🌴یگانهی دوران🌴
#یگانهی_دوران۱۷۶ #پیشینه_غیبت۸ ✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ ✍....چون مادر #ابراهیم او را به دنیا آور
#یگانه_دوران۱۷۷
#پیشینه_غیبت۹
✍.... زیرا ابراهیم علیه السلام از خدای تعالی خواسته که برایش در میان پسینیان زبان راستگو قرار دهد و خدای تعالی برای او اسحاق و یعقوب لسان صدق علیّ را قرار داد.
و علیّ علیه السلام إخبار فرمود: که قائم یازدهمین از فرزندان اوست و او همان کسی است که زمین را از عدل و داد میکند،همچنان که پر از ظلم و جور شده باشد و برای او غیبت و حیرتی است که اقوامی در آن گمراه شوند و دیگرانی هدایت یابند و این امر واقع خواهد شد همچنان که او آفریده شده است
و علی علیه السلام در حدیث کمیل بن زیاد نخعی إخبار فرموده است: که زمین بدون حجت نماند، آن حجت یا ظاهر و مشهور است و یا آنکه نهان و مستور! برای آنکه حجتهای خدا و نشانههای او از میان نرود.
برای ابراهیم علیه السلام غیبت دیگری است که برای اعتبار به تنهایی در بلاد مسافرت کرد.
ابوحمزثمالی از امام محمد باقر علیه السلام روایت کند که فرمود: روزی ابراهیم علیه السلام بیرون رفت تا در بلاد سیر کند و عبرت گیرد و به یک بیابانی در سرزمینی رسید و به ناگاه مردی را دید که ایستاده بود و نماز میخواند و فریادش تا آسمان بالا میرفت و لباسش پشمی بود.
ابراهیم علیه السلام از کار او شگفت شد و نشست و انتظار کشید تا او از نمازش فارغ شد و چون به طول انجامید او را با دستش حرکت داد و گفت: نمازت را کوتاه کن که مرا حاجتی است.
فرمود : آن مرد نیز کوتاه کرد و ابراهیم با او نشست و گفت: برای که نماز میخوانی؟ گفت :برای خدای ابراهیم !
گفت: خدای ابراهیم کیست؟
گفت: آن کس که تو را و مرا آفرید.
ابراهیم گفت: از تو خوشم آمده است و دوست دارم در راه خدای تعالی با تو برادری کنم, منزلت کجاست تا اگر خواستم به زیارت و ملاقات تو بیایم.
آن مرد گفت: منزل من پشت این آب است _و با دستش دریا اشاره کرد_ ولی مصلّای من همین جاست و اگر خواستی مرا در همین موضع خواهی دید ان شاالله.
سپس آن مرد به ابراهیم گفت:آیا حاجتی داری؟ ابراهیم گفت: آری.
آن مرد گفت: حاجت تو چیست؟ ابراهیم بدو گفت: یا تو خدا را بخوان و من آمین گویم و یا آنکه من میخوانم و تو بر دعای من آمین گو.
آن مرد گفت برای چه به درگاه خدا دعا کنیم؟
ابراهیم گفت: برای مومنان گناهکار!
مرد گفت: خیر.
ابراهیم گفت: چرا ؟
او گفت: زیرا من خدا را سه سال است که خواندهام و تاکنون اجابتی ندیدهام و من از خدای تعالی خجالت میکشم که دعای دیگری کنم مگر آنکه بدانم مرا اجابت کرده است.
ابراهیم گفت: دعای تو چیست؟
مرد گفت: من روزی در همین مصلی بودم نوجوانی بر من گذشت که با هیبت بود و نور از پیشانیاش میدرخشید گیسوانش را در پشت سرش انداخته بود و گاوی را میراند که گویا آن را روغن زده بودند و گوسفندانی را میراند که فربه و گرانبهایند، از دیدار او تعجب کردم و بدو گفتم ای غلام این گاو و گوسفندها از آن کیست ؟گفت: از آن من است. گفتم: تو کیستی؟
گفت :من اسماعیل پسر ابراهیم خلیل اللهام.
در آن هنگام به درگاه خدا دعا کردم و مسئلت نمودم که خلیل خود را به من بنمایاند.
