هدایت شده از یک آیه در روز
☀️۸) اصبغ بن نباته روایت کرده است که:
وقتی امیرالمومنین ع وارد کوفه شد تا چهل صبح در نمازهای جماعت سوره «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى» را میخواند. منافقان گفتند: به خدا سوگند پسر ابوطالب خوب بلد نیست که قرآن بخواند واگر خوب بلد بود غیر از این سوره هم میخواند.
این مطلب به گوش ایشان رسید. فرمودند: وای بر آنها. همانا من کسی هستم که ناسخ آن را از منسوخش، و محکمش را از متشابهش، و «فصلِ» [= جدا کردنِ] آن را از «فصال»اش [=جدا شدههایش] ، و حروف آن را از معانیاش میشناسم.
به خدا سوگند که هیچ حرفی بر حضرت محمد ص نازل نشد مگر اینکه من میدانم در مورد چه کسی نازل شد و در چه روزی و در کدام موضع. وای بر آنان! آیا این آيه را نمیخوانند که: «همانا این در صحیفههای پیشینیان است؛ صحیفههای ابراهیم و موسی» (اعلی/۱۸-۱۹). به خدا سوگند که نزد من است و آن دو را از رسول الله ص به ارث بردهام؛ و از ابراهیم و موسی ع به رسول الله ص رسیده بود. وای بر آنان! به خدا سوکند من همان کسی هستم که خداوند دربارهاش فرمود: «و گوشهاى شنوا آن را نگاه دارد» (حاقه/۱۲). پس قطعا که ما نزد رسول الله ص بودیم و با وحی به ما خبر میداد و من و کسی که نگهدارنده آن بود آن را نگه میداشتیم و چون بیرون میآمدیم [دیگران] میگفتند: «الآن چه گفت؟» (محمد/۱۶).
📚تفسير العياشي، ج1، ص14
عن الأصبغ بن نباتة قال:
لما قدم أمير المؤمنين ع الكوفة صلى بهم أربعين صباحا يقرأ بهم «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى».
قال: فقال المنافقون: لا و الله ما يحسن ابن أبي طالب أن يقرأ القرآن و لو أحسن أن يقرأ القرآن لقرأ بنا غير هذه السورة!
قال: فبلغه ذلك فقال: ويل لهم إني لأعرف ناسخه من منسوخه و محكمه من متشابهه و فصله من فصاله و حروفه من معانيه.
و الله ما من حرف نزل على محمد ص إلا أني أعرف فيمن أنزل و في أي يوم و في أي موضع.
ويل لهم أ ما يقرءون «إِنَّ هذا لَفِي الصُّحُفِ الْأُولى صُحُفِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى» و الله عندي ورثتهما من رسول الله ص، و قد أنهى رسول الله ص من إبراهيم و موسى ع،
ويل لهم و الله أنا الذي أنزل الله في «وَ تَعِيَها أُذُنٌ واعِيَةٌ» فإنما كنا عند رسول الله ص فيخبرنا بالوحي فأعيه أنا و من يعيه، فإذا خرجنا قالوا: ما ذا قالَ آنِفا.
✅توجه:
۱. عبارات داخل کروشه فقط در نهجالبلاغه آمده و عبارات داخل پرانتز فقط در الغارات آمده است.
۲. متن بسیار مفصلتری از این دعا، بدون اشاره به نام معصومی که این دعا را انشاء کرده است، در برخی کتب آمده است؛ از جمله در
📚 إقبال الأعمال، ج1، ص481-492؛
📚بحار الأنوار، ج86، ص334-342
و ...
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️۹) از امام صادق ع روایت شده که فرمودند:
زمانی که خداوند متعال حضرت موسی ع را و سپس پیامبران بعدی را به سوی بنیاسرائیل مبعوث کرد، احدی از آنها نبود مگر اینکه از آنها عهد و میثاقها گرفت که ایمان بیاورند به محمد عرب أمی که در مکه مبعوث خواهد شد و به مدینه هجرت خواهد کرد؛ کتابی میآورد که برخی از سورههایش با حروف مقطعه (جداجدا) آغاز میشود، برخی از امتش آن را حفظ میکنند و در قیام و قعود و د راه و در هر حالی آن را میخوانند و خداوند عز و جل حفظ آ» را بر ایشان آسان میگرداند ...
