و سلام داد و من نیز جواب سلام امام حسین به آن جوان را شنیدم. از جوان پرسیدم چه کرده ای که به این مقام رسیدی درحالیکه من پانزده سال است امام جماعت کربلا هستم و جواب سلامم را نمی شنوم؟ پاسخ داد پدر و مادر پیر و از کارافتاده ای داشتم که دیگر توانایی پیاده زیارت آمدن را نداشتند؛ قرار بر این شد هر شب جمعه یکی از والدینم را روی پشتم سوار کنم و به زیارت ببرم. یک شب جمعه که بسیار خسته بودم و نوبت پدرم بود، خستگی و گرسنگی و تشنگی ام را به رویشان نیاوردم و پدرم را سوار بر پشتم به زیارت امام حسین علیه السلام آوردم و برگرداندم. وقتی خسته به خانه رسیدم دیدم مادرم بسیار گریه می کند؛ پرسیدم مادرم چرا گریه می کنی؟ پاسخ داد پسرم می دانم که امشب نوبت من نبود و تو هم بسیار خسته ای. اما می ترسم که تا هفته ی بعد زنده نباشم تا به زیارت اباعبدالله بروم. آیا می شود امشب مراهم به زیارت ببری؟ هرطور بود مادرم رو بر پشتم سوار کردم و به زیارت رفتیم. تمام مدت مادرم گریه می کرد و دعایم می نمود. وقتی به حرم رسیدیم دعا کرد ان شاء الله هربار به امام حسین علیه السلام سلام بدهی، خود حضرت، سلامت را پاسخ بدهند. و این شد که من هر بار به زیارت اباعبدالله علیه السلام مشرف می شوم و سلام می دهم، از داخل مضجع شریف صدای جواب سلام حضرت را می‌شنوم. همه‌ی این‌ها از یک دعای مادر است آیت الله میلانی ...🌹🏴 ..🇮🇷🏴 _••🏴🌹 ...🌹🏴••_ ..🥀 ....🥀 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb2
🏴🌹شهیدے که روز عاشورا متولد شد ، در ماه محرم و عملیات محرم به شهادت رسید🌹🏴 باید فکرے به حال خونریرے پایش میڪرد.امدادگری ڪمے آنطرف تر شهید شده بود. چهاردست وپا به سمت امدادگر رفت .ڪوله پشتی ڪمڪ هاے اولیه را ازپشتش بازنمود.چند باند وگاز روے زخمش قرارداد و آنرا بست .نگاهی به اطراف ڪرد.چندنفر شهید وزخمے به صورت پراڪنده در اطراف افتاده بودند. ڪوله امدادگر را به دندان گرفت و به سمت مجروحین رفت یڪی یڪی زخمےها را پانسمان ڪرد و شهدا را بوسید و حلالیت میطلبید از تشنگے رمقے برایش نمانده بود. چشمش به قمقمه اے افتاد به سمت آن رفت.خواست جرعه ای بنوشد ناگهان خودرا درڪربلا وکنار ساقی لب تشنگان دید.سلامے داد.با شرم سرش را پایین انداخت. به سمت مجروحین آمد.دستمالے را با آب خیس ڪرد.وبه لب آنها نزدیڪ نمود...... ...🌹🏴 ..🇮🇷🏴 _••🏴🌹 ...🌹🏴••_ ..🥀 ....🥀 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb2
🏴🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🏴 🏴🌹 (سلام الله علیها )🌹🏴 پنجم ربیع الاول، یادآور وفات حضرت سکینه علیهاالسلام یکی از بانوان با فضیلت و از ستارگان درخشان آسمان علم و ادب و عفت است. او پرورش یافته پدری، چون امام حسین علیه السلام و مادری فداکار، چون رباب، و تحت حمایت و تربیت عمه ای، چون زینب کبری علیهاالسلام و برادر بزرگواری همانند امام سجاد علیه السلام بود و توانست از برترین زنان عصر خویش گردد. حضرت سکینه در طول زندگی خویش، حوادث و تحولات گوناگون سیاسی و اجتماعی، از جمله واقعه عظیم عاشورا را به چشم دید و به عنوان یکی از بازماندگان خاندان امامت، پیام رسان اهداف و احکام والای اسلام به شمار می‌آمد. وی با برگزاری محافل و مجالس علمی و ادبی و نیز تبیین معارف بلند دینی در قالب اشعار نغز و فصیح و کم نظیر خویش، خدمت بسیار ارزشمندی به عالم اسلام نمود و الگوی بسیار خوبی برای همه بانوان جهان گردید. 👇👇
🌴 #یازینب...