ابراهیم گفت من ابراهیم خلیل اللهام و آن نوجوان نیز پسر من است و آن مرد در این هنگام گفت الحمدلله رب العالمین که دعای مرا اجابت کرد و فرمود آنگاه مرد گونههای ابراهیم را بوسید و با وی معانقه کرد و سپس گفت اکنون برای دعا آمادهام دعا کن تا بر دعای تو آمین گویم و ابراهیم برای مومنین و مومنات گنهکار تا روز قیامت دعا کرد و مغفرت و رضای خداوند را برای آنها مسئلت نمود و آن مرد نیز بر دعای ابراهیم آمین گفت.
راوی گوید امام محمد باقر علیه السلام فرمود: دعای ابراهیم بر شیعیان مومن و گنهکار ما تا روز قیامت خواهد رسید.
📖منبع:کتاب کمالالدین و تمام النعمه
به قلم شیخ صدوق علیه الرحمه
✨و صَلَّی اللهُ عَلی سَیِّدِنا مُحَمَّدِِ وَ آلِهِ الطّاهِرین✨
🌹اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌹
#مرگ_بر_اسرائیل✊
@yeganeyehdoran
#یگانه_دوران۱۷۸
#پیشینه_غیبت۱۰
✍غیبت یوسف علیه السلام
اما غیبت یوسف علیه السلام بیست سال به طول انجامید و در این مدت یعقوب علیه السلام روغن بر گیسوان نزده و سرمه نکشیده و عطر استعمال نکرده و به زنان نزدیک نشده بود تا آنکه خدای تعالی پریشانی یعقوب را برطرف کرد و یوسف و برادرانش و پدر و مادر و خالهاش را به گرد یکدیگر جمع کرد.
سه روز این غیبت را در چاه و چند سال آن را در زندان و باقی سنوات را در امارت بود.
یوسف در مصر بود و یعقوب در فلسطین و بین آنها نُه روز مسافت بود و در دوران غیبتش احوال مختلفی بروی عارض شد.
برادرانش اتفاق کردند او را بکشند،سپس او را به چاه عمیقی انداختند،آنگاه او را به بهای اندکی که چند درهم معدود بود،فروختند،بعد از گرفتاری زن عزیز مصر و چندین سال در زندان به سر بردن پیش آمد و سپس امیر مصر گردید و خدای تعالی اوضاع پریشان او را سامان داد و تأویل خوابش را به وی نمایاند.
هشام بن سالم از امام صادق علیه السلام روایت کند که فرمود: یک اعرابی به نزد یوسف آمد تا از او طعامی بخرد و به او به فروخت و چون از آن کار فارغ شد یوسف بدو گفت: منزلت کجاست ؟ او گفت: در فلان مکان.
فرمود: یوسف به او گفت: چون به فلان وادی رسیدی بایست و فریاد کن ای یعقوب! ای یعقوب!
مرد بزرگوار نیکو منظر و تنومند و خوش چهرهای خواهد آمد و به او بگو من در مصر مردی را ملاقات کردم که به شما سلام رسانید و گفت: امانت تو نزد خدای تعالی ضایع نشده است.
فرمود اعرابی رفت و بدان موضع رسید و به غلامانش گفت: شترها را نگه دارید.
سپس فریاد زد ای یعقوب! ای یعقوب!...
ادامه دارد.
📖منبع:کتاب کمالالدین و تمام النعمه
به قلم شیخ صدوق علیه الرحمه
✨و صَلَّی اللهُ عَلی سَیِّدِنا مُحَمَّدِِ وَ آلِهِ الطّاهِرین✨
🌹اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌹
#مرگ_بر_اسرائیل✊
@yeganeyehdoran
🌴یگانهی دوران🌴
#یگانه_دوران۱۷۸ #پیشینه_غیبت۱۰ ✍غیبت یوسف علیه السلام اما غیبت یوسف علیه السلام بیست سال به طول ان
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
#یگانه_دوران۱۷۸
#پیشینه_غیبت۱۱
✍...مرد نابینایی بلند قامت و نیکو منظری در حالی که دستش به دیوار بود پیش آمد.
مرد به او گفت:آیا تو یعقوبی؟
گفت:آری،آنگاه پیام #یوسف را بدو رسانید.
فرمود:#یعقوب بیهوش برزمین افتاد و چون به هوش آمد گفت:ای اعرابی! آیا از خدای تعالی حاجتی داری؟
گفت:آری،من مردی ثروتمندم و زنم دخترعموی من است و تاکنون فرزندی برایم نزائیده است،دوست دارم دعا کنی تا خداوند فرزندی به من عطا کند.