📚التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري عليه السلام، ص: 63
قَالَ: وَ قَالَ الصَّادِقُ ع ... أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَمَّا بَعَثَ مُوسَى بْنَ عِمْرَانَ ع. ثُمَّ مِنْ بَعْدِهِ مِنَ الْأَنْبِيَاءِ إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ، لَمْ يَكُنْ فِيهِمْ [أَحَدٌ] إِلَّا أَخَذُوا عَلَيْهِمُ الْعُهُودَ، وَ الْمَوَاثِيقَ لَيُؤْمِنُنَّ بِمُحَمَّدٍ الْعَرَبِيِّ الْأُمِّيِّ الْمَبْعُوثِ بِمَكَّةَ، الَّذِي يُهَاجِرُ [مِنْهَا] إِلَى الْمَدِينَةِ، يَأْتِي بِكِتَابٍ بِالْحُرُوفِ الْمُقَطَّعَةِ افْتِتَاحَ بَعْضِ سُوَرِهِ، يَحْفَظُهُ [بَعْضُ] أُمَّتِهِ، فَيَقْرَءُونَهُ قِيَاماً وَ قُعُوداً وَ مُشَاةً وَ عَلَى كُلِّ حَالٍ، يُسَهِّلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ حِفْظَهُ عَلَيْهِمْ...
این مطلب که در کتب پیامبران پیشین وعده داده شده بوده در منابع اهل سنت هم مستقلا آمده است؛ مثلا در:
📚المحرر الوجيز في تفسير الكتاب العزيز (ابن عطیه)، ج1، ص82 ؛
📚البحر المحيط، ج1، ص59 ؛
📚بحرالعلوم (تفسیر السمرقندی)، ج2، ص178 ؛
📚 تفسير ابن عرفة، ج1، ص111 ؛
📚 الإتقان في علوم القرآن، ج3، ص32؛
📚 التحرير والتنوير، ج1، ص215 .
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
.
1️⃣ «إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ»
درباره اینکه مرجع ضمیر «ه» چیست، در میان مفسران دو قول مطرح است، که البته به تبع درباره مقصود از «قول فصل» دیدگاههایی مطرح شده است:
🌴الف. مرجع ضمیر «ه» قرآن است که از سیاق کلام فهمیده میشود؛ آنگاه مقصود از قول فصل بودنش آن است که:
🌿الف.۱. قرآن بین حق و باطل جدایی میافکند (احادیث۱-۳ و ۵-۶، و نیز مجمع البيان، ج10، ص716 ) و کاربرد «فصل» به جای «فاصل» دلالت بر مبالغه در این جداییافکنی دارد (الميزان، ج20، ص261 ).
🌿الف.۲. سخن حق است (ابن عباس، به نقل از النكت والعيون (تفسير الماوردي)، ج6، ص249 ).
🌿الف.۳. ...
🌴ب. مرجع ضمیر «ه» وعدههای به برانگیختن و ... است که در آیات قبل آمد، آنگاه مقصود از قول فصل بودنش آن است که:
🌿ب.۱. امری قطعی است که جای هیچ تردیدی در آن نیست (حدیث۴؛ و نیز مجمع البيان، ج10، ص716 ؛ الميزان، ج20، ص261 )
🌿ب.۲. حد است (ابن جبیر، به نقل از النكت والعيون، ج6، ص249) یعنی همه چیز تکلیفش یکسره میشود.
🌿ب.۳. عدل است (ضحاک، به نقل از النكت والعيون، ج6، ص249)
🌿ب.۴. ...
اما به نظر میرسد منحصر به این دو نباشد، بلکه:
🌴ج. اشاره به مطلق پیامبران (حدیث۶) و به طور خاص شخص پیامبر ص (و بقیه معصومین ع) است که سخنشان قاطع و فیصلهبخش و جدا کننده حق از باطل است (احادیث ۷ و ۸).