🏴🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🏴 🏴🌹#زندگینامه_حضرت_سکینه (سلام الله علیها )🌹🏴 پنجم ربیع الاول، یادآور و
در تاریخ درباره سال ولادت حضرت سکینه علیهاالسلام خبر دقیقی نیامده است، ولی با توجه به سال وفات آن حضرت (سال ۱۱۷ ق) که همه تاریخ نگاران بر آن اتفاق نظر دارند، وی در سال ۴۷ ق. چشم به جهان گشوده است. پدر بزرگوارش امام حسین علیه السلام از خاندان امامت و مادرش رباب دختر امرء القیس بن عدی (شاعر معروف و بزرگ عرب) بود که از زنان فاضل و شاعر زمان خویش به شمار می‌آمد. وی در جریان کربلا حضور داشت و یک سال بعد از آن حادثه، در مدینه از شدت حزن جان باخت. علاقه و محبت امام حسین علیه السلام به سکینه امام حسین علیه السلام علاقه بسیار زیادی به دخترش سکینه علیهاالسلام داشت، به طوری که این محبت و دوستی را در قالب شعری به این مضمون ابراز می‌نمود: «خانه‌ای را دوست دارم که سکینه و رباب من در آن خانه باشند. من آن‌ها را خیلی دوست دارم و تمام اموال خود را صرف آسایش آن‌ها می‌کنم. کسی حق ندارد مرا در این دوستی سرزنش کند، خواه در حیات یا در ممات من». حضرت سکینه علیهاالسلام همواره از حریم امامت و ولایت دفاع می‌کرد. هنگامی که خالدبن عبدالملک والی مدینه بود، در روز‌های جمعه به سخنرانی می‌پرداخت و به ساحت مقدس امیرمؤمنان علی علیه السلام دشنام می‌فرستاد و جسارت می‌کرد. این خبر به حضرت سکینه علیهاالسلام رسید. وی هر هفته در روز‌های جمعه به همراه کنیزان خود در محل حضور پیدا می‌کرد و در مقابل بی حرمتی‌ها و هتک حرمت خالد می‌ایستاد و با کنیزان خویش، او را نفرین می‌کرد. خالد، چون جرأت آزار و اذیت آن حضرت را نداشت، به اطرافیان خود دستور می‌داد تا به کنیزان آن حضرت حمله کنند و آن‌ها را متفرق سازند. حضرت سکینه، بانوی فضیلت حضرت سکینه علیهاالسلام، بانویی بود که در طول زندگی پربرکت خویش، درب خانه فضیلت و سیادت را گشوده داشت و آستان کمال و بلاغت را در اجرای احکام شریعت روی همه باز نمود و پیام نبوت و امامت را به مردمان رساند. حضرت سکینه علیهاالسلام، با توجه به تغییرات اجتماعی، موضع گیری کرده و در تحولات بزرگی، چون حادثه کربلا، انقلاب بزرگ و بی سابقه کوفه و شام، قتل عام مردم مدینه، آتش زدن مکه و... و از فرصت استفاده کرده و اخبار آل محمد صلی الله علیه و آله را با بهره گیری از فنون ادبی، به گوش همگان رسانید. مسافرت‌های حضرت سکینه حضرت سکینه علیهاالسلام به همراه پدر از مدینه به مکه رفت و از آن جا، به کربلا قدم نهاد. بعد از شهادت پدر و نزدیکانش، با حزن و اندوه بسیار و تحمل سختی‌های فراوان، به همراه کاروان اسیران به کوفه و از آن جا به شام رفت. او سپس برای وداع دوباره با پدربزرگوار و دیگر شهدا، در اربعین حسینی به کربلا بازگشت و از آن جا به طرف مدینه حرکت کرد. او در این مسافرت پر فراز و نشیب، آثار ارزشمندی از خود بر جای گذاشت و همگان را از قدرت استعداد و فصاحت و بلاغت خویش، آگاهی بخشید. حضرت سکینه علیهاالسلام چندین سفر