فرمود:#یعقوب وضو ساخت و دو رکعت نماز گزارد سپس به درگاه خدای تعالی دعا کرد و زنش چهار شکم یا فرمود شش شکم حامله شد و هر بار نیز دو قلو زائید.
پس #یعقوب میدانست که #یوسف نمرده و زنده است و خدای تعالی پس از یک دوره غیبت او را به زودی ظاهر میسازد و به فرزندانش میگفت:من از جانب خداوند چیزی را میدانم که شما نمیدانید و خاندان و خویشان به واسطه آن که از #یوسف یاد میکرد او را خرفت میشمردند تا آنگاه که بوی #یوسف را استشمام کرد و گفت:من بوی #یوسف را مییابم اگر مرا کم عقل و نادان ندانید.
گفتند:به خدا سوگند که تو در بیراهه قدیم خود هستی و چون بَشیر آمد که همان پسرش یهودا بود و پیراهن #یوسف را به رویش انداخت و دو مرتبه بینا گردید.
گفت:آیا به شما نگفتم که من از جانب خدا چیزی میدانم که شما نمیدانید؟
📖منبع:کمال الدین و تمام النعمه
به قلم شیخ صدوق علیه الرحمه
✨و صَلَّی اللهُ عَلی سَیِّدِنا مُحَمَّدِِ وَ آلِهِ الطّاهِرین✨
🌹اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌹
#مرگ_بر_اسرائیل✊
@yeganeyehdoran
بسم الله الرحمن الرحیم
#یگانه_دوران۱۷۹
#پیشینه_غیبت۱۲
✍مفضل از امام صادق علیه السلام روایت کرده که فرمود: آیا میدانید که پیراهن یوسف چه بود؟
گفتم خیر!
فرمود: چون آتش برای ابراهیم علیه السلام افروخته شد جبرئیل برایش یک جامهی بهشتی آورد، بر او پوشاند به واسطهی آن سرما و گرما به وی زیان نمیرسانید و چون مرگ ابراهیم علیه السلام فرا رسید آن را در بازوبندی نهاد و بر اسحاق آویخت، اسحاق نیز آن را بر یعقوب آویخت و هنگامی که یوسف به دنیا آمد یعقوب آن را بر یوسف آویخت و آن را در بازوی وی بسته بود تا کارش بدانجا کشیده شد و چون یوسف آن پیراهن را از میان آن بازوبند بیرون کشید یعقوب رایحهی آن را استشمام کرد و این همان قول خدای تعالی است که:« إِنِّي لَأَجِدُ رِيحَ يُوسُفَ لَوْلَا أَن تُفَنِّدُونِ¹» آن این پیراهن بود که از بهشت آمده بود راوی گوید گفتم فدای شما آن پیراهن به که رسید؟
فرمود :به اهلش!
و سپس فرمود هر پیامبری که عِلمی یا چیز دیگری را به ارث برد همه به #محمد صلی الله علیه و آله و یا آل محمد علیهم السلام رسید.
و روایت شده است که چون #قائم علیه السلام ظهور کند پیراهن یوسف در بر اوست و عصای موسی علیه السلام و خاتم سلیمان علیه السلام همراه اوست.
✔️دلیل آنکه یعقوب علیه السلام میدانست که یوسف علیه السلام زنده است و برای ابتلا و آزمایش از او غائب شده است این است که وقتی فرزندانش گریان به نزد او آمدند به ایشان گفت: ای فرزندانم چرا گریه میکنید و واویلا به راه انداختهاید و چرا عزیزم یوسف را در میان شما نمیبینم؟
گفتند: ای پدر ما رفتیم مسابقه بدهیم و یوسف را بر سر کالای خود گذاشتیم و گرگ او را خورد و تو حرف ما را باور نمیکنی اگرچه راستگو باشیم و این پیراهن اوست که برایت آوردهایم.
گفت: آن را به من دهید بدو دادند و آن را در صورت خود نهاد و بیهوش بر زمین افتاد و وقتی به هوش آمد به آنها گفت:«...