🌴د. با توجه به آیه «وَ لَوْ لا كَلِمَةُ الْفَصْلِ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ» (شوری/21) که تعبیر «كَلِمَةُ الْفَصْل» را که تعبیری بسیار نزدیک به «قول فصل» است درباره امری در دنیا، که با وجود آن، نیازی به حصول قضای اخروی در این مرتبه نیست، به کار برده، شاید بتوان بین دو قول اول و دوم جمع کرد، یعنی «قول فصل» در آن واحد، هم ناظر به قرآن باشد و هم ناظر به قیامت (توضیح بیشتر در تدبر۲ خواهد آمد).
🌴ه. اگر توجه کنیم که «فصل» مصدر است نه اسم فاعل، آنگاه قول فصل به معنای «سحن جدا»ست نه سخن جداکننده؛ آنگاه چهبسا اشاره به حروف مقطعه باشد (حدیث۹) (توضیح بیشتر در تدبر۳ خواهد آمد).
🌴و. ...
@yekaye
#طارق_۱۳
.
2️⃣ «إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ»
اگر توجه کنیم که کلمه «تفصیل» از همین ماده «فصل» است و از ویژگیهای مهم قرآن این است که تفصیل هر چیزی در آن هست، به عنوان احتمالی دیگر برای معنای آیه، چهبسا تعبیر «قول فصل» به همین اشاره داشته باشد که قرآن حاوی چنان تفصیلی است که همه چیز در آن از هم متمایز میشود و همان «کلمة الفصل»ی است که نزول آن در دنیا، کار قیامت (که همه چیز در آن یکسره میشود) را در حد و ظرفیتی که دنیا برایش ممکن است دنیا انجام میدهد (شوری/21)؛
و لذا اگر کسی به حقیقت قرآن دست پیدا کند تمام تمایزاتی که در آخرت برای همگان آشکار میشود برای او در همینجا آشکار میگردد.
بدین ترتیب، پیجویی کاربرد ماده «فصل» در قرآن، چهبسا بتواند احتمال دیگری را برای مراد از این آیه، که چهبسا یکی از بطون این آیه باشد، تقویت کند:
📝#فصل بودنِ #قول در قرآن کریم
مروری بر کاربردهای ماده «فصل» در قرآن کریم، یه ویژه در جایی که در خصوص «قول» و «کتاب» و آیات قرآن به کار میرود، ظرافتهایی را در خصوص معنای این کلمه در قرآن به ما نشان میدهد که چهبسا بتوان گفت قرآن کریم علاوه بر همان معای عرفیای که از «قول فصل» در این آیه اراده کرده، این را در معنایی خاص خود به عنوان یک اصطلاح قرآنی استفاده میکند.
البته آن معنای عرفی کلمه «فصل» (که تأکید را بر «فیصلهبخشی» قرآن میگذاشت و اغلب مفسران و مترجمانی هم که قول فصل را ناظر به قرآن دانسته بودند، آن را مبنا قرار دادهاند) شواهدی در آیات دیگر هم دارد، مانند تعبیر «فصل الخطاب» در آیه: «وَ شَدَدْنا مُلْكَهُ وَ آتَيْناهُ الْحِكْمَةَ وَ فَصْلَ الْخِطابِ» (ص/20) اما به نظر میرسد قرآن در همین توقف نکرده و معانی دیگری را هم از کاربرد این واژه مد نظر داشته است:
▪️در نگاه قرآنی همه چیز تفصیل داده شده است: (اسراء/12)
و البته تصریح شده که خود قرآن تفصیل همه چیز است: (یوسف/111)
و البته در جای دیگر تعبیر شده که قرآن کریم خودش «تفصیل الکتاب» است: (یونس/37)
▪️شاید مقصود از این تعبیر آن است که این کتابی است که تفصیل داده شده است: (انعام/114) (اعراف/52) (هود/1)
که میتواند اشاره باشد که آیاتش تفصیل داده شده است: (فصلت/3) (فصلت/44)
و دست کم در ۱۱ مورد دیگر نیز درباره تفصیل آیات سخن گفته شده است؛
▫️که برخی از آنها بهوضوح ناظر به آیات تکوینی است: (انعام/97) (انعام/98) (یونس/5) (یونس/24) (رعد/2)
▫️ برخی به وضوح ناظر به احکام تشریعی است (اعراف/32) (انعام/119)