به حج رفت که بزرگان اهل مکه، از او به بهترین شیوه استقبال می‌کردند و به هر منطقه‌ای که قدم می‌گذاشت، مایه خیر، برکت و افتخار افراد آن منطقه می‌شد و از ایشان به نحو شایسته‌ای استقبال می‌کردند. حضرت سکینه علیهاالسلام در حالی که دوران نوجوانی را سپری می‌کرد، در واقعه عظیم عاشورا، صحنه‌های شهادت برادران و پدر را از نزدیک نظاره گر بود، ولی به سفارش پدر بزرگوارش گوش جان سپرد و همه رنج‌ها و سختی‌ها را با صبر و بردباری تحمل نمود. زمانی که امام حسین علیه السلام برای وداع با اهل بیت به سوی خیمه‌ها آمد، نزد پدر رفت و صدا زد: بابا! آیا تسلیم مرگ شده ای، بعد از تو به چه کسی پناه ببرم؟ امام حسین علیه السلام او را دلداری داده، چنین فرمود: «ای نور چشم من، چگونه کسی که یار و یاور ندارد، تسلیم مرگ نشود. ولی بدان که رحمت و یاری خدا در دنیا و آخرت از شما جدا نمی‌گردد. دخترم، بر قضای الهی صبر کن و شکایت منما. دنیا محل گذر است، ولی آخرت خانه همیشگی است». او بعد از واقعه عاشورا به همراه عمه بزرگوارش، مراقبت از کودکان و اسیران را بر عهده گرفت و با گفتار و کردار صبورانه خویش، اهداف و آرمان‌های عالی قیام پدر را به بهترین صورت در میان مردم بازگو کرد. حضرت سکینه و حفاظت از حریم عفاف حضرت سکینه علیهاالسلام آن چنان به پوشش و حجاب اهمیت می‌داد که وقتی از منزل خارج می‌شد، حتی دربان خانه اش نمی‌دانست که خانم بیرون رفته یا کنیزی از منزل خارج شده است. امام باقر علیه السلام نیز در این باره می‌فرماید: «هر گاه حضرت سکینه علیهاالسلام می‌خواست از راهی عبور کند، جوانان بنی هاشم مسیر راه را محافظت می‌کردند تا کسی چشمش به جمال و قامت او نیفتد». پس از جریان عاشورا و در سفر اسارت نیز، آن حضرت همیشه در اندیشه رعایت حجاب و اجرای رسالت دینی خویش بود. 👇👇
🌴 #یازینب...
#ولادت_حضرت_سکینه در تاریخ درباره سال ولادت حضرت سکینه علیهاالسلام خبر دقیقی نیامده است، ولی با توج
حضرت سکینه علیهاالسلام علاقه زیادی به شعر داشت و افزون بر این که خود شعر می‌سرود، منزلش نیز محفلی برای نقد و بررسی اشعار شاعران بزرگ و معروف عرب به شمار می‌آمد. هرگاه اختلاف نظری بین شاعران پدیدار می‌گشت، نزد آن حضرت می‌رفتند و داوری او را ملاک قبولی یا رد اشعار خود می‌دانستند. آن حضرت در پشت پرده قرار می‌گرفت و توسط کنیزی که او نیز در ادبیات مهارت داشت، اشعار را دریافت می‌کرد. بعد حضرت با توجه به شعر شاعران، جوایزی برای شعر آن‌ها در نظر می‌گرفت. محققان، اندیشمندان و راویان حدیث، برای برطرف ساختن شبهه‌ها و پرسش‌های علمی و فقهی خود، به منزل حضرت سکینه علیهاالسلام مراجعه می‌کردند. هم چنین آن حضرت، منزل خود را، محفل زنان و دختران عرب قرار داده بود و تبلیغ دین خدا را از راه این محفل ادبی انجام می‌داد. حضرت سکینه در پنجم ماه ربیع الاول سال ۱۱۷ در مدینه درگذشت خلیفه در شام هشام بن عبدالملک بود و حاکم مدینه ابن مطیر، خالد بن عبدالملک بن الحارث بن حکم. پس از درگذشت سکینه حاکم مدینه