📎1:سوره یوسف آیه ۹۴
📖منبع:کمال الدین و تمام النعمه
به قلم شیخ صدوق علیه الرحمه
✨و صَلَّی اللهُ عَلی سَیِّدِنا مُحَمَّدِِ وَ آلِهِ الطّاهِرین✨
🌹اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌹
#مرگ_بر_اسرائیل✊
@yeganeyehdoran
🌴یگانهی دوران🌴
بسم الله الرحمن الرحیم #یگانه_دوران۱۷۹ #پیشینه_غیبت۱۲ ✍مفضل از امام صادق علیه السلام روایت کرده ک
#یگانه_دوران۱۸۰
#پیشینه_غیبت۱۳
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
✍...ای پسران من آیا شما نمیپندارید که عزیزم #یوسف را گرگ دریده است؟
گفتند: چرا؟
گفت: پس چرا بوی گوشت او به مشامم نمیرسد و چرا پیراهن او را سالم و صحیح میبینم؟
فرض کنید پیراهن از طرف پایین از تنش بیرون آمده باشد و نه گریبان و سرشانههایش پاره نشده است و چگونه گرگ میتواند او را بدرد و پیراهنش پاره نشده باشد.
این گرگ دروغ است و فرزندم مظلوم است.
نفس سرکشان شما را فریفته است.
من #صبر_جمیل پیشه میکنم و خدا بر آنچه وصف میکنید یاری کننده است.
آن شب از آنها رویْگردان شد و با آنها سخن نگفت و بر یوسف مرثیه سرایی کرد و میگفت: حبیبم! ای یوسفی که تو را بر جمیع فرزندانم برگزیدم و او را از من ربودند.
حبیبم! ای یوسفی که در بین فرزندانم به تو امیدوار بودم و او را از من ربودند.
حبیبم! ای یوسفی که دست راستم را بر سرش مینهادم و دست چپم او را نوازش میکرد و او را از من ربودند.
حبیبم! ای یوسفی که در تنهایی انیس من بود و او را از من ربودند.
حبیبم ای یوسف! کاش میدانستم که تو را در کدام کوه رها کردهاند یا در کدام دریا غرق کردند؟
حبیبم یوسف! ای کاش با تو بودم و بلایی که به تو رسیده به من نیز میرسید.
و دلیل دیگر بر آنکه #یعقوبعلیهالسلام میدانست که یوسف زنده و در #غیبت است این سخن اوست که گفت :امید است که خداوند همه را به من برساند و سخن دیگر او که به فرزندانش گفت: ای فرزندانم بروید و از یوسف و برادرش جستجو کنید و از رحمت خدا ناامید نباشید که از رحمت خدا جز قوم کافر ناامید نباشند.
و #امام_صادق علیه السلام فرمود:« یعقوب به ملک الموت گفت: به من بگو که مردم را مجتمعاً قبض روح میکنی؟ یا جدا جدا؟
گفت: جدا جدا.
گفت: در زمرهی کسانی که قبض روح کردی آیا روح یوسف بود؟
گفت: خیر!
اینجا بود که به فرزندانش گفت: بروید و از یوسف و برادرش جستجو کنید.
👈پس حال کسانی که امروزه عارف به #امام_زمان غائب علیه السلام هستند مانند حال یعقوب است که به یوسف و غیبتش عارف بود و حال جاهلان به او و به غیبتش و دشمنان امر او حال خاندان و خویشان اوست که کار جهالت آنها درباره یوسف و غیبت وی به جایی رسید که به پدرشان یعقوب گفتند:«...(ادامه دارد)
📖منبع:کمال الدین و تمام النعمه
به قلم شیخ صدوق علیه الرحمه
@yeganeyehdoran
🌴یگانهی دوران🌴
#یگانه_دوران۱۸۰ #پیشینه_غیبت۱۳ ✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ ✍...ای پسران من آیا شما نمیپندارید که عز
#یگانه_دوران۱۸۱
#پیشینه_غیبت۱۴
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
«...به خدا سوگند که تو در گمراهی دیرین خود هستی،»
و سخن یعقوب آنگاه که بشیر پیراهن یوسف را بر روی #یعقوب انداخت و او بینا شد و گفت: «آیا به شما نگفتم که من از جانب خداوند چیزی را میدانم که شما نمیدانید؟»
دلیلی است بر آنکه او میدانست #یوسف زنده است و برای گرفتاری و آزمایش غایب شده است
سَدیر از امام صادق علیه السلام روایت کند که فرمود:« در #قائم سنتی از یوسف است»
گفتم: «گویا خبر او یا غیبت او را ذکر میکنید؟»
فرمود: «این مردم خوک صفت منکر نیستند که برادران یوسف اسباط و اولاد پیامبران بودند, با یوسف که برادرشان بود و آنها هم برادر وی بودند تجارت کرده و داد و ستد نمودند و وی را نشناختند، تا آنگاه که گفت: «من یوسفم و این هم برادر من است»
پس چرا منکر میشوند که خدای تعالی در روزگاری بخواهد حجتش را از آنها پنهان کند، یوسف روزی پادشاه مصر بود و بین او و پدرش هجده روز فاصله بود و اگر خدای تعالی میخواست که مکان وی را به او بنمایاند میتوانست.
به خدا سوگند وقتی به یعقوب و فرزندانش مژده رسید نه روزه خودشان را به مصر رسانیدند و چرا این مردم منکرند که خدای تعالی با حجت خود همان کند که با یوسف کرد؟
در بین ایشان گردش کند و در بازارهای آنها راه رود و بر بساط آنها پا نهد و آنها او را نشناسند تا آنگاه که خدای تعالی به او اذن دهد که خود را به آنها معرفی سازد. همانگونه که به یوسف اذن داد آنگاه که به ایشان گفت:« آیا میدانید آنگاه که نادان بودید چه به سر یوسف و برادرش آوردهاید؟
گفتند:« تو خودت یوسف نیستی.»
گفت:« من یوسفم و این هم برادر من است.»(ادامه دارد)
📖منبع:کمال الدین و تمام النعمه
به قلم شیخ صدوق علیه الرحمه
@yeganeyehdoran
🌴یگانهی دوران🌴
#یگانه_دوران۱۸۱ #پیشینه_غیبت۱۴ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ «...به خدا سوگند که تو در گمراهی دیرین خو
#یگانه_دوران۱۸۲
#پیشینه_غیبت۱۵
غیبت موسی علیه السلام
✍امیر مومنین علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و سلم روایت کند؛ که فرمود: وقتی وفات #یوسف علیه السلام فرا رسید شیعیان و خاندان خود را جمع کرد و حمد و ثنای الهی به جای آورد ،سپس به آنها گفت سختی شدیدی به آنها خواهد رسید که در آن مَردانشان را بُکشند و شکم زنان باردارشان را پاره کنند و کودکان را سر ببرند تا آنگاه که خداوند حق را در #قائم که از فرزندان #لاوی_بن_یعقوب است ظاهر سازد و او مردی گندمگون و بلند قامت است و صفات او را برشمرد.
👈پس ایشان به آن وصیت متمسک شدند و غیبت و شدت بر #بنیاسرائیل واقع شد و آنها مدت ۴۰۰ سال منتظر #قیام_قائم بودند تا آنکه ولادت او را بشارت دادند و علامات ظهورش را مشاهده کردند و سختی آنها شدت گرفت و با سنگ و چوب به ایشان حمله کردند.
✔️فقیهی که به احادیث او آرامش مییافتند تحت تعقیب قرار گرفت و او مخفی شد و با او نامه نگاری کردند و گفتند: ما در گرفتاریها به کلام تو آرامش مییافتیم پس آن فقیه ایشان را به بیابانها برد و نشست و با آنها حدیث #قائم و صفات او و نزدیکی ظهور او را میگفت و آن شب شبی مهتاب بود و در این میانه #موسی علیه السلام درآمد و در این هنگام او نوجوان بود و از سرای فرعون به پشت گردشگاه آمد و از موکب خود کناره گرفت و در حالی که سوار بر قاطری بود و طیلسان* خزی بر دوش داشت به نزد ایشان آمد، چون آن فقیه او را بدید از صفاتش او را شناخت برخاست و بر قدوم او افتاد و بر آن بوسه داد
👈و گفت: سپاس خدای را که مرا از دنیا نَبُرد تا آنکه تو را به من نشان داد و چون پیروان چنین دیدند دانستند که او صاحب ایشان است و به شکرانهی خدای تعالی بر زمین افتادند و #موسی علیه السلام جز این نگفت که....(ادامه دارد)
*طیلسان:نوعی جامه کلاهدار گشاد
📖منبع:کمال الدین و تمام النعمه
به قلم شیخ صدوق علیه الرحمه
@yeganeyehdoran
#یگانه_دوران۱۸۳
#پیشینه_غیبت۱۶
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
✍...موسی علیه السلام جز این نگفت که امیدوارم خداوند در فرج شما تعجیل کند
و بعد از آن غایب شد و به شهر مَدیَن رفت و آن سالیان را نزد شُعیب مقام کرد و این غیبت دوم از غیبت اول بر آنها سختتر بود و آن پنجاه و چند سال مقدر گشت و گرفتاری آنها شدت گرفت و آن فقیه نیز خود را مخفی ساخت و کسی را به نزد او فرستادند
و گفتند: ما بر استتار تو شکیبایی نداریم پس به بیابانی بیرون شد و آنها را خواست و آنها را خوشدل ساخت و به آنها اعلام کرد که خدای تعالی به او وحی کرده است که پس از ۴۰ سال فرج ایشان را خواهد رسانید.