▫️و برخی میتواند ناظر به هردو ویا به یک معنای اعمی باشد: (انعام/55) (انعام/126) (اعراف/174) (توبه/11) (روم/28)
▪️و خوب است به یاد داشته باشیم که این قرآن در شب قدری نازل شده که در آن شب نیز همه چیز از هم جدا میشوند: (دخان/4)
▪️طبیعی است که در نگاه قرآنی کسی که این فصل و جدایی را (چه در تکوین و چه در تشریع و چه در بین انسانها؛ چه در دنیا و چه در آخرت) محقق میکند خداوند است و او بهترین فاصلین است: (انعام/57)
و این فصلی که او بین انسانها ایجاد میکند مشخصا در عرصه قیامت بروز مییابد: (حج/17) (سجده/25) (روم/14)
و ظاهرا به همین مناسبت است که قیامت که همه از هم جدا میشوند به عنوان یوم الفصل معرفی شده است: (صافات/21) (دخان/40)(ممتحنه/3) (مرسلات/13) (مرسلات/14) (نبأ/17)
▫️و در میان آیاتی که از «یوم الفصل» بودن قیامت سخن گفتهاند شاید جالبترین آنها این است که از جمع کردن همگان در یوم الفصل سخن میگوید: (مرسلات/38)
▪️اکنون
▫️ اگر توجه کنیم که از سویی قرآن کریم حاوی همه چیز است:(أنعام: 59) (یونس: ۶۱) (هود: ۶) (نمل: ۷۵) (سبأ: ۳)
و اصلا رمز معجزه بودنش این است که «تدوین کل نظام تکوین» است که به علم خداوند نازل شده است و تنها خداوندی که به همه چیز علم دارد میتواند چنین کتابی بنویسد: (هود: 13-14) (یونس: 37-39)
▫️و از سوی دیگر، قیامت محل ظهور همه چیز و آشکار شدن همه حقایق است: (طارق/۹) (یونس/۳۰) (ق/۲۲)
@yekAaye
👇ادامه مطلب👉
ادامه تدبر ۲
▫️آنگاه آیا این احتمال تقویت نمیشود که اگر «یوم الفصل» بودن قیامت، آن روی سکه قرآن کریم است که در دنیا به عنوان «قول فصل» معرفی شده است؟ چیزی که میتواند موید این احتمال باشد این آیه شریفه است که:
أَمْ لَهُمْ شُرَكاءُ شَرَعُوا لَهُمْ مِنَ الدِّينِ ما لَمْ يَأْذَنْ بِهِ اللَّهُ وَ لَوْ لا كَلِمَةُ الْفَصْلِ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَ إِنَّ الظَّالِمينَ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ (شوری/21)
آیا «كَلِمَةُ الْفَصْل» که در آیه فوق آمده اشاره به همین «قول فصل» نیست؟ البته در اینجا ترکیب اضافی است و در مانحن فیه، ترکیب وصفی است؛ اما میتوان گفت اینها به یک چیز اشاره دارند؛ در این آیه کلمهی «الفصل» مد نظر است که در آیه سوره طارق به صورت «قول فصل» توضیح داده شده است؛ یعنی آن کلمهی «جدایی» [= الفصل] همان کلمهی «قول فصل» است، که اگر نبود تکلیف همه یکسره میشد؛ یعنی چهبسا این آیه میخواهد بفرماید اگر قرآن که کتاب هدایت است و با قول فصل بودنش هدایت را محقق میکند نبود و بنا بر این نبود که انسانها با اختیار خود (و نه به زور) هدایت شوند، و تجلی فصل بودن در عرصه دنیا، همین قرآن باشد، و قرار بود فصل بودنی که وصف قیامت است به آن صورت اخرویاش در اینجا حاصل میشد آنگاه خداوند کار همه را یکسره میکند و قضاوت قیامت را همینجا محقق میفرمود. یعنی چون در دنیا کلمهی «الفصل» - که همان «قول فصل» است- را نازل کردیم، پس عملا قیامت را در حدی که با اختیار انسانها در دنیا جمع بشود نازل کردهایم و دیگر نیازی به این نیست که قیامت و قضاوت نهایی که امکان اختیار کردن مسیر جدیدی در دنیا را از بین میبرد همین الان محقق شود.
@yekAaye
در صورتی که تمایل داشتید متن فوق را با تمامی آیاتی که بدانها ارجاع داده شده مطالعه کنید به کانال اصلی مراجعه کنید به آدرس زیر
https://eitaa.com/yekaye/12528
و یا مطلب را در سایت نگاه کنید که علاوه بر اینکه متن آیات به طور کامل آمده، کلمات مرتبط هم رنگی شده و بهتر قابل تشخیص است:
https://yekaye.ir/at-taariq-68-13/
هدایت شده از یک آیه در روز
.
3️⃣ «إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ»
مروری بر کاربردهای دو ماده «فصل» و «وصل» در قرآن کریم، در جایی که در خصوص «قول» و «کتاب» و آیات قرآن به کار میرود، ظرافتهایی را در خصوص معنای این دو در قرآن به ما نشان می دهد که چهبسا بتوان گفت:
قرآن کریم علاوه بر همان معای عرفی «قول فصل» که اغلب مفسران و مترجمان مد نظر قرار داده بودند، و شواهدی در آیات دیگر هم داشت، [تعبیر «فصل الخطاب» در آیه: «وَ شَدَدْنا مُلْكَهُ وَ آتَيْناهُ الْحِكْمَةَ وَ فَصْلَ الْخِطابِ» (ص/20)]
و نیز علاوه بر معنای مشتمل بر تفصیل همه چیز بودن، که قرآن کریم را عِدل قیامت قرار میداد (تدبر۲)،
معنای دیگری را هم از کاربرد این واژه مد نظر داشته است؛ که این معنا مورد توجه برخی از عرفا هم قرار گرفته است.
📝#قول_فصل و جداجدا بودن بودن قرآن
در آیه محل بحث، قرآن کریم به عنوان «قول فصل» معرفی شده است، که ترجمه دقیق آن «سخن جدا» است نه سخن «جداکننده».
اگر این آیه را در کنار آیه «وَ لَقَدْ وَصَّلْنا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ» (قصص/51) قرار دهیم، به نظر میرسد به حقیقتی خاص در قرآن اشاره داشته باشد؛ که تنها برخی شاگردانِ معلمان حقیقی قرآن بدان تفطن یافتهاند و آن جایگاه و نقشی است که حروف مقطعه در حقیقت قرآن ایفا میکند.
درباره حقیقت حروف مقطعه اقوال بسیار متنوعی بیان شده است، و مخصوصا اگر توجه کنیم که قرآن کریم تنها کتابی در عالم است که چنین چیزی در آن وجود دارد، مسأله جدیتر میشود.
در میان اقوال فراوانی که درباره این از افراد مختلف نقل شده است، ابوفاخته، سعید بن علاقه، که از شاگردان خاص امیرالمومنین ع میباشد، سخنی دارد که در هیاهوی اقوال گم شده است (مثلا در مقالهای که تتبع نسبتا جامعی در این زمینه انجام داده، دهها قول از مفسران مختلف درباره حروف مقطعه مطرح شده ولی قول ابوفاخته نیامده است؛ ر.ک: حمیدرضا صراف، بازاندیشی درباره تفسیر حروف مقطعه. دوفصلنامه مطالعات قرآن و حدیث، ش۳۴، بهار و تابستان۱۴۰۳).
در هر صورت، سخن ابوفاخته این است که «أم الکتاب» همین حروف مقطعه است و همه قرآن از حروف مقطعه استخراج میشود؛ وی ذیل آیه «مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ» گفته است: «أم الكتاب: فواتح السور، منها يستخرج القرآن؛ الم ذلِكَ الْكِتابُ منها استخرجت البقرة، و الم اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ منها استخرجت آل عمران. (جامع البيان فى تفسير القرآن (طبری)، ج3، ص117).
وی با اینکه این سخن را مستقیم به امیرالمومنین ع نسبت نداده است، اما حاوی مضمونی است که با بسیاری از احادیث دیگر سازگار است؛ مانند حدیثی از امام باقر ع که فرمود «علم هر چیزی در «عسق» هست (عِلْمُ كُلِّ شَيْءٍ فِي عسق؛ تفسير القمي، ج2، ص268 ) و نیز احادیثی که حکایت میکنند که اساسا پیامبران گذشته از مشخصههای پیامبر خاتم را این معرفی میکردند که کتابی میآورد که مشتمل بر حروف مقطعه است (حدیث۹).
آیا احتمال این نیست که «قول فصل» (= سخن جدا جدا) اشاره به همین حروف مقطعه باشد؟
📜سخنی از ملاصدرا
@yekaye
👇ادامه مطلب👉
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️۱) از امیرالمومنین ع روایت شده که فرمودند:
وقتی علمی را شنیدید آن را کاملا دربرگیرید و با هزل [سخن شوخی و بیهوده] آمیختهاش نکنید که دلها آن را پس زند.
📚تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص43؛ غرر الحكم و درر الكلم، ص: 294
قال امیرالمؤمنین ع:
إِذَا سَمِعْتُمُ الْعِلْمَ فانطووا [/ فَأَلِطُّوا / فَاكْظِمُوا] عَلَيْهِ فَلَا تَشُوبُوهُ بِهَزْلٍ فَتَمُجَّهُ الْقُلُوبُ.
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️۲) از رسول الله ص روایت شده که فرمودند:
سه چیز از نشانههای احمق است:
زیادهروی در شوخی و سرگرمی و دروغپردازی [= سر کار گذاشتن].
📚مجموعة ورام، ج2، ص121
عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص
ثَلَاثَةٌ مِنْ عَلَامَاتِ الْحُمْقِ كَثْرَةُ الْهَزْلِ وَ اللَّهْوِ وَ الْخُرْق.
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
۵) از امیرالمومنین ع روایت شده که فرمودند:
☀️الف. کسی که سخنش زیاد شود اشتباهاتش هم زیاد شود و کسی که هزل [= سخن شوخی و بیهوده] او زیاد شود بروز امور سخیف از وی زیاد شود.
☀️ب. کسی که هزل [= سخن شوخی و بیهوده] او زیاد شود به جهالت کشیده میشود.
☀️ج. کسی که سبک و عادتش بر هزل [= سخن شوخی و بیهوده] باشد جدیتاش معلوم نمیشود. [یعنی وقتی بخواهد جدی باشد کسی او را جدی نمیگیرد].
☀️د. کسی که هزل [= سخن شوخی و بیهوده] او زیاد شود جدیت او باطل شود.
☀️ه. کسی که هزل [= سخن شوخی و بیهوده] بر او غلبه کند عقلش فاسد شود.
☀️و. زیادی هزل [= سخن شوخی و بیهوده] نشانه جهالت است.
☀️ز. غلبه هزل [= سخن شوخی و بیهوده] تصمیمگیری جدی را باطل میسازد.
قال امیرالمؤمنین ع:
📚تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص212
☀️الف. مَنْ كَثُرَ كَلَامُهُ كَثُرَ لَغَطُهُ وَ مَنْ كَثُرَ هَزْلُهُ كَثُرَ سُخْفُهُ (409/ 5).
📚تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص222
☀️ب. مَنْ كَثُرَ هَزْلُهُ اسْتُجْهِلَ (200/ 5).
☀️ج. مَنْ جَعَلَ دَيْدَنَهُ الْهَزْلَ لَمْ يُعْرَفْ جِدُّهُ (227/ 5).
☀️د. مَنْ كَثُرَ هَزْلُهُ بَطَلَ جِدُّهُ (279/ 5).
☀️ه. مَنْ غَلَبَ عَلَيْهِ الْهَزْلُ فَسَدَ عَقْلُهُ (293/ 5).
📚تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص461
☀️و. كَثْرَةُ الْهَزْلِ آيَةُ الْجَهْلِ (598/ 4).
☀️ز. غَلَبَةُ الْهَزْلِ تُبْطِلُ عَزِيمَةَ الْجِدِّ (384/ 4).
@yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
☀️۶) از امام رضا ع روایت شده که فرمودند:
هزل [= سخن شوخی و بیهوده] شوخیِ نابخردان و هنرِ جاهلان است
📚أعلام الدين في صفات المؤمنين، ص311
من كلام الإمام أبي الحسن علي بن محمد بن الرضا ع
وَ قَالَ ع الْهَزْلُ فُكَاهَةُ السُّفَهَاءِ وَ صِنَاعَةُ الْجُهَّالِ.
@yekaye