پیام داد که او را دفن نکنید تا بر او نماز بخوانم و پیش از ظهر از مدینه خارج و به جنگل‌های اطراف رفت نماز ظهر خوانده شد نیامد، نماز مغرب را خواندن، وی نیامد جنازه را در بقیع قرار داده بودند که بر اثر گرما نگران بودند که جسد دچار بوی بد شود از این رو خواسته شد که عود و بخور در کنار جنازه او دود کنند. محمد بن عبداللّه پسر خواهرش فاطمه دختر امام حسین سی دینار بخور، خرید و در کنار نعش دود کردند بعد از نماز عشا حاکم مدینه آمد و به شیبة بن نصاح دستور داد بر جنازه نماز بخواند. این نشانه کینه وی نسبت به جناب سکینه است که به عمد این گونه عمل کرد تا از وی انتقام بگیرد. زیرا در برابر سب علی ، با شجاعت و بدون ترس و هراس از حکام ستمگر اموی مروانی او را سب می‌کرد. برخی نیز گفته اند وقتی که سکینه با اصبغ بن عبدالعزیز بن مروان که در مصر بود ازدواج کرد و از مدینه به طرف مصر حرکت کرد و در دمشق درگذشت. از این رو در قبرستان باب الصغیر، قبری منسوب به سکینه است، ولی قول اول درست است. ...🌹🏴 ..🇮🇷🏴 _••🏴🌹 ...🌹🏴••_ ..🥀 ....🥀 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb2
🌴 #یازینب...
#دانش_حضرت_سکینه حضرت سکینه علیهاالسلام علاقه زیادی به شعر داشت و افزون بر این که خود شعر می‌سرود،
🏴🌹🌹🏴😭 نمي‌دانم امروز بايد از كدام غربت گفت؛ چه روضه‌اي خواند؛ و مصيبت كدامين غريب را بازگو نمود... آيا از بدن پاره پاره حسين علیه السلام بگوييم كه عريان در گودال قتلگاه افتاده است؟ ... يا از بدن عباس علمدار كه نه سر در بدن دارد و نه دست؟... آيا از علي اكبر بگوييم كه صورت پيامبرگونش را بر نيزه برافراشته اند؟ ... يا از علي اصغر شش ماهه كه اينك در گهواره خاكي خويش به خواب ابدي رفته؟... آیا از ياران حسين علیه السلام بگوييم كه غريبانه در گوشه گوشه ميدان جان باختند؟ ... يا از كودكان حسين علیه السلام كه غم يتيمی و اسيری و آوارگی، يكجا بر آنان وارد شده است؟... از غريبي بگوييم يا از مظلوميت؟ از وفا بگوييم يا از پيمان‌شكنی؟ از عطش بگوييم يا از آتش؟ از عشق بگوييم يا از زينب؟ ... خوب نامي بر زبان گذشت.. زينب... آري! بگذار از زينب بگوييم؛ كه كربلا، از اينجا به بعد، از‌ آنِ زينب است... و پيام كربلا، مرهون زينب... بگذار از زينب بگوييم و از رنج‌هاي زينب... از زينب و از غصه‌هاي زينب... از زينب و از قصه‌هاي زينب... از زينب و از حماسه‌هاي زينب... و از زينب و از دل زينب ... و امان از دل زينب ... اما از كدامين غم زينب بگوييم؟ از برادراني كه از دست داد؟ يا از برادرزادگانش كه يك به يك به ميدان رفتند و باز نگشتند؟ يا از پسرانش كه جلوي چشمان گریانش ذبح شدند؟ اگر چه زينب «ام المصائب» است و از كودكي داغ‌هاي فراوان ديده ــ ابتدا داغ بزرگ رحلت جدش پيامبر خدا، سپس مصيبت شهادت مادر جوانش، و در جوانی فرق شكافته پدرش علی علیه السلام و سپس جگر پاره پاره برادر معصومش حسن مجتبي را ــ اما روزي مانند عاشورا نبود، و داغي مانند كربلا... قصه‏ بی سر و سامانی من گوش کنید/ دوستان ، غصه‏ تنهایی من گوش کنید گر چه این قصه ی پر غصه به گفتن نتوان/ نه به گفتن نتوان ، بلکه شنفتن نتوان دختر دخت نبی ، «امِ مصائب» نامم/ کرده لبریز ز غم ، ساقیِ گردون جامم صبر ، بی تاب شد از صبر و شکیباییِ من/ ناتوان شد خِرَد از درک و توانایی من باغبانم من و یک سر شده غارت باغم/ چرخ بگذاشته بس داغ به روی داغم نه که چون جد عزیزی چو پیمبر دادم/ پدر و مادر و فرزند و برادر دادم پیشِ من ، در پسِ در ، مادرِ من آزردند/ ریسمان بسته به مسجد ، پدرم را بردند من هم اِستاده و این منظره را می دیدم/ مات و وحشت زده می دیدم و می لرزیدم بود در سینه هنوز آتش داغ مادر/ که فلک زهر دگر ریخت مرا سوخت جگر دیدم آن تاج سرم را که دو تا گشته سرش/ بسته خونِ سر او هاله به دورِ قمرش بعد از آن بود دلم خوش که برادر دارم/ به سرم سایه ی دو سرو صنوبر دارم غافل از آنکه غم و دردِ من آغاز شده/ به دلم تازه درِ غصه و غم باز شده رفت از دست حسن، گشت دلم خوش به حسین/ شد مرا روح و روان ، قوت دل ، نور دو عین بعد از آن واقعه ی کرب و بلا پیش آمد/ راه جانبازیِ در راه خدا پیش آمد حضرت زینب از صبح تا عصر عاشورا، داغ پنج برادر، پنج برادرزاده، چهار پسرعمو و سه پسر (یا پسر خوانده) را مشاهده کرد و شهادت ده‌ها تن دیگر از بستگان و یاران برادرش را دید ؛ و شاید اینها همه در برابر رنج اسیری و در به دری ــ که تازه از امشب آغاز شد ــ بسیار اندک بود ... روز طی گشت و نگویم که چه بر ما آمد/ شب جانکاه و غم افزا و محن ‏زا آمد آن زمان کو که بگویم چه بدیدم آن شب/ خارها بود که از پای کشیدم آن شب چه بگویم چه شبی را به سحر آوردم/ کوه غم شد دل و چون کوه به پای استادم چون جنگ به پايان رسيد و رأس مطهر حسین علیه السلام را از بدن جدا كردند؛ به لباس‌هاي پاره پاره آن حضرت نيز رحم نكردند و عمامه، پيراهن و كفش‌های امام را ربودند… اسب امام، با سر و مويي خون آلود به سوي خيمه‌ها رفت. زنان و دختران اهل بيت با ديدن اسب خونين و بي‌سوار، فهميدند كه ديگر بي‌كس و يتيم شده‌اند و صدا به گريه و شيون بلند كردند. «ام كلثوم» خواهر امام فرياد كشيد: "يا محمد! يا علي! يا جعفر! يا حسن! كجاييد كه ببينيد با حسين چه كردند؟…" پس لشكر دشمن به سوي حرم پيامبر حمله كردند. از يك سو اين خيمه‌ها را آتش مي‌زدند و از سوي ديگر هر آنچه مي‌ديدند غارت مي‌كردند. آنان حتي به حجاب زنان نيز رحم نمي‌كردند و لباس‌هاي بانوان اهل بيت را مي‌كشيدند و مي‌بردند. زنان و دختركان، سربرهنه و هراسان، از خيمه‌ها فرار مي‌كردند در حاليكه خار و خس بيابان، پایِ برهنه آنان را می درید… بانوان حرم، كه از خيمه‌ها به سوي بيابان دويده بودند، ناگاه با گودال قتلگاه و پيكر بي‌سر حسين علیه السلام روبرو شدند. راوي مي‌گويد: به خدا فراموش نمي‌كنم زينب دختر علي علیه السلام را كه زاري مي‌كرد و به آواز سوزناك مي‌گفت: "يا محمداه! صلی عليك مليك السماء، هذا حسين مُرمل بالدما مقطع الاعضاء، و بناتك سباتا، و إلی الله المشتكی ..." 👇👇
🌴 #یازینب...