همگی گفتند:« الحمدالله» و خدای تعالی وحی فرمود که به ایشان بگو به خاطر «الحمدالله» که بر زبان جاری کردید و آن را به ۳۰ سال تقلیل دادم گفتند:«کُلّ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللهِ» هر نعمتی از جانب خداوند است.
وحی آمد که به آنها بگو آن را ۲۰ سال کاهش دادم.
گفتند:«لا یَأْتي بِالْخَیْرِ إِلَّا الله » این خداست که خیر را جاری میکند.
و وحی آمد که به آنها بگو آن را به ۱۰ سال کاستم.
گفتند: «لا یَصْرفُ السُّوءَ إِلَّا اللهْ» این خداوند است که بدی را دور میسازد.
و خداوند به آن فقیه وحی کرد که به ایشان بگو از جای خود حرکت نکنید که اذن فرج شما را دادم.
در این میان #موسی علیه السلام در حالی که سوار بر حماری بود، ظاهر شد و آن فقیه خواست او را به شیعیان معرفی کرده و موجبات استبصار* آنها را فراهم سازد.
موسی آمد و فقیه پرسید :«فرزند که هستی»؟
گفت: فرزند عمران.
گفت: او فرزند کیست؟
گفت: فرزند قاهث، فرزند لاوی، فرزند یعقوب.
گفت: چه آوردهای؟
گفت: رسالت از جانب خدای تعالی!
آن فقیه برخاست و به دست #موسی بوسه داد سپس در میان ایشان نشست و آنها را خوشدل ساخت و دستورات #موسی را به ایشان ابلاغ کرد و سپس ایشان را متفرق ساخت و از این زمان تا فرج ایشان که به غرق فرعون حاصل شد ،۴۰ سال فاصله بود.
*استصبار:طلب بصیرت کردن
📖منبع:کمال الدین و تمام النعمه
به قلم شیخ صدوق علیه الرحمه
@yeganeyehdoran
#یگانه_دوران۱۸۴
#پیشینه_غیبت۱۷
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
✍محمد حلبیّ از #امام_صادق علیه السلام روایت کند که فرمود: چون وفات #یوسف_بن_یعقوب فرا رسید،خاندان یعقوب را که بالغ بر هشتاد نفر بودند گرد آورد و گفت: این قبطیان* به زودی بر شما پیروز شده و بدترین عذاب را به شما بچشانند و خداوند نجات شما را به دست مردی است از فرزندان #لاوی_بن_یعقوب که نامش #موسی_بن_عمران است قرار داده است.
او جوانی بلند قامت با گیسوانی مجعد و گندمگون است و هر مردی از بنی اسرائیل نام فرزندش را عمران مینهاد و عمران نیز نام فرزندش را موسی میگذاشت.
ابی بصیر از #امام_باقر علیه السلام روایت کند که فرمود: #موسی علیه السلام قیام نکرد مگر آنکه پنجاه دروغگو در بنی اسرائیل ظاهر شدند و همه مدعی بودند که موسی بن عمرانند.
👈پس خبر به فرعون رسید که بنی اسرائیل مستغرق* در اخبار ویاند و او را میجویند و کاهنان و جادوگرانش به وی گفتند: نابودی دین و قوم تو به دست کودکی است که از بنی اسرائیل در این سال متولد میشود.
فرعون بر زنان آنها قابله گماشت و گفت هر فرزندی که در این سال متولد شود سرش بریده خواهد شد و یک قابله هم بر مادر موسی گماشت و چون بنی اسرائیل چنین دیدند گفتند: اگر پسران بکشد و زنان را نگاه دارد نابود شویم و باقی نمانیم ، بیایید قرار بگذاریم که با زنان نزدیکی نکنیم.
اما عمران پدر موسی گفت: با آنها آمیزش کنید که کار خدایی __اگرچه مشرکان کراهت داشته باشند__ واقع خواهد شد.
بار خدایا هر که آن را حرام بداند من حرام نمیدانم و هرکه آن را ترک کند من ترک نخواهم کرد.
با مادر موسی آمیزش کرد و او باردار شد و قابلهای بر مادر موسی گمارد که او را محافظت کند و با او برمیخاست و با او مینشست.
*قبطیان :ساکنان پیشین مصر
*مستغرق: سرگرم
📖منبع:کمال الدین و تمام النعمه
به قلم شیخ صدوق علیه الرحمه
@yeganeyehdoran
🌴یگانهی دوران🌴
#یگانه_دوران۱۸۴ #پیشینه_غیبت۱۷ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ ✍محمد حلبیّ از #امام_صادق علیه السلام روا
#یگانه_دوران۱۸۵
#پیشینه_غیبت۱۸
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
✍و چون مادر #موسی به وی باردار شد محبت وی بر دلش افتاد،حجتهای خدا بر خلق چنیناند.
قابله به وی گفت: ای دختر جان چرا رنگت زرد و تنت آب میشود؟
گفت: مرا ملامت مکن که چون وضع حمل کنم، او را گرفته و سرش را از تنش جدا کنند.
گفت:غم مخور، که من راز تو را مکتوم میدارم.
اما مادر موسی باور نکرد و چون فرزند را به دنیا آورد به قابله که بدو روی آورده بود التفات کرد و گفت: هرچه که خدا بخواهد. قابله گفت: نگفتم رازت را کتمان میکنم ؟سپس فرزند را برداشته و او را به پَستو برد و به اصلاح امر او پرداخت.
بعد از آن به نزد نگهبانان رفت و به آنها که دم در ایستاده بودند گفت: برگردید، که خون منقطعی خارج شد و آنان نیز برگشتند.
و مادر بدو شیر داد و چون از صدای گریه او ترسید که مبادا به وجود او پی برند، خداوند به او وحی کرد که یک تابوتی بسازد و فرزند را درون آن قرار دهد و شبانه آن را ببرد و به رودخانه نیل مصر بیفکند.
او نیز #موسی را در تابوت نهاده و به دریا انداخت، اما تابوت نزد مادر برمیگشت و او نیز آن را به دم موج میداد تا آنکه باد بر آن وزید و در دریا روان ساخت .
همین که مادر دید فرزندش را آب میبَرد خواست فریادی کشد،اما خدای تعالی قلبش را آرام ساخت.
فرمود: زن فرعون زنی صالحه و از #بنیاسرائیل بود و به فرعون گفت: اکنون ایام بهار است مرا از این قصر بیرون بر و بر کنار شط نیل خیمهای بزن تا در این ایام تفریح و تفرّجی کرده باشم.
در کنار شط نیل چادری برای او زدند و به ناگاه تابوت به طرف او پیش آمد، گفت آیا شما هم بر روی آب آنچه را که من میبینم میبینید؟
گفتند: ای ملکه! به خدا سوگند ما هم میبینیم و وقتی نزدیک شد،خود را به آب انداخت و با دست خود آن را گرفت و نزدیک بود که در آب غرق شود، تا جایی که فریاد از نهاد همه برخاست.
آن را گرفت و از آب بیرون آورد و بر دامان خود گذاشت و یکباره دید بچهای است زیبا و خوشرو و محبتش بر دل او افتاد.
او را در دامن گرفت و گفت: این پسر من است!
📖منبع:کمال الدین و تمام النعمه
به قلم شیخ صدوق علیه الرحمه
@yeganeyehdoran
🌴یگانهی دوران🌴
#یگانه_دوران۱۸۵ #پیشینه_غیبت۱۸ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ ✍و چون مادر #موسی به وی باردار شد محبت وی
#یگانه_دوران۱۸۵
#پیشینه_غیبت۱۸
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
✍...گفتند:به والله،چه نیکو گفتی؟ تو و پادشاه مصر فرزندی ندارید،پس او را فرزند خود بگیرید.
برخاست و به نزد #فرعون آمد و گفت:من به پسربچهی پاک و شیرینی رسیدم،او را فرزند خود بگیریم که مایه روشنی چشم من و تو خواهد بود و مبادا که او را بکشی!
گفت: این بچه از کجا آمده است؟
گفت: نمیدانم! جز اینکه آب او را آورده است و آنقدر گفت و گفت تا فرعون راضی شد.
وقتی که مردم شنیدند پادشاه بچهای را به فرزندی گرفته است هر یک از سرانی که با فرعون بودند همسرش را فرستاد تا به آن بچه شیر دهد و دایه او باشد اما آن بچه پستان هیچکس را نگرفت.
زن فرعون گفت: برای فرزندم دایه بجویید و هیچ زنی را حقیر نشمرید و #موسی هیچ زنی را نپذیرفت.
و مادر موسی به خواهر وی گفت به دنبال او برو و ببین اثری از او میبینی؟
او رفت به در خانه پادشاه رسید و گفت: شنیدهام شما به دنبال دایهاید؟
در اینجا یک زن پاکدامنی هست که فرزند شما را میگیرد و برای شما کفالت میکند.
زن فرعون گفت: او را داخل کنید وقتی که وارد شد, زن فرعون پرسید از کدام خاندانی گفت: از #بنیاسرائیل.
گفت: ای دخترک برو که به تو نیازی نداریم زنان گفتند: خدایت عافیت دهد،ببین بچه او را میپذیرد یا نه؟
زن فرعون گفت بنگرید اگر پذیرفت .....
📖منبع:کمال الدین و تمام النعمه
به قلم شیخ صدوق علیه الرحمه
@yeganeyehdoran
#یگانه_دوران۱۸۶
#پیشینه_غیبت۱۹
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
✍...زن فرعون گفت :بنگرید اگر پذیرفت آیا فرعون راضی میشود که بچه از #بنیاسرائیل و دایه نیز از بنیاسرائیل باشد؟
او هرگز را راضی نخواهد شد!
گفتند: حالا ببین که میپذیرد یا نه؟
زن فرعون گفت: ای دختر برو و بگو بیاید.
او به نزد مادرش آمد و گفت: زن پادشاه تو را خوانده است او آمد و #موسی را بدو دادند او موسی را در دامن خود نهاد و پستان در دهانش گذاشت و شیر به حلق او سرازیر شد.
وقتی که همسر #فرعون دید که او دایهای را پذیرفته است برخاست و به نزد فرعون آمد و گفت: برای فرزندم دایهای یافتهام که او را پذیرفته است .
گفت: از کدام خاندان است؟
گفت: از بنی اسرائیل!
فرعون گفت: امکان ندارد بچه از بنی اسرائیل و دایه از بنی اسرائیل!
اما زن فرعون اصرار کرد و گفت آیا از این بچه میترسی؟ او پسر توست! در دامن تو پرورش مییابد، تا آنجا که فرعون را از رأیش برگردانیده و او بدین کار رضا داد.
موسی در میان خاندان فرعون پرورش یافت و مادر و خواهرش و آن قابله نیز درباره او چیزی اظهار نظر نکردند.
تا آنکه مادر و آن قابله درگذشتند و موسی پرورش یافت و بنی اسرائیل هیچ اطلاعی از او نداشتند.
فرمود: بنی اسرائیل در جستجوی او بودند و از او پرسش میکردند اما هیچ خبری از او نداشتند .
به فرعون گفتند: که بنی اسرائیل در طلب اوست و از او پرسش میکند او هم به دنبال ایشان فرستاد و بر عذاب آنها افزود و بین آنها جدایی انداخت و از خبر گرفتن از موسی و پرسش درباره او بازداشت.
...ادامه دارد
📖منبع:کمال الدین و تمام النعمه
به قلم شیخ صدوق علیه الرحمه
✨و صَلَّی اللهُ عَلی سَیِّدِنا مُحَمَّدِِ وَ آلِهِ الطّاهِرین✨
🌹اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌹
#مرگ_بر_اسرائیل✊
@yeganeyehdoran