🏴🌹#روضه_روز_یازدهم_محرم🌹🏴😭 نمي‌دانم امروز بايد از كدام غربت گفت؛ چه روضه‌اي خواند؛ و مصيبت كدامين غ
عقیله بنی هاشم با سوز و گداز نوحه می کرد که: "يا محمد! فرشتگان آسمان بر تو درود فرستند! بنگر كه اين حسن توست، به خون آغشته، با اعضايي از هم جدا گشته. بنگر كه اين دختران تو هستند، اسير شده و در بيابان‌ها رها گشته. به خدا شكايت بريم، و به علي مرتضي و فاطمه زهرا و حمزه سيدالشهداء. يا محمد! اين حسين توست كه در اين دشت افتاده، به دست زنازادگان كشته شده و باد صبا گرد و غبار بر پيكر او مي‌پراكند. ای اصحاب محمد! برخيزيد و ببينيد كه اين‌ها فرزندان مصطفايند كه اينگونه اسير شده‌اند…" مویه زینب آنقدر دلخزاش بود که دشمنان و دژخیمان را نيز گريان کرد. آنگاه «سكينه» پيكر مبارك پدرش حسين علیه السلام را در آغوش گرفت و شروع به زاري ‌كرد ؛ تا اينكه جماعتي از زنان اعرابی چادرنشين ريختند و او را كشيدند و از بدن پدر جدا كردند. لشكريان يزید كه به غارت خيمه‌ها مشغول شده بودند، به خيمه‌اي رسيدند كه علي بن الحسين السجاد علیه السلام در آن بيمار و تب آلود افتاده بود. «شمر بن ذي الجوشن» شمشير كشيد تا او را بكشد، اما عده‌اي از همراهانش به او نهيب زدند: "آيا شرم نمي‌كني و مي‌خواهي اين جوان بيمار را هم بكشی؟" شمر لعین گفت: "فرمان امير است كه همه فرزندان حسين را بكشم". همراهان با شدت مانع وي شدند تا سرانجام دست از اين كار برداشت… و خداوند در زرهي از بيماري، جان وليّ خويش را حفظ فرمود. سپس دشمن دنی، رذالت و پستي خويش به منتها رساند؛ «عمر سعد» در بين لشکريانش فرياد كشيد: "چه كسي حاضر است كه بر پيكر حسين، اسب بتازاند؟!" ده نفر ـ که راویان شهادت داده اند هر ده، حرامزاده بودند ــ حاضر شدند كه اين جنايت و وقاحت بزرگ را انجام دهند. پس اسب‌ها را آماده كردند و آنان را بر پيكر بي‌سر و قطعه قطعه امام تازاندند؛ آنگونه كه استخوان‌هاي سينه امام شكست و نرم شد… (اي قلم! چگونه اين جملات را مي‌نگاری و از شدت مصيبت، خشك نمي‌شوی؟‍ ای دست! چگونه مي‌نويسي و نمي شکني؟!) ... اينك، حال زينب را تصور كنيد… از يك‌سو ، شاهد اين مصيبت‌های پی در پی و جانسوز است؛ از سوی ديگر بايد مراقب فرزند بيمار برادر باشد؛ و از سوي ديگر بايد دختران و زنان حرم را از بيابان‌ها جمع نماید و زير خيمه‌های نيم سوخته گرد آورد… صحرای كربلا مي‌رفت كه تاريك و تاريك‌تر شود ؛ و گرگان گرسنه، در جاي جاي آن به دنبال دختركان و طفلان مي‌دويدند تا شايد گوشواره‌اي از گوش آنان بكشند یا خلخالي از پاي آنان بربايند… زينبا! چه كشيدی آن شب، در آن شام سیاه غريبان…😭😭😭 ...🌹🏴 ..🇮🇷🏴 _••🏴🌹 ...🌹🏴••_ ..🥀 ....🥀